ولی کوزهگر کالجی
مرکز بینالمللی مطالعات صلح – IPSC
بیان رخداد
در طی سالهای اخیر رژیم اسرائیل به طرز قابل توجهی اقدام به گسترش حضور و نفوذ خود در قفقاز جنوبی نموده است. با توجه به مناسبات نزدیک ارمنستان با ایران و روسیه، توجه و تمرکز تل آویو عمدتاً معطوف به دو کشور دیگر منطقه یعنی آذربایجان و گرجستان شده است. در خصوص مناسبات اسرائیل و آذربایجان در محافل سیاسی و رسانهای ایران، اخبار و تحلیلهای متعددی منتشر شده اما درباره ابعاد و اهداف مناسبات اسرائیل و گرجستان توجه کمتری صورت گرفته است. از اینرو، در نوشتار پیشرو کوشش میشود مهمترین اهداف و منافع تل آویو در گسترش مناسبات با تفلیس مورد واکاوی قرار گیرد تا بر مبنای آن درک بهتری از پیامدهای این مناسبات بر فضای منطقه قفقاز جنوبی و کشورمان حاصل شود.
واژگان کلیدی: قفقاز جنوبی، گرجستان، اسرائیل، دکترین پیرامونی (دکترین بن گورین).
تحلیل رخداد
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در ابتدای سال 1991 ضمن آن که خلاء ژئوپلیتیکی قابل توجهی در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی ایجاد نمود، فضای جدیدی را برای پیگیری دکترین بنگورین[1] پدید آورد. برقراری ارتباط با کشورهای نوبنیادی چون آذربایجان و گرجستان در قفقاز جنوبی و ازبکستان و قزاقستان در آسیای مرکزی در دستور کار رهبران اسرائیل قرار گرفت و در این زمینه علیرغم همه حساسیتهایی که به ویژه از ناحیه ایران وجود داشت، توانستند به موفقیتها و پیشرفتهایی نیز دست یابند. این امر به صورت قابل ملاحظهای در روابط دو جانبه اسرائیل و گرجستان قابل مشاهده است. اسرائیل از جمله کشورهایی بود که در همان ابتدای دهه 1990 استقلال گرجستان را به رسمیت شناخت و با افتتاح سفارت در تفلیس در تاریخ اول ژوئن 1992 روابط رسمی دیپلماتیک را با گرجستان آغاز نمود. اما روابط دو کشور تا انتهای دهه 1990 بسیار کند پیش رفت. با سفر موتشه کاتساو، رئیس جمهور وقت اسرائیل به تفلیس در 26 ژانویه 2001 و عقد قرارداد مبارزه با تروریسم، مناسبات دو کشور وارد مرحله تازهای شد. با وقوع انقلاب گل رز در گرجستان در سال 2003 و رویکرد غربگرایانه رهبران جدید گرجستان بویژه میخائیل ساکاشویلی، روابط تفلیس- تل آویو نیز شتاب بیشتری به خود گرفت که نقطه اوج آن را باید همکاریهای دو کشور در جریان بحران اوت 2008 دانست که اسرائیل نقش بسیار مهمی در سازماندهی، آموزش، تجهیز و پشتیبانی اطلاعاتی و فنی از ارتش گرجستان در مقابله با ارتش روسیه ایفا نمود. در حال حاضر مناسبات دو کشور به گونهای در ابعاد مختلف توسعه پیدا نموده است؛ که میخائیل ساکاشویلی، رئیس جمهور گرجستان را بر آن داشته در مورد اسرائیل اینگونه به اظهار نظر بپردازد: « قسم میخورم در تنها نقطه دنیا که من احساس میکنم همچنان در کشورم هستم، اسرائیل است. هر کس اسرائیل را مورد آزار قرار دهد، باعث میشود تا ما در گرجستان نیز مورد آزار قرار بگیریم». اینگونه اظهارات و این حجم از مناسبات، این پرسش مهم را پیش میآورد که اهداف و منافع اسرائیل از گسترش مناسبات با گرجستان چیست؟ در پاسخ به پرسش یادشده، دلایل زیر را میتوان مورد توجه قرار داد.
