مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

نقش عربستان سعودی در سیاست تحریم نفتی ایران

اشتراک

کامران کرمی

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

بیان رخداد

با اتخاذ سیاست تحریم نفتی غرب علیه ایران، یکی از کشورهایی که نقش مهم و تعیین کننده ای در ثبات بازار نفت پیدا می کند، عربستان سعودی است. کشوری که با تولید روزانه نزدیک به 10 میلیون بشکه در روز به عنوان مهمترین کشور صادرکننده نفت و از اعضای تعیین کننده اوپک به شمار می رود. از نظر غرب نقش عربستان در اعمال هر گونه تحریم نفتی علیه ایران بسیار مهم بوده و همكاری این كشور می تواند تبعات احتمالی ناشی از تحریم نفت ایران را به حداقل كاهش دهد. هر چند که مقامات رسمی عربستان سعودی اعلام کرده اند که قصد ندارند این منابع را جایگزین نفت ایران کنند، اما برای تامین نیاز بازار در نتیجه اعمال تحریم ها علیه ایران آمادگی کامل دارند. سعودی ها ظاهرا آمادگی ضمنی خود را به غرب اعلام نموده اند، اما غربی ها هنوز نگران این هستند كه عربستان از ابتدا تا انتها با این سیاست غرب همراهی نكند. از سوی دیگر بنا بر تعبیر شماری از تحلیلگران همین رویکرد عربستان موجب شده است که در چند ماه اخیر شماری از مشتریان نفتی ایران مانند ژاپن و کره جنوبی از کاهش واردات نفت از ایران خبر بدهند. از سویی دیگر بحرانی که پس از تحولات جهان عرب بر روابط ایران و عربستان سایه افکند نیز این احتمال را افزایش داده است که عربستان به افزایش تولید نفت خود در همراهی با غرب برای تحریم نفت ایران دست بزند. در این نوشتار تلاش می شود تا  به پرسش چرایی و چگونگی نقش عربستان در پروژه تحریم نفتی ایران پرداخته شود و اینکه آیا این کشور توان تولید جایگزین نفت ایران در صورت تحریم را دارد یا خیر؟

واژگان کلیدی: عربستان سعودی، جمهوری اسلامی ایران، تحریم نفتی، سیاست های تقابلی، همراهی با غرب

تحلیل رخداد

عربستان سعودی با تولید روزانه 10 میلیون بشکه نفت در روز به عنوان بزرگترین صادر کننده نفت در جهان شناخته می شود و البته تنها کشوری هم هست که می تواند با افزایش سریع تولید نفت خود مانع افزایش ناگهانی قیمت نفت شود. هر چند بنا به اعلام مقامات عربستانی آنها هم اکنون ظرفیت تولید خود را به 12 میلیون بشکه در روز رسانده اند. در مقابل جمهوری اسلامی ایران روزانه4/2 میلیون بشکه نفت صادر می کند و در میان کشورهای عضو اوپک دومین کشور است. عربستان سعودی به دقت میزان نفت صادراتی از ایران به مشتریان بزرگش را تحت نظر دارد و شمارش دقیق محموله های صادراتی نفت ایران را آغاز کرده است. این یک طرح فوری عربستان است تا براساس آن مشخص شود تا چه میزان می توان جای خالی نفت ایران را پر کرد و از تاثیر آن بر بازار کاست. حداقل بر اساس برآوردها عربستان می تواند به طور با دوام 5/10 میلیون بشکه در روز تولید می کند. هر چند برخی ارزیابی ها هم نشان می دهند که عربستان می تواند تا 12 میلیون بشکه در روز تولید کند، که البته کمی بعید به نظر می رسد.

آنچه که نقش عربستان را در این سیاست برجسته ساخته است، مواضع اخیر عربستان و تمایل این کشور  در همراهی با غرب برای فشار بر ایران می باشد. امری که با تحلیل های موجود و واقعیت هایی که پس از تحولات موسوم به بهار عربی در منطقه و بخصوص در حوزه پیرامونی عربستان رخ داد، بیش از پیش این گزاره را تصدیق می کند. استفاده از سلاح نفت علیه ایران که برای نخستین بار از سوی ترکی الفیصل، شاهزاده با نفوذ سعودی مطرح شد، نخستین جرقه ای بود که در نهایت به اظهار نظر علنی مقامات ریاض برای افزایش تولیدات به منظور تامین نیاز بازار منجر شد و از سویی دیگر نشست ماه ژوئن اوپک با حضور مقامات سعودی و ایرانی که با توجه به اختلاف مواضع آشکار در خصوص افزایش سطح تولیدات به نتیجه نرسید و از آن پس عربستان مواضع سختی را علیه ایران اتخاذ کرد. عربستان دلايل ديگري را براي كاهش قيمت نفت دارد و آن چيزي است كه آمريكا و ديگر كشورهاي غربي خواستار آن هستند. يكي از اين مسائل اين است كه كاهش قيمت نفت در رياض به عنوان راهي براي افزايش فشار اقتصادي بر جمهوري اسلامي ايران محسوب مي شود. علاوه بر اين، مقامات سعودي ظاهراً اميدوار بودند كه با ترغيب اوپك به افزايش ميزان توليد خود تهران را از مقام دومي پس از عربستان سعودي در توليد نفت پايين بكشند. بنابراين اگر اوپك تصميم به افزايش سهميه اعضاي خود بگيرد عربستان سعودي و متحدانش مي توانند اين افزايش توليد را در ميان اعضاي ديگر تقسيم كنند.

