مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

اثرات تغییر اقلیم بر شرایط زیستی با تاکید بر منطقه خاور میانه

اشتراک

محسن آرمش

دکترای اقلیم شناسی دانشگاه سیستان و بلوچستان

مرکز بین المللی مطالعات صلح IPSC

افزایش جمعیت، فشار مضاعفی به محیط زیست وارد می کند. تفاوت های اقلیمی سبب تفاوت ظرفیت جمعیت پذیری نواحی جغرافیایی می شوند. در نواحی مرطوب و پربارش وجود رطوبت سبب افزایش هوازدگی شیمیایی شده و سرعت تشکیل خاک افزایش می یابد و خاک، حاصلخیزتر از نواحی کم بارش می باشد. بنابراین منابع آب و غذا در نواحی مرطوب تر فراوان تر از نواحی کم بارش هستند. به همین دلیل این نواحی ظرفیت بالاتری در جذب جمعیت دارند.

لیکن طی سده اخیر اثرات افزایش جمعیت و نیاز به تولید غذای بیشتر، در کنار فعالیت های انسانی نقش پررنگی در دگرگونی اقلیم داشته است.انسان به عنوان موجودی متفکر و خلاق به قدری در شیمی جو دخالت کرده که اثرات عمیقی در اقلیم نواحی جغرافیایی برجای گذاشته است. بطور طبیعی بر اثر عوامل طبیعی، دوره های یخچالی و بین یخچالی متناسب با تغییرات گازهای گلخانه ای در اقلیم دیرینه بوقوع پیوسته اند. غلظت دی اکسید کربن (CO2) در دوره های یخچالی کاهش و در دوره های بین یخچالیافزایشیافته است. سایر گازهای گلخانه ای نیز هم به همین نسبت دچار تغییر شده اند. لیکن با وقوع انقلاب صنعتی و احتراق سوخت های فسیلی غلظت این گازها بطور قابل ملاحظه ای افزایش یافته است. در شکل 1 تغییرات CO2را از 400 هزار سال قبل تا 1950دمیلادی را نشان می دهد. در این مدت میزان CO2 جو بین 180تا 290 ppm در نوسان بوده است. این نوسانات منطبق بر عصرهای یخبندان و بین یخبندانی گذشته بوده اند.

شکل 1. تغییرات دی اکسید کربن از 400 هزار سال قبل تا سال 1950 میلادی (منبع: ناسا)

از سال 1950 بر اثر فعالیتهای انسانی غلظت این گاز گلخانه ای بطور چشمگیری افزایش یافته است (شکل 2). و غلظت CO2جو از مرز 300 ppm عبور کرده است. همچنین در شکل های 3 و 4 تفاوت غلظت CO2 جو در سال 2002 و 2016 میلادی نیز شدت این تغییرات را به روشنی نشان می دهد.CO2 مهمترین و بیشترین گاز گلخانه ای جو زمین است.

شکل 2. تغییرات غلظت دی اکسید کربن جوّ (2017-1958 میلادی)

شکل 3. غلظت CO2 در سال 2002 (منبع: ناسا) شکل 4. غلظت CO2 در سال 2016 (منبع: ناسا)

بنابراین نقش بسیار مهم فعالیتهای انسانی در افزایش گازهای گلخانه ای همچون CO2، CH4، NO، CO، O3، CFC و … غیر قابل انکار است. گازهای گلخانه ای با به دام انداختن انرژی طول موج بلند زمینتاب در جو زمین نقش اصلی در گرمایش جهانی را دارند. گرمایش جهانی اثرات زیادی در اقلیم ایجاد کرده است. ذوب شدن یخچال های قطبی و کوهستانی، بالا رفتن ارتفاع برفمرز، کاهش بارش های جامد، افزایش رطوبت جو، افزایش شدت رگبارها، تغییرات طول دوره های تر و خشک، بالا آمدن آب های آزاد دنیا و … از اهم نتایج گرمایش جهانی است. الگوهای فشاری جو تا قبل از افزایش مقدار گازهای گلخانه ای مسیرهای معینی در تناوب های زمانی مشخص طی نموده اند ولی افزایش دما و جابجایی الگوهای فشاری اثرات عمیقی در اقلیم گذاشته و مسیر توده های هوایخشک و مرطوب را دگرگون کرده است. این امر باعث افزایش طول دوره های تر و خشک شده است. لذا سازگاری در اکوسیستم ها با تنش شدیدی روبرو شده است و اکوسیستم های حساس منقرض شده یا در معرض انقراض قرار گرفته اند.

