مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

بررسی دلایل خشونت های قومی _ مذهبی در کشورهای عربی خاورمیانه

اشتراک

دکتر حمید شاکری

پژوهشگر حقوق عمومی و مدرس دانشگاه

خاورمیانه یکی از نقاط پر تنش دنیا است. منازعات در این منطقه دلایل مختلفی داخلی و خارجی دارد اما در اغلب انگیزه ها یا رنگ و بوی مذهبی و قومی شروع می شود. پس از جنگ جهانی دوم به این سو، بیش از نیمی از کشورهای جهان کشمکش های قومی و مذهبی را تجربه کرده اند و خشونت های داخلی در شکل هویت بنیاد قومی و مذهبی، به مثابه یک واقعیت بسیار مهم و تلخ در جهان بوده اند. در عصر حاضر، کشمکش های قومی- مذهبی یک نگرانی و چالش عمده برای تصمیم گیران و دانشمندان بوده است. به طوری که، رواج و اشاعه تعارض های هویتی سبب شده اند مباحث ژئوپلیتیکی تا حد قابل توجهی رنگ و بوی ژئوکالچری بیابند و سیاست بین الملل نیز عمدتاً ماهیت هویتی بیابد. خاور میانه با اختصاص بیش از یک چهارم خشونت و کشمکش های قومی و مذهبی جهان به خود، در بین مناطق گوناگون جهان به کانون محوری سیاست و تعارض های هویتی مبدل شده است.

بایستی در نظر داشته باشیم که، از سال ۱۹۹۰ به این سو در جهان نزدیک به ۱۲۰ نزاع وجود داشته است که از این بین بیش از ۹۲ درصد تنازعات، درگیری های قومی و مذهبی بوده است.

 مهمترین موضوع و عامل مؤثر بر خشونت های قومی و مذهبی، به دو دسته داخلی و خارجی تقسیم می شوند. عوامل خارجی به دو شکل بروز کرده است: یكی رقابت های مخرب كشورهای منطقه با یكدیگر(مانند عربستان و ترکیه) برای سهم خواهی از انقلاب های عربی و دیگری، نفوذ عمیق غرب و به ویژه آمریكا در این منطقه و تلاش این كشور برای هدایت تحولات جهان عرب در جهت منافع خود.

این عوامل خارجی با ورود مستقیم و غیرمستقیم خود سبب شکل گیری درگیری ها یا تقویت آن می شوند اما عوامل داخلی متعددند از جمله؛ سهم خواهی بر سر قدرت سیاسی و اعتراض به سیاست های توزیعی تبعیض آمیز دولت ها و عدم بیطرفی دولت ها بوده است. به نظر می رسد بیشتر از آن که تنوع قومی به خشونت ها بینجامد، سیاست های تبعیض آمیز قومی و توزیع نابرابر قدرت، ثروت، خدمات و رفاه مؤثر، تحریک کننده بوده اند. در این جوامع  کشمکش ها در سه سطح وجود دارد، که عبارتند از: مبارزه، شورش و جدایی طلبی. هر چقدر، سطح تبعیض، طردسازی و نارضایتی نسبت به ساختار قدرت و عملکرد نهادهای حاکم بیشتر باشد، احتمال تسری رفتار اعتراضی از سطح مبارزه به شورش و جدایی طلبی بیشتر خواهد بود.

بنابراین باید در نظر داشته باشیم که، محیط ساختار نیافته خاورمیانه به گونه ای است كه كشورهای این منطقه نه تنها پس از دهه ها نتوانسته اند چالش های امنیتی خود با همسایگان شان را حل كنند، بلكه این محیط خود به بازتولید این چالش ها به انواع مختلف كمك می كند. در فضایی كه كشورهای منطقه یكدیگر را به شكل تهدیدهای امنیتی می بینند، محافظه كاری سرلوحه سیاست خارجی و داخلی كشورهای منطقه قرار می گیرد. در چنین محیطی، كمترین تغییری در سطوح پایین امنیتی از سوی كشورها با بالاترین درجه تهدید امنیتی تفسیر می شود و واكنش سخت آن ها را در پی دارد. 

از سوی دیگر، مساله پراكندگی اقلیت های قومی و مذهبی در كشورهای خاورمیانه و خاصیت موزاییكی جامعه فرهنگی در این منطقه امكان مداخله كشورها در امور یكدیگر را تشدید می كند. به همین دلیل است كه این كشورها به شدت از تهدیدهای همسایگان از این ناحیه می ترسند و مدام یكدیگر را به دخالت در امور داخلی خود متهم می كنند.

خاورمیانه عربی با دارا بودن کمتر از پنج درصد جمعیت جهانی، به مهمترین منطقه کانونی خشونت های قومی- مذهبی تبدیل شده است به طوری که بیش از یک چهارم این نوع خشونت ها در سطح جهانی را به خود اختصاص داده است.

