مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

از دیدار پوتین و اردوغان در سوچی تا نمایش اقتدار ایران در مرزها

اشتراک

دکتر علی بمان اقبالی زارچ

 کارشناس ارشد یوراسیا

مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC

در دهه سوم هزاره سوم تحولات بین المللی سرعت زیادی بخود گرفته است و شیوع کووید-19 بر دشواری مدیریت بحران‌ها افزوده است، ولی کشورها و رهبران سیاسی‌ای موفق هستند که در اتخاذ تصمیمات خود از تمامی مولفه‌های چابکی و پویایی بهره مند بوده و توانمندی لازم برای بهره گیری از تغییر جزیی راهبرد و انتخاب تنوع تاکتیک‌های لازم بر اساس منافع کلیدی ملی و تعیین کننده کشور خود داشته باشند؛ امری که در شرایط کنونی تنش افزا باید الگویی برای تهران در مواجهه با باکو باشد. دو کشور روسیه و ترکیه بخشی از منطقه پیرامونی دریای سیاه با تنوعی از کشورها با فرهنگ، دین، ملل و اقوام مختلف و از طرفی هر دو همسایه تمدن دیرین ایرانی هستند. این دریا پازل متنوعی دارد به طوری که در غرب و جنوب، کشورهای رومانی، بلغارستان و ترکیه عضو ناتو هستند. در شمال، با مرز نامشخص اوکراین و روسیه، ضریب قابل توجهی از بی ثباتی و ناامنی وجود دارد. در محور دیگری کشورهای ارمنستان؛ آذربایجان و گرجستان قرار دارند و بحران‌های تاریخی زیادی در منطقه تجربه شده که خیلی هم منجمد نیستند و همیشه می‌توانند دوباره در منطقه وسیع‌تری از دریای سیاه فوران کنند: از جمله در ترانسیستریا، اوستیا، آبخازیا، قره باغ و دونباس.

دو کشور روسیه و ترکیه در سال‌های اخیر روند نسبی توسعه‌ای طی نموده و در رتبه‌های 14 و 16 اقتصادی جهان هستند؛ رتبه‌هایی که در 2035 میلادی به 18 و 20 تنزل خواهد نمود. همچنین حجم مبادلات طرفین در یک دهه گذشته روند افزایشی داشت و از حدود سیزده میلیارد دلار در 2010 در پایان 2021 بالغ بر 25 میلیارد دلار خواهد شد که در مقایسه با مبادلات 2 میلیارد دلاری ایران و روسیه رقم چشمگیری می‌باشد. در عین حال که در بسط نفوذ اقتصادی در کشورهای پیرامونی و جهان در مقایسه با کشورمان موفق‌تر بوده‌اند.  مسکو و آنکارا سعی داشته‌اند در سال‌های اخیر بر نقش خود در تحولات مهم منطقه‌ای و بین المللی بویژه در منطقه یورآسیا بیفزایند. در شرایط کنونی مسئله امنیت در منطقه دریای سیاه همچنان یک مسئله مهم برای کشورهای ساحلی می‌باشد؛ مخصوصاً” که از طرفی مانور گسترده ناتو در سواحل گرجستان در حال برگزاری است و از سوی دیگر ترکیه همکاری تسلیحاتی با روسیه در بهره گیری از سامانه اس 400 ادامه داده و بایدن نیز چندی پیش تصمیمی ناخوشایند برای ترک‌ها مبنی بر به رسمیت شناختن نسل کشی ارامنه اتخاذ نموده و در سفر اخیر اردوغان به آمریکا در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل متحد؛ علائم مثبتی بین واشنگتن و آنکارا مبادله نشده است؛ در عین حال که تناقضات در مانور تبلیغاتی آنکارا در حمایت از اوکراین ملموس می‌باشد. ترکیه بعد از تحولات سال گذشته و درگیری‌های آذربایجان و ارمنستان شرایط جدیدی را تجربه می‌نماید و تلاش دارد با رویکردی منفعت طلبانه و پراگماتیک با چرخش‌های ضروری در مواضع منطقه‌ای و بین المللی و اقدامات تاثیرگذار برای منافع ملی انجام دهد. روسیه پوتین هم تلاش دارد از مجموعه تحولات منطقه‌ای بویژه در خاورمیانه و قفقاز بهره حداکثری ببرد؛ در چنین فرایندی روابط آنکارا و مسکو صعود و نزول‌های قابل توجهی داشته و سعی وافر طرفین در حل و فصل مشکلات از طریق مذاکره و تلاش برای تأمین منافع متقابل بوده است. بطور کلی روابط طرفین در چند سال اخیر افت و خیز زیادی را تجربه نموده است.

دریای سیاه یک سنگر استراتژیک برای روسیه و منطقه‌ای استراتژیک برای ناتو است و جدا از درگیری‌های اخیر منطقه قره باغ و احتمال تشدید درگیری‌ها در شرق اوکراین یا اطراف کریمه و دریای آزوف، برای بسیاری از کشورهای ساحلی به ویژه روسیه، ترکیه و رومانی اهمیت فوق العاده‌ای کسب کرده است. البته فعلاً اولویت اصلی روسیه چشم‌انداز رشد بیشتر و امکان تقویت تجهیزات و توان دریایی است. حضور نظامی و فعالیت‌های ناتو و به ویژه ایالات متحده در دریای سیاه، هردو می‌تواند منجر به نظامی شدن بیشتر منطقه و افزایش خطرات رویارویی مستقیم روسیه با ناتو شود. نوسازی زیرساخت‌ها و تجهیزات نظامی روسیه در شمال دریای سیاه، این منطقه را به سنگر استراتژیک جنوبی فدراسیون روسیه تبدیل می‌کند که برای جلوگیری از پیشروی و نفوذ غرب در قسمت شرقی قاره اروپا، در نزدیکی مرزهای روسیه و در مجاورت آن طراحی شده است. دبیرکل ناتو، ینس استولتنبرگ، دریای سیاه را «منطقه‌ای استراتژیک» اعلام کرده و می‌گوید حضور ناتو این منطقه  تقویت می‌شود. وزیر دفاع روسیه در واکنش به اظهارات دبیر کل ناتو، با اشاره به حضور روزافزون ناوگان ناتو در دریای سیاه گفت: ناوگان‌ها و کشتی‌های کشورهای غیرساحلی در منطقه حضور دارند و ما حرکات آن‌ها را دنبال می‌کنیم. آن‌ها اینجا چه‌کار می‌کنند؟ طبیعتاً ما همه کارها را می‌کنیم تا از هر تهدیدی علیه کشورمان جلوگیری کنیم.

