سید سلمان صفوی
مرکز بین المللی مطالعات صلح – لندن
چکیده
مصر یکی از شش قدرت اصلی فرهنگی و نظامی جهان اسلام است. ارتش مصر در سال ۲۰۲۲ دوازدهمین قدرت نظامی جهان و دومین قدرت نظامی جهان اسلام پس از پاکستان است. براساس گزارش گلوبال فایر پاوز؛ کشورهای پاکستان، مصر، ترکیه، ایران، اندونزی و عربستان به ترتیب شش قدرت برتر نظامی جهان اسلام در سال ۲۰۲۲ هستند.[1]
ارتش 500 هزار نفری مصر، مرکز و ستون اصلی قدرت در این کشور است. از سال 1952 که افسران ارتش مصر به رهبری سرهنگ جمال عبدالناصر حکومت سلطنتی را سرنگون کردند، چهار رئیس جمهور (جمال عبدالناصر، انور سادات، حُسنی مبارک و عبدالفتاح السیسی) نظامی بوده اند و ارتش همواره در مقابل هر گونه چرخش اساسی در سیاست خارجی و اقتصادی دولت ایستادگی کرده است. پس از سقوط حُسنی مبارک، ارتش مصر اعلام کرد به تمام معاهدات بین المللی و منطقه ای این کشور از جمله پیمان صلح با اسرائیل پای بند است.
چهرههای شاخص علم و فرهنگ مصر مدرن عبارتند از: احمد حسن زویل (برنده نوبل شیمی)، نجیب محفوظ (برنده نوبل ادبیات)، سید قطب (نویسنده و اسلام شناس)، طـه حسین (نویسنده)، شیخ شلتوت، رهبر مذهیی مصر و الازهر، حسنین هیکل (سردبیر روزنامه الاهرام)، پطرس غالی دبیرکل سازمان ملل متحد ( ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۷)، محمد البرادعی دبیرکل آژانس بینالمللی اتمی و عمرو موسی دبیرکل اتحادیه عرب، احمد طیب، رهبر مذهیی مصر و الازهر. دانشگاه ألأزهر قاهره مهمترین مرکز مذهبی جهان اسلام است. تصوف نقش پررنگی در فرهنگ جامعه دارد.
وزارت خارجه مصر افزون بر کارکردهای سنتی دیپلماتیک و سیاسی، با توجه به تصویب سیاست توسعه اقتصادی به عنوان یک هدف کلیدی در حکومت مصر، با تلاش برای جذب سرمایه گذاری خارجی، کسب کمک های اقتصادی و تسهیل انتقال فن آوری، در فعالیت های مرتبط با توسعه اقتصادی مصر مشارکت فعال دارد. «دیپلماسی برای توسعه» یکی از اهداف اصلی وزارت خارجه مصر است.
مقدمه
مصر کشوری فرا قارهای است که از طریق یک پل زمینی که توسط شبه جزیره سینا شکل گرفته، گوشه شمال شرقی آفریقا و گوشه جنوب غربی آسیا را در بر میگیرد. مصر از شمال با دریای مدیترانه، از شمال شرقی با نوار غزه فلسطین و اسرائیل، از شرق با دریای سرخ، از جنوب با سودان و از غرب با لیبی همسایه است. خلیج عقبه در شمال شرقی، این کشور را از اردن و عربستان سعودی جدا می کند.
قاهره پایتخت و بزرگ ترین شهر مصر است، در حالی که اسکندریه دومین شهر بزرگ مصر، قطب مهم صنعتی و توریستی این کشور در ساحل مدیترانه است. مصر با حدود 100 میلیون نفر جمعیت، چهاردهمین کشور پرجمعیت جهان است. مصر دارای یکی از طولانی ترین تاریخ ها در جهان است. قدمت تاریخی مصر در امتداد دلتای نیل به 6 تا 4 هزار سال قبل از میلاد باز می گردد. مصر باستان به عنوان «مهد تمدن بشر» شاهد برخی از اولین پیشرفت های آثار مکتوب، کشاورزی، شهرنشینی، مذهب سازمان یافته و حکومت مرکزی بشر بوده است.
اهرام ثلاثه، مجسمه ابوالهول، و دره پادشاهان در مصر انعکاس دهنده بخشی از میراث کهن قبل از اسلام، ار اهمیت جهانی برخوردارند. میراث فرهنگی طولانی و غنی مصر، بخش جدایی ناپذیری از هویت ملی این کشور و نشان دهنده موقعیت منحصر به فرد بین قاره ای آن است که به طور همزمان در مدیترانه، خاورمیانه و شمال آفریقا قرار دارد. مصر مرکز اولیه و مهم مسیحیت بود، اما در قرن هفتم تا حد زیادی اسلامی شد. مصر کنونی یک کشور عمدتاً مسلمان (اهل سنت) با اقلیت مسیحی قابل توجه است.
قدمت مصر مدرن به 1922 می رسد، زمانی که به عنوان یک پادشاهی، از امپراتوری بریتانیا استقلال یافت. حکومت مصر پس از انقلاب 1952 «جمهوری» شد. مصر در طول نیمه دوم قرن بیستم، درگیری های متعدد اجتماعی – مذهبی و بی ثباتی سیاسی را تجربه کرد. این کشور در سال 1978، با وجود چند جنگ با اسرائیل در سال های 1948، 1956، 1967 و 1973، با امضای قرارداد کمپ دیوید، اسرائیل را به رسمیت شناخت. این کشور همچنان با چالش هایی اعم از ناآرامی های سیاسی از جمله انقلاب اخیر 2011 و پیامدهای آن، تروریسم و توسعه نیافتگی اقتصادی مواجه است. دولت کنونی مصر، یک جمهوری نیمه رسمی به رهبری ژنرال عبدالفتاح السیسی است.
دین رسمی مصر، اسلام و زبان رسمی آن عربی است. مصر با بیش از 100 میلیون نفر جمعیت، پرجمعیت ترین کشور شمال آفریقا، خاورمیانه و جهان عرب، سومین کشور پرجمعیت در آفریقا (پس از نیجریه و اتیوپی) و چهاردهمین کشور پرجمعیت جهان است. مصر در شمال آفریقا، خاورمیانه و جهان اسلام، به عنوان یک قدرت منطقه ای و در مقیاس جهانی یک قدرت متوسط محسوب می شود. مصر کشوری در حال توسعه است که در شاخص توسعه انسانی در رتبه ۹۷ قرار دارد. مصر با اقتصادی متنوع، سومین اقتصاد بزرگ در آفریقا، سی و سومین اقتصاد بزرگ جهان از نظر تولید ناخالص داخلی اسمی و بیستمین اقتصاد بزرگ جهان از نظر (PPP) است. مصر از اعضای مؤسس سازمان ملل متحد، جنبش غیرمتعهدها، اتحادیه عرب، اتحادیه آفریقا و سازمان همکاری های اسلامی است.
تاریخ تحولات سیاسی مصر
تاریخ معاصر مصر به ۶ دوره تقسیم می شود. دوره پادشاهی ملک فؤاد، دوره جمال عبدالناصر، دوره انور سادات، دوره حُسنی مبارک، دوره محمد مُرسی و دوره عبدالفتاح السیسی. از دوره حکومت سرهگ جمال عبدالناصر (۱۹۵۲) تاکنون، ارتش مرکز واقعی قدرت در این کشور بوده است.
پادشاهی مصر (1922-1953)
ملک فؤاد اول و شاهزاده ادوارد ولیعهد انگستان ۱۹۳۲
پس از استقلال مصر از بریتانیا، ملک فؤاد اول به پادشاهی مصر رسید. این پادشاهی علیرغم اینکه اسماً مستقل بود، هنوز تحت اشغال نظامی بریتانیا بود و بریتانیا همچنان نفوذ زیادی بر دولت داشت. حکومت ملک فؤاد غیر مستقیم تحت سلطه بریتانیا بود، گرچه او از پسرش ملک فاروق لایق تر بود. در زمان پادشاهی ملک فؤاد، شیوه حکومتی مصر از حالت سنتی عثمانی – مصری به شیوه اروپایی متمایل شد و فؤاد لقب خود را از سلطان به ملک (King) تغییر داد.
دولت جدید در سال 1923 قانون اساسی را بر اساس نظام پارلمانی تدوین کرد. حزب ملی گرای «الوفـد» در انتخابات 1923-1924 به پیروزی قاطع رسید و سعد زغلول به عنوان نخست وزیر جدید منصوب شد. «حزب الوفـد» یک حزب سیاسی لیبرال ملی گرا بود که در سال ۱۹۱۸ تأسیس شد. گفته می شود این حزب محبوب ترین و با نفوذترین حزب سیاسی مصر برای دوره ای از پایان جنگ جهانی اول تا دهه 1930 بوده و در این برهه در توسعه قانون اساسی 1923 نقش اساسی داشته است.[2] این حزب در پس از انقلاب 1952 مصر در همان سال منحل شد. پس از مرگ ملک فؤاد در ۱۹۳۶، پسرش ملک فاروق به پادشاهی رسید.
در سال 1936، بر اساس معاهده بریتانیا و مصر، نیروهای بریتانیا به جز کانال سوئز از سرزمین مصر خارج شدند. این معاهده مسئله سودان را حل نکرد، که بر اساس مفاد توافقنامه 1899 بریتانیا و مصر، بر اداره سودان به طور مشترکاً توسط مصر و بریتانیا تصریح داشت. بدین ترتیب قدرت واقعی همچنان در دست بریتانیا باقی ماند. بریتانیا از مصر به عنوان پایگاهی برای عملیات متفقین در سراسر منطقه، به ویژه نبردهای شمال آفریقا علیه ایتالیا و آلمان استفاده کرد. اولویت بریتانیا، کنترل شرق مدیترانه و به ویژه باز نگه داشتن کانال سوئز برای کشتی های تجاری و ارتباطات نظامی با هند و استرالیا بود.
