مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

تبلیغات غرب و افکار عمومی در ایران

اشتراک

طهمورث غلامی

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

بیان رخداد

این باور پذیرفته شده است که بیشتر مردم یک کشور در قبال موضوعات سیاسی و مباحث مرتبط با حکومت داری و دولت مداری بی تفاوت هستند و صرفاً زمانی نسبت به یک مسئله یا موضوع واکنش نشان می دهند که آن مسئله سرنوشت و زندگی آنها را تحت تأثیر قرار دهد. در شرایطی مانند جنگ یا اعمال فشارهای شدید اقتصادی که قادر است زندگی همه ی مردم یک کشور را تحت تأثیر قرار دهد، حساسیت های جامعه برانگیخته می شود و در این شرایط است که جامعه به شدت در مسیر سیاسی شدن حرکت می کند. سیاسی شدن بدین معنی است که مردم خبرها و تحولات مرتبط با موضوعی که زندگی آنها را تحت تأثیر قرار می دهد دنبال می کنند و در این راستا نه تنها به رسانه ها و تحلیل های مختلف متوسل می شوند، بلکه تلاش می کنند که خود نیز دارای موضع و نظر سیاسی در رابطه با مسائل باشند. در این شرایط که جامعه ی یک کشور در مسیر سیاسی شدن حرکت می کند، برای کشورهای رقیب یا دشمن این فرصت فراهم می شود که به دنبال شکل دادن ذهنیت جامعه ی هدف باشد. بدین معنی که در این شرایط، رقبا با بهره گیری از ابزارهای تبلیغاتی، سعی دارند تحلیل ها و باورهای جامعه ی سیاسی شده را آن گونه که خود می خواهند شکل دهند. زیرا در این شرایط جامعه ی کشور هدف مستعد پذیرش نظرات سیاسی جدید می باشد. به نظر می رسد، باتوجه به اعمال تحریم های اقتصادی، جامعه ی ایران در این وضعیت قرار گرفته است و اکثریت مطلق مردم نسبت به مباحثی مانند تورم و ارز حساس شده اند و در همه حال تلاش می کنند که در حد فهم و درک خود نسبت به مسائل اقتصادی، علم و آگاهی پیدا کنند. این ادعا حتی در ارتباط با پایین ترین سطوح جامعه نیز صادق است. به گونه ای که می توان گفت امروزه جامعه در ارتباط با ارز که وسیله ای برای تجارت خارجی می باشد، دارای دانش هستند و نسبت به تأثیرات آن بر سرنوشت خود علم پیدا کرده اند. سؤالی که این نوشتار قصد بررسی و پاسخ به آن را دارد این است که در این شرایط، فاکتور تبلیغات در استراتژی کشورهای غربی که در حال اعمال فشارهای اقتصادی علیه ایران هستند، چه جایگاهی دارد؟ در پاسخ استدلال می شود با توجه به این که یکی از اهدف اصلی تحریم های اقتصادی ایجاد نارضایتی عمومی است، استدلال می شود که تبلیغات به عنوان یک ابزار مکمل در جهت آغاز، هدایت و دامن زدن به نارضایتی عمومی حرکت می کند.

کلید واژگان: جمهوری اسلامی ایران و غرب، تبلیغات و رسانه ها، افکار عمومی، سیاسی شدن.

