دکتر علی بمان اقبالی زارچ
کارشناس ارشد اوراسیا
مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC
دولت ها به دفاع و امنیت خود علاقه مند هستند، زیرا محیط امنیتی استراتژیک بین المللی در نتیجه پیچیدگی تعامل و وابستگی متقابل پدیده ها و فرآیندهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، نظامی، جمعیتی و زیست محیطی در جهان در حال تغییر مداوم است. جهانی شدن، پدیده ای پیچیده، چند بعدی و فراگیر، آثار مثبت و در عین حال منفی ایجاد نموده که همراه با تهدیدات امنیتی، به ویژه تهدیدات نامتقارن است . از سویی تحولات مهم و بحران های قابل توجه؛ خطرات و تهدیدهای امنیتی مشکلاتی را برای همه کشورها ایجاد می کند، که رهبران کشورها به دنبال راه حل های مناسب برای غلبه بر آنها هستند. به گونه ای که بتوانند پاسخ خود را در پیشبرد سیاست توسعه پایدار همه کشورهای جهان بیابند. و از سوی دیگر، به نظر می رسد راه حل مناسب در برابر خطرات و تهدیدات امنیتی، همگرایی منطقه ای باشد، لذا دولت ها با استفاده از منابع انسانی، مادی، مالی و اطلاعاتی در دسترس هر یک به صورت جمعی، یک سیاست امنیتی و دفاعی مشترک اتخاذ می کنند که اتحادیه اروپا از این نظر، یک نمونه است، یک نهاد بینالملل سیاسی-اقتصادی بیندولی که سیاست امنیتی و دفاعی خاص خود را دارد.
به عبارت دیگر، اتحادیه اروپا یک غول اقتصادی با اقتصاد رقابتی و شکوفا است که در آن مشاغل جدید و بهترین پیشنهادات صلاحیتی برای شهروندانش ایجاد شده است. در عین حال، با مشارکت همسایگان نزدیک خود، به طور سیستماتیک برای گسترش رفاه و دموکراسی در خارج از مرزهای خود عمل می کند. از منظر اقتصادی می توان گفت که اتحادیه اروپا یک موفقیت واقعی در طول 50 سال گذشته بوده است. این امر از یک سو به اتحادیه اجازه می دهد تا به طور مداوم و سیستماتیک برای دستیابی به امنیت و دفاع مشترک عمل کند و از سوی دیگر به کشورهای عضو این امکان را می دهد که سیاست امنیت ملی و دفاعی خود را با سیاست اتحادیه اروپا هم افزا کنند. این امر منجر به تقویت اثربخشی سیاست مشترک امنیتی و دفاعی ترویج شده توسط اتحادیه و همچنین سیاست ملی می شود. البته وجود سیاست امنیتی و دفاعی اروپا به این معنا نیست که دفاع و امنیت کشورهای عضو کاملاً در اختیار اتحادیه اروپا باشد.
اتحادیه اروپا دارای یک بازار داخلی سازمان یافته بدون مرز بین کشورهای عضو است و دارای یک واحد پولی (یورو) است. در عمل، اتحادیه اروپا نماینده یک قدرت اقتصادی بزرگ و پیشتاز جهانی در کمک های توسعه ای است که روابط خوب همجواری و حتی دوستانه را با کشورهای همسایه حفظ می کند و همه کشورهای عضو اتحادیه اروپا، صرف نظر از ثروت و تنوعشان، در تعهد مشترک خود به صلح، دموکراسی، حاکمیت قانون و احترام به حقوق بشر متحد هستند. البته اتحادیه اروپا بعد از همگرایی و مشارکت فعال اقتصادی بین اعضاء نیاز به ابزار مناسب برای برای فعال کردن جایگاه بالا در صحنه جهانی با هدف تغییر در چشمانداز ژئوپلیتیک اروپا و جهان که منجر به تغییر در منافع استراتژیک شده و خطرات جنگ در اروپا و با کشورهای بیرونی اتحادیه محو و یا حداقل کاهش یاب؛ البته اروپا درگیریهای دروندولتی، مانند درگیریهای یوگسلاوی سابق، واقعیتی که منجر به آگاهی سیاستمداران و افکار عمومی از چنین خطری در قاره اروپا شد را تجربه نموده است.