دولت مصر در جنگ جهانی دوم نقش کوچکی ایفا کرد. با آغاز جنگ در سپتامبر 1939، مصر با اعلام حکومت نظامی، روابط دیپلماتیک خود را با آلمان قطع کرد. هر چند مصر به آلمان اعلام جنگ نکرد، اما نخست وزیر این کشور را با تلاش های جنگی بریتانیا مرتبط ساخت. مصر در سال 1940 روابط دیپلماتیک خود را با ایتالیا قطع کرد، اما حتی زمانی که ارتش ایتالیا به مصر حمله کرد، به این کشور اعلام جنگ نکرد. ملک فاروق عملاً موضعی بی طرف اتخاذ کرد که با نظر نخبگان مصر مطابقت داشت. ارتش مصر نسبت به جنگ متفقین بیتفاوت بود. افسران برجسته مصر به بریتانیایی ها به عنوان اشغالگر نگاه میکردند و گاهی با دول محور به طور خصوصی ابراز همدردی می کردند. در ژوئن 1940 علی ماهر نخستوزیر که با انگلیسیها رابطه خوبی نداشت، توسط ملک فاروق برکنار شد و دولت ائتلافی جدید به نخست وزیری حسن پاشا صبری (که مستقل بود) تشکیل شد.
در پی بحران وزارتی در فوریه 1942 سر مایلز لمپسون سفیر بریتانیا ملک فاروق را تحت فشار قرار داد تا دولتی از «حزب وفـد» یا «ائتلاف وفـد» جایگزین دولت حسن پاشا صبری شود. در شب 4 فوریه 1942، سربازان و تانک های انگلیسی کاخ عبدین در قاهره را محاصره کردند و لمپسون اولتیماتوم را به ملک فاروق ارائه کرد. پادشاه تسلیم شد و اندکی پس از آن نحاس از حزب وفتد دولت را تشکیل داد.
در پایان جنگ جهانی دوم، مصر در وضعیت کاملاً بی ثباتی قرار داشت. قدرت «حزب وفـد» رو به افول گذاشت و مخالفان سیاسی آن درخواست ملی گرایانه ای برای تجدید نظر در معاهده 1936 مطرح کردند. آنها به ویژه خواهان خروج کامل نیروهای بریتانیا از مصر و پایان دادن به کنترل بریتانیا بر سودان شدند. اخوان المسلمین که در سال 1928 تأسیس شد، از جریان اصلی جنبش اصلاح طلب اسلامی به یک سازمان توده ای مبارز تبدیل شد و تظاهرات قاهره به طور فزاینده ای مکرر و خشونت بار شد.
پس از جنگ جهانی دوم اکثر نیروهای بریتانیایی در سال 1947 به منطقه سوئز عقب نشینی کردند، اما احساسات ملی گرایانه و ضد بریتانیایی ملت مصر پس از جنگ افزایش یافت. به دنبال عملکرد فاجعه بار پادشاهی در جنگ اول اعراب و اسرائیل، احساسات ضد سلطنتی بیشتر شد. انتخابات 1950 شاهد پیروزی قاطع «حزب ملی گرای وفـد» بود. پادشاه مجبور شد مصطفی النحاس را به عنوان نخست وزیر جدید منصوب کند.
در سال 1951 مصر به طور یک جانبه از معاهده بریتانیا و مصر در سال 1936 خارج شد و به نیروهای باقی مانده بریتانیا دستور داد منطقه سوئز را ترک کنند. نیروهای بریتانیا حاضر به ترک پایگاه خود در اطراف کانال سوئز نشدند، از این رو دولت مصر با قطع آب، از ورود مواد غذایی به پایگاه آنها در کانال سوئز خودداری کرد. کالاهای انگلیسی تحریم شد و کارگران مصری از ورود به پایگاه منع شدند. دولت از حملات چریکی نیز حمایت کرد.
در 24 ژانویه 1952، چریک های مصری حمله شدیدی را به نیروهای انگلیسی در اطراف کانال سوئز ترتیب دادند که طی آن پلیس مصر در حال کمک به چریک ها مشاهده شد. متقابلاً در 25 ژانویه ژنرال جورج ارسکین تانک ها و پیاده نظام انگلیسی را برای محاصره پاسگاه پلیس در اسماعیلیه اعزام کرد و به آنها یک ساعت فرصت داد تا سلاح های خود را تسلیم کنند، زیرا پلیس به چریک های در حمله به نیروهای بریتانیا کمک می کرد. فرمانده پلیس در تماس با فواد سراج الدین وزیر کشور (دست راست نحاس) سؤال کرد: «تسلیم شوند یا بجنگند؟» وزیر کشور به پلیس دستور داد: «تا آخرین مرد و آخرین گلوله بجنگید.» در این نبرد ایستگاه پلیس مصر با خاک یکسان شد و 43 پلیس مصری و سرباز بریتانیایی کشته شدند. حادثه اسماعیلیه خشم مصر را برانگیخت. روز بعد 26 ژانویه 1952 «شنبه سیاه» بود. در شورش ضد بریتانیا، بخش عمده ای از مرکز شهر قاهره که توسط خدیو اسماعیل به سبک پاریس بازسازی شده بود، در آتش سوخت. ملک فاروق، وفـد را مسئول «شورش شنبه سیاه» خواند و نحاس را از نخست وزیری برکنار کرد.
انقلاب و جمهوریت
در اواسط قرن، مصر برای انقلاب آماده بود. گروههای سیاسی راست و چپ به دنبال جایگزین های رادیکال بودند. از بین مجموعه ای از مدعیان قدرت، جنبش نظامی – افسران آزاد به رهبری سرهنگ جمال عبدالناصر در کودتای 23 ژوئیه 1952 سلطنت را سرنگون کرد. این کودتا پیش از وقوع، یک انقلاب بود اما سپس به انقلابی از بالا تبدیل شد و حکومت افسران آزاد برای بیش از پنج دهه، پیشرفت کافی در داخل و ارتقای جایگاه در خارج از کشور به ارمغان آورد و در خاورمیانه آشفته، مصر را به یک «جزیره ثبات» تبدیل کرد.
کودتای 1952 به جای یک ایدئولوژی منسجم، توسط یک ناسیونالیسم قدرتمند اما مبهم مصری تغذیه شد. پس از انقلاب 1952 توسط جنبش افسران آزاد، حکومت مصر به دست نظامیان افتاد و فعالیت همه احزاب سیاسی ممنوع شد. در 18 ژوئن 1953، تغییر رژیم سلطنتی به حکومت جمهوری اعلام شد و ژنرال محمد نجیب به عنوان اولین رئیس جمهور، اندکی کمتر از یک سال و نیم در این سمت خدمت کرد.
ریاست جمهوری سرهنگ جمال عبدالناصر (1956-1970)
ژنرال محمد نجیب در سال 1954 توسط سرهنگ جمال عبدالناصر (پان عربیست و معمار واقعی جنبش 1952) مجبور به استعفا شد و بعداً در حبس خانگی قرار گرفت. پس از استعفای ژنرال نجیب، پست ریاست جمهوری تا انتخاب جمال عبدالناصر در سال 1956 خالی بود و سرهنگ عبدالناصر عملاً رهبر حکومت مصر بود.
تلاش برای ترور عبدالناصر توسط یکی از اعضای اخوان المسلمین در اکتبر 1954 بهانه ای برای سرکوب آن سازمان شد. تعدادی از اعضای اِخوان اعدام و صدها نفر تحت شرایط وحشیانه زندانی شدند. در دهههای آینده، این زندانیها میوههای تلخی به بار آوردند، زیرا نسلی از مبارزان اِخوان سختتر شده، به نتایج جدیدی درباره ماهیت دولت در مصر رسیدند. سید قطب نویسنده و محققِ سابقاً سکولار از شمار این افراد بود که دیر به اخوان پیوست. او با استفاده از تجربه زندان، الگویی برای جنگ مقدس اسلامی مدرن تدوین کرد که پس از آن مورد استقبال تعداد زیادی از مبارزان مسلمان مصر قرار گرفت.
نگاهی به گذشته، حاکی از آن است که توسعه داخلی مصر اولویت عبدالناصر بوده، نـه جنگ با اسرائیل. با این وجود یک سلسله تعاملات خشونت آمیز، سرانجام مصری ها را به درگیری مجدد با اسرائیل کشانید. گروههای کوچک مهاجمان فلسطینی (فدائیان)، از غزه تحت کنترل مصر، در حال حمله به مرزهای اسرائیل بودند. دولت اسرائیل در اوایل سال 1955 سیاست تلافی جویانه ای را در مقیاس بزرگ آغاز کرد. کشته شدن 38 مصری در حمله اسرائیل به غزه در فوریه 1955، ضعف نظامی رژیم افسران آزاد مصر را آشکار ساخت. تلاش رژیم افسران آزاد مصر برای خرید سلاح از کشورهای غربی شکست خورد.
سرهنگ عبدالناصر در سپتامبر 1955 اعلام کرد یک قرارداد تسلیحاتی بین مصر و چکسلواکی (متحد اتحاد جماهیر شوروی) امضا شده است. با امتناع عبدالناصر از پیوستن به پیمان بغداد («سازمان معاهده خاورمیانه» که بعداً به نام «سازمان پیمان مرکزی» شناخته شد)؛ مسیر بهبود روابط شوروی و مصر مهیا شد. این سازمان در اوایل 1955 با حمایت بریتانیا و آمریکا برای مقابله با تهدید گسترش اتحاد جماهیر شوروی در خاورمیانه توسط ترکیه، عراق، ایران و پاکستان تشکیل شده بود
در سال 1955 اتحاد جماهیر شوروی با یک قرارداد تسلیحاتی، به عنوان نیرویی متنفذ در منطقه خاورمیانه تثبیت شد. در اکتبر 1954 مصر و بریتانیا در مورد لغو قرارداد 1899 و استقلال سودان به توافق رسیدند. این قرارداد در اول ژانویه 1956 به اجرا درآمد و سرهنگ جمال عبدالناصر در ژوئن 1956 قدرت را به عنوان رئیس جمهور مصر به دست گرفت. تغییر جهت گیری ابتدائی غرب گرایی عبدالناصر با خودداری آمریکا و بریتانیا از پرداخت بودجه وعده داده شده برای ساخت سد بلند اسوان به مصر شتاب گرفت.