تحلیل رخداد

تبلیغات به عنوان تلاش سنجیده ی فرد یا گروه برای شکل دادن، کنترل کردن یا تغییر دادن ایستارهای گروه های دیگر با به کار گرفتن ابزارهای ارتباطی، با این هدف که در وضعیتی معین، واکنش آنهایی که تحت تأثیر قرار گرفته اند برای تبلیغ کننده مطلوب باشد، تعریف می شود. در تعریفی دیگر، تبلیغات کاربرد کم و بیش منظم و به طور سنجیده برنامه ریزی شده ی نمادها، عمدتاً از راه القاء و فنون روان شناختی مربوط به آن به منظور دگرگون ساختن و کنترل عقاید، افکار، ارزش ها و در نهایت تغییر اعمال آشکار در جهت مسیرهای از پیش تعیین شده تعریف شده است. مخاطب اصلی تبلیغات، افکار عمومی است که در آن مأمور ابزارهای تبلیغ به دنبال مجاب کردن و قانع کردن مردم در جهت اتخاذ یک موضع معین می باشد. بر این مبنا در ادامه به محورهای تبلیغاتی غرب در جهت شکل دادن ذهنیت های خاص در جامعه ی ایران به عنوان مکمل اصلی تحریم های اقتصادی پرداخته می شود.

  1. ناکارآمد جلوه دادن نظام سیاسی ایران: در این محور، تبلیغ گر تلاش می کند که به مخاطب خود القاء کند که وضعیت موجود در جامعه ی ایران ناشی از رفتارهای سیاسی حکومت و ناکارآمدی آن در مدیریت و کنترل مسائل جامعه است. به عبارتی دیگر، تبلیغ گر تلاش می کند که به مردم جامعه تفهیم کند که ریشه ی مشکلات نه در سیاست های دولت های غربی بلکه ناشی از ماهیت نظام سیاسی ایران می باشد. لذا مقصر اصلی در شرایط فعلی حکومت می باشد. در این ارتباط حتی دولتمردان غربی نیز عنوان کرده اند که شرایط اقتصادی ایران بیشتر به خاطر ناکارآمدی های داخلی می باشد تا تحریم های اقتصادی آنها.
  2. تغییر دادن ایستارها و نگرش ها: مردم ایران دارای برخی ایستارها و نگرش های پایداری در ارتباط با نظام سیاسی خود می باشند که در گذر زمان شکل گرفته است و این ایستارها و نگرش ها خود دارای پیامدهای سیاسی نیز می باشند. برخی از این ایستارها ممکن است درجهت حمایت و طرفداری از نظام سیاسی باشد. در این شرایط تبلیغ گر تلاش می کند که این دسته از ایستارها را در جهت تغییر حرکت بدهد. برای این کار، نهادهای تبلیغاتی تلاش می کنند فرد صاحب نگرش حمایت از نظام سیاسی را در محیط جدیدی قرار دهند تا آن محیط جدید سبب شود که فرد در دانش و ایستارهای خود تجدید نظر کند. زیرا آن محیط جدید دارای ویژگی هایی می باشد که خلاف ایستارها و عقاید آن فرد می باشد. کسانی که اطلاعاتی مغایر با نظرات و ایستارهایشان به دست می آورند، احتمال دارد که اعتماد به عقاید و ایستارهای خود را از دست بدهند. بر این مبنا، برای مثال، برای افراد طرفدار نظام، این گونه تبلیغات می شود که حکومتی که به دنبال ایجاد رفاه اقتصادی برای مردم خود بود، امروزه در تامین نیازهای اقتصادی جامعه ناتوان است و یا حکومت در تبدیل شدن به مدل و الگو شکست خورده است و یا این که شرایط اقتصادی سبب شده است استقلال کشور در معرض خطر قرار بگیرد. در این وضعیت تبلیغ گر با آوردن اعداد و ارقام تلاش می کند بین فرد و نظام سیاسی شکاف ایجاد کند و این کار را تا زمانی که سبب شکل گیری نفرت نسبت به حکومت در فرد می شود، ادامه می دهد.
  3. بیدار کردن افراد بی تفاوت: افراد بی تفاوت، به خصوص در میان جوانان به شدت مستعد پذیرش تبلیغات می باشند. زیرا جوانان در برابر القاء و ترغیب آسیب پذیرند و این به خاطر آن است که آنها عمدتاً کمتر دارای باورها و ایستارهای ثابتی می باشند. در واقع، در این شرایط جامعه ی بی تفاوت مانند ظرف خالی می ماند که مستعد پذیرش هر مظروفی می باشد. آنچه که در این بین می تواند تبلیغ گر را یاری کند، این است که مردم جامعه نسبت به رسانه ها و نهادهای تبلیغاتی خود بی اعتماد باشند. در این شرایط تبلیغات خارجی، اصلی ترین منبع برای مخاطب می باشد که به طور موفقیت آمیزی قادر است ایستارها و عقاید مطلوب را در او به وجود آورد.
  4. انعکاس اختلاف های داخلی: طبیعی است که وقتی جامعه دچار برخی مشکلات اقتصادی شود، برخی از سیاسیون به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه به دنبال این باشند که دیگری را مقصر و مسئول جلوه دهند. از این رو، در این شرایط اختلاف میان دولت مردان یک کشور نمود بیشتری پیدا می کند. در این شرایط تبلیغ گر تلاش می کند که اختلافات را به عنوان نشانه ای از ناکارآمدی برای مردم منعکس بکند. وقتی حکومت در جهت رفع این اختلاف، اقدام می کند، تبلیغ گر آن اقدام را به گونه ای دیگر منعکس می کند تا این امر سبب کاهش اعتماد مردم به حکومت شود. بر همین مبنا است که امروزه رسانه های خاجی تلاش می کنند که اختلاف های داخلی میان قوای سه گانه در ایران را برای مردم منعکس کنند.
  5. همذات پنداری با جامعه: در این محور، تبلیغ گر تلاش می کند نشان دهد که با مخاطب و جامعه دارای ایستارهای مشترک می باشد و لذا نمی توان او را یک بیگانه دانست. از طرفی، تبلیغ گر برای این که نشان دهد که با مخاطب همزاد پنداری می کند، افراد معتبر را که مورد قبول جامعه می باشد، به عنوان تأییدی برای گفته های خود نام می برد. در این شرایط مأمور تبلیغ گر این گونه وانمود می کند که سخنانش مورد قبول همه است و اگر مخاطب آن را نپذیرد در اقلیت قرار می گیرد. در ارتباط با ایران، مثلاً رسانه ها به صحبت های مسئولین و مقامات در ارتباط با بحران دارو یا بحران کسری بودجه با بحران ارز، به عنوان تأییدی برای گفته های خود متوسل می شود.

