مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

تلاش برای دستیابی به توازن جدید در دریای سرخ

اشتراک

شهره پولاب
پژوهشگر روابط بين الملل
مرکز بین المللی مطالعات صلح -IPSC

در 28 فوریه 2021 کشتی جنگی روسی دریاسالار گریگوروویچ برای اولین بار وارد بندر سودان در ساحل دریای سرخ شد. امضای قرارداد 25 ساله روسیه و سودان در دسامبر 2020 برای ایجاد پایگاه دریایی در بندر سودان در سواحل دریای سرخ مجوزی برای لنگر انداختن این کشتی روسی در آبهای سودان بود. روسیه در سال های اخیر همزمان با تجدید نفوذ ژئوپلیتیکی نگاه خود را به آفریقا و دریای سرخ معطوف کرده است. تنها یک روز پس از پهلو گرفتن ناو روسی، ناو آمریکایی وینستون چرچیل نیز در همان بندر پهلو گرفت.


روسیه که با میزبانی سران پنجاه کشور آفریقایی در نشست سوچی در اکتبر 2019 نقطه عطفی را برای آغاز گسترش ژئوپلیتیکی به سوی آفریقا رقم زد تا بتواند غیبت بیست و پنج ساله خود را در این قاره جبران نماید، ایده ساخت تاسیسات در دریای سرخ را تنها چند هفته پس از قصد ایالات متحده برای حذف سودان از فهرست کشورهای حامی تروریسم، اعلام كرد. تصمیم ایالات متحده مبنی بر خارج ساختن سودان از لیست کشورهای حامی تروریسم به دنبال توافق عادی سازی روابط میان سودان با اسرائیل در اکتبر 2020 صورت گرفته است. سودان که از سال ۱۹۹۳ به عنوان حمایت از گروهک القاعده و به اتهام پناه دادن به اسامه بن لادن، در لیست کشورهای حامی تروریسم آمریکا قرار گرفته بود، با امضای توافقنامه ابراهیم و قبول عادی سازی روابط با اسرائیل خروج خود را از فهرست حامیان تروریسم رقم زد. نگاه روسیه و ایالات متحده به آفریقا در منطقه دریای سرخ ایده تلاش برای دستیابی به یک توازن جدید در منطقه را در ذهن متبادر می سازد.
دریای سرخ یکی از مسیرهای مهم تجارت جهانی است که تقریباً 10٪ کالاهای کره زمین از طریق آن جابجا می شوند. این دریا به عنوان راه ارتباطی بین تولید کنندگان انرژی در خلیج فارس و مصرف کنندگان آن در غرب و مسیر اصلی ارسال صادرات منطقه شمال شرقی آسیا از اهمیت استراتژیک برخوردار است. این مسیر از زمان شروع جنگ داخلی در یمن و افزایش دزدی دریایی در سومالی که موجب کاهش ثبات آن شده اند، بیشتر مورد توجه قدرت های بزرگ قرار گرفته است.
حضور مجدد نیروی دریایی روسیه پس از دو دهه در دریای سرخ می تواند به مسکو اجازه دهد که بر جریان کالاها از اقیانوس آرام به اروپا و به طور بالقوه بر صادرات منابع نفتی از خلیج فارس احاطه داشته باشد. روسیه در سال 2012 تمایل خود را برای ایجاد پایگاه نظامی در جیبوتی به ویژه برای نیروی هوایی ابراز كرده بود، اما مذاکرات میان دو کشور به دلیل بحران اوکراین در سال 2014 بی نتیجه ماند. علاقمندی روسیه به وضعیت جدید ژئوپلیتیکی در جیبوتی هشداری برای واشنگتن بود تا مانع از ایجاد پایگاه های رقیب در این کشور کوچک در غرب دریای سرخ شود. علیرغم ناکامی در جیبوتی، مسکو میزبانان بالقوه دیگری را در دریای سرخ سراغ داشت که پذیراترین آنها سودان بود. قرارداد روسیه و سودان در سال 2020 با توافق بر سر ایجاد یک پایگاه نظامی روسی در بندر سودان قدم بعدی مسکو برای ورود به دریای سرخ بود تا با گسترش دامنه نیروی دریایی جایگاه ژئواستراتژیک خود را در منطقه آسیا-آفریقا ارتقا بخشد. برای روسیه دسترسی به پایگاه دریایی در بندر سودان با امکان نفوذ دریایی در شمال شرق آفریقا و در امتداد مسیرهای حیاتی انرژی و کالا از سوی خلیج عدن و گذر از دریای سرخ برای رسیدن به مدیترانه و برعکس همراه است. حضور در این پایگاه این امکان را برای مسکو فراهم می نماید تا مسیر کشتی های نفتی از دریای سرخ و منطقه شمال شرقی آفریقا را تحت کنترل داشته باشد. با توجه به آنکه صادرات نفتی از میادین سودان جنوبی کاملا به جمهوری سودان وابسته است، کنترل ترمینال نفتی بندر سودان اثرگذاری مستقیم بر استراتژی انرژی روسیه داشته و منطقی است که روسیه بازی طولانی مدتی را مدنظر داشته باشد.