عبدالناصر در ژوئیه 1956 (با تأسی از ملی شدن نفت ایران توسط دکتر محمد مصدق)، شرکت کانال سوئز را ملی کرد تا از درآمد آن برای تامین مالی سد استفاده کند. بریتانیا و فرانسه (سهام داران اصلی این شرکت) که از اقدامات عبدالناصر خشمگین بودند (فرانسه از کمک مصر به الجزایریها در قیام علیه حکومت فرانسه خشمگین بود) در صدد بودند با نیرنگ پیچیده ای مجدداً کنترل کانال را به دست بگیرند. در اکتبر ۱۹۵۶ اسرائیل که همچنان از حملات چریک های مورد حمایت مصر رنج می برد، با همکاری فرانسه و بریتانیا، به مصر حمله کرد. دو قدرت اروپایی نیز با ادعای اجرای قطعنامه صلح سازمان ملل، مجدداً منطقه سوئز را اشغال کردند، اما فشار آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی به بریتانیا و فرانسه، به بحران سوئز پایان داد و علیرغم تلفات نظامی سرهنگ عبدالناصر کنترل کانال را به دست آورد. سال بعد، مصر با استقرار نیروهای اضطراری سازمان ملل متحد (UNEF) به عنوان حائل بین نیروهای مصر و اسرائیل در شبه جزیره سینا موافقت کرد.
ناصر در دهه بعد خط رادیکال تری را دنبال کرد. او با ایجاد «اتحادیه ملی» به عنوان ابزاری برای بسیج ملت، برنامه تحول داخلی را آغاز کرد. انقلابی از بالا به موازات انگیزه رهبری مصر در جهان عرب. در اوایل سال 1958 جمهوری متحده عربی (UAR) از ادغام مصر و سوریه تشکیل شد، اما با مخالفت ملت سوریه، در سپتامبر 1961 با تلخی منحل شد. (مصر تا 1971 نام «جمهوری متحده عربی» را حفظ کرد). ناصر مرتجعان سوری را مسئول این جدایی خواند و در پاسخی مستقیم، انقلاب خود در مصر را بیشتر به سمت چپ سوق داد. در بهار سال بعد، منشور ملی این کشور حکومت مصر را «سوسیالیسم علمی» اعلام کرد و سازمان توده ای جدیدی به نام «اتحادیه سوسیالیست عربی» (ASU) جایگزین «اتحادیه ملی» شد. اکثر شرکت های بزرگ تولیدی، بانک ها، خدمات حمل و نقل و شرکت های بیمه نیز ملی یا توقیف شدند.
در دوره حکومت سرهنگ عبدالناصر، خطر نظامی احتمالی اسرائیل، عامل ثابتی در محاسبات بود. دولت او همواره برای تقویت روابط با بلوک شوروی و ترویج همکاری بین کشورهای عربی تلاش می کرد. ناصر با پنهان کردن میانه روی ضروری مصر در مسئله اسرائیل، از طریق لفاظی های ستیزه جویانه در صدد حفظ جایگاه خود در جهان عرب بود. شکست اتحاد با سوریه ضربه ای به سیاست پان عربیسم ناصر بود. ناصر در سال های 1962-1967 برای بازپس گیری ابتکار عمل، در جبهه جمهوری خواه در جنگ داخلی یمن مداخله کرد و با این اقدام با عربستان سعودی (حامی سلطنت طلبان یمن) و آمریکا (حامی سعودی) درگیر شد. تا آن زمان ناصر کمک های قابل توجهی از اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده دریافت کرده بود. به دلیل مخالفت کنگره با سیاست های ناصر، کمک های آمریکا به مصر در سال 1966 قطع شد.
این سلسله وقایع نقش برجستهای در تصمیم ناصر برای کنار گذاشتن سیاست «انفعال ستیزه جویانه» در قبال اسرائیل داشت. به مدت 10 سال با حضور (UNEF) در سمت مصر، صلح نسبی در مرز با اسرائیل به طور نامطمئن حفظ شده بود. سرهنگ عبدالناصر در سالهای 1964 و 1965 در کنفرانسهای اجلاس سران عرب، همگان را به خویشتنداری خوانده بود، اما در سال 1966 وقایع از کنترل او خارج شد. در این سال تهاجمات فلسطینی ها علیه اسرائیل با شدت و فراوانی بیشتر از پایگاههایی در اردن، لبنان و به ویژه سوریه آغاز شد. رژیم رادیکال سوریه نیز آشکارا از حملات چریک های فلسطینی حمایت کرد. در 13 نوامبر 1966 حمله اسرائیل به اردن 18 کشته و 54 زخمی برجای گذاشت. ناصر که آشکارا به خاطر پنهان شدن پشت (UNEF) مورد تمسخر واقع شده بود، متوجه نیاز به اقدام شد. بدین ترتیب رئیس جمهور مصر خواستار خروج (UNEF) از مرز سینا شد.
در 5 ژوئن 1967، اسرائیل حمله پیشگیرانه ای به مصر، اردن و سوریه را آغاز کرد که که به «جنگ شش روزه» (یا «جنگ ژوئن») معروف شد. پیروزی اسرائیل بر مصر و متحدانش سریع و عظیم بود. در ساعات اولیه جنگ، با اصابت موشک به کلیه فرودگاهها، اکثر هواپیماهای مصری بر روی زمین منهدم شدند. در شبه جزیره سینا، نیروهای مصری شکست خوردند و گریختند. طبق تخمین ها 10 هزار مصری کشته شدند. نیروهای اسرائیل 8 ژوئن به کانال سوئز رسیدند. در طول «جنگ شش روزه»، اسرائیل کل شبه جزیره سینا (همراه با سرزمین های متعلق به سایر متخاصمان عرب) را اشغال کرد. کانال سوئز بسته شد و به خندق مستحکمی بین طرفین مخاصه بدل شد.
مصر با این باخت، درهم شکست. رسانه های دولتی تصویری گلگون اما گمراه کننده از عملیات مصر در روزهای آغازین جنگ ترسیم کرده بودند. سرهنگ عبدالناصر نیز تحقیر شده، استعفا داد، اما موجی از حمایت مردمی از او ایجاد شد که تا حدی برای باقی ماندن او در سمت خود، توسط دولت دستکاری شده بود. در حقیقت دوران ناصر به پایان خود رسیده بود. مصر بار دیگر به سرعت مسلح شد و در اندک زمانی در امتداد کانال با ارتش اسرائیل (به ویژه نیروی هوایی) درگیری سطح پایینی آغاز شد که بعداً جنگ فرسایشی خوانده شد. ناصر نیز در سیاست داخلی و خارجی، چرخشی به سمت راست آغاز کرد که انور سادات جانشین او به شدت آن را تسریع کرد.
مصر دوره ریاست جمهوری سرهنگ جمال عبدالناصر دستاوردهای داخلی چشمگیری داشت. در این دوره اقتصاد کشور رشد قابل توجهی داشت کرد. ناصر در یک حرکت شاخص جهت اصلاحات کشاورزی، در سال 1952 سیاستی وضع کرد که مالکیت زمین را به 208 جریب برای هر نفر محدود می کرد. در زمان سقوط سلطنت مصر در اوایل دهه 1950، طبقه ثروتمند کمتر از نیم میلیون، طبقه متوسط چهار میلیون و طبقه پایین و فقیر 17 میلیون نفر از جمعیت کشور را شامل می شدند. کمتر از نیمی از کودکان به مدرسه میرفتند که غالباً پسر بودند. سیاست های ناصر سبب تغییر این روند شد. اصلاحات و توزیع اراضی، رشد چشمگیر آموزش دانشگاهی و حمایت دولت از صنایع ملی، تا حد زیادی سبب بهبود تحرکات اجتماعی شد و منحنی اختلاف سطح اجتماعی را تقریباً صاف کرد. از سال تحصیلی 1953-54 تا 1965-1966، ثبت نام های عمومی مدارس دولتی بیش از دو برابر شد. میلیونها مصری فقیر، از طریق تحصیل و اشتغال در بخش دولتی، به طبقه متوسط پیوستند. در زمان ناصر؛ پزشکان، مهندسان، معلمان، وکلا و روزنامه نگاران بخش عمده ای از طبقه متوسط مصر را تشکیل می دادند.[3]
«جنبش ناصریسم» که یک جنبش ناسیونالیستی عربی و ضد استعمار غربی بود، در این دوره شکل گرفت. این جنبش در جهان عرب نفوذ گسترده یافت و «احزاب ناصریستی» در جهان عرب پدیدار شدند. «ناصریسم» (ألتَیـّار الناصری al-Tayyār al-Nāsirī) یک ایدئولوژی سیاسی ملی گرا و سوسیالیستی عربی بود که بر اساس تفکر جمال عبدالناصر، رهبر انقلاب مصر و دومین رئیس جمهور مصر در سال 1952 بنا شد. «ناصریسم» در حوزه داخلی و بین المللی ترکیبی از عناصری از سوسیالیسم عربی، جمهوری خواهی، ناسیونالیسم، ضد امپریالیسم، همبستگی کشورهای در حال توسعه، پان عربیسم و عدم تعهد به شرق و غرب بود.