1- سیاست سنتی اسرائیل از بدو تاسیس، شناسایی و حمایت مادی و معنوی از اقلیتهای یهودی در سراسر جهان و در صورت امکان فراهم ساختن امکان انتقال آنها به ارض موعود یا همان اسرائیل بوده است. بدیهی است اقلیت یهودی ساکن گرجستان نیز نمیتواند از این امر مستثنی باشد. در حال حاضر بیش از 120 هزار یهودی گرجی تبار در اسرائیل اقامت دارند و بیش از 13 هزار نفر از آنان نیز همچنان ساکن گرجستان بویژه در شهر گوری (به عنوان مهمترین شهر یهودینشین گرجستان) هستند. برقراری پیوند میان این دو جمعیت یهودی که دارای پیوندهای خانوادگی و فامیلی نیز هستند در راستای اهداف کلان اسرائیل در ایجاد وحدت و یکپارچگی یهودیان دو منطقه آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی و در چهارچوب اهداف «کنگره یهودیان اوراسیا» صورت میگیرد. از سویی دیگر، ایجاد یک گروه فشار بانفوذ و منسجم از یهودیان گرجستان برای اعمال نفوذ و جهتدهی به سیاست خارجی گرجستان از اهمیت بسیار فراوانی برای رژیم اسرائیل برخوردار است. باید اذعان داشت که در این زمینه اسرائیل به موفقیتهای جالب توجهی نیز دست یافته است. دیوید کزراشویلی، وزیر دفاع؛ تیمور یاکاشویلی، وزیر امور اوستیای جنوبی و آبخازیا؛ ژنرال گل هرش، مشاور امنیتی رییسجمهور و رونی میلو، مشاور امنیتی رییس جمهور روسیه و نماینده صنایع نظامی رژیم صهیونیستی در گرجستان از جمله یهودیان گرجی تباری هستند که توانستند در دولت ساکاشویلی به پستهای حساس دست پیدا کنند و بدین ترتیب زمینه هرچه گسترده شدن مناسبات اسرائیل و گرجستان را فراهم آورند. در این بین گرایش فکری و عاطفی رهبران گرجستان نیز در قبال اسرائیل این امر را بسیار تسهیل کرده است. به عنوان مثال، هنگامی که از میخائیل ساکاشویلی، رئیس جمهوری گرجستان پرسیده شد که شما چه مشترکات فکری با اسرائیل دارید که نزدیکی رابطه با تل آویو را در دستور کار خود قرار دادهاید، گفت: «دیوید بن گوریون، نخستین رئیس جمهوری اسرائیل، گرجستانی بود و این امر خود نشان دهنده میزان پیوند میان دو کشور است».
2- دومین هدف مهم اسرائیل را باید تاثیرگذاری بر موازنههای منطقهای در هماهنگی با اهداف و منافع متحد استراتژیک خود یعنی ایالات متحده دانست. در واقع، اهداف و منافع تل آویو و واشنگتن در منطقه قفقاز جنوبی در زمینه تحت فشار قرار دادن روسیه، ایجاد پایگاه لجستیکی و اطلاعاتی علیه ایران، مقابله با موج اسلامگرایی و کنترل و تامین امنیت خطوط انتقال انرژی از هم پوشانی قابل ملاحظهای برخوردار است. در این رابطه، زیوی ماگین، مستشار سابق نظامی اسرائیلی در کیف و مسکو که در حال حاضر ریاست مرکز مطالعات اروپا – آسیا در هرتزلیا را بر عهده دارد، معتقد است: «برای حفظ مصالح استراتژیک اسرائیل باید تا آنجا که در توان دارد از گرجستان حمایت کند. البته این مصالح در چارچوب منافع استراتژیک امریکا در منطقه تعریف شده است. یکی از این منافع وجود چاههای نفت در سواحل گرجستان در دریای سیاه و همچنین مرتبط ساختن لولههای نفتی دریای خزر با دریای سیاه در منطقه قفقاز شمالی و جنوبی است. همچنین استفاده از موقعیت جغرافیایی گرجستان است که در منطقهای حایل میان روسیه، ترکیه، آذربایجان و همزمان دریای سیاه و دریای خزر واقع شده است». از این رو است که شاهد هستیم به موازات گسترش مناسبات تفلیس- واشنگتن پس از وقوع انقلاب گل رز در سال 2003، روابط تفلیس- تلآویو نیز شتاب و گسترش قابل ملاحظهای در تمامی ابعاد سیاسی، اقتصادی و نظامی را تجربه نموده است.