ایده خودمختاری دفاعی اروپا از ابتدای هزاره سوم در داخل اتحادیه اروپا، بحث های بحث برانگیزی را مطرح کرد که عمدتاً به ضعف ساختارهای موجود و پیچیدگی نقش آنها، و همچنین به تعهد آمریکا در خاک قاره کهن مربوط می شد که موجب اجماع پیرامون اراده اروپاییسازی دفاع به وجود آمد و در واقع تناقضات و اختلافات متعددی را در خصوص جنبههای استراتژیک، نظامی و نهادی چنین امنیتی پنهان نمود. همچنین عدم هماهنگی و فقدان نقشه راه راهبردی کشورهای عضو در مورد اهداف و روش های دفاع اروپایی برای مدت طولانی باعث شد که نهادهای ایجاد شده برای این منظور کارایی چندانی نداشته باشند لذا امروزه، دفاع اروپا هنوز عمدتاً مبتنی بر حضور، از دهه 1950، نیروهای آمریکایی و سلاحهای هستهای با اثر بازدارنده در این قاره است. اما این وضعیت که در آمریکا وظیفه دفاع از اروپا را بر عهده داشته باشد ، به دلایل سیاسی، استراتژیک و اقتصادی برای بسیاری از رهبران اروپایی به ویژه دولت های فرانسه و آلمان غیرقابل تحمل به نظر می رسید که موجب اختلافات در کشورهای عضو اتحادیه اروپا که طرفدار دفاع صرفاً اروپایی یا حتی ستون اروپایی اتحاد آتلانتیک شمالی هستند و سایرین که مایلند تحت حمایت کامل ناتو باقی بمانند، پس از تغییرات در شرق، جنگ خلیج فارس و جنگ کوزوو کاملاً آشکار شد.
عملیات ویژه روسیه در اوکراین را باید پایان رویای خودمختاری دفاعی و امنیتی اروپا ارزیابی نمود که موجب در محاق رفتن تمامی تلاش قبلی در رویکرد ایجاد ارتش واحد اروپایی گردید و کفه ترازو در بین رهبران اروپایی را به نفع جناح پرو آتلانتیک به نحو تعیین کننده تغییر داد و امروزه جناح شرقی ناتو حداقل کشورهای مرکز و شرق اروپا و حتی کشورهای کاملا بی طرف نوردیک وادار نموده تا بیش از پیش بر ضرورت تقویت تعامل با ناتو به پرچمداری آمریکا تاکید و گرایش جدی به نوسازی تجهیزات نظامی شان با تجهیزات امریکایی ملموس می باشد. لذا آمریکایی ها از این وضعیت برای توجیه حضور خود در منطقه و نشان دادن خود به عنوان یک قدرت ضروری استفاده می کنند و با بزرگنمایی تهدید روسیه در سال گذشته موفق به انعقاد قراردادهای قابل توجه فروش تسلیحات بویژه سامانه های دفاع موشکی و جنگنده های پیشرفته اف 35 با بیشتر کشورهای شرقی عضو ناتو بویژه لهستان و رومانی شدند.
جمع بندی : باید گفت عملیات ویژه روسیه در اوکراین بهترین گزینه برای پرتاب اروپا به دامان آمریکا از منظر دفاعی و امنیتی بوده و ناتو را از مرگ مغزی نجات داد و در حال حاضر پیش بینی بازگشت اروپا به ایده خودمختاری امنیتی و دفاعی اگرچه رئیس جمهور فرانسه پس از سفر به چین زمزمه هایی در این زمینه داشت ؛ بسیار دور از واقعیت دغدغه رهبران اروپایی می باشد و باید گفت ارائه ارزیابی در این زمینه بیش از همه به چگونگی پایان بحران اوکراین و بازگشت روسیه به مرحله احیاء و بازسازی روابط با غرب و اروپا بر می گردد البته در حال حاضر تلاش هایی از سوی طرفین برای پایان دادن به منارعه با مذاکره و گفتگو شروع شده ولی به نتیجه رسیدن آن مشروط به بروز اراده رهبران سیاسی دو طرف به ویژه آقایان پوتین و زلنسکی می باشد.
واژگان کلیدی: اروپا 1401 , خودمختاری, امنیتی , دفاعی, شاید وقتی دیگر