مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

جمهوری اسلامی ایران و پیامدهای روابط اسرائیل و جمهوری آذربایجان

اشتراک

   

پرهام پوررمضان 

پژوهشگر حوزه روابط بین الملل 

مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC

با پایان یافتن جنگ سرد و فروپاشی شوروی ،عصری به نام جهانی شدن در فضای جامعه ی بین الملل ظهور کرد که یکی از بازیگران مهم این عرصه نیز فضای ژئوپولتیکی بود ،یکی از مهم ترین مناطق کنشگر در این عرصه نیز ،منطقه ی راهبردی و ژئو استراتژیک قفقاز جنوبی است. این منطقه به دلیل وجود منابع زیاد و غنی در حوزه انرژی و همچنین یک منطقه ی کریدوری در راستای انتقال انرژی از اهمیت بالایی برخوردار است .کشور آذربایجان نیز به عنوان یکی از قدرت های اقتصادی این منطقه با در دست داشتن ابزار انرژی به عنوان یک راهبرد توانسته است به بازیگر و کنش گری مهم تبدیل شود.

در طرف دیگر با رژیمی به نام اسرائیل مواجه خواهیم بود که از زمان بوجود آمدن تا کنون چالش های فراوانی را تجربه کرده است که اختلاف با اعراب مهم ترین و استراتژیک ترین چالش آن بوده است از این رو در راستای دکترین پیرامونی خود به این نتیجه رسیده است که باید از انزوای سیاسی و دیپلماتیک بیرون بیاید لکن در سیاست خارجی این رژیم نگاه به منطقه ی قفقاز جنوبی از اهمیت والایی برخوردار شده است.

اما چرایی گرایش اسرائیل به آذربایجان در این امر نهفته است که تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران ترکیه و ایران دو مقصد خوب برای ارتباط با رژیم اسرائیل در راستای دکترین پیرامونی بوده اند. اما با رخ داد انقلاب اسلامی ایران و همچنین روی کار آمدن جریان اسلام گرای ترکیه اسرائیل این دو مقصد دیپلماسی را از دست داده است. البته ایران را به طور کامل و ترکیه را به صورت همراه با چالش ، در این راستا به دنبال کشوری رفته است که هم شرایط پیاده کردن دکترین پیرامونی را داشته باشد و هم از ابعاد گوناگون همچون همکاری های اقتصادی ، اطلاعاتی و نظامی و ……به شراکت راهبردی نیاز داشته باشد

حال با بیان این مقدمه در این یادداشت در پی پاسخ به این پرسش خواهم بود که ارتباط رژیم اسرائیل با آذربایجان برای امنیت و منافع ملی جمهوری اسلامی ایران حاوی چه پیامدهایی خواهد بود :

نزدیکی ژئوپلیتیکی و بالارفتن تهدیدات :

اسرائیل برای اینکه بتواند خود را همواره به عنوان یک بازیگر مهم منطقه ای مطرح کند در پی این است به عنوان بازوی اجرایی ایالات متحده در مقابل جمهوری اسلامی ایران به بازیگری بپردازد. از این رو در ابعاد مختلف برای این رویارویی از جمله اقتصاد ،انرژی و دیپلماسی سیاسی نیاز به یک آوردگاه تاکتیکی دارد که آن آذربایجان است و در آنجا می تواند امنیت ملی ایران را از ابعاد ذکر شده تهدید نماید. شایان ذکر است باید با آگاهی بخش های  مرتبط با موضوع ،در آمایش سرزمینی جمهوری اسلامی ایران سیاست های جدیدی وضع شود .

ژئوپلیتیک توسعه امنیتی :

اسرائیل برای اینکه بتواند در جنگ سایبر در مقابل جمهوری اسلامی ایران و روسیه به بازیگری بپردازد که نمودهای آن و اتفاقات مقابل به مثال را در چند روز پیشین مشاهده کرده ایم نیاز به یک مجتمع ژئوپلیتیکی مبتنی بر تهاجم سایبری دارد که از این رو آذربایجان بهترین گزینه است شایان ذکر است که در بحث های پدافند غیر عامل جمهوری اسلامی ایران نیز سیاست های مقابله ای با این مساله باید روشن تر شود.

اختلال در امنیت انرژی :

از آنجایی که جمهوری آذربایجان به عنوان یک منطقه ی مهم در انتقال انرژی به اروپا محسوب می شود اسرائیل می تواند با سرمایه گذاری های کلان در این حوزه و بالا بردن توان فنی مهندسی آذربایجان و دیگر کشورهای این منطقه هزینه ی دیپلماسی انرژی جمهوری اسلامی ایران را بالا ببرد که این امر در دکترین نوین انرژِی جمهوری اسلامی ایران باید مد نظر قرار گیرد تا بتواند نتایج خوب و مناسبی  را رقم بزند.

بازخیزی ایدئولوژی تکفیری:

از آنجایی که ایران در محور مقاومت با کمک های مستشاری خود توانسته است نیروهای داعش را به عرصه ی نابودی ببرد امکان خیزش دوباره ی ایدئولوژی تکفیری وجود دارد. همین امر سبب می شود که منطقه ی قفقاز برای این طیف فکری جذابیت داشته باشد ، از این رو جمهوری اسلامی ایران و دیگر گروه های محور مقاومت نیز برای مقابله با این جریان به کنش خواهند پرداخت از آنجا که روابط امنیتی اسرائیل و آذربایجان در روند گسترش قرار دارد عمق استراتژیک جمهوری اسلامی ایران نیز تغییر خواهد کرد و باید به صورت مستقیم با دو جریان تکفیری و عبری به مقابله بپرازد.

گسترش نفوذ اطلاعاتی :

با توجه به اینکه جمهوری اسلامی ایران و غرب در صحنه ی مذاکرات و گفتگوهای برجام و مسائل هسته ای با یکدیگر دست و پنجه نرم می کنند داشتن اطلاعات از مرکز حساس برای ایالات متحده از اهمیت وافری برخوردار است و همانطور که در سطور پیشین ذکر شد این وظیفه با اسرائیل است و با نزدیکی مرزی عقبه ی اطلاعاتی خود می تواند به تاسیس مراکز جمع آوری اطلاعات و ساخت دیتا سنتر های موثر بپردازد که در اتفاقات اخیر نیز شاهد این موضوع بوده ایم از این رو سیاست های تقابلی با این امر چه در ابعاد همچون نظامی و امنیتی و یا آمایش سرزمینی از اهمیت والایی برخوردار است.

نتیجه گیری :

یکی از مواردی که در تشدید روابط باکو و تل آویو به بازیگری مهم تبدیل شده است مسئله ی مهم جنگ قره باغ است و بیانگر این موضوع مهم است که روسیه به سمت ارمنستان گرایش پیدا کرد و باکو به لاک تنهایی خود رفت و به فکر ارتباط استراتژیک با اسرائیل افتاد. با توجه به سیاست اتکا به قدرت های هژمون در کشورهای قفقاز ،این احتمال وجود دارد که با حضور هرچه بیشتر اسرائیل در آذربایجان ،زمینه ی مساعدتری برای کاهش نفوذ جمهوری اسلامی ایران در منطقه ی قفقاز و آذربایجان فراهم شود برای مقابله با این مساله نیاز است جمهوری اسلامی ایران نگاه واقع بینانه ای به مسائل جمهوری آذربایجان داشته باشد و در راستای اعتماد متقابل هر دو طرف تلاش کنند.

واژگان كليدي:جمهوری اسلامی ایران, پیامد,روابط ,اسرائیل , جمهوری آذربایجان ,  پرهام پوررمضان 

مطالب مرتبط