داشتن این مزایا برای روسیه منوط به رقابت با دیگر بازیگران منطقه است و مسکو در تلاش برای استقرار مجدد خود در قاره آفریقا پا به عرصه ای می گذارد که از قبل توسط ایالات متحده و چین نشانه رفته بود.
برای ایالات متحده تقویت نفوذ روسیه در کشورهای دریای سرخ با این احساس همراه خواهد بود كه مسکو با شروع نفوذ نظامی و امنیتی بیشتر در حال دخل و تصرف در حوزه نفوذ سنتی واشنگتن در عرصه دریای سرخ است. سودان از علائق ایالات متحده نیز در شاخ آفریقا بوده تا همگامی این کشور را برای ائتلاف با کشورهای عرب حوزه خلیج فارس در به رسمیت شناختن اسرائیل و طرح “صلح خاورمیانه” جلب نماید. فشار بر سودان برای عادی سازی روابط با اسرائیل همراه با اعطای مشوق های مالی و حذف سودان از فهرست حامیان مالی تروریسم در جهت یک تغییر قابل توجه در توازن قدرت در خاورمیانه بوده که توسط کاخ سفید به عنوان یک کودتای بزرگ در سیاست خارجی ارائه شده است.
از دیگر مراکز مبارزه برای نفوذ در آفریقا از سوی واشنگتن در برابر روسیه، جیبوتی است که از نظر استراتژیک در ورودی دریای سرخ از سوی خلیج عدن قرار دارد. کمپ لمونیر Lemonnier” “ پایگاه نیروی دریایی ایالات متحده در جیبوتی تنها پایگاه نظامی دائمی ایالات متحده در آفریقا از سال 2008 است که امریکا آن را به عنوان پایگاه اصلی در منطقه برای پشتیبانی از عملیات آزادی پایدار در شاخ آفریقا از جیبوتی اجاره کرد. این پایگاه یک دارایی استراتژیک برای مأموریت های ایالات متحده در خارج از کشور است که برای فعالیت های اطلاعاتی و ضد تروریستی آمریکا در قاره آفریقا و فراتر از آن استفاده می شود.
چین نیز سالهاست که از طریق مأموریت های صلح طلبانه، آموزش پرسنل نظامی و ابتکار عمل صلح و امنیت چین و آفریقا، روابط نظامی خود را در آفریقا گسترش داده است. چین در سال 2017 اولین پایگاه نظامی خارج از کشور خود را در جیبوتی افتتاح و آن را بخشی از تلاش های مداوم برای کمک به ایجاد صلح و امنیت در منطقه قلمداد نمود. این پایگاه در نزدیکی باب المندب در ورودی دریای سرخ در یک بخش مهم از ترافیک دریایی به سمت کانال سوئز و دریای مدیترانه است. پایگاه نظامی چین در جیبوتی نگرانی های ایالات متحده در مورد انگیزه های چین در منطقه را افزایش داده است زیرا با حضور چین در جیبوتی مسیرهای منتهی به پایگاه ایالات متحده و حرکت کشتی های نیروی دریایی امریکا تحت کنترل خواهند بود. همچنین از منظر واشنگتن حضور نظامی چین در دریای سرخ یک نگرانی جدی تلقی می شود چنانچه تأکید چین برای تبدیل شدن به یک نیروی دریایی جهانی بدان معنا خواهد بود که می بایست به دنبال امکانات پشتیبانی نیروی دریایی بیشتری در دیگر مناطق دنیا باشد.
موقعیت جغرافیایی جیبوتی در نزدیکی شلوغ ترین مسیرهای حمل و نقل جهان، یک ضرورت اساسی برای ابتکار اقتصادی یک کمربند- یک جاده چین (BRI) ایجاد می کند که سرمایه گذاری های عظیم در امکانات بندری جیبوتی را توجیه نماید و برای پیشگیری از هر گونه ضرر سعی در محافظت از سرمایه گذاری های خود در این کشور داشته باشد. وام های چینی (در قالب دیپلماسی دام بدهی یا تله وام)، قراردادهای ساخت و ساز و سرمایه گذاری های زیربنایی در منطقه وسیع دریای سرخ و شاخ آفریقا خصوصا در طرح یک کمربند- یک جاده بسیار بیشتر از وام های ایالات متحده بوده که می تواند حاکی از تفاوت رویکرد دو کشور باشد. چنانچه در حالیکه واشنگتن جیبوتی و شاخ آفریقا را عمدتاً از طریق منشور امنیتی مشاهده کرده، زاویه دید پکن عمدتا بر مبنای توسعه ترسیم شده است.
بدین ترتیب یک صحنه کاملاً استراتژیک در دریای سرخ و کشورهای ساحلی در غرب این دریا “منطقه شاخ آفریقا” در حال تشکیل است که این منطقه را به سرعت به کانون رقابت نزدیک میان قدرت های بزرگ جهان روسیه، ایالات متحده و چین تبدیل نماید تا توازن منطقه را در جهت منافع خود تغییر دهند.

واژگان كليدي: تلاش, دستیابی , توازن جدید, دریای سرخ, شهره پولاب, شاخ آفریقا

مطالب مرتبط