سرهنگ جمال عبدالناصر به شدت با امپریالیسم غربی مخالف بود و موافق دیدگاه رایج اعراب بود که صهیونیسم را امتداد استعمار اروپا در خاک عرب می خواندند. «ناصریسم» علیرغم اینکه یک ایدئولوژی اصولاً عربی بود، تا حدی بر جنبش های چپ در سایر بخش های جهان در حال توسعه، به ویژه کشورهای جنوب صحرای آفریقا و آمریکای لاتین تأثیر گذاشت. در زمان ناصر، دولت مصر از جنبشهای آزادیبخش صحرا در جنوب صحرا که با امپریالیسم اروپایی مبارزه میکردند، حمایت معنوی و مادی کرد. هوگو چاوز، رئیس جمهور سابق ونزوئلا در باره تأثیر مستقیم «ناصریسم» بر تفکر سیاسی خود می گوید: «شخصی در مورد بدبینی خود نسبت به آینده ناسیونالیسم عربی با من صحبت کرد. به او گفتم من خوشبین بودم، زیرا عقاید ناصر هنوز زنده است. ناصر یکی از بزرگ ترین افراد تاریخ عرب بود. من از زمانی که سربازی جوان بودم، ناصری هستم. ناصریسم اعتماد به نفس را در جامعه عرب پس از اشغال فلسطین برانگیخت.»[4]
محبوبیت ناصر در مصر و جهان عرب پس از ملی شدن شرکت کانال سوئز و پیروزی سیاسی او در بحران بعدی سوئز (که در مصر به عنوان تجاوز سه جانبه شناخته شد) افزایش یافت. فراخوان ها برای اتحاد پان عربیسم تحت رهبری او افزایش یافت و با تشکیل جمهوری متحد عربی با سوریه از 1958 تا 1961 به اوج خود رسید. در 1962 ناصر یک سری اقدامات سوسیالیستی عمده و اصلاحات نوسازی در مصر آغاز کرد. علیرغم ناکامیهای موجود در آرمان پان عربیست ناصر، حامیان او در 1963 در چند کشور عربی به قدرت رسیدند، اما او درگیر جنگ داخلی یمن شمالی و در نهایت جنگ سرد عربی بسیار بزرگ تر شد.
سرهنگ جمال عبدالناصر دومین دوره ریاست جمهوری خود را در مارس 1965 پس از ممنوعیت نامزدی مخالفان سیاسی خود آغاز کرد و پس از شکست مصر از اسرائیل در «جنگ شش روزه» در 1967 از این سمت استعفا داد، اما پس از یک سری تظاهرات که خواهان بازگشت او به قدرت بودند، مجدداً به قدرت بازگشت و سرانجام پس از اجلاس سران اتحادیه عرب در 1970 در اثر حمله قلبی درگذشت. 5 تا 6 میلیون عزادار جنازه ناصر را در قاهره تشییع کردند.[5] در گذشت ناصر موجی از اندوه در سراسر جهان عرب برانگیخت.
سرهنگ جمال عبدالناصر به ویژه به خاطر اقداماتش در جهت عدالت اجتماعی و وحدت عربی، سیاستهای مدرن سازی و تلاشهای ضد امپریالیستی، یک چهره نمادین در جهان عرب باقی ماند. دوره ریاست جمهوری او دوره رونق فرهنگی مصر و آغاز انجام پروژه های صنعتی بزرگ از جمله ساخت سد اسوان و شهر حلوان بود. مخالفان ناصر از اقتدارگرایی، نقض حقوق بشر و تسلط ارتش بر نهادهای مدنی (که مشخصه دوره او بود) انتقاد می کنند. او الگویی از حکومت نظامی و دیکتاتوری در مصر ایجاد کرد که تقریباً بدون وقفه تا امروز ادامه یافته است.
ریاست جمهوری انور سادات (1970-1981)
در اکتبر سال 1970 سرهنگ جمال عبدالناصر رئیس جمهور مصر در اثر سکته قلبی درگذشت و انور سادات جانشین او شد با این گمان که دوره ریاست جمهوری او کوتاه مدت باشد. حامیان جمال عبدالناصر، انور سادات را دست نشانده رئیس جمهور سابق و فردی ضعیف تصور می کردند که به سهولت قابل اداره شدن است، اما انور سادات با یک سری حرکات سیاسی زیرکانه، جایگاه قدرت خویش را تحکیم کرد. سادات با حذف حامیان سرسخت ناصر از صحنه حکومت و نهادهای سیاسی – امنیتی کشور، ظهور جنبش اسلامی را که توسط ناصر سرکوب شده بود، تشویق کرد. او که اسلام گرایان را از نظر اجتماعی محافظهکار میدانست، در ازای حمایت سیاسی آنها، «استقلال فرهنگی – ایدئولوژیک قابل توجهی» به آنها داد.
انور سادات جهت گیری سیاسی مصر را از اتحاد جماهیر شوروی به سوی آمریکا تغییر داد و در 1972 مشاوران شوروی را اخراج کرد. او همچنین با آغاز سیاست اصلاحات اقتصادی درهای باز، مخالفان مذهبی و سکولار را سرکوب کرد. در سال 1973 مصر و سوریه با یک حمله غافلگیرانه برای بازپس گیری بخشی از خاک سینا که 6 سال قبل از آن توسط اسرائیل تصرف شده بود، «جنگ چهارم اعراب و اسرائیل» (جنگ «یوم کیپور») را آغاز کردند. علیرغم پیروزی اسرائیل در این جنگ؛ موفقیتهای اولیه، اعتماد و روحیه مصر را بازگرداند و این امکان را برای انور سادات فراهم کرد که بعداً در ازای صلح با اسرائیل، مجدداً کنترل صحرای سینا را به دست آورد.
در سال 1975 انور سادات با تغییر سیاست های اقتصادی ناصر، در صدد برآمد از محبوبیت او برای کاهش مقررات دولتی و تشویق سرمایه گذاری خارجی از طریق برنامه انفتاح استفاده کند. از طریق این سیاست، مشوقهایی مانند کاهش مالیات و تعرفههای واردات، موجب جذب برخی سرمایهگذاران شد، اما سرمایه گذاری ها عمدتاً در جهت موارد کم ریسک و سودآور مانند گردشگری و ساخت و ساز صورت می گرفت و شامل صنایع نوزاد مصر نمی شد. هدف سیاست انور سادات؛ مدرن کردن مصر و کمک به طبقه متوسط بود، اما عمدتاً به نفع طبقه ثروتمند شد و با حذف یارانه مواد غذایی اساسی، در سال 1977 به «شورش نان» در مصر انجامید.
انور سادات در سال 1977 با انحلال «اتحادیه عرب سوسیالیست»، «حزب دموکراتیک ملی» را جایگزین آن کرد. سفر تاریخی انور سادات در سال 1977به اسرائیل، به امضای معاهده صلح مصر و اسرائیل در ازای خروج اسرائیل از صحرای سینا انجامید. متقابلاً مصر اسرائیل را به عنوان یک کشور مستقل و قانونی به رسمیت شناخت. ابتکار انور سادات جنجال بسیاری در جهان عرب برانگیخت و به اخراج مصر از «اتحادیه عرب» منجر شد. انور سادات در ۶ اکتبر 1981 توسط خالد اسلامبولی عضو گروه جهاد اسلامی مصر ترور شد. خالد اسلامبولی انگیزه اصلی خود برای ترور سادات را امضای قرارداد کمپ دیوید با اسرائیل خواند. او در دادگاه نظامی مصر محاکمه و به اعدام محکوم شد. پس از اعدام، بسیاری از رادیکالهای جهان اسلام او را شهید خواندند و به عنوان یکی از نخستین «شهدای مدرن اسلام» به نمادی الهام بخش برای جنبشهای رادیکال اسلامی تبدیل شد.
ریاست جمهوری حُسنی مبارک (1981-2011)
حُسنی مبارک پس از ترور سادات در یک همه پرسی که تنها کاندید آن بود، به قدرت رسید. حُسنی مبارک بر رابطه مصر با اسرائیل تأکید کرد و تنش های موجود با همسایگان عرب مصر را کاهش داد. مبارک در داخل کشور با مشکلات جدی مواجه بود. با وجود توسعه تولیدات کشاورزی و صنعت، اقتصاد با رونق جمعیت همگام نبود. فقر انبوه و بیکاری موجب مهاجرت خانواده های روستایی به شهرهایی بزرگی مانند قاهره شده بود.
در 14 فوریه 1987 پلیس امنیت در اعتراض به گزارش هایی مبنی بر تمدید مدت خدمت آنها از 3 به 4 سال، شورش کرد. هتل ها، کلوپ های شبانه، رستوران ها و کازینوها در قاهره مورد حمله قرار گرفت و در شهرهای دیگر نیز شورش هایی به وقوع پیوست. ارتش پس از 3 روز موفق به برقراری نظم شد. در جریان این شورش ها 107 نفر کشته شدند. در دهه های 1980، 1990 و 2000، حملات تروریستی متعدد و شدیدی در این کشور روی داد که قبطی های مسیحی، گردشگران خارجی و مقامات دولتی را هدف قرار داد.
در دهه 1990 یک گروه اسلام گرا به نام «جماعت اسلامی مصر» (الجماعه الاسلاميه في مصر) وارد کارزار خشونت آمیز گسترده ای از قتل نویسندگان و روشنفکران برجسته تا هدف قرار دادن مکرر گردشگران و خارجی ها شدند. در 17 نوامبر 1997 در نزدیکی اقصر 62 نفر (عمدتاً گردشگر) قتل عام شدند که به گردشگری به عنوان بزرگ ترین بخش اقتصاد کشور آسیب جدی وارد کرد.
در دوره مبارک، صحنه سیاسی تحت تسلط «حزب دمکراتیک ملی» بود که توسط انور سادات در سال 1978 ایجاد شده بود. این حزب در سال 1993 قانون سندیکاها، قانون مطبوعات 1995 و قانون انجمن های غیر دولتی در سال 1999 را تصویب کرد که با تحمیل مقررات جدید، آزادی انجمن ها و آزادی بیان را محدود می کرد. حُسنی مبارک در اواخر فوریه 2005 اصلاح قانون انتخابات ریاست جمهوری را اعلام کرد. بدین ترتیب برای اولین بار از زمان جنبش 1952 راه برای انتخابات چند کاندید هموار شد. با این وجود قانون جدید محدودیت هایی برای کاندیداها ایجاد کرد و به پیروزی آسان حُسنی مبارک در انتخابات منجر شد. مشارکت رأی دهندگان کمتر از 25 درصد بود و ناظران انتخابات مدعی مداخله دولت در روند انتخابات شدند.