موضوع مهم دیگر این که مشارکت  استراتژیک جناح شرقی در منطقه دریای سیاه، باید با تلاش‌ها و ابتکارات سیاسی- دیپلماتیک با هدف ازبین بردن بی اعتمادی و سوءظن در روابط بین کشورهای منطقه، از جمله سایر کشورهای متحد، از طریق گفت و گو و اقدامات تقویت شده همراه باشد. به طورکلی، کشورهای شرق اروپایی حاشیه دریای سیاه در موضوع درگیری‌ها در منطقه قره باغ نگرانی‌های چندوجهی امنیتی و تأمین انرژی در کنار تهدیدهای بالقوه روسیه و حتی ترکیه را دارند. آن‌ها بیش از هر منطقه دیگر خواهان مدیریت تنش‌ها هستند. با این حال، این کشورها با توجه به ظرفیت‌های محدودی سیاسی، اقتصادی و دفاعی توان تاثیرگذاری اندکی در روند تحولات خشن منطقه قره باغ دارند. ترکیه نیز اولویت‌های گوناگون در عرصه سیاست خارجی دارد که توجه به مناطق پیرامونی بویژه کشورهایی که زمانی تحت سیطره عثمانی بوده‌اند؛ برجسته می‌باشد و در همین راستا  یکی از موضوعات مهم همکاری و همگرایی طرفین در موضوع نزاع دولت‌های ارمنستان و جمهوری آذربایجان است که احترام بیشتری برای روسیه قائلند. در این بخش مسکو و آنکارا با نوعی از همکاری پیچیده و چند وجهی بسیاری از کشورهای منطقه از جمله جمهوری اسلامی ایران را در مواجهه با صحنه اجرا شده قرار دادند که تکرار چنین روندهایی به آینده حضور دو کشور در منطقه لطمه جدی خواهد زد.

در مورد کشورهای پیرامونی جمهوری اسلامی ایران بویژه عراق و سوریه شرایط خاصی از سوی مسکو و آنکارا تجربه می‌شود. ترک‌ها در موضوع روابط با عراق در دهه‌های گذشته توفیق چشمگیری حداقل در رقابت با ایران عزیز نداشته‌اند، ولی در سوریه با همکاری‌های نوسان دار به موفقیت‌هایی رسیده‌اند. اما مواضع طرفین در بسیاری از موضوعات مهم از جمله سوریه، لیبی، مدیترانه شرقی، ناگورنو قره باغ، کریمه و سایر موارد به طور قابل توجهی متفاوت است. باختصار می‌توان گفت حضور امنیتی و نظامی روسیه در سوریه با  اهدافی چون تقویت  نقش و ایفای بازیگری در تحولات خاورمیانه با بهره گیری از قدرت سخت و حضور نظامی همراه با  نزولی نمودن نقش و قدرت تاثیرگذاری آمریکا در تحولات غرب آسیا و بسترسازی ایجاد پایگاههای نظامی و دریایی بیشتر در خاورمیانه برای رصد و مواجهه آمریکایی‌ها ده‌ها پایگاه نظامی آمریکا در خلیج فارس دنبال می‌شود. 

بطور کلی از طرفی منطقه و بویژه ترکیه  بعد از تحولات و درگیری‌های آذربایجان و ارمنستان شرایط جدیدی را تجربه می‌نمایند و آنکارا سعی دارد با استفاده ابزاری از مقامات عالیرتبه آذربایجان؛ تغییرات لازم را در مواضع منطقه‌ای و بین المللی و اقدامات تاثیرگذار برای منافع ملی انجام دهد؛ جایی که رئیس جمهور آذربایجان باید هوشیاری لازم برای قرار نگرفتن در تله و انجام اقداماتی در مسیر منافع صهیونیست‌ها و علیه دوستی دیرینه دو تهران و باکو به نمایش گذارد.

 از سوی دیگر روسیه هم بعد از این تحولات و پیروزی بایدن در آمریکا سعی می‌نماید از مجموعه روندهای منطقه‌ای و بین المللی بهره حداکثری ببرد. بطور کلی می‌توان اذعان نمود که روابط طرفین در دو دهه اول قرن 21 میلادی نوسان زیادی داشته و انواع چالش‌ها را تجربه نموده است.  کلام آخر این که دو کشور در سال‌های اخیر با دنبال نمودن سیاست‌های چرخشی و منعطف و در عین طراحی و اجرای سناریوهای گوناگون در قیاس با بسیاری از کشورهای منطقه حتی در رقابت با آمریکا؛ موفقیت‌های شایانی را در مناطق پیرامونی؛ خاورمیانه؛ مدیترانه و شمال آفریقا داشته‌اند.

واژگان كليدي: دیدار, پوتین, اردوغان ,سوچی ,نمایش ,اقتدار ایران ,مرزها,دکتر علی بمان اقبالی زارچ,,

مطالب مرتبط