از طرفی بشر که با انقلاب صنعتی و ورود سوخت های فسیلی عصر طلایی از رفاه و آسایش را تجربه نموده است. میزان مرگ و میرش به شدت کاهش یافته و از سوی دیگر میزان زاد و ولد کنترل نشد. تا جائیکه کشورهای پیشرو متوجه اثرات سوء افزایش جمعیت بر روی منابع شدند و با برنامه های منظم رشد جمعیت را کنترل کردند. بطوریکه در برخی از این کشورها سالانه از مقدار جمعیت کاسته می شود. لیکن انتقال این پیشرفت ها به کشورهای در حال توسعه بدون توجه به برنامه های کنترلی جمعیت، سبب رشد شدید جمعیت در این کشورها شد. لذا زیرساخت های حیاتی این کشورها (بویژه منابع آب و خاک) تنش شدیدی را تجربه نمودند. در این بین کشورهایی که بر اقتصاد کشاورزی تاکید داشتند صدمه بیشتری دیدند. چون غالب کشورهای در حال توسعه من جمله منطقه خاور میانه بر روی کمربند بیابانی کره زمین قرار دارند. از نظر منابع آب و خاک فقیر هستند و لذا برای تامین غذای جمعیت اضافی ناچار به احداث سدهای بزرگ و حفر چاه های عمیق شدند. برخی از کشورها هم با واردات محصولات کشاورزی بخشی از نیازهای شان را تامین نمودند. ولی در مجموع شرایط فوق سبب تخریب و تضعیف منابع آب و خاک این کشورها شد. احداث سدها و چاه های عمیق اثر زیادی در اکوسیستم های این نواحی بر جای گذاشت. رطوبتی که در گذشته صرف تامین رطوبت خاک می شد و اکوسیستم های شکننده اقلیم های خشک را پابرجا نگه می داشت توسط طرح های جاه طلبانه کشورهای منطقه صرف تامین آب و غذای جمعیت مازاد این نواحی شد.

نتیجه این اقدامات سبب بروز مشکلات وسیعی در این مناطق شد. خشکسالی ها تشدید شد و منابع زیستی به شدت تحلیل رفتند. کاهش رطوبت خاک و خشک شدن دریاچه ها و تالاب ها سبب تشدید توفان های گرد و غباری و توفان شن شدند و بر وسعت بیابان ها افزود شد (بیابانزائی). از طرفی کاهش رطوبت سبب افزایش دامنه تغییرات دمای شبانه روزی شد و شیب تغییرات فشار شبانه روزی افزایش و در نتیجه آن شدت و تداوم توفان ها افزایش یافت.

خشکسالی در واقع به کاهش مقدار آب در منطقه نسبت به میانگین درازمدت آن گفته می شود. ولی در حقیقت خشکسالی ارتباط مستقیمی با نیاز آبی انسان دارد. در نواحی که خالی از سکنه هستند اگر بارش کم یا زیاد اتفاق نازل شود عملا حرفی از خشکسالی به میان نمی آید. و غالب محققین آن را در ارتباط با نیازهای انسان می سنجند. مثلا در شهر زابل در سیستان بارش سالانه 60 میلیمتر است که نقش ناچیزی در تامین آب منطقه دارد و نیاز آبی این شهرستان به رودخانه هیرمند وابسته است. اگر این رودخانه آب داشته باشد ترسالی و اگر نداشته باشد خشکسالی رخ می دهد.