3- سومین هدف مهم اسرائیل از گسترش مناسبات با گرجستان را باید تحت فشار قرار دادن روسیه دانست. اسرائیل به طرز هوشمندانه و زیرکانهای از اختلافات روسیه و گرجستان برای تحت فشار قرار دادن مسکو برای تعدیل و یا کاهش میزان حمایت کرملین از ایران و سوریه در طی سالهای اخیر استفاده کرده است. مناسبات دفاعی ایران و روسیه، حمایت قاطعانه روسیه از رژیم بشار اسد و نیز وجود سلاحهای روسی در دست مبارزین حزب الله لبنان در طی جنگ 33 روزه موجب شد تا اسرائیل علاوه بر رایزنیهای دیپلماتیک و استفاده از لابی قدرتمند خود در روسیه، با گسترش مناسبات دفاعی و امنیتی با دولت گرجستان در صدد تعدیل گرایش روسیه به سمت ایران و اعراب برآید. نقطه اوج این خط مشی تل آویو، چنانچه پیشتر اشاره شد، در جریان بحران اوت 2008 به وقوع پیوست. این اقدام اسرائیل، واکنش روسیه را در نزدیکی هر چه بیشتر به سوریه در پی داشت.[2] از اینرو است که میزان و سطح همکاری دفاعی روسیه با ایران و سوریه و به طور غیر مستقیم حزب الله لبنان[3] به متغیری تاثیرگذار در مناسبات اسرائیل و گرجستان تبدیل شده است. به عنوان مثال، هنگامی که روسیه اعلام نمود، موشکهای ضد ناو موسوم به یاخونت را به سوریه تحویل خواهد داد، زیف الکین، رئیس فراکسیون حاکم در کنیست اسرائیل اظهار داشت: «در صورتی که روسیه این موشکها را به اسرائیل بدهد، ما نیز به گرجستان موشک خواهیم داد». بیان مواضعی از این دست و نیز اقدام عملی اسرائیل در آموزش نیروهای نظامی گرجستان و تجهیز و مدرن سازی توان دفاعی این کشور موجب نگرانی شدید روسها شده است.[4] از این رو یکی از مهمترین اهداف اسرائیل از توسعه مناسبات با گرجستان را باید تحت فشارقراردادن روسیه به منظور کاهش حجم مناسبات دفاعی و امنیتی این کشور با ایران و سوریه دانست.