وجود تنوعات قومی و مذهبی، پتانسیل یا بالقوه گی خشونت قومی و مذهبی را موجب می شود اما ضرورتاً به تحقق خشونت نمی‌انجامد؛ لذا باید عوامل و دلایل  ریشه ای و شتاب زا را در تبیین این پدیده دخیل کرد. در عصر کنونی، عواملی همچون انقلاب ارتباطات و اطلاعات، جهانی شدن، گسترش آگاهی های سیاسی، ظهور نسل جدید رهبران و گسترش جنبش های اجتماعی هویت بنیاد، منجر به تشدید سیاسی شدن هویت ها و خشونت های قومی – مذهبی در جهان شده اند. اما بایستی خاطرنشان ساخت که نقش آفرینی این عوامل، عمدتاً از منظر کاتالیزوری و سرعت بخشی قابل بررسی هستند تا ایجادکنندگی آن. از حیث نظری، ریشه دار بودن خشونت های قومی و مذهبی در منطقه خاورمیانه  ناشی از عوامل گوناگونی است که مهمترین آنها عبارتند از:

۱. بحران هویت ملی و غلبه پیوندهای قومی و مذهبی بر پیوندهای مدنی و ملی؛

 ۲. بحران دولت سازی و عدم مشروعیت رژیم ها؛

 ۳. عدم اعتماد به ادعاهای صلح طلبانه رهبران ستیزه جو؛

 ۴. نبودن ترتیبات نهادین و دموکراتیک و همین طور سرکوب و اقتدارگرایی حکومت ها؛

۵. تحقیر و محرومیت اقتصادی و سیاسی اقلیت های قومی و مذهبی؛

 به هر حال یکی از مسائلی که توجه افکار عمومی و تحلیلگران به خود جالب کرده است مبحث “خشونت های قومی _ مذهبی” در جهان به خصوص در خاورمیانه عربی است. برای مثال القاعده، داعش و سایر گروه های تکفیری از مصادیق بارز خشونت های مذهبی در جهان شناخته شده است و همین طور تنش های قومی با رنگ بومی مذهبی شدت درگیری ها در خاورمیانه را دوچندان کرده است.

به نظر می رسد که دموکراسی و صلح به صورت تدریجی، گام به گام، زمان شناسانه و منطقی حاصل می شود و این هدف، بسیار زمانبر اما سرعت عمل جدی می خواهد. تا زمانی که فرآیندهای یاد شده آغاز نشوند، مای جمعی و فراگیر ملی و اراده جمعی برای همزیستی شکل نخواهد گرفت و فرهنگ تساهل و اصول دموکراتیک اشاعه نیافته و نهادینه نمی گردند، لذا نمی توان انتظار داشت که همگرایی ملی و رقابت های دموکراتیک در این جوامع شکل گرفته و نهادینه شوند. صلح و دموکراسی نیازمند اراده جمعی و فراگیر برای صلح، رهایی از فرهنگ تنگ نظرانه قومی – مذهبی، اشاعه فرهنگ و باورهای مدنی و ملی، رسیدن به مای فراگیر و برقراری رابطه طولی بین هویت ملی و خرده هویت ها، رعایت قواعد بازی دموکراتیک و مانند آن است. در واقع، حل بحران هویت و مشروعیت و رسیدن به هویت فراگیر ملی و دولت مشروع، می تواند به مثابه چتر بزرگ برای صلح و پایان دادن به رقابت ها و ستیزهای قومی – مذهبی عمل کند اما دریغ، که هنوز اقدامات و اراده جمعی و سیاسی در این خصوص، حاصل نشده است و خشونت در منطقه کماکان پایان ناپذیر به نظر می رسد. چرا که بهار عربی قبل از پاسخگویی به مطالبات اصلی مردم به با دخالت های مستقیم و غیرمستقیم کشورهای غربی به خزان عربی تبدیل شد برای مثال در کشور لیبی با دخالت غرب در قالب سازمان ناتو، لیبی به ورطه خشونت و هرج و مرج داخلی كنونی سقوط كرده است. نظم شكننده طایفه ای این كشور با دخالت غرب اكنون به فضای تسویه حساب ها و سهم خواهی های سیاسی گروه های قومی و مذهبی تبدیل شده است. در کشورهای عراق، سوریه، یمن، لبنان، بحرین و سایرین کشورهای عربی خاورمیانه وضعیتی بهتر از لیبی نیست.

به نظر می رسد بهترین راه حل برای برون رفت از وضعیت فعلی کشورهای عربی خاورمیانه به لحاظ داخلی بایستی به دنبال مشروعیت سازی خود و بسترسازی های لازم برای تحقق مولفه های مردم سالاری در کشور خود باشند و به لحاظ خارجی هم بایستی کشورهای منطقه به این نتیجه برسند که راه حل و فصل مشکلات منطقه صرفاٌ درون منطقه ای است چرا که به دنبال دخالت کشورهای غربی است كه رقابت های کشورهای منطقه شكل دشمنی به خود می گیرد و در پی این شدت رقابت های داخلی است كه اختلاف های قومی-مذهبی و سیاسی گروه های مختلف جهان عرب به شكل درگیری ها و هرج و مرج های كنونی بوجود می آید. 

واژگان كليدي: بررسی ,دلایل ,خشونت های قومی , مذهبی,  کشورهای عربی ,خاورمیانه,دکتر حمید شاکری

مطالب مرتبط