مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

نگاهی به الزامات در دیپلماسی منطقه ای ایران- بخش نخست

اشتراک

دکتر محمد حسن صنعتی

پژوهشگر مسائل منطقه

مرکز بین المللی مطالعات صلح- IPSC

اشاره

حکمای ما در مرده ریگی که از خود در اخلاق نامه ها و سیاست نامه ها به یادگار نهاده اند ، در ذیل مقولاتی چون تدبیر منزل و سیاست مدن ، ملاحظاتی در باب خانه داری و کشورداری را مورد توجه قرار داده اند که این وجیزه جای طرح و بحث از آنها نیست . اینقدر هست که به تعبیر نظامی گنجوی تا نکنی جای قدم استوار / پای منه در طلب هیچ کار. رونده و حتی دونده زمانی گام نخست را استوار و با انرژی برمی دارد که جای قدم را به درستی و سنجیدگی معین کرده باشد. دیپلماسی منطقه ای درست و سنجیده برای هر کشور از جمله جمهوری اسلامی ایران در حکم جای قدم است.متکی بر دیپلماسی منطقه ای است که سیاست خارجی می تواند در عرصه جهانی هم گام های خود را مطابق با نقشه راه و راهبردهای تعیین شده ، با استواری و هدفمندی بردارد.

مقدمه  

به زعم نگارنده ، سیاست خارجی ، از کشور و در تعامل فکری با نخبگان فکری و ظرفیتهای توانمندساز شروع می شود، در منطقه و طی طرح های در نظر گرفته شده برای همکاریهای منطقه ای مظنه می شود و در جهان که در پرتو ارتباطات و رسانه ها به دهکده جهانی تبدیل شده ، بروز و ظهور پیدا می کند. به نظر می رسد این واقعیت اگر از حیث علمی محل مناقشه نباشد ، در عمل مورد غفلت قرار می گیرد و هر از چند گاه ، متاثر از رویکردهای موردی و مقطعی ، از ملاحظات هم افزاینده منافع و مصالح ملی، منافع و مصالح منطقه ای و منافع و مصالح جهانی فاصله می گیرد و دور می افتد . به تعبیر دیگر ، متاثر از این غفلت ، برآیند سیاست خارجی ما بیش از آنکه برون داد یک جمع بندی متقن و معین باشد ، به جامع الشتاتی از تصمیمات و مفردات درهم و چه بسا درست اما ناهماهنگ تبدیل می شود.این تلقی البته نافی مطلق کاردانی و اهتمام قابل تقدیر افسران و سربازان میدان دیپلماسی نیست. درست آن است که این تامل بیشتر از جایگاه بازخوانی الزامات یک دیپلماسی منطقه ای موثر صورت می پذیرد. دلیل آن هم روشن است. تحولات منطقه و جهان و تغییر رویکردهای کشورهای فعال و اثرگذار در میدانهای گوناگون ، نیز تغییرات تدریجی در پیمانهای منطقه ای و جهانی ایجاب می کند تا در حفظ و بروز کردن جمع بندی پروژه های سیاست خارجی ناظر به راهبردها و رویکردهای ثابت یا قابل تغییر جمهوری اسلامی ایران ، رصدگری و مراقبه ، همواره در مطمح نظر باشد. 

مسئله

جمهوری اسلامی ایران ، کمتر از دو ماه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی  در سال1357، در حالی شکل گرفت که پیشتر زیرساخت فکری و سیاسی آن مبتنی بر سه مطالبه-شعار ” استقلال ” ، ” آزادی” ، ” جمهوری اسلامی” تعیین شده بود. از این سه رکن شکل گرفتن جمهوری اسلامی ، ” استقلال ” به محل منازعه کشور ایالات متحده امریکا که سالها در قالب پیمانهای منطقه ای با حکومت سلطنتی محمدرضا پهلوی از امکان کنشگری مطلق العنان در منطقه استراتژیک خاورمیانه و مشخصا خلیج فارس برخوردار بود تبدیل شد ؛ منازعه ای که با تحرکات اطلاعاتی گسترده رژیم ایالات متحده امریکا برای به کنترل درآوردن شرایط جدید و سپس ، تصرف سفارت امریکا موسوم به ” لانه جاسوسی”   توسط گروهی موسوم به ” دانشجویان مسلمان پیرو خط امام ” ، ادامه یافت و بر چهار دهه روابط خارجی و تبعا سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران اثر مستقیم نهاد. در طول این سالها، امریکا بارها در مقام منازعه با ایران به اقدامات محدودکننده انفرادی نیز با سودجستن از حضور در نهادهای بین المللی ، شکل دهی به وفاق های بین المللی خاصه تحریم های چندجانبه علیه جمهوری اسلامی ایران مبادرت ورزیده است به گونه ای که می توان گفت ایران در طول 43 سال گذشته همواره مورد تحریم های فزاینده بوده است.

