مرکز بین المللی مطالعات صلح- IPSC
برنامه پژوهشی یونوسفر فعال با فرکانس بالا معروف به هارپ (به انگلیسی: HAARP)، یک پروژه پژوهشی است که در سال ۱۹۹۳ برای بررسی و پژوهش دربارهٔ لایهٔ یونوسفر با استفاده از امواج رادیویی تأسیس شدهاست. هارپ پروژهای علمی است و از طریق آن دانشمندان با ایجاد تغییراتی در یونوسفر که دورترین و ناشناختهترین بخش جو زمین است امکان مطالعه در مورد آن را پیدا کرده و آن را به صورت یک آزمایشگاه طبیعی درمیآورند. گفتگوی زیر به بررسی نگاه های بازیگران جهانی به ابعاد و آینده هارپ توجه کرده است.
واژگان کلیدی: ابعاد، تأثیرات، پیامد، امنیتی، سیاسی،ژئوپلتیکی و دفاعی هارپ
مرکز بین المللی مطالعات صلح : نگاه های بازیگران جهانی به ابعاد هارپ و پیامدهای پروژه چیست؟
نگرانیهای بین المللی وجود دارد که هارپ را نوعی سلاح می دانند و معتقدند که پروژۀ هارپ در سال 1993 (اگرچه در ظاهر جهت فعال کردن یونوسفیر جوّ زمین به وجود آمده است) اما این حرکت نشان دهندۀ تلاشهای بعد از جنگهای جهانی دوم توسط ایالات متحدۀ آمریکا هست و تلاش می کند برای شناخت پایگاههای مخفی اعماق زمین از هارپ استفاده کند، ارتباطهای رادیویی و موجی را کنترل و به موقع آنرا متوقف ، حتی بر حالت روانی و رفتاری انسانها تأثیر گذارد. چرا که می تواند جریانهای جوّی را تغییر و با توجه به متمرکز ساختن اموج به روی اهدف معین (حتی یک محیط جمعی در یک جای مشخص) تا حدودی این وضعیت را بوجود آورد و حتی قدرت تفکر را در یک وسعت بسیار قابل توجه از بازیگران و کنشگرانی در آن محدوده به وسیلۀ امواج بگیرد. لذا هارپ را به عنوان یک سلاح تمام عیار میدانند که نه تنها روی آب و هوا و لایههای متفاوت زندگی محیط زیست ، زیست بوم و اکونومی و اقتصاد کشورها مؤثر باشد بلکه قادر هست زمینههای استفادههای نظامی بسیار مخربی را فراهم کند و حتی روی ذهن و سلامت بسیاری از اهداف خرد حتی سربازان و نیروهای نظامی در منطقۀ جنگی تأثیر گذارد.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: آیا کشورهای دیگری هم توان استفاد از هارپ را دارند یا خیر؟
اکنون علم چیزی نیست که بتوان آنرا در یک محدودۀ معین جغرافیایی محدود کرد، اما تمام نشانههای موجود حاکی از این هست که ایالات متحدۀ آمریکا تنها کشوری هست که در این زمینه پیشتاز بوده و اگر کشورهای دیگر در این زمینه فعالیت داشتند، هنوز اسناد و مدارک در این زمینه موجود نیست و البته عدم اسناد و مدارک موجود در این رابطه گویای این نیست که پروژۀ هارپ فقط در ایالات متحده آمریکا محدود هست،
مرکز بین المللی مطالعات صلح: آینده و تأثیر پروژۀ هارپ و فشار به بازیگران کشورهای درحال توسعه و حتی بازیگران رقیب آمریکا، این امر چگونه قابل بررسی هست؟
پروژۀ هارپ باعث شد که بعضی از کشورهای مسائلی را در این رابطه پیگیری کنند مثلاً در سال 2002 دومای روسیه خواستار وضع ممنوعیت استفادۀ پروژههای ژئوفیزیک همچون هارپ وضع شود و جهان از آن تبعیت کند. همانطور که در ارتباط با مسئلۀ سلاحهای غیر متعارف همچون سلاحهای هستهای یک پیمان نامهای وجود دارد، کشورهای مختلف برای کنترل استفادۀ از فناوریهای نوینی که در جهان به وجود می آید، برای جلوگیری از استفادههای غیر متعارف از آنها وارد عمل شدند. در سال 1999 کمیسیون روابط خارجی و امنیت دفاعی اروپا تلاش کرد که گزارشی را به پارلمان اروپا در این رابطه ارائه دهد و تلاش کرد که مفاد قطع نامههای سازمان ملل در این رابطه و یادآوری آنها تلاش کند که اتحادیه اروپا وارد عمل شوند و آنها هم قبل از دومای روسیه این موضوع را دنبال کردند.
اگر پروژۀ هارپ را با توجه به شایعاتی که در پیرامون این پروژه هست، ارجاع بدهیم، ایالات متحدۀ آمریکا قادر خواهد بود که توسعه کشورهای منطقه را تحت کنترل خود قرار بدهد و با کنترل توسعه در این کشورها و مسائل مربوط به آب و هوا و ایجاد حوادث طبیعی توان ملی کشورها را در یک آن با ضربههای مهلک روبرو کند، می تواند که حرکت توسعۀ طبیعی در این کشورها را از مسیر تاریخ تکاملی آن خارج و از جادۀ طبیعی این تکامل خارج کند و نه تنها با خارج شدن از این مسیر برای این کشورها هزینه بر بلکه بازگشت طبیعی نیز با آسیبهای فراوان و اتلاف انرژی و زمان بسیار بالایی به همراه باشد (این امر میتواند نوعی تخریب در درون را به کشورهای هدف تحمیل کند) از این جهت باید گفت که یک سلاح بسیار خطرناک در جهت مدیریت و رهبری امنیتی جهان با هزینههای بسیار بالای کشورهای هدف محسوب شود.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: در چه صورتی آمریکا قادر خواهد بود که در چشم انداز فراروی به سمت استفاده از چنین تکنولوژی در جهت کنترل بازیگران رقیب حرکت کند؟
برخی از مسائلی که با عنوان هارپ وجود دارد، بخشی از آن به تولید تئوری توطئه هم بر میگردد که وصفی برای هر ادعای دسیسه گری باشد، اینکه ادعا کنیم که هر رویدادی یا هر فناوری با ورود به عرصۀ جهان در جهت سلطه از آن استفاده میشود بازگو کننده این هست که در هیچ کشورهای جهان نباید به این ابزار دست پیدا کند. چون همانگونه که دستیابی واشنگنتن به این فناوری توسط اتحادیه اروپا و روسیه بد شمرده میشود طبیعتاً دستیابی روسیه هم به این فناوری توسط سایر بازیگران و کنشگران دیگر آن را بد میدانند. لذا باید یک منطق واقعگرایانه در این زمینه مورد توجه جامعۀ بین المللی قرار بگیرد. لذا درست هست که کشور ایالات متحدۀ آمریکا در فناوری و تکنولوژیهای نوین و پیشرفته پیشرو هست و کشورهای دیگر به این تکنولوژیها و استفاده از آنها در زمانی که فرصت داشتند به مسائل موجود در سطح دیگر پرداختند و چون اکنون قادر نیستند که خود را به آن سطح علم و تکنولوژی نزدیک کنند، این معنا را مطرح میکنند. از طرف دیگر اینکه بگوئیم ایالات متحدۀ آمریکا هم یک کنشگر و بازیگر پاکدست در نظام بین الملل هست امری غیر واقعی و دور از واقعیتهای موجود و ادلۀ قابل دستیابی در نظام بین المللی هست. در واقع ایالات متحدۀ آمریکا تنها کشوری هست که از بمب اتم در خصوص ناکازاکی و هیروشیما استفاده کرده و یکی از کشورهای فرادستی بین المللی هست (که مانند بسیار کشورهای خلف خود در این زمینه کودتاها، جنگها و طغیانهای متفاوتی را با استفادۀ از ابزارهای گوناگون فناوریهای جدید هدایت کرده است ) به طبع این نگرانی وجود دارد که از پروژۀ هارپ هم برای مقاصد خود در این زمینه استفاده کند. لذا منطق حکم می کند ما در عین حالی که می پذیریم پروژه هارپ یک فناوری نوین قابل استفاده نه تنها برای ایالات متحدۀ آمریکا بلکه برای کل بشریت هست، باید بپذیریم که به گونهای عمل کنیم که در این مسیر بتوانیم از سوء استفادههای موجود از این پروژه نه تنها توسط آمریکا بلکه در آینده توسط کشورهای دیگری که امکان دستیابی به آن را خواهند داشت، جلوگیری کنیم.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: چشم انداز بکارگیری این پروژه توسط آمریکا و سایر بازیگران چگونه قابل بررسی هست؟
آنچه که در رابطه با هارپ و سایر تکنولوژیها مطرح میشود تنها در یک کشور محدود نمیشود. مدیریت آزاد انتقال تکنولوژی در سطح بین الملل همواره مطرح بوده است، اکنون با بزرگ ترین جنگهای که در جهان به جای جنگهای میدانی و کلاسیک، جنگهای تکنولوژیک بین کشورهای جهان مطرح هست و جاسوسیهای متفاوتی که در این زمینه صورت می پذیرد و اکنون در رأس جاسوسیهای بین المللی از آنها یاد میشود و بیشترین هزینههای سازمانهای امنیتی جهان را به خود اختصاص میدهد. لذا باتوجه به این وضعیت در یک دولت و در مرزهای ملی محدود کند باید پذیریم که انحصار و محدودسازی یک فناوری نسبت به گذشته بسیار سخت تر شده و دیر یا زود کشورهای دیگر نیز به این فناوری دست پیدا می کند. در ضمن که باید بپذیریم کشورهای مانند آمریکا وقتی که به یک فناوری را دست پیدا می کنند در راستای تکامل و دستیابی پیشرفته تر همان فناوری را در اختیار کشورهای دیگر گذاشته تا با عمومی کردن آن فناوری بتواند تلاشهای موجود برای رسیدن به فناوری پیشرفته را نیز تا حدودی با چالش و هزینه های بسیار بالاتر برای آن کشورها روبرو سازند و به این ترتیب زمینههای فعالیت آنها را کنترل کند.