دورنمای رخداد

اگر مخاطب بخشی از تحریم های اقتصادی مردم باشند، باید گفت که مخاطب اصلی تبلیغات صرفاً مردم و جامعه ی کشور هدف می باشد که در این شرایط نهادها و کارشناسان تبلیغاتی تلاش می کنند با بهره گیری از مسائل و مشکلاتی که مردم جامعه ی ایران در اثر تحریم های اقتصادی با آن مواجه هستند، در جهت تغییر ایستارها و نگرش های آنها و نیز شکل دهی به ایستارها و نگرش های سیاسی جدید در میان آنها اقدام کنند. آنچه که آنها را در این مسیر یاری خواهد کرد، سیاسی شدن بیش از حد مردم خواهد بود. لازم به ذکر است که تداوم مشکلات اقتصادی قادر است بر شدت و کیفیت سیاسی کردن جامعه بیفزاید و در این شرایط است که آنها اانماغعه نتفف5ب56547آنها تشنه ی منابع جدیدی از اطلاعات می باشند. در این وضعیت بی اعتمادی به رسانه های داخلی به عنوان نقطه ی قوتی برای رسانه های خارجی به حساب خواهد آمد. آنچه که از رسانه های خارجی به دست می آید، این است که محتوای پیام ها و تبلیغات آنها کاملاً با سیاست های حکومت های آنها منطبق است و به موازات پیشرفت و موفقیت در اعمال تحریم های اقتصادی می توان گفت زمینه برای موفقیت تبلیغات آنها نیز فراهم خواهد شد.

مطالب مرتبط