گزارش 2006 دیده بان حقوق بشر در باره مصر به تشریح موارد نقض جدی حقوق بشر از جمله شکنجه، بازداشت های خودسرانه و محاکمه در دادگاه های نظامی و امنیتی دولتی اشاره دارد.[6] در گزارش 2007 سازمان عفو بینالملل، مصر مرکز بینالمللی شکنجه عنوان شده که کشورهای دیگر مظنونان را برای بازجویی و اغلب به عنوان بخشی از جنگ علیه تروریسم به آنجا میفرستند.[7]
تغییرات قانون اساسی که در 19 مارس 2007 به تصویب رسید، علاوه بر ممنوعیت احزاب از استفاده از دین به عنوان مبنایی برای فعالیت سیاسی، با اجازه تهیه پیش نویس قانون جدید ضد تروریسم، اختیارات گسترده پلیس برای دستگیری و نظارت را مجاز دانست و به رئیس جمهور در انحلال پارلمان و قوه قضاییه اختیار داد. در سال 2009 علی الدین هلال دسوقی دبیر رسانه «حزب دموکراتیک ملی» (NDP) مصر را یک نظام سیاسی «فرعونی» و ارتش را مرکز واقعی قدرت در مصر خواند.[8]
انقلاب 2011 مصر
تظاهرات مردم در میدان تحریر قاهره، ۸ فوریه ۲۰۱۱
انقلاب مصر در 25 ژانویه 2011 آغاز شد و در سراسر کشور گسترش یافت. این تاریخ توسط گروههای مختلف جوانان همزمان با «تعطیلات پلیس» مصر به عنوان حرکتی علیه خشونت فزاینده پلیس در چند سال اخیر ریاست جمهوری حُسنی مبارک تعیین شد. این جنبش شامل تظاهرات، راهپیمایی، اشغال میادین، مقاومت مدنی غیر خشونت آمیز، نافرمانی مدنی و اعتصاب بود. میلیون ها معترض از طیفی از پیشینه های اجتماعی، اقتصادی، مذهبی مختلف خواهان سرنگونی حُسنی مبارک رئیس جمهور مصر شدند.
درگیری های خشونت آمیز بین نیروهای امنیتی و معترضان، به کشته شدن حداقل 846 نفر و مجروح شدن بیش از 6000 نفر منجر شد.[9] معترضان با سوزاندن بیش از 90 پاسگاه پلیس در سراسر کشور تلافی کردند.[10] شکایات معترضان مصری بر مسائل حقوقی و سیاسی متمرکز بود، از جمله خشونت پلیس، قوانین وضعیت اضطراری، فقدان آزادی های سیاسی و مدنی و آزادی بیان، فساد، بیکاری بالا، تورم و دستمزد پایین. خواست اولیه معترضان، پایان رژیم حُسنی مبارک بود. اعتصابات اتحادیه های کارگری بر فشار بر مقامات دولتی افزود.
در طول قیام، قاهره به عنوان «منطقه جنگی» توصیف شد و شهر بندری سوئز شاهد درگیری های خشونت آمیز مکرر شد. معترضان از مقررات منع آمد و شد تحمیلی دولت سرپیچی کردند و پلیس و ارتش در هیچ موردی موغف نشدند مقررات منع آمد و شد را به اجرا درآورند. نیروهای امنیتی مرکزی مصر (وفادار به حُسنی مبارک) به تدریج با نیروهای نظامی جایگزین شدند. ارتش مصر در جریان این انقلاب از حمایت ادامه حکومت حُسنی مبارک خودداری کرد.
در 11 فوریه 2011 عمر سلیمان معاون رئیس جمهور استعفای حُسنی مبارک از ریاست جمهوری و واگذاری قدرت به شورای عالی نیروهای مسلح (SCAF) را اعلام کرد. حکومت نظامی به رهبری سپهبد محمد حسین طنطاوی در 13 فوریه اعلام کرد قانون اساسی به حالت تعلیق درآمده، هر دو مجلس پارلمان منحل شده و ارتش به مدت شش ماه (تا زمان برگزاری انتخابات) حکومت خواهد کرد. کابینه قبلی از جمله نخست وزیر احمد شفیق، به عنوان دولت موقت تا تشکیل کابینه جدید به کار خود ادامه داد.
احمد شفیق نخستوزیر مصر با فشار معترضین، در ۳ مارس ۲۰۱۱ مجبور به استعفا شد. پس از استعفای احمد شفیق، شورای عالی نیروهای مسلح، عصام شرف را به ریاست دولت برگزید. عصام شرف نیز در نوامبر همان سال استعفا داد و کمال جنزوری به جای او منصوب شد. پس از انقلاب علیه مبارک و یک دوره حکومت توسط شورای عالی نیروهای مسلح، اخوان المسلمین از طریق یک رشته انتخابات مردمی قدرت را در مصر به دست گرفتند و ملت مصری در ژوئن 2012 محمد مُرسی اسلام گرا را به ریاست جمهوری برگزیدند.
ریاست جمهوری محمد مُرسی (2012-2013)
محمد مُرسی در 24 ژوئن 2012 به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد. در 2 آگوست 2012 هشام قندیل نخست وزیر مصر تشکیل کابینه 35 نفره شامل 28 چهره جدید[11] از جمله چهار نفر از اخوان المسلمین را اعلام کرد. از چالش های مهم مُرسی در دوران ریاستجمهوری، اختلاف با فرماندهان عالیرتبه ارتش مصر در زمینه دخالت آنها در سیاست مصر بود. مُرسی معتقد بود ارتش مصر تنها باید در خدمت دفاع از سرزمین مصر به کار گرفته شود.
پس از استعفای اجباری مبارک از ریاست جمهوری مصر در 11 فوریه 2011، شورای عالی نیروهای مسلح به رهبری ژنرال محمد حسین طنطاوی وزیر دفاع، اداره مصر را بر عهده گرفتند. قبل از برگزاری دومین دور انتخابات ریاست جمهوری در ماه ژوئن، نظامیان پارلمان این کشور را که اکثریت آن از اسلام گرایان بود منحل کردند، اما محمد مُرسی پس از رسیدن به قدرت دستور داد پارلمان تا برگزاری انتخابات مجدد و تشکیل مجلس جدید فعالیت خود را از سر بگیرد. این اقدام مُرسی از سوی ناظران به عنوان تقابل جدی ارتش و اخوان المسلمین ارزیابی شد و هرچند در نهایت مُرسی تسلیم خواسته ارتش شد، اما روابط اخوان المسلمین و ارتش با چالش های جدی مواجه شد.
بحران سیاسی سال 2013
محمد مُرسی با شش تنگنای اساسی مواجه بود که موجب کاهش امکان تغییرات اساسی در سیاست های مصر تحت رهبری اخوان المسلمین و در نهایت سقوط مُرسی و حکومت اخوان گردید: ۱. قرارداد کمپ دیوید. 2. قدرت ارتش. 3. اقتصاد ضعیف و وابسته به کمک های خارجی. 4. رابطه با آمریکا. 5. وضعیت پر تنش خاورمیانه، سوریه و منافع متعارض ایران و سعودی. 6. مشکل رابطه مصر با ایران.[12]
در 3 ژوئیه 2013 پس از موجی از نارضایتی های عمومی از سیاست های دولت اخوان المسلمین محمد مُرسی، ارتش با عزل مُرسی از ریاست جمهوری، یک دولت موقت نصب کرد. محمد مُرسی در ۱۲ تیر ۱۳۹۲ (سوم ژوئیه ۲۰۱۳) طی کودتایی با بیانیه عبدالفتاح السیسی فرمانده ارتش مصر و حمایت محمد البرادعی نماینده مخالفان دولت، احمد الطبیب شیخ الازهر و تواضروس دوم پاپ مسیحیان قبطی مصر از قدرت برکنار شد. طی همان بیانیه عدلی منصور رئیس دادگاه قانون اساسی مصر به عنوان رئیسجمهور موقت دولت انتقالی تعیین شد. چند ساعت بعد محمد بدیع رئیس اخوان المسلمین مصر بازداشت شد و ۳۰۰ نفر از سران اخوان تحت تعقیب قرار گرفتند. محمد مُرسی نیز توسط گارد ریاست جمهوری بازداشت شد.
مقامات جدید مصر اخوان المسلمین و هواداران آن را سرکوب کردند. هزاران نفر زندانی شدند و اعتراضات طرفداران مُرسی و اخوان المسلمین با خشونت سرکوب شد. بسیاری از رهبران و فعالان اخوان المسلمین در یک سری محاکمات جمعی به اعدام یا حبس ابد محکوم شدند. مُرسی نیز زندانی شد و در حین محاکمه درگذشت. در ۱۷ ژوئن ۲۰۱۹ محمد مُرسی بعد از حضور در دادگاه حدود ۲۰ دقیقه مقابل قاضی صحبت کرد و در حالی که در یک محفظه شیشهای قرار داشت بیهوش شد. او بعد از انتقال به بیمارستان درگذشت. حکومت کوتاه مُرسی، سراب توانایی و عقاید اخوان المسلمین را نشان داد.
روزنامه هاآرتص چاپ تل آویو دوران ریاست جمهوری محمد مُرسی یکی از بهترین دوران تاریخ اسرائیل خواند. اسرائیل گمان میکرد با روی کار آمدن مُرسی از اعضای اخوان المسلمین، روابط دو کشور دچار تنش مضاعف می شود، اما در دوران ریاست جمهوری مُرسی دو کشور بیشتر از گذشته به هم نزدیک شدند. در این دوره اسرائیل امتیازاتی از مصر گرفت که در دوره حُسنی مبارک ممکن نبود. اسرائیل به چهار دلیل از سقوط دولت مُرسی آسیب دید و از این برکناری ناخرسند است.[13] محمد مُرسی از آغاز پای بندی کامل خود به پیمان کمپ دیوید را اعلام کرد و در جهت اهداف آن کوشید.
