مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

امارات و دریای سرخ

اشتراک

مریم خالقی نژاد

و پژوهشگر روابط بین الملل
مرکز بین المللی مطالعات صلح –  IPSC

در سالهای اخیر شاهد برخی تغییرات سیاست خارجی امارات متحده عربی جهت نفوذ به مناطق استراتژیک هستیم. رهبران امارات اکنون برخلاف ابزاری که شیخ زاید دولتمرد قبلی از آنها استفاده میکرده است، یعنی توجه صرف بر دیپلماسی به میانجیگری ، گفتگو و کمک های خارجی و از طریق، سرمایه گذاری های گسترده عظیم خارجی در سطح بین المللی و حضور نظامی و دریایی فراتر از مجاورت کشور ، به ویژه دریای سرخ ، آفریقای شرقی ، یمن و لیبی تمرکز کرده اند.

دریای سرخ که حد فاصل میان آسیا و افریقا است به عنوان چهارراه استراتژیک اقتصادی مورد توجه کشورهای مختلفی قرار دارد که در این بین امارات بنابر دلایل مختلفی که در ادامه بیان می شود همپای رفقای استراتژیکی خود به خصوص عربستان در این منطقه مهم به برخی اقدامات امنیتی و سیاسی و اقتصادی دست زده اند. این کشور با برخی کمک های هنگفت مالی و سرمایه گذاری های متنوع به همراه متحدانش به نفوذ در منطقه افریقا و دریای سرخ پرداخته  چرا که این منطقه از نظر منابع زیرزمینی و راههای ارتباطی برای امارات و عربستان بسیار حیاتی و استراتژیک است و به عبارتی برخی از منافع آنها با این منطقه گره خورده است به همین دلیل شاهد تمایل بیشتر برای اقدامات نظامی و امنیت نظامی در این منطقه هستیم که بتوانند اداره برخی امور منطقه را از طریق وابستگی کشورها به خود، به دست بگیرند تا ایجاد صلح و آرامش و از بین رفتن یا کمرنگ شدن برخی بحران ها نتیجه اقدامات آنان به حساب آید و در اتخاذ سیاست های منطقه تاثیرگذار باشند برای مثال امارات به همراه متحد همیشگی خود تاثیر چشم گیری را در کمک به ایجاد صلح میان اریتره و اتیوپی را داشتند به همین دلیل می توان گفت تاثیرات زیادی را در دریای سرخ خواهند داشت. 

دلایل نفوذ تدریجی امارت در دریای سرخ در دهه های اخیر در چند بُعد فرهنگی و تاریخی، سیاسی  امنیتی و سپس اقتصادی قابل بررسی است.

شاید یکی از مهمترین دلایل ارتباط و پیشینه تاریخ و فرهنگی با قاره افریقا باشد که از دیر باز بده و بستان های تاریخی و فرهنگی میان امارات و کشورهای این منطقه بوده است.

از نظر سیاسی نیز سالهاست که امارات در پی امنیت و نفوذ در خاورمیانه و دریای سرخ است که فعالیت های زیادی را در ایجاد پایگاه های نظامی داشته است. اولین عامل سیاسی را باید به بحران یمن و درگیری های مستقیم و نیابتی امارات و سپس عربستان و در مقابل رقیبان آنها اختصاص داد. بعد از ماجرای درگیری ها و بحران یمن و به تازگی حضور بیشتر ایران و ترکیه گویی رقیبانی برای حیات خلوت کشورهایی چون عربستان و امارات ایجاد شده است که مانع از تحقق برخی استراتژی های آنها خواهد شد به خصوص موقعیت کشورهایی مانند سودان که منجر به زمینه سازی نفوذ کشورهای مختلف به منطقه خواهد شد چه بسا ترکیه نیز به دلیل برخی همکاری با کشورهای منطقه مانند قطر بتواند در این منطقه پایگاه هایی را با قطر ایجاد نماید. ترکیه و قطر دو متحد در مقابل امارات و عربستان هستند و همچنین از دیگر سو ایران نیز به عنوان زنگ خطری برای امارات در این منطقه محسوب می شود روابط ایران با اخوان المسلمین نیز نگرانی دیگر دو متحد امارات و عربستان است . 

مورد دیگر از نظر سیاسی و امنیتی را باید به روابط جدید با اسراییل اختصاص داد که دقیقا نقطه مقابل با ایران قرار دارد. بعد از عادی سازی روابط و صلح میان امارات و اسراییل تلاش دو کشور برای همکاری هایی به مانند همکاری نظامی در دریای سرخ بیشتر شده است مثلا امارات پایگاه نظامی ایی را در خارج از عصب( حوالی جنوب دریای سرخ در اریتره ) ایجاد کرده است که به مثابه یک نیروی کمکی در مقابله با کشورهایی همچون ایران برایش می باشد.