4- چهارمین هدف مهم اسرائیل از توسعه مناسبات با گرجستان را باید گسترش همکاریهای نظامی و دفاعی با این کشور قفقاز جنوبی دانست که نقطه اوج آن در جریان بحران اوت 2008 بوقوع پیوست. در این بین، یهودی بودن مقامات کلیدی ارتش گرجستان نظیر کزرچویلی، وزیر دفاع گرجستان، رونی میلو، وزیر سابق، شلومو (برادر میلو) مدیر کل پیشین صنایع نظامی، سرتیپ ذخیره ارتش گال هیرش و سرلشکر ذخیره یسرائیل زیف نقش مهمی در گسترش مناسبات دفاعی و نظامی بین تل آویو- تفلیس ایفا نموده است.[5] در طی سالهای اخیر، قرار دادهای متعددی در زمینه فروش تجهیزات نظامی، سلاحهای سبک و آموزش نیروهای گرجی بین دو کشور منعقد شده است. به موجب این قراردادها، اسرائیل سامانههای راکتی UAV و LAR-160، مینهای ضد تانک و بمبهای خوشهای، سامانههای اطلاعاتی و ضد اطلاعاتی، دستگاههای ارتباطاتی و رایانهای، هواپیماهای بدون سرنشین با توان پرواز مداوم 20 ساعته با سرعت 170 کیلومتر در ساعت و دارای دستگاههای تصویربرداری و تشخیص دقیق فاصلهها با لیزر، سامانه موشکی متحرک لینکس با موشکهای با اندازه و بردهای مختلف، تعمیرات و ارتقای هواپیماهای سوخوی 25 گرجستان، سامانههای دفاع اتوماتیک و تفنگهای مدرن تبور با کارایی بسیار عالی را در اختیار گرجستان قرار داده که درآمد مالی قابل توجهی را نصیب صنایع دفاعی و اقتصاد اسرائیل ساخته است.
5- پنجمین هدف اسرائیل در توسعه روابط با گرجستان را باید ایجاد پایگاه اطلاعاتی و لجستیکی علیه ایران دانست. تل آویو به موازات گسترش روابط اطلاعاتی و امنیتی با آذربایجان، طی سالهای اخیر کوشیده است از گرایشات غربگرایانه دولت گرجستان در راستای ایجاد یک پایگاه اطلاعاتی و لجستیکی مطمئن علیه ایران بهره برداری کند. در این رابطه، زیوی ماگین، از کارشناسان مسائل سیاسی- نظامی ، یکی از اهداف اسرائیل در تحویل انواع جنگافزارها به گرجستان را فراهم نمودن زمینه حمله نظامی به ایران میدادند و معتقد است: «اسرائیل همزمان با ارسال این جنگندهها پایگاه نظامی از گرجستان تحویل میگیرد. اسرائیل تصمیم دارد با این کار از خاک گرجستان برای حمله به ایران استفاده کند. در صورتی که روزی اسرائیل تصمیم بگیرد به ایران حمله کند باید گرجستان از امکانات لازم برای همراه ساختن جنگندههای مدرن اسرائیلی بهرهمند باشد. اسرائیل از جنگندههای پیشرفته اف 16 و سوفا 107 که همه ساخت امریکا هستند استفاده میکند که برای استفاده از آنها مدرن بودن دستگاه نظامی گرجستان الزامی است. اسرائیل جنگندههای سوفا 107 را تنها برای استفاده از حمله احتمالی به ایران از آمریکا خریده است. علاوه بر آن گزارشها نشان میدهد که کار نصب رادراهای پیشرفته در مناطق جنوب غربی گرجستان برای پوشش دادن مناطق هوایی شمال و شمال غرب ایران نیز رو به پایان است. همچنین پایگاه نظامی مارنیولی در جنوب تفلیس، پایتخت گرجستان نیز به طور کامل در اختیار نیروی هوایی اسرائیل قرار گرفته است. همچنین منابع غربی گزارش میدهند، قرار است سواحل غربی گرجستان در دریای سیاه نیز توسعه یابند و به اندازهای مدرن شوند که بتوانند ناوها و کشتیهای غول پیکر ترابری نظامی در آنها پهلو بگیرند».[6] از اینرو، اسرائیل برای اجرای سناریوی حمله پیشدستانه خود به ایران، گرجستان را یکی از مهمترین پایگهای لجستیکی و اطلاعاتی خود میداند و این هدف را در دستور کار خود دارد تا در صورت حمله نظامی علیه تاسیاسات اتمی و مراکز نظامی ایران از آن بهرهبرداری لازم را بنماید.