محمد مُرسی رئیس جمهور وقت مصر در 31 آگوست 2011 برای سخنرانی در شانزدهمین اجلاس سران «جنبش عدم تعهد» وارد تهران شد. او ریاست اجلاس جنبش غیرمتعهدها رابه محمود احمدی نژاد رئیس جمهور وقت ایران واگذار کرد و بدون پذیرش ملاقات با رهبر ایران، تهران را ترک کرد. مُرسی با اردوغان و حماس، موضع ضد بشار اسد اتخاذ کردند و جبهه جدیدی علیه ایران گشودند.
مُرسی در بخشی از سخنان خود در شانزدهمین نشست «جنبش غیرمتعهدها» در تهران گفت: «حکومت سوریه ظالم است و مخالفان آن باید متحد شوند. اعلام همبستگی با مردم سوریه در مقابل حکومتی که مشروعیت خود را از دست داده، یک وظیفه اخلاقی است. ما آماده حمایت از سوریه جدید و آزاد هستیم.» او خواستار یک «دخالت کارآمد» برای پایان بحران سوریه شد. مُرسی علیرغم ملاقات سرد و کوتاهش در تهران، در آنکارا با اردوغان و خالد مشعل ملاقاتی گرم و صمیمی داشت.
ریاست جمهوری ژنرال عبدالفتاح السیسی (2014 – )؛ بازگشت به اقتدارگرایی
مارشال عبدالفتاح السیسی وزیر دفاع و فرمانده کل نیروهای مسلح مصر 26 مارس 2014 از ارتش بازنشسته شد و اعلام کرد در انتخابات ریاست جمهوری سال 2014 کاندید خواهد شد. پس از چندین ماه فعالیت دولت موقت عدلی منصور، در انتخابات ریاستجمهوری مصر (۲۰۱۴)، عبدالفتاح السیسی که نقشی کلیدی در کودتای ۲۰۱۳ مصر داشت، در رقابت با حمدین صباحی پیروز شد و رئیسجمهور مصر گردید. السیسی در سال 2018 مجدداً بدون رقابت جدی انتخاب شد. در سال 2019 مجموعه ای از اصلاحات قانون اساسی توسط پارلمان تصویب شد و علاوه بر افزایش قدرت رئیس جمهور و ارتش، دوره ریاست جمهوری نیز از 4 سال به 6 سال افزایش یافت.
صعود السیسی به ریاست جمهوری، بازگشت به شیوه دولت استبدادی دوران سادات – مبارک و شکست آرزوهای دموکراتیک قیام سال 2011 بود. نیروهای امنیتی مصر تحت رهبری السیسی همه اشکال مخالفت را سرکوب و مخالفین را بازداشت و شکنجه کردند. السیسی در سال 2016 دهها قانون برای محدود کردن فعالیت سیاسی و رسمیت بخشیدن به کنترل دولت بر اعتراضات، رسانه ها و سازمان های غیردولتی تصویب کرد. السیسی در هماهنگی کامل با آمریکا موفق شد در سال 2016 برای کاهش بحران اقتصادی و نارضایتی های اقتصادی مردم، یک بسته وام سه ساله 12 میلیارد دلاری از صندوق بین المللی پول دریافت کند که به او در جبران کسری بودجه کمک کرد.
سیاست خارجی
سرهنگ جمال عبدالناصر و چه گوارا، ۱۹۶۶
سیاست خارجی مصر به دوره اصلی ناصر و پسا ناصر تقسیم می شود.
سیاست خارجی دوره سرهنگ جمال عبدالناصر
حکومت ناصر از جنبش های آزادیبخش در سراسر جهان حمایت می کرد. نلسون ماندلا رئیس جمهور سابق آفریقای جنوبی و رهبر کنگره ملی آفریقا این حمایت ها را برای کمک به حفظ روحیه چنین جنبش هایی از جمله آفریقای جنوبی بسیار مهم خواند. احساسات مشابهی توسط فیدل کاسترو رئیس جمهور سابق کوبا، در رابطه با انقلاب کوبا و ناملایمات بعدی کوبا با دولت آمریکا ابراز شد. هر دو نفر مقاومت مصر در زمان ناصر در برابر تهاجم مشترک بریتانیا، فرانسه و اسرائیل به این کشور در سال 1956 را برای جنبش های خود الهام بخش خواندند. در سیاست جهانی؛ مصر ناصر همراه با یوگسلاوی به رهبری تیتو و هند به رهبری جواهر لعل نهرو، از حامیان اصلی «جنبش عدم تعهد» بودند. در دوره ناصر؛ مصر به اتحاد جماهیر شوروی و بلوک شرق نزدیک شد و با اسرائیل، حکومت شاه ایران و حکومت های ارتجاع عرب مخالف بود.
سیاست خارجی دوره پسا ناصر
انور سادات جانشین جمال عبدالناصر، معمار اصلی سیاست خارجی پساناصر در مصر بود. صلح با اسرائیل و همگرایی با آمریکا، شاخصه اصلی سیاست خارجی دوره پسا ناصر بود که توسط أنور سادات، حُسنی مبارک و عبدالفتاح السیسی پیگیری شد. جنگ مصر و اسرائیل در سال 1948 با اشغال سرزمین های فلسطین توسط اسرائیل آغاز شد. پس از جنگهای 1956، 1967 و 1973 سفر انور سادات رئیسجمهور وقت مصر به اورشلیم، به امضای پیمان صلح در سال 1979 (یک سال پس از توافق کمپ دیوید) منجر شد. از آن زمان تاکنون روابط دیپلماتیک بین مصر و اسرائیل با سفارتخانه های مربوطه در قاهره و تل آویو ادامه یافته است.
سفر پیشگامانه انور السادات به اسرائیل، توافقنامه کمپ دیوید 1978 و پیمان صلح 1979 نشان دهنده تغییری اساسی در سیاست خارجی مصر بود. مصر متعاقباً توسط سایر کشورهای عربی طرد شد و از سال 1979 تا 1989 از «اتحادیه عرب» اخراج شد. «اتحادیه عرب» در سال 1989 برای از سرگیری روابط دیپلماتیک به مصر نزدیک شدند و مقر این اتحادیه را به قاهره بازگرداندند. متعاقباً دکتر عصمت عبدالمجید وزیر امور خارجه مصر به عنوان دبیرکل اتحادیه عرب انتخاب شد. پس از آن کنفرانس بین المللی همکاری های اقتصادی خاورمیانه با مشارکت اسرائیل در قاهره برگزار شد و به دنبال آن عادی سازی نسبی روابط تجاری دوجانبه بین اسرائیل و برخی از کشورهای عربی از جمله اردن، قطر و مغرب صورت گرفت.
صلح مصر با اسرائیل، به ایجاد روابط نزدیک و اتحاد استراتژیک این کشور با آمریکا انجامید. با این وجود به ویژه در دوره جورج بوش اختلافاتی در روابط دو کشور بروز کرد. سخنرانی تاریخی باراک اوباما در دانشگاه قاهره تأثیر ماندگاری بر دولت و ملت مصر داشت، اما سیاستگذاران مصر با ایفای نقشی فعال (به عنوان میانجی) در رهبری منطقه، به استانداردهای دوگانه آمریکا در مورد اسرائیل و فلسطینیها نگاهی نامطلوب داشتند.
مصر پس از معاهده صلح با اسرائیل، در سالهای 1979 تا 2003 حدود 19 میلیارد دلار کمک نظامی از آمریکا دریافت کرد و پس از اسرائیل، دومین دریافتکننده بزرگ کمک های نظامی آمریکا از خارج از ناتو شد. مصر در همین بازه زمانی حدود 30 میلیارد دلار کمک اقتصادی دریافت کرد. در سال 2009 ایالات متحده کمک نظامی 1.3 میلیارد دلاری (معادل 1.64 میلیارد دلار در سال 2022) و کمک اقتصادی 250 میلیون دلاری (معادل 315.8 میلیون دلار در سال 2022) به این کشور اختصاص داد.
روابط مصر و آمریکا در دوره ریاست جمهوری جورج بوش تا حدی متشنج شد. عدم تمایل مصری ها به اعزام نیرو به افغانستان و عراق در مأموریت های تثبیت صلح آمریکایی، از جمله علل تشنج در روایط دو کشور عنوان شده است. مصر پس از حملات 11 سپتامبر 2001 از جنگ علیه تروریسم بینالمللی حمایت کرد، اما از اعزام نیرو به افغانستان در طول جنگ و پس از آن خودداری کرد. مصر همچنین با مداخله نظامی آمریکا در مارس 2003 در عراق از طریق عضویت در اتحادیه آفریقا و اتحادیه عرب، مخالفت کرد و پس از جنگ به مخالفت با اشغال عراق توسط آمریکا ادامه داد.
روابط مصر با ایران در دوره ناصر تیره بود، اما در دوره انور سادات مثبت شد. پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران روابط فیمابین تیره و قطع شد. مصر از جنگ صدام علیه ایران حمایت کرد. در مناقشات کشورهای عربی با ایران نیز همواره از آنها حمایت می کرد. مصر از سیاست دو کشوری در قبال موضوع فلسطین حمایت می کند و غالباً واسطه رفع تنش بین گروههای فلسطینی و اسرائیل بوده است. مصر همزمان با تشکیلات خودگردان فلسطین، محمود عباس، حماس و تل آویو روابط حسنه دارد و میانجی آنهاست. مصر شریک تجاری بزرگ اتحادیه اروپا در جنوب دریای مدیترانه است و نقش مهمی در تجارت این منطقه ایفا می کند. صادرات سالیانه اتحادیه اروپا به مصر حدود 10 میلیارد یورو است. واردات اتحادیه اروپا از مصر طی دو دهه اخیر 7 میلیارد یورو بوده است.