برای روشنتر شدن این سناریوها و توان واقعی عربستان سعودی در همراهی با سیاست تحریم نفت می توان دو مثال واقعی در این زمینه مطرح کرد که تا حدود زیادی نقطه مقابل یکدیگر قرار می گیرند، اما می تواند به تحلیل از واقعیت های موجود کمک کند:

تحلیل اول مدعی است که ریاض پیش از این و در هنگام تهدید ایران به توقف صادرات نفت به هند، صادرات نفت خود را به این کشور افزایش داد. بنابراین به نظر می رسد عربستان می تواند در صورت تحریم نفتی ایران تا حد زیادی ظرفیت مازاد تولید خود را جایگزین نفت ایران کند. عربستان سابقه چنین کاری را دارد. پس از انقلاب اسلامی که ایران تولید نفت خود را کاهش داد، عربستان نفت خود را جایگزین نفت کاهش یافته ایران کرد. همچنین در جنگ دوم خلیج فارس، عراق پس از حمله به کویت مورد تحریم نفتی قرار گرفت و مجدداً عربستان مازاد تولید نفت خود را جایگزین نفت کویت و عراق کرد.

اما تحلیل دوم که مقابل تحلیل اول قرار می گیرد مدعی است که اظهار نظر مقامات سعودی مبنی بر جبران 50 درصدی نفت ایران در حد تبلیغات می باشد و با واقعیت های موجود همخوانی ندارد.چرا که این میزان 50 درصدی مورد اشاره مقامات عربستانی معادل کل ظرفیت تولید نفت لیبی است و بررسی عملکرد عربستان در برهه زمانی بحران لیبی که منجر به توقف کامل تولید نفت در این کشور شد، می تواند مبنای مناسبی برای قضاوت پیرامون این ادعا باشد. در بحران لیبی، مقدار نفتی که از بازار خارج شده بود حدود یک میلیون و دویست هزار بشکه در روز بود، بنابراین عربستان در صورت دارا بودن ظرفیت مازاد قابل عرضه در بازارهای جهانی می بایستی کمبود نفت‌ خام لیبی را جبران و از صعود قیمتهای جهانی نفت خام جلوگیری نماید. اما این اتفاق به رغم ادعای مقامات عربستان مبنی بر تولید بیشتر اتفاق نیفتاد و قیمت‌های جهانی نفت خام روند صعودی خود را طی کردند و کار تا آنجا پیش رفت که کشورهای عضو آژانس بین المللی انرژی ناچار به استفاده از ذخایر استراتژیک خود شدند. به عقیده بسیاری از کارشناسان حوزه انرژی، عربستان در دوره مزبور نتوانست آنطور که انتظار می رفت شرایط بازار را از طریق افزایش تولید خود کنترل کند.

 

 

دورنمای رخداد

با تحلیل آنچه که در مقدمه طرح گردید، نقش عربستان در سیاست تحریم نفتی ایران کاملاً مشخص است، هر چند که مقامات سعودی معتقدند که این افزایش تولید برای جبران کسری نفت در بازار است و نه سیاست تقابلی با ایران. عربستان سعودی بارها به روشنی اعلام کرده است که در صورت هرگونه کاهش صادرات از سوی ایران، منابع کافی نفت را روانه بازار خواهد کرد. عربستان مأمور شده است که به کشورهایی که از ایران نفت وارد می کنند، اطمینان دهد در صورت تحریم نفتی ایران، نفت آنها را تأمین خواهد کرد. آنچه که می تواند موفقیت سیاست عربستان سعودی در همراهی با غرب را تضمین نماید، همراهی کشورهایی چون هند، چین و دیگر کشورهایی است که از خریداران عمده نفت ایران محسوب می شوند.

اما تحلیل و تفسیرهایی که در این خصوص قابل اعتنا می باشد را می توان در قالب چند گزاره مطرح نمود:

1- تحریم نفت ایران حتی در صورت جبران نفت از سوی عربستان باز هم منجر به اعمال فشار به بازار و در نتیجه افزایش قیمت جهانی نفت خواهد شد.

2- مازاد تولید نفت خام عربستان از نوع نفت سنگین بوده و امکان استفاده از آن در پالایشگاه هایی که نفت سبک ایران را استفاده می کنند، حداقل در کوتاه مدت ممکن نیست.

3- بسیاری از تحلیل گران درباره ظرفیت ریاض برای اجرای شدن چنین ادعایی حداقل در کوتاه مدت شک دارند، چرا که بالا بردن ظرفیت تولید با تأسیسات کنونی چندان واقعی به نظر نمی رسد و از سوی دیگر تحلیلگران برای اثبات مدعای خود مثال لیبی را در این زمینه مدنظر خود قرار می دهند.

 4- با وجود فشارهای آمریکا علیه هند و کره جنوبی برای هم سویی با سیاست های ایالات متحده احتمال می رود که چین به عنوان یک خریدار حمایت خود را از صادرات نفت ایران اعلام کند. بخصوص که در 2 ماه گذشته خرید نفت ایران از سوی چین 30 درصد افزایش پیدا نموده است.

با این چهار گزاره در پایان باید گفت که عربستان سعودی می بایستی واقعیتهای موجود در اوپک بخصوص قوانین و سقف تولید نفت آن را رعایت نموده و به آن احترام بگذارد و در سیاست های پیش گرفته تقابلی با ایران در منطقه بپرهیزد، چرا که ایران همواره تعامل پایدار را در روابط خود با همسایگان به عنوان یک اصل قلمداد می کند و امنیت خلیج فارس را یک امنیت پیوسته و پایدار می داند که با مشارکت همسایگان ساحلی آن تحقق خواهد یافت و چنین سیاست هایی نه تنها کمکی به حل مشکلات همسایگان نخواهد کرد، بلکه زمینه های بروز تنش در منطقه را فراهم خواهد کرد.

 

مطالب مرتبط