6- ششمین و آخرین هدف مهم اسرائیل از گسترش مناسبات با گرجستان را باید اهداف و منافع اقتصادی دانست که در سالهای اخیر گسترش قابل ملاحظهای یافته است. با توجه به تسهیلاتی که دولت گرجستان برای سرمایه گذاران اسرائیلی فراهم نمود، حجم سرمایه گذاری اسرائیل از مبلغ 487 هزار دلار در سال 2003 به 3/9 میلیون دلار در سال 2007 رسید. در همین بازه زمانی، حجم واردات گرجستان از اسرائیل نیز از رقم 7/1 میلیون دلار به 7/37 ملیلون دلار افزایش یافت و در مقابل صادرات گرجستان به اسرائیل نیز از 900 هزار دلار به 7/13 میلیون دلار رسید که نشان دهنده تراز مثبت تجاری به نفع اسرائیل است. هرچند حجم این حجم مبادلات بسیار بالا نیست، اما اگر در قیاس با اقتصاد کوچک گرجستان مورد توجه قرار گیرد، به خوبی میتواند نقش و جایگاه روبه گسترش اسرائیل در اقتصاد این کشور را نشان دهد. علاوه بر مبادلات تجاری، مساله مهم دیگر برای اسرائیل، موضوع انتقال انرژی قرار دارد. اسرائیل در حال حاضر دومین خریدار نفت آذربایجان است که از طریق خط لوله باکو- تفلیس- جیهان به سواحل ترکیه منتقل میشد و از آنجا توسط کشتی های نفتکش به بندر عسقلان اسرائیل حمل میشود. پس از وقوع بحران اوت 2008 و تنش میان روسیه و گرجستان، مساله تامین امنیت انتقال انرژی برای اسرائیل – به مانند بسیاری از کشورهای غربی- بسیار حائز اهمیت شده است.
پیامدهای رخداد
پیامدهای گسترش حضور اسرائیل در گرجستان را میتوان در چند زمینه مورد توجه قرار داد. نخستین پیامد مهم این حضور را باید توسعه دامنه نفوذ و قدرت مانور اسرائیل و به عبارتی بهتر افزایش عمق استراتژیک این کشور در منطقه قفقاز جنوبی دانست. در حالی که ارمنستان به واسطه روابط سنتی و گسترده با ایران و روسیه، تمایل چندانی به گسترش روابط با اسرائیل نشان نمیدهد، تلآویو راهبرد توسعه با دو کشور آذربایجان و گرجستان را به صورت توامان در دستور کار خود قرار داده است. از اینرو توسعه مناسبات اسرائیل و گرجستان در ابعاد سیاسی، اقتصادی و امنیتی به معنی افزایش نفوذ کلی اسرائیل در منطقه قفقاز جنوبی خواهد بود. این امر به طور طبیعی پیامدهای نامطلوبی را برای ایران و روسیه در پی خواهد داشت. پیامد توسعه مناسبات اسرائیل و گرجستان برای ایران، افزایش دامنه حضور اطلاعاتی و لجستیکی اسرائیل در مرزهای شمالی آن خواهد بود که به موازات تشدید مناسبات اطلاعاتی- نظامی باکو- تل آویو میتواند از نقطه نظر امنیتی، چالشهای جدی را برای ایران در پی داشته باشد، ضمن اینکه میتواند بر توسعه مناسبات دو جانبه تهران- تفلیس نیز اثر نامطلوبی برجای بگذارد. (چنانچه اثر منفی خود را در روابط ایران و آذربایجان برجای گذاشته است). از سویی دیگر، توسعه مناسبات اسرائیل و گرجستان، بر روابط مسکو- تل آویو نیز اثرات نامطلوبی برجای خواهد گذاشت. چنانچه در مقطع اوت 2008 چنین مسالهای به خوبی مشاهده شد. تقویت توان دفاعی- امنیتی گرجستان این کشور را در شرایط بسیار مناسب و برتری در قبال مناطقجدایی طلب آبخازیا و اوستیای جنوبی قرار میدهد که این امر به هیچ عنوان مطلوب مقامات کرملین نیست. به نظر میرسد توسعه مناسبات اسرائیل با گرجستان تا پایان دوره ریاست جمهوری میخائیل ساکاشویلی در سال 2013 تداوم داشته باشد و تا آن مقطع روابط مسکو- تفلیس نیز شرایط سرد و شکننده کنونی خود را حفظ نماید.