   در همین حال با روی کار آمدن دولت دموکرات باراک اوباما در سال 2009م. معطوف به شرایط جدید جهانی و خاصه مشکلات عدیده فراروی این کشور که در عین شناخته شدن به عنوان بزرگترین اقتصاد جهان، با بدهی های سنگین و چالشهای جدی در داخل بر سر حضور مستقیم و پرهزینه در منازعات جهانی مواجه بود ، بازنگری هایی در هیئت حاکمه امریکا که رئیس آن هم دارای استحقاق بردن جایزه صلح نوبل شناخته شد، در دستور کار قرار گرفت که در آنچه به روابط قطع شده دو کشور امریکا و ایران مربوط می شد ، در قالب پالسهایی به وساطت سوئیس حافظ منافع امریکا در ایران و بعضی کشورهای منطقه رخ نشان داد. ایران که در دهه های گذشته ، با توجه به اعلام رهبری جمهوری اسلامی ، معطوف به سه شعار ” عزت ” ، ” حکمت ” ، ” مصلحت” ، سیاست خارجی خود را تنظیم کرده به اجرا در آورده بود ، این بار در لوای شعار ” نرمش قهرمانانه ” ، پیشنهاد بازنگری در روابط دو کشور را در حد مذاکرات مربوط به حق برخورداری ایران از انرژی هسته ای ، آن هم در قالب مذاکره با کشورهای پنج بعلاوه یک قابل بررسی قلمداد نمود ، که پس از مذاکراتی طولانی مدت و نفس گیر در ذیل سندی به نام برنامه جامع اقدام مشترک یا “برجام”  به سرانجامی نسبی رسید ؛ سندی که البته از سوی طرف های توافق و مشخصا امریکا نه تنها اقدامی برای اجرای آن صورت نپذیرفت که در سال 2017 پس از روی کار آمدن دولت جمهوریخواه دونالد ترامپ مورد انکار مطلق قرار گرفت و با تحریم های گسترده در حتی انسانی ترین امور از قبیل غذا و دارو همراه شد .

   با این وجود ایران در طول سالهای بهانه جویی طرف های برجامی خود برای احترام به پیمانی با ظرفیتهای اثرگذاری بر سرنوشت منطقه و جهان ، جز در ماههای پایانی دولت ترامپ و قدرت یابی دوباره دموکراتها به ریاست جوزف بایدن (2021م.) که به اقداماتی هشداردهنده و بیدارکننده دست زد، پای بندی خود را به طرح برجام حفظ کرده است.به بیانی ایران با تحمل تحریم های امریکایی – اروپایی که به سردمداری امریکای ترامپ به اجرا در می آمد ، هیچگاه از تعهدات خود عدول نکرده ، و در واقع هزینه های پای بندی به یک پیمان بین المللی را پرداخته است . از سویی ، ایران به تناسب هزینه های مذکور خود را محق می داند تا به استناد یک پیمان جهانی ، از دستاوردهای این توافق برای اخذ غرامت و بازسازی آثار تحریم های زورگویانه در سالهای اخیر برخوردار شود.