پنج فاز خشکسالی عبارتند از خشکسالی هواشناسی، خشکسالی هیدرولوژیکی، خشکسالی کشاورزی، خشکسالی اقتصادی ـ اجتماعی و خشکسالی روانشناختی. در فاز اول مقدار بارش سالانه کمتر از میانگین درازمدت خواهد بود تداوم چندین ساله این فاز خشکسالی سبب کاهش دبی رودخانه ها، کاهش آب های زیرزمینی و خشک شدن چشمه ها می شود (خشکسالی هیدرولوژیکی). کاهش منابع آب و تداوم این شرایط باعث کاهش تولید محصولات کشاورزی شده و بسیاری از زمین های باغی و زراعی از بین می روند (خشکسالی کشاورزی). کاهش منابع آب و غذا در پی کاهش تولیدات کشاورزی سبب بالارفتن قیمت محصولات غذایی، تورم و نابسامانی در بازار عرضه و تقاضا شده و سبب چالش های اقتصادی و اجتماعی می شود. در این هنگام فساد و تورم به شکل بی سابقه ای گسترش می یابد و ارزش های انسانی به سادگی نادیده گرفته می شود. مردم برای تامین مایحتاج خود در تنگنا قرار گرفته و دست به هر کاری خواهند زد (خشکسالی اقتصادی ـ اجتماعی).فاز نهایی خشکسالی زمانی رخ می دهد که فاز چهارم خشکسالی تداوم یابد. افزایش فشارهای اقتصادی، گسترش فساد و تورم و عدم توانایی دولت ها در کنترل شرایط سبب از هم گسیختگی روانی جامعه شده و هرج و مرج، خشونت و … گسترش پیدا می کند. در این هنگام درگیری های مسلحانه و گسترده برای دسترسی به منابع افزایش می یابد. محققان دانشگاه برگن نروژ جنگ های سال های اخیر خاورمیانه را در ارتباط با این فاز خشکسالی می دانند.

لذا برنامه ریزی در کشورهای مستقر در کمربند بیابانی کره زمین با توجه به کمبود منابع آب و خاک بایستی با حساسیت و دقت بالاتری انجام شود و برنامه ریزان از دورنگری و تفکر سیستمی برخوردار باشند تا بتوانند برنامه های توسعه را در مسیر توسعه پایدار هدایت نمایند. ضرورت دارد که در این کشورها مسائل زیستی اولویت برنامه های توسعه باشند و محیط زیست فدای اقتصاد و سیاست نشود. اگر مسئولین بویژه در کشورهای خاورمیانه نتوانند مسیر درست توسعه را طی کنند بسیاری از اراضی این کشورها تبدیل به بیابان خواهد شد و اثرات سوء آن همچون توفان های گرد و غباری، موج های گرمایی، نابودی اکوسیستم ها و … نواحی مجاور خود را که هنوز به حیات خود ادامه می دهند به شدتتهدید کرده و با خطر نابودی مواجه خواهد نمود. از آنجایی که اقلیم یک سیستم یکپارچه است و همه اجزای آن در مقیاس سیاره ای از هم متاثر می شوند. لذا بهبود شرایط زیستی یا نابودی اکوسیستم در محلی بر زندگی همه ساکنین کره خاکی تاثیرگذار خواهد بود. هر چه به کانون تغییرات نزدیکتر تاثیر بیشتر و هر چه دورتر تاثیر کمتر خواهد بود.

سرفصل مهمترین برنامه ها برای جلوگیری از اثرات سوء گرمایش جهانی در کشورهای در حال توسعه عبارتند از:

  1. برنامه ریزی دقیق برای کنترل و کاهش جمعیت و اخراج اتباع کشورهای دیگر
  2. تعطیل کردن اقتصاد کشاورزی و رونق دادن اقتصاد گردشگری، صنعتی، ترانزیتی و …
  3. رهاسازی 80 درصد آب ذخیره شده در پشت سدها مطابق با استاندارد حقابه محیط زیست
  4. استفاده از منابع آب منطقه در جهت گسترش فضای سبز بومی هر منطقه
  5. برنامه ریزی جهت احیای اکوسیستم های دریاچه ای و رودخانه ای برای مقابله با توفان گردو غباری
  6. استفاده از پتناسیل رسانه ملی برای فرهنگ سازی در زمینه استفاده بهینه و درست از منابع آب
  7. بازنگری اساسی در بخش فرهنگ غذایی و دوری از فرهنگ اصرافگرایی

در پایان

رسول الله می فرمایند: «در مصرف آب صرفه جویی کنید حتی اگر در کنار نهر پرآبی باشید.»

واژگان کلیدی: شرایطی زیستی,ایران , راهکارهای برون رفت, معضلات زیست محیطی

مطالب مرتبط