مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

نگاهی به نقش نفت در تحولات حال و آینده ی یمن

اشتراک

پدرام هدایتی

پژوهشگر مسائل منطقه ای

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

مقدمه

ششم فروردین ماه سال 1394، عربستان سعودی به همراهی ائتلافی از کشورهای اسلامی که ریاض مدعی تشکیل و رهبری آن ها بود تهاجم نظامی خود را به کشور یمن آغاز کرد و در پی آن صفحه ی نوینی در تحولات این کشور گشوده شد. چیزی نگذشت که کشورهایی مانند پاکستان، مصر، مراکش و… از حضور در این جنگ سرباز زده و عملا این عربستان و امارات بودند که نبرد علیه یمن را پی گرفتند.

در طی این مدت همواره دلایل و عوامل سیاسی-امنیتی و ژئوپلیتیک به عنوان مهم ترین ویژگی های موثر در شکل گیری تحولات تاریخ معاصر یمن و از جمله بستر آغاز جنگ کنونی معرفی شده و مواردی مانند پشتیبانی از دولت مستعفی و فراری منصور هادی، کاستن از نفوذ و بازیگری انصارالله در سپهر سیاسی یمن، تامین امنیت مرزهای جنوبی عربستان و خروج از تنگنای جغرافیایی، تسلط بر تنگه ی راهبردی باب المندب و در یک نمای کلی تضعیف نقش و نفوذ جمهوری اسلامی ایران انگیزه ی اصلی ریاض از به راه انداختن جنگ علیه یمن به شمار می آید.

اما نکته ای که تاکنون کمتر مورد بررسی قرار گرفته این است که آیا می توان جدای از زمینه های سیاسی- امنیتی، ژئوپلیتیک و حتی ایدئولوژیک علتی برای اهمیت جایگاه یمن و شروع این جنگ پیدا کرد یا خیر؟ به نظر می رسد نمی توان نقش منابع نفت و گاز و به طور کلی انرژی یمن را در تحولات چند ساله ی اخیر این کشور نادیده انگاشت. در نوشتار پیش رو تلاش می کنیم با بررسی واقع بینانه ی ظرفیت های تولید و صادرات انرژی یمن، نقش آن را در بحران کنونی این کشور روشن تر سازیم.

منابع انرژی یمن از ادعا تا واقعیت

کشور یمن هیچ گاه در زمره ی تولیدکنندگان و صادرکنندگان عمده ی نفت و گاز جهان قرار نداشته است. هرچند این کشور دارای ظرفیت تولید و صادرات نفت هست، اما محیط امنیتی و تنگناهای مالی دولت امکان بهره برداری مناسب از این منابع زیرزمینی را فراهم نیاورده است.

بر اساس آمار ها این کشور سی و دومین صادرکننده ی نفت و شانزدهمین صادرکننده ی گاز مایع در جهان است و هفتاد درصد از درآمد دولت نیز از فروش همین منابع انرژی به دست می آید. تولید روزانه ی نفت یمن در سال 2014 و پیش از شروع جنگ حدود 127 هزار بشکه در روز بود که همین مقدار تولید هم پس از آغاز جنگ متوقف شده است.

روشن است که آمار های رسمی یمن را کشوری مهم در عرصه ی انرژی به شمار نمی آورند و بنابراین تا به امروز نمی توان نفت را متغیری تاثیرگذار در تحولات سیاسی، اقتصادی و امنیتی یمن دانست. به عبارت دیگر تولید و صادرات انرژی به رغم تلاش دولت برای جلب سرمایه گذاری خارجی و گسترش این بخش در سال های گذشته نتوانسته در بهبود شاخص های اقتصادی و رفاه مردم یمن نقش چندانی ایفا کند و تنها رهاورد آن به مانند بسیاری از دولت های نفتی دیگر در خاورمیانه و بیرون از آن برای یمن چیزی جز وابستگی به رانت نفت نبوده است.