در دوره پس از بهار عربی، سیاست خارجی مصر عمدتاً بر اساس وضعیت خاورمیانه و شرق مدیترانه شکل گرفته است. جنگ های داخلی و ناآرامی هایی که در منطقه افزایش یافته، تغییرات مهمی در عراق سوریه، لبنان و لیبی ایجاد کرده است. درگیری ها در کشورهای همسایه که اغلب توسط نیروهای نیابتی انجام می شود، بر منافع سیاسی و امنیتی قاهره تأثیر گذاشته و سیاست خارجی مصر را تحت تأثیر قرار داده است. یکی از این درگیری ها به تداوم شبکه های تروریستی اسلامی مانند «انصار بیت المقدس» (ABM) در شمال سینا مربوط می شود. درگیری دیگر بین جناح های فلسطینی و همچنین بین حماس و اسرائیل است که مصر در هر دو میانجی بوده است. پس از انتخاب مجدد عبدالفتاح السیسی به ریاست جمهوری مصر در سال 2018 رقابت با بازیگران منطقه ای مانند ترکیه و ایران غالب شده و با منافع ژئوپلیتیکی و اقتصادی مصر در هم تنیده است.
در سالهای 2020-2021 مصر با موفقیت تأثیر پاندمی کرونا را بر اقتصاد خود کاهش داده و تنها کشور خاورمیانه و شمال آفریقا (MENA) با رشد تولید ناخالص داخلی مثبت (3.6 درصد) بوده است. با وجود کاهش درآمد در بخش هایی مانند گردشگری، آژانس های رتبه بندی پیش بینی میکنند این کشور در سالهای 2021-2024 همچنان بالاترین سطوح رشد تولید ناخالص داخلی را در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا به داشته باشد.
به نظر می رسد مصر با نشاط مجدد در پی کسب نفوذ و قدرت استراتژیک بیشتر است. این کشور قصد دارد به همکاری با اتحادیه اروپا در زمینه های دارای اهمیت استراتژیک ادامه دهد و احتمالاً نقش تعیین کننده ای در لیبی و شرق مدیترانه ایفا خواهد کرد. برخی ابتکارات مانند میانجی گری در جنگ داخلی لیبی، شرکت در مجمع گاز مدیترانه شرقی و مانورهای نظامی دریایی مشترک با کشورهای عضو اتحادیه اروپا از امتیازات اصلی سیاست خارجی مصر و هم سویی فزاینده آن با منافع اتحادیه اروپا است. پارلمان اروپا از تقویت همکاری اتحادیه اروپا و مصر حمایت می کند. وزارت خارجه مصر افزون بر کارکردهای سنتی دیپلماتیک و سیاسی خود، سیاست توسعه اقتصادی را به عنوان یک هدف کلیدی در نظر گرفته و با تلاش برای جذب سرمایه گذاری خارجی و کسب کمک های اقتصادی و تسهیل انتقال فن آوری، برای توسعه کشور مشارکت می کند.
اهداف سیاست خارجی مصر به طور خلاصه عبارتند از:
– روابط متوازن با همه کشورها برای تضمین دستیابی به اهداف سیاست خارجی مصر.
– حفاظت از مرزهای ملی مصر از طریق دیپلماسی.
– ارتقای منابع اقتصادی از طریق سرمایه گذاری خارجی، گردشگری و تجارت بر اساس همکاری های بین المللی و سیاست های داخلی.
– حضور در جریان اصلی جهان عرب برای حفظ موقعیت منطقه ای به عنوان یک نیروی قدرتمند.
– مبارزه با تروریسم به نام دین.
– حمایت از معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای سازمان ملل (NPT)، درخواست از اسرائیل برای پیوستن به این معاهده و تسلیم کلیه تأسیسات هستهای به سیستم پادمان آژانس بینالمللی انرژی اتمی.
نیروی نظامی مصر
ارتش پایه و اساس دولت مصر مدرن است که در سال 1952 سلطنت را در این کشور باستانی سرنگون کرد. از آن زمان رهبران کشور (جمال عبدالناصر، انور سادات، حُسنی مبارک و عبدالفتاح السیسی) نظامی بوده اند. قدرت اصلی در مصر در دست ارتش است. ارتش مصر دوازدهمین قدرت نظامی جهان و دومین قدرت نظامی جهان اسلام پس از پاکستان در سال ۲۰۲۱ بوده است.[14]
نیروهای مسلح مصر (القوات المسلحه المصریه) متشکل از نیروی زمینی، نیروی دریایی، نیروی هوایی و دفاع هوایی است. رئیس جمهور فرمانده عالی نیروهای مسلح است. اعضای ارشد ارتش شورای عالی نیروهای مسلح را تشکیل می دهند. در جریان انقلاب مصر در سال 2011 ، با استعفای حُسنی مبارک، در 11 فوریه 2011 قدرت به این نهاد منتقل شد.
نکات کلیدی ارتش مصر
نیروی زمینی، نیروی دریایی، نیروی هوایی و دفاع هوایی مصر در مجموع حدود 450 هزار نیرو دارند. نیروی زمینی با حدود 320 هزار عضو، بیش از دو سوم این رقم را تشکیل می دهد. نیروی هوایی جایگاه برجسته ای در نیروهای مسلح مصر دارد. در حال حاضر ستون فقرات نیروی هوایی مصر هواپیماهای F-16 است. مصر دارای ۱۰۶۴ پرنده نظامی است که ۲۳۶ فروند آن F-16 است. نیروی هوایی مصر به Mig 21 فرانسوی نیز مجهز است. این کشور مجموعاً حدود 579 هواپیمای جنگی و 149 هلیکوپتر مسلح دارد. خدمت سربازی در مصر اجباری است. مردان بین 18 تا 30 سال باید بین 12 تا 36 ماه در نیروهای مسلح و 9 سال در نیروهای ذخیره خدمت کنند.
در دوران حکومت ناصر در دهههای 1950 و 1960، مصر روابط نزدیکی با بلوک اتحاد جماهیر شوروی داشت و ارتش عمدتاً به تسلیحات شوروی متکی بود. انور سادات در سال 1972 مستشاران نظامی شوروی را اخراج کرد. پس از توافقنامه کمپ دیوید در سال 1978، ارتش مصر پس از اسرائیل دومین دریافت کننده بزرگ کمک های نظامی آمریکا شد. واشنگتن در سال 2007 با ارسال 13 میلیارد دلار بسته کمکی 10 ساله به قاهره موافقت کرد. بر اساس برآوردهای آمریکا در سال 2005، بودجه دفاعی مصر 3.4 درصد از اقتصاد این کشور است. کمک های ایالات متحده حدود 25 درصد از این هزینه ها را تشکیل می دهد.
نقش ملی و بین المللی
ارتش مصر در طول تاریخ مورد توجه ملت بوده است. معترضانی که در قاهره و دیگر شهرها تظاهرات ضد مبارک برگزار کردند با استقبال از مداخله ارتش، از خودداری آنها از شلیک به تظاهرات مسالمت آمیز تمجید کردند. مصر هر دو سال یک بار تمرینات نظامی بزرگی با نام «ستاره درخشان» با ایالات متحده، ناتو و سایر کشورهای خاورمیانه برگزار می کند. مصر پیشنهاد داده افسران عراقی و افغانی تحت حمایت آمریکا را آموزش دهد.
نیروهای مصری اکنون تا حد زیادی به تسلیحات آمریکایی، از جمله تانکهای M1 و جنگندههای جت F-16 مجهزند، اما هواپیماها و زرههای دوران شوروی در زرادخانههای آنها باقی مانده است. ارتش مصر نـه تنها بسیاری از تسلیحات و تدارکات خود را، بلکه طیف گسترده ای از کالاهای مصرفی را نیز تولید می کند. مصر یکی از معدود کشورهای خاورمیانه و تنها کشور عربی دارای ماهواره شناسایی است.
سفارت ایالات متحده در قاهره در تلگرافی در سپتامبر 2008 که توسط ویکی لیکس فاش شد اشاره کرده نیروهای مسلح مصر به «یک شرکت شبه تجاری» تبدیل شده اند: «طی تماس ها گفتند شرکت های نظامی که اغلب توسط ژنرال های بازنشسته اداره می شوند، به ویژه در صنایع آب، روغن زیتون، سیمان، ساختمان سازی، هتل ها و بنزین فعالند.» این نقش، به تنش هایی بین رهبران تجاری و نیروهای مسلح منجر شده است.
تسلیحات نیروهای مسلح مصر از منابع شرقی و غربی (آمریکا، روسیه، فرانسه، چین، ایتالیا، اوکراین و بریتانیا) تأمین می شود. بسیاری از تجهیزات نظامی به صورت محلی در کارخانه های مصر تولید می شوند. نیروهای مسلح مصر هر سال در 6 اکتبر، سالگرد عبور از سوئز در طول جنگ اکتبر 1973 را جشن می گیرند. نیروهای مسلح مدرن مصر از زمان استقلال، درگیر بحران ها و جنگ های متعدد شده اند: پس از جنگ 1948 اعراب و اسرائیل؛ انقلاب مصر 1952، بحران سوئز، جنگ داخلی یمن شمالی، جنگ شش روزه، جنگ داخلی نیجریه، ، جنگ یوم کیپور، شورش های نان مصر، شورش سربازان وظیفه مصری 1986، جنگ مصر و لیبی، جنگ خلیج فارس، جنگ علیه تروریسم، بحران مصر، جنگ داخلی دوم لیبی، جنگ با داعش و شورش سینا.