   امریکای دوران بایدن نیز نشان داده است که تمایل دارد تا تدریجا پای خود را از منازعات منطقه ای چون عراق و افغانستان بیرون بکشد. گرچه در این صورت ، پرونده های تازه ای از  قبیل قدرت گرفتن و سهم یابی جریانهایی تازه در این دو کشور در موضوع سیاست های منطقه ای ایران روی میز کارشناسها و دیپلماتهای ایران قرار خواهد گرفت ، در این بین ، این واقعیت غیر قابل چشم پوشی است که چنین شرایطی مناسب ترین زمان را برای نتیجه گرفتن ایران از چند سال مذاکره و مراقبت تحولات در ذیل برجام به وجود آورده است. البته پیدا است که تا قبل از استقرار دولت جدید جمهوری اسلامی ایران به ریاست ابراهیم رئیسی نمی توان به حدس روشنی از شمای سیاست خارجی و روابط بین الملل در نگاه رئیس جدید دولت و مشخصا دستگاه دیپلماسی آن دست یافت. اما روشن است که در عرف نانوشته اما متعارف و معمول سیاست خارجی کشورها ، مقاطع زمانی تغییر دولتها یکی از بهترین موقعیتها برای اتخاذ رویکردهای ناظر به منافع و مصالح ملی هر کشور به شمار می آیند، خصوصا که مذاکرات وین در همه زمینه های اهمیت دار برای طرفهای گفتگو از جمله ایران به سرانجام و حتی سندهای نهایی نزدیک شده است . نیز روشن است که تعیین تکلیف تازه در خصوص برجام که به تناسب،  ادامه و اطاله پرونده آن ، نقش موثری در محدود سازی توان کنش ایران در منطقه دارد ، تنها یکی از پرونده های مهمی است که دولت جدید ایران در روزهای پیش رو می باید مواجهه منطقی ، موثر و مفید با آنها در حوزه های گوناگون را در دستور کار خود قرار دهد. 

تبیین مسائل دیگر

  1. ایران همچنان با منابع نفت و گاز در اختیار، در تامین و حفظ امنیت انرژی جهان ، یک کشور اثرگذار در معادلات جهانی به شمار می رود. به همین دلیل ، مواضع ایران در حوزه های گوناگون روابط بین الملل هم برای کشور های منطقه و هم برای دیگر کشورهای جهان دارای اهمیت بسیار است. از این رو دسترسی ایران به آبهای آزاد از طریق منطقه استراتژیک خلیج فارس به مثابه گلوگاه تامین نفت و گاز جهان می باید از ناحیه دست اندرکاران سیاست خارجی مورد بازمهندسی قرار گیرد چرا که در طول سالهای گذشته چندان که درخور بوده است این مزیت در راستای تامین منافع ملی ایران به کار گرفته نشده است.در این چارچوب ، روابط ایران با روسیه که در چند میدان دیگر هم با ایران ارتباط منافع داشته است به مثابه کشوری برخوردار از منابع عظیم نفت و گاز و دارای جایگاه ابرقدرتی در انرژی به ویژه در گاز ، نیازمند تنظیم و مدیریت ویژه است. 