از نظر اقتصادی اقتصاد امارات متحده عربی در دهه گذشته از رشد چشمگیری برخوردار بود. از سال 2004 ، تولید ناخالص داخلی این کشور بیش از دو برابر شده است و این کشور را برای تولید ناخالص داخلی سرانه در رتبه سوم بالاترین نرخ در جهان عرب قرار داده است. این استحکام اقتصادی ، رهبری جدید را به جستجوی افزایش نفوذ سیاسی و فرصت های سرمایه گذاری خارجی تشویق کرده است ، به ویژه در کشورهای دریای سرخ که اقتصاد آنها در سال های اخیر رو به افزایش بوده است و انتظار می رود در آینده  نیز رشد کند.

 پا به پای تلاش های امنیتی و سیاسی امارات در پی بدست اوردن مدیریت بنادر و مناطق اقتصادی در دریای سرخ برآمده است چرا که این مهم باعث ورود به یکی از مهمترین خطوط حمل و نقلی جهان همراه با حضور چشمگیر نیروی دریایی همراه است. علاوه بر این حضور شرکت های خصوصی امنیتی اماراتی در منطقه به منظور انجام عملیات ضد دزدی دریایی و حفاظت از کشتی های امارات متحده اخیرا افزایش یافته است. اقدامات مختلفی را مانند ایجاد اتاق بازرگانی صنعتی در افریقا و بالا بردن مبادلات تجاری خود پرداخته است که شاید از مهمترین اقدامات آن نوسازی مناطق صنعتی اتیوپی و یا برخی اقدامات مختلف در جیبوتی و … از دیگر فعالیت های اقتصادی در زمینه انرژی های نو ، غذا، بنادر و به خصوص کشت فرامرزی است که علاوه بر افزایش سرمایه های اقتصادی خود درا ین کشورها باعث اشتغال زایی نیز می شود و همین امر منجر به نوعی وابستگی اقتصادی کشورهای درگیر بحران و یا ضعیف تر به سرمایه های خارجی مانند امارات خواهد شد. در کل از نظر اقتصادی کمک های اقتصادی امارات متحده عربی به کشورهای شرق آفریقا بین سال های گذشته چندین برابر افزایش یافته است. “سرمایه گذاری سنگین با پول و اسلحه” این کشور در منطقه دریای سرخ شامل تأمین کمک اقتصادی ، ساخت بنادر ، ارائه خدمات دریایی و ایجاد پایگاه های نظامی و دریایی است.

 از دیگر موارد تاثیر گذار برای تلاش امارات در نفوذ به دریای سرخ را می توان اختلاف در شورای همکاری خلیج فارس و سیاست های متخذه امریکا دانست، چرا که واکنش امریکا به بهار عربی، توافق هسته ای با ایران و سپس تغییر برخی جهت ها از خلیج فارس به آسیا و اقیانوسیه نیز بر این سیاست امارات بیش از پیش تاثیرات خود را اعمال کرده است .

در یک جمع بندی این تغییر سیاست خارجی ، که امارات متحده عربی طی حدود یک دهه گذشته شاهد آن بود ، نه تنها شامل تغییر در ابزار (از قدرت نرم به سخت) بلکه در اهداف (جستجوی امنیت و پیگیری افزایش نفوذ منطقه ای) نیز بود. “این دو هدف – امنیت و نفوذ – انگیزه های اصلی مداخله امارات متحده عربی از طریق سرمایه گذاری های اقتصادی و حضور نظامی در دریای سرخ و آفریقای شرقی بوده است.”

رقابت منطقه ای بر سر دریای سرخ ، و جزایر ، بنادر و تنگه های آن ، در سال های اخیر با مصر ، ترکیه ، عربستان سعودی ، امارات و قطر شدت گرفته و تا کنون ادامه داشته و در آینده نیز احتمالا ادامه خواهد داشت. تحولی که در سیاست خارجی امارات طی چند سال گذشته اتفاق افتاده است بسیار بزرگ است. این نه تنها شامل تغییر در ابزار سیاست خارجی بلکه در شناسایی مشکلات و اهداف جدید سیاست خارجی نیز شده است. “اما این سوال که  آیا امارات متحده عربی می تواند با وجود رقابت با قدرت های منطقه ای و بین المللی ، چنین جای دوردست خود را در دریای سرخ و آفریقای شرقی حفظ کند و اتحاد خود را با عربستان سعودی و مصر حفظ کند ، که به این کشور اجازه می دهد در مناطقی که عمق استراتژیک دو منطقه در نظر گرفته می شود ، فعال باشد؟ به نظر می رسد جواب این سوال را باید با گذر زمان پیدا کرد چرا که در عوامل موثر بر این امر سیاست های جدیدی در جای جای مناطق تاثیرگذار اتخاذ خواهد شد که مهمترین آن ها روی کار امدن افرادی همچون جو بایدن و امثالهم در کشورهای مختلف است.

منابع مورد استفاده : 

The UAE in the Red Sea and East Africa

واژگان كليدي: امارات , دریای سرخ, امارات متحده عربی, جيبوتي, درياي سرخ ,يمن ,باب المندب ,سومالي لند

مطالب مرتبط