[1] . دکترین پیرامون (Periphery Doctrine) که دکترین «بن گوریون» مشهور شده است، توسط بن گوریون و الیاهو ساسون مطرح شد و بر این پایه است که اسرائیل بایستی با ممالک غیر عرب نزدیک به منطقه روابط محکم و دوستانه برقرار کرده تا در مقابله با خطر اعراب، موازنه قدرت حاصل آید. بر این اساس، اسرائیل از همان آغاز تشکیل خود برقراری ارتباط با کشورهایی چون ایران (دوران پهلوی)، ترکیه و پاکستان را در دستور کار خود قرار داد که به موفقیتهایی نیز در این زمینه بویژه در ارتباط ایران دوران پهلوی و ترکیه دست یافت.
[2] . در آن مقطع، هفتهنامه «تایم» در تحلیلی نوشت: «مدودف نشان داد که میتواند اهداف متنوعی را در پی داشته باشد؛ یکی از آنها، دیدار با بشار اسد، رئیسجمهور و یکی از معدود رهبران جهان است که در جریان بحران گرجستان به روسیه سفر کرد. این سفر به قیمت تقویت روابط نظامی روسیه با سوریه تمام شد و به گزارش رسانههای روسی، اسد همچنین پیشنهاد راهاندازی سیستم موشکی پیشرفته روسیه در کشورش را مطرح کرده است».
[3] . روسیه سلاحهایی در اختیار سوریه گذاشت که سرانجام در میان تجهیزات گروه نظامی ضد اسرائیلی حزبالله یافت شد. منابع نظامی اسرائیل بر این باورند که تسلیحات روسی به ویژه راکتهای پیشرفته ضد تانک این کشور، یکی از فاکتورهای حیاتی مقاومت حزبالله لبنان در برابر ارتش اسرائیل در جریان نبرد 33 روزه تابستان سال 2006 بوده است. رسانهای اسرائیل هم مدعی شدهاند که حزبالله، یک سیستم پدافندی هدایتشونده روسی را از زمان جنگ 2006 لبنان در شرق دره «بکا» مستقر کرده تا جتهای جنگند اسرائیل را هدف قرار دهد.
[4] . به عنوان مثال، آناتولي نوگوويتسين، نائب رئيس ستاد كل نيروهاي مسلح روسيه نيز در اين باره اظهاركرد: «اسرائيل اخيراً 8 نوع خودروي نظامي، مينهاي زميني پرقدرت و مواد قابل انفجار بسيار ويژه به گرجستان ارائه كرده است که همین امر موجب نگرانی روسیه شده است».
[5] . رونی میلو در گرجستان برای شرکت البیت و صنایع نظامی فعالیت میکند که صهیونیستها با کمک وی توانستند به گرجستان هواپیمای بدون سرنشین، تانکهای اتوماتیک، سامانه های ضد هوایی و ارتباطات و موشک و انواع خمپاره بفروشد و به گفته منابع آگاه گال هیرش نیز به ارتش گرجستان پیشنهاد کرد که با ایجاد گردانهای نخبگان نظامی و یگانهای ویژه و فراهم کردن تجهیزات جدید و ایجاد دوره های آموزشی در زمینه اطلاعات، درگیری در مناطق مسکونی ارتش را گسترش دهد. ژنرال گال هیرش، فرمانده پیشین سپاه شمال ارتش اسرائیل نیز در امر آموزش دادن نیروهای نظامی گرجستان نقش مهمی ایفا نموده است. این فرد که به تازگی ازارتش اسرائیل کنار رفته، یک شرکت تعلیمات نظامی بینالمللی برپا کرده و با ارتش گرجستان همکاری نزدیکی دارد.
[6] . علی موسویخلخالی، «شیطنتهای اسرائیل در گرجستان علیه ایران و روسیه»، دیپلماسی ایرانی، 26 مهر 1389.