  1. در سالهای گذشته به خصوص متاثر از چالشهای جدی فراروی ایران در موضوع پرونده هسته ای ، روسیه و چین دو کشور بزرگی بوده اند که از گسترش دامنه ارتباطات سیاسی ، اقتصادی و صنعتی با جمهوری اسلامی ایران استقبال کرده اند که در جایگاه خود از منظر مقامات ایران قابل تقدیر نشان می دهد. با این حال نباید این واقعیت بدیهی از نظر دور بماند که هر دو کشور در صورت بروز هرگونه تعارض میان ادامه دوستی و ارتباط  و همکاری با ایران و در مقابل منافع ملی خود ، یقینا منافع ملی خود را ترجیح خواهند داد.توجه به این اصل، از آن رو اهمیت دارد که در یک منظر کلی ، چنین به نظر می رسد که ما هرگاه با اقبال کشوری مطرح در مناسبات جهانی مواجه شده ایم از گسترش و دست کم حفظ ارتباط با کشورهای منطقه غافل مانده ایم.در این چارچوب ، مشخصا روابط ایران با کشورهای آسیای مرکزی و در ادامه با کشورهای عضو پیمان شانگهای می باید موضوع رصد جاری و تصمیم سازی فعالانه تری باشد ، خاصه که بعضی از بازیگران منطقه ای نشان داده اند که بیش از ما در این زمینه حرف برای گفتن و ابتکار برای عرضه دارند. 
  2. دیری است که ایران با مشکل جدی کمبود آب مواجه است .گرم شدن زمین در کنار بروز خشکسالی های طولانی مدت و ادامه دار در بسیاری از مناطق ایران جدی بودن چنین تهدیدی برای کشاورزی و در مناطقی آب شرب ایرانیان را نشان داده است.همین مسئله باعث شده تا هراز چند گاه یک بار خبر از بروز منازعات میان استانهای کم آب همجوار داده شود . در همین حال کشورهای همسایه که خبر از چنین مسئله ای در داخل ایران دارند در مذاکرات مربوط به ادامه همکاری ها برای دخالت دادن موضوع آب در توسعه روابط ابراز تمایل کرده اند و حتی تا مرز گروکشی پیش رفته اند به طوری که گاه از مبادله آب در قبال نفت یا فروش نفت از سوی ایران و در عوض دریافت آب سخن گفته اند. بدین ترتیب ایران باید دیر یا زود آماده ورود تنش های مرتبط با آب در روابط خود با کشورهایی چون افغانستان ، ترکمنستان، عراق و ترکیه باشد. بستر بروز این قبیل رویکردهای تنش آفرین گاه طرح های صنعتی است.  به گزارش اسپوتنیک،  رئیس جمهور ایران در نشست “مبارزه با گرد و غبار” که در تاریخ 3 ژوئیه 2017در تهران برگزار شد، 80 درصد عامل افزایش گرد و غبار در ایران را دارای ریشه خارجی اعلام نمود. به نقل از حسن روحانی، سدسازی های اخیر ترکیه یکی از عوامل موثر در بیابان زایی در ایران است. سخنان رئیس جمهور ایران با واکنش مقامات ترکیه ای من جمله معاون وزیر امور خارجه ترکیه رو به رو شد، به عقیده مقامات ترک، سدسازی های ترکیه با محاسبات دقیق انجام شده و به هیچ وجه آثار مخرب محیط زیستی به همراه نخواهد داشت.اما در مصاحبه خبرنگاران اسپوتنیک، کارشناسان ایرانی ضمن تحلیل این موضوع، پروژه سد سازی ترکیه را فراتر از ایران دانسته و در سطح بین المللی خطرناک محسوب می کنند.مدیر کل مشارکت های مردمی سازمان محیط زیست در ایران در صحبت های خود با خبرنگار اسپوتنیک، به طور تخصصی به بررسی همه جانبه ابعاد سدسازی ترکیه و تاثیر آن بر ایران، کشورهای همسایه یعنی سوریه و عراق ، حتی تاثیرات مخرب این پروژه ها در خود ترکیه و کشورهای غربی پرداخته بود (سمیرا اسماعیلی ، “پروژه خطرناک سدسازی های ترکیه”).

  1. بعضی کشورهای عربی و مشخصا عربستان و امارات نشان داده اند که کمتر تمایل به حل و فصل منازعاتی دارند که خود در روابط با ایران ایجاد کرده اند.البته این دو کشور پس از آنکه در میدان سرکوب ملت یمن با دفاع مستشاری ایران از مظلومان این کشور مواجه شدند و نتوانستند از طولانی و فرسایشی شدن جنگ خود با ملت یمن پیشگیری کنند و پس از آنکه یمن را باتلاقی یافتند که در عین بی نتیجه بازگرداندن آنها از میدان ، امکان حضور موثر آنها در میدان سوریه را هم از آنها سلب کرد و خصوصا پس از ظاهرشدن نشانه های حل احتمالی اختلافات ایران با کشورهای غربی در موضوع پرونده هسته ای گهگاه از تمایل به حل و فصل اختلافات شان با ایران خبر داده اند همچنان و هنوز در میدان منافع غرب بازی می کنند. آنان معمولا از آنکه به بهانه تحریم های غربی ، زانوی چند کشور راه نفس کشیدن ایران را مسدود کرده باشد خوشحالی نشان داده اند و اکنون از روزی که ایران بتواند این تحریم ها را رفع یا بی اثر کند بیمناک اند. لذا با توجه به مشکلات درونی این کشورها خاصه عربستان و در زمینه دموکراسی خواهی، به نظر می رسد آنها از لحن مثبت ابراهیم رئیسی در اولین مصاحبه مطبوعاتی خود(31خرداد1400) مبنی بر آمادگی ایران برای رابطه و گفتگو با کشورهای عربی منطقه استقبال کنند. شاید اولین مسئله ای هم که آنها مایل باشند تا با کمک ایران حل شود حضور طولانی مدت و پرهزینه و حتی پرخسارت آنان در یمن باشد.می توان گفت در جنگ های داخلی و خارجی که از سال 2011 در یمن آغاز شده آثار دخالت مستقیم یا سرمایه گذاری غیر مستقیم عربستان وجود داشته است. اما اکنون در سال 2021م. آنان با قدرت گرفتن بیش از پیش شیعیان در یمن کشور هم مرز با عربستان بیش از گذشته احساس خطر می کنند خصوصا که ممکن است مشتعل ماندن آتش اختلافات با یمن ، نائره این آتش را به مناطق شیعه نشین عربستان نیز سرایت دهد . با این همه ،  می توان این فرض را نیز روی میز باقی نگه داشت که رویکرد گفتگو با ایران در عربستان و امارات ممکن است بیش از یک تغییر تاکتیکی در مواضع نباشد. 