سازمان اطلاعات مصر(المخابرات)
سازمان اطلاعات و امنیت مصر(المخابرات) یکی از قوی ترین سازمان های اطلاعاتی جهان است. سرویس اطلاعاتی مصر پنجمین سرویس اطلاعاتی فعال در سطح جهان است. رئیس سازمان اطلاعات مصر که غالباً نظامی است توسط رئیس جمهور منصوب می شود . مصر دارای سرویس های اطلاعاتی متعددی است که توسط «سرویس اطلاعات عمومی »[15] معروف به «المخابرات» هماهنگ می شوند. سازمان «المخابرات» مصر، دفتر خدمات اطلاعات نظامی و شناسایی (اداره المخابرات الحربیه و الاستطلاع) و آژانس امنیت ملی (قطاع الامن الوطان الوطن) شبکه اطلاعاتی مصر را تشکیل می دهند.
تأسیس سرویس اطلاعاتی، پس از انقلاب در سال 1952 اتخاذ شد که مصر در معرض تهدید فزاینده دشمنان خارجی مانند بریتانیا و دولت اسرائیل بود. اداره کل اطلاعات به طور رسمی در سال 1954 توسط جمال عبدالناصر نخست وزیر وقت و رئیس جمهور آینده تأسیس شد و تحت فرماندهی زکریا محی الدین قرار گرفت. اهمیت المخابرات زمانی افزایش یافت که ناصر فرماندهی آن را به صلاح نصر داد که از 1957 تا 1967 مدیر المخابرات (GID) بود. او سازمان را کاملاً سازماندهی کرد.
تحت نظارت صلاح نصر، با انتقال (GID) به یک ساختمان جدید، بخشهای جداگانهای برای رادیو، رایانه، جعلیات و عملیات سیاه ایجاد شد. صلاح نصر برای تامین هزینه های آژانس، شرکت النصر را که ظاهراً یک شرکت صادرات و واردات بود، به عنوان یک سازمان پیشرو تأسیس کرد. او در استقلال الجزایر، یمن جنوبی و بسیاری از کشورهای عربی و آفریقایی نقش بسیار مهمی ایفا کرد. اگرچه وزارت خارجه مصر رسماً مسئول امور خارجه بود، ((GID با آغاز پروژه استقلال بسیاری از جنبش های عربی و آفریقایی به عنوان بخشی از سیاست های ضد امپریالیستی جمال عبدالناصر، به کمک آنها شتافت.
صلاح نصر روابط خوبی با سایر سازمان های اطلاعاتی در سراسر جهان برقرار کرد که به تأمین گندم مصر و تأسیس صنایعی مانند (شرکت النصر برای اتومبیل سازی) کمک کرد. یکی از بناهای او برج (Gezeera) در قاهره است. سازمان المخابرات مصر دارای شرکت های دیگری در داخل مصر است که بیشتر آنها در حوزه امور گردشگری، هوانوردی و پیمانکاری فعالیت می کنند. نام مدیر سازمان المخابرات ((GID برای چندین سال مخفی بود و تنها مقامات عالیرتبه و سردبیران روزنامه های دولتی از آن اطلاع داشتند. سرلشکر عمر سلیمان که از سال 1993 تا ژانویه 2011 رئیس ((GID بود، اولین کسی بود که این تابو را شکست و به چهره شناخته شده رسانه ها تبدیل شد.
مقامات آمریکایی به نقل از (US Today) همکاری اطلاعاتی مصر را به عنوان «اطلاعات ارزشمند» و ارائه «کمک های مفید ضد تروریسم» در سال های 1980 و 1990 و «به ویژه در دهه پس از حملات 11 سپتامبر» توصیف کردند: در زمان ریاست جمهوری حُسنی مبارک، عمر سلیمان رئیس سازمان اطلاعات، «مشارکت مهمی» در مبارزه با تروریسم داشت.[16]
دستاوردهای برجسته المخابرات
علیرغم قانونی که می گوید: «موفقیت در دنیای اطلاعات یک راز مدفون است، در حالی که شکست یک رسوایی جهانی است.»؛ سازمان المخابرات (GID) به موفقیت های زیادی دست یافت که برخی از آنها در تلویزیون و سینمای مصر به نمایش در آمد. (GID) اعلام کرده موفق شده رفعت الجمال مأمور مصری را بیان یهودیان مهاجر به اسرائیل مستقر کند. او 18 سال در اسرائیل زندگی کرد و شبکهای از جاسوسان در زمینههای مختلف در جامعه اسرائیل تأسیس کرد.[17]
(GID) در سال 1970 موفق به شکار یک سکوی نفتی اسرائیلی شد که از کانادا به سینا که آن زمان در اشغال بود، حمل می شد. ماموران مخفی (GID) این سکوی نفتی را تا ابیجان در ساحل عاج ردیابی و دکل را منفجر کردند، در شرایطی که دکل نفتی توسط مأموران موساد محافظت می شد و شماری از مأموران سیا نیز از فضانوردان ناسا در بازدید از ساحل عاج محافظت می کردند. این عملیات (GID) با مدیریت امین هویدی (1921-2009)، در سال 1985 با نام «عملیات الحفار» انتشار یافت.
موفقیت بزرگ (GID)؛ مدیریت «طرح فریب استراتژیک» مصر بود که از ژانویه 1970 تا اکتبر 1973 انجام شد و هدف آن پنهان کردن طرح های مصر برای آغاز عملیات گسترده آزادسازی سینای اشغالی در 6 اکتبر 1973 بود. این طرح شامل ارائه اطلاعات جعلی و داده های ضمنی پنهان در سخنرانی های انور سادات رئیس جمهو وقت و مقالات روزنامه ها بود. به طور مثال (GID) با اعلام اطلاعات جعلی مبنی بر آلودگی بیمارستان ها به کزاز، بیمارستان های قاهره را برای پذیرش تلفات جنگی تخلیه کرد. جزئیات این طرح شامل عملیات بزرگی بود که جزئیات آن هنوز منتشر نشده است. (GID) در این عملیات با هدف به دست آوردن اطلاعات دقیق از ماهوارههای جاسوسی آمریکا که خاورمیانه را پوشش میداد، با دانستن مسیر و زمان دقیق آن ماهواره ها، برنامه های حرکت لجستیکی پیچیده ای برای همه واحدهای نظامی مصر فراهم کرد تا از جابجایی نیروهای انبوه زمانی که توسط ماهواره ها قابل مشاهده اند، اطلاع یابند.
گوما الشاوان از سال 1967 تا 1973 اطلاعات ساختگی در اختیار موساد قرار می داد و دستگاههای پیشرفته را که از موساد دریافت می کرد، به (GID) می داد. در طول جنگ 1973 با اسرائیل، (GID) هفته ها قبل از حمله غافلگیرانه در 6 اکتبر 1973 از موساد جاسوسی می کرد. اطلاعات به دست آمده به فرماندهان ارتش مصر امکان داد ضعیف ترین نقاط خط مقدم اسرائیل را شناسایی کنند. امین ک. جاسوس مصری که به عنوان کارمند در دفتر مطبوعاتی دولت آلمان کار می کرد، بین سال های 2010 تا 2019 اطلاعاتی را به (GID)منتقل کرد.[18] در سال 2021 الهامی السبای رهبر انفورماتیک (GID) با سیستم بهینه خود از بزرگ ترین حمله سایبری دفاع کرد که شخصاً با پشتیبانی برخی از سرنخ های فناوری اطلاعات از سراسر جهان بر آن نظارت داشت.
رؤسای المخابرات (GID)
سازمان المخابرات مصر (GID) از سال ۱۹۵۴ تا ۲۰۲۲ حضور 22 رئیس را تجربه کرده است. در حال حاضر عباس کامل ریاست (GID) را بر عهده دارد. زکریا محی الدین، صلاح نصر و عمر سلیمان سه تن از رؤسای تأثیرگذار این سازمان و از افسران ارشد ارتش بوده اند. زکریا محی الدین نخستین رئیس سازمان المخابرات (5 ژوئیه 1918 – 15 می 2012)، یکی از برجسته ترین افسران انقلاب مصر(۱۹۵۲) و از یاران سرهنگ جمال عبدالناصر بود که چندین پست سیاسی (نخست وزیری، معاونت رئیس جمهور و رئیس اول اطلاعات کل کشور) را بر عهده داشت.
زکریا محی الدین اولین رئیس سازمان المخابرات مصر
محی الدین در سال 1948 از دانشکده ستاد جنگ فارغ التحصیل شد و در جنگ علیه اسرائیل شرکت کرد. پس از پایان جنگ به قاهره بازگشت و در دانشکده نظامی و مدرسه پیاده نطام به عنوان استاد مشغول به کار شد. او در سرنگونی حکومت سلطنتی ملک فاروق و همچنین تدوین طرح حرکت نیروها انقلابی افسران برای کودتا علیه ملک فاروق نقش جدی داشت و مسئول حرکت واحدهای نظامی بود. او در زمان حضور ملک فاروق اول در اسکندریه، محاصره کاخهای سلطنتی در اسکندریه را رهبری کرد.
محی الدین عضو شورای انقلاب مصر بود و از سال 1952 تا 1953 مدیریت اطلاعات نظامی را بر عهده داشت. در سال 1953 به عنوان وزیر کشور منصوب شد و در سال 1954 توسط سرهنگ عبدالناصر رئیس جمهور مصر، مسئول تأسیس اداره کل اطلاعات مصر شد. او به خاطر وظایفی که به عنوان وزیر کشور و رئیس سازمان اطلاعات به او محول شده بود، در افکار عمومی مصر به مشت محکم و خشن شهرت داشت. درباره زندگی او پس از مرگ عبدالناصر و انور سادات اطلاعاتی وجود ندارد.
صلاح نصر مشهورترین رئیس سازمان اطلاعات مصر بین سال های 1957 تا 1967 رئیس سازمان اطلاعات مصر بود و نقش برجسته ای در ارتقای جایگاه سازمان اطلاعات مصر داشت. در دوره ریاست او چندین عملیات موفق انجام شد. یکی از معروف ترین و مهم ترین عملیات های اطلاعاتی او دستگیری ولفگانگ لوتز جاسوس اسرائیلی