مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

بررسی تهدیدات نظامی اسرائیل و آمریکا علیه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران

اشتراک

پرهام پوررمضان 

پژوهشگر حوزه روابط بین الملل 

مرکز بین المللی مطالعات صلح IPSC

با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در ژئوپولتیک منطقه خلیج فارس یک پارادایم قدرت جدید مبتنی بر ایدئولوژی خاص اسلامی پا به عرصه گذاشت ،این رهیافت فکری در مقابل دو قطب عظیم اندیشه ای وقت یعنی کمونیسم و لیبرالیسم توانست به مفهوم آفرینی در اندیشه دست بزند همین امر سبب شد تا فصل جدیدی از آغاز تضاد منافع در شکل گیری سیاست خارجی این کشورها با ج اا شکل گیرد .

این تضاد منافع در دولت های مختلف همراه با شیوه های گفتمان متفاوت همراه بود، اما چیزی که در همه ی آنها یکسان بود نقش آفرینی بازیگری مهم و راهبردی به نام اسرائیل بود ،فارغ از به رسمیت شناخته نشدن این ساخت سیاسی توسط کشور ما ،مهم ترین چالش اسرائیل سرعت یافتن گسترش مقابله با استکبار مخصوصا در بعضی از کشورهای عربی بود .

همه ی این مسائل با یکدیگر ترکیب شدند و در بزنگاه های گوناگون از جمله مذاکرات هسته ای ایران با غرب توانسته اند به بازیگرانی مهم  تبدیل شوند. اما چند وقتی است که اسرائیل و ایالات متحده در دکترین خود حمله به ایران را نیز به طور جدید بررسی می کنند ،با ذکر این مقدمه در این یادداشت در پی این خواهم بود که به واکاوی این طرح بپردازم :

1-این حملات جنبه عملگرایانه بر اساس شرایط موجود در نظم نوین منطقه ای و بین المللی را ندارد و صرفا یک بار روانی در راستای امتیاز گیری است ،از منظر منطق دفاعی عقلانیتی در این بحث وجود ندارد. اما این رخداد ها توان برهم زدن امنیت اقتصادی ج اا را داراست که می تواند بحث مهم در چینش آمایش امنیت اقتصادی کشور باشد 

2-اگر بر فرض این حملات با هدف از بین بردن تاسیسات هسته ای در ایران باشد باید مطرح کرد که این اقدام بیهوده است. چون از منظر جامعه شناسی سیاسی و پی بردن به نحوه ی تقسیم قدرت میان جامعه و دولت ،اقدامات کنش گرا توسط دولت های خارجی به واکنش های شدید مبتنی بر درخواست ملی منجر خواهد شد .

3-با فروکش کردن اتفاقات رادیکال در منطقه ی غرب آسیا واز بین رفتن حضور نیروهای تکفیری و مقابله ی ج اا با نیروهای غربی به طور غیر مستقیم از جمله نیروهای اسرائیل و ایالات متحده این امر به طور واضح مشخص است که هرگونه تلاش برای برای بردن ایران به سمت واکنش ،ج ا ا را به یک اقدام سنگین تر رهنمون می کند و ذکر این نکته لازم است که هرگونه اقدام علیه ج ا ا نیاز به یک اجماع جهانی دارد 

4-یکی از دلایلی که در شرایط کنونی مذاکرات ایران و غرب تحریم نیروی قدس سپاه در دستور کار قرار گرفته است این مسئله ی مهم است که از قدرت بازدارندگی ج ا ا کاسته شود، اما اندیشه ی مقاومت در محور مقاومت نهادینه شده است .به نظر می رسد ج ا ا در دکترین دفاعی –امنیتی خود بازدارندگی هجومی را در دستور کار قرار داده است و این بدان معناست که هرگونه حمله را برای دفاع از خود لازم می دارد. از این رو در ادامه ی یادداشت به آن خواهم پرداخت که اساسا بازدارندگی ایران به چه شکل است :

1-برخی بر این باورند که چون اسرائیل دارای بمب اتم است پس می تواند حمله کند و پیروز شود بر اساس رهیافت های نظری امنیت و دفاع ،مخصوصا در جامعه ی ایران نمی توان انتظار داشت که یک نیروی نظامی با یک مولفه از سوی دشمن  شکست بخورد ،در صورت رخ داد چنین موضوعی منطقه ی غرب آسیا با یک پهنه ی جغرافیایی وسیع درگیر خواهد شد ،شاید صلح ابراهیم برای زیرساخت این موضع باشد، اما کفایت نخواهد کرد 

2-داشتن جمعیت متمرکز:اسرائیل به دلیل متمرکز شدن جمعیت در تل آویو نمی تواند به بازیگری موثر در منطقه بپردازد از این رو قدرت جنگ در وسعت کلان و هجمه ی زیاد را ندارد. 

3-هزینه ی جنگ :با توجه به نابسامانی های سیاسی که در این رژیم وجود دارد ،این رژیم در شرایط کنونی عملا توان اینکه وارد فضای جدید از بحران شود را ندارد و در مقام بعدی از آنجا که این کشور با چالش انرژِی روبروست به شدت به دنبال امنیت ژئوپولتیک انرژی خود است همین امر سبب می شود تا نتواند خود را در جنگ وسیع در گیر کند .

4-توان موشکی بالقوه ایران :در دکترین دفاعی –امنیت ج اا توان موشکی و هزینه کردن در این امر ،امری ضروری است از این رو در بعدی  حداقل در منطقه می تواند به نقش آفرینی پر رنگی بپردازد از این رو با توجه به این مولفه و داشتن نقاط استراتژیک هدف در مناطقی همچون تل آویو و حیفا می توان قدرت جنگ را از این رژیم گرفته شده تلقی کرد. 

5-عدم امکان غافلگیری :مسئله ای که بسیار مهم است در جنگ های نوین و تفاوت آن ها را با جنگ های کلاسیک مشخص می کند نوع نگاه به غافلگیری است ،با پیشرفت نظامی کشور با توجه به امکانات دفاعی این امر عملا بی معناست.

نتیجه گیری :

با توجه به موارد ذکر شده در سطور پیشین نوشتار تهدیدات نظامی اسرائیل و ایالات متحده به عرصه واشکافی نهاده شد، اما نکته ی مهم در اینجا این است که نگارنده معتقد است امکان رودررویی نظامی دوجانبه امری بعید به نظر می رسد. اما ضربه زدن به امنیت روانی ،اجتماعی ،اقتصادی و اقداماتی مبتنی بر عمق نفوذ با توجه به شرایط کنونی کشور امری قریب به نظر می رسد که پیشنهاد می شود مسئولین امر در آمایش مبتنی بر این اصول امتنان بیشتری داشته باشند .

واژگان كليدي: بررسی, تهدیدات ,نظامی, اسرائیل , آمریکا , امنیت ملی, جمهوری اسلامی ایران 

مطالب مرتبط