  1. در منطقه شبه قاره ، اولین اولویت از آن مسئله افغانستان است. سالهاست که ما به جهات عدیده با مسئله افغانستان پیوند یافته ایم . افغانستانی ها بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران با ما همفکری و همدلی نشان داده اند. هنگامی هم که کشورشان به اشغال اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی درآمد برای بازپس گرفتن استقلال شان چشم امید به کمک ما دوختند. آوارگان آنها بیش از همه مرزهای ما را آشنا یافتند به گونه ای که اکنون و پس از چند دهه میزبانی ، با سکونت چند میلیون نفر از اهالی مهاجرت کرده افغانستان در ایران یا مراوده گسترده افغانستانی ها در مرزهای دو کشور هر رویدادی در این کشور بر امنیت ایران اثر خواهد گذاشت . حتی بیماری مهار نشده کرونا در افغانستان می تواند برای حفظ ایمنی مردم که برای واکسیناسیون آنها در روزگار تداوم تحریم ها هزینه های هنگفت شده ، خطری جدی محسوب شود  .  قهرمان های جهاد در افغانستان در سالهای دفاع از تمامیت ارضی شان از دفاع مقدس ما الگو می گرفتند. با این همه افغانستان امروز میدان منازعه قدرتها و کشورهای بسیاری است و مردم بی دفاع افغانستان هیچ امیدی به رفع سریع ناامنی ها و دلهره ها ندارند.  حتی معیشت آنها بازیچه گروکشی های قدرت هایی است که تا در یک قدم صدها منفعت خود را تامین شده نبینند پا پیش نمی گذارند.به تعبیر محمد حسین جعفریان کارشناس ارشد مسائل افغانستان، آسمان کابل همچنان ابری است . اشرف غنی رئیس جمهوری افغانستان به جای حل مسائل تنها رجز می خواند : «اگر جنگی وجود داشته باشد، من فرمانده کل قوا هستم. مردم خود را رها نخواهم کرد. نیروهایم را رها نخواهم کرد. من مایل هستم برای کشورم جانم را بدهم. من علاقه ای به قدرت ندارم. من به اصول پایبند هستم » (در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری پی بی اس ). از سویی امریکا که نقش مستقیم داشته در آنکه جنگ به مزدوری و شغل رایج میان افغان ها تبدیل شود ، امروز خبر از خروج از افغانستان می دهد ، در حالی که هر روز شاهد پیشروی طالبان در مناطق تازه تصرف شده این کشور هستیم. این یعنی باید ایران در انتظار معادلات تازه و پیش بینی نشده باشد، چرا که در طول سالهای بروز و ظهور طالبان این نیروی تازه در افغانستان بیش از هر چیز به مثابه قدرتی مدیریت ناپذیر و پیش بینی ناپذیر شناخته شده است. 

واژگان كليدي:  الزامات, دیپلماسی, منطقه ای, ایران ,دکتر محمد حسن صنعتی,سياست خارجي

مطالب مرتبط