در کنار این روایت رسمی اما روایت دیگری هم وجود دارد که نه تنها نقش نفت را در یمن کم اهمیت نمی شمارد بلکه دستیابی و بهره برداری از این ذخایر انرژی را دلیل اصلی بسیاری از تحولات این کشور می داند. برخی از منابع بر این باورند که ذخایر نفتی عظیم و دست نخورده ای در پنج استان مارب، الجوف، ابین، حضرموت و شبوه وجود دارد که بزرگترین دریاچه ی نفتی شبه جزیره ی عربستان و حتی کل کشورهای حاشیه ی خلیج فارس به شمار می رود.

ریشه ی تمامی این تحلیل ها گزارشی زمین شناختی است که دو دهه پیش خبر از وجود گنج پنهان نفت در یمن داده و بر این اساس حتی منصور هادی هم در سال 2014 وجود منابع عظیم نفتی در استان الجوف به عنوان سومین ذخیره ی نفت در کل شبه جزیره ی عربستان را تایید کرده است. همچنین ذخایر دریایی نفت یمن نیز از اهمیت بسزایی در این تحلیل ها برخوردار است. هر چند نمی توان چنین گزارش هایی را کاملا تایید کرد اما می توان نشانه هایی از صحت چنین ادعاهایی را با توجه به شیوه ی حضور نیروهای امارات و عربستان در آن پنج استان یاد شده و همچنین پیامدهای احتمالی دسترسی آن ها به چنین ذخایر عظیمی از انرژی پیدا کرد.

بخش بزرگی از عملیات زمینی ارتش های امارات و عربستان و نیروهای مزدور تحت امر آن ها در مناطق نفت خیز یمن متمرکز شده و حتی حمله ی عربستان به القاعده نیز در بخش هایی از استان حضرموت رخ داد که چاه های نفت در آن متمرکز شده است. درگیری میان گروه های مورد حمایت امارات و عربستان با یکدیگر بیش از هر نقطه ی دیگری در جنوب یمن به وقوع می پیوندد و هر از گاهی اخبار جدیدی پیرامون اختلافات ژرف عربستان و امارات منتشر می شود.

نتیجه گیری

به نظر می رسد که طرح ریزی سعودی ها و امارات برای آینده ی کشور یمن و پراکندگی نیروهای آنان، گمانه ی وجود منابع بکر انرژی را در این کشور تقویت می کند و چراغ سبز غرب به عربستان جهت ادامه ی جنگ نیز حاکی از اهمیت راهبردی یمن است.

با فرض وجود منابعی که ادعا می شود امکان صادرات روزانه پنج میلیون بشکه نفت را در اختیار یمنی ها قرار می دهد، سرنوشت آنان دستخوش دگرگونی گسترده ای خواهد شد و دیگر نمی توان به چشم یک کشور فقیر عربی به آن ها نگریست. در چنین شرایطی تلاش پیگیر عربستان و دیگر همپیمانان غرب در منطقه جهت مقابله با قدرت یابی انصارالله در یمن به روشنی قابل فهم خواهد بود.

تصور همسایگی با کشوری که هم دارای اهمیت ژئوپلیتیکی و هم دارنده ی ذخایر گسترده ی انرژی است و انصارالله در آن دست بالا را داشته و مورد اقبال مردم باشد، برای زمامداران عربستان به سان کابوسی دهشتناک می ماند که هر کاری بتوانند در راستای تحقق نیافتنش انجام خواهند داد و تردیدی نیست که ایستادگی ملت یمن برای در دست گرفتن سرنوشت خود و دارایی هایشان کنش و واکنش های پیچیده و پیوسته ای را به همراه خواهد داشت که چهره ی نوینی برای یمن و منطقه ترسیم خواهد کرد.

واژگان کلیدی: قیمت نفت، نفت، آینده نفت یمن، چشم انداز، نقش نفت در یمن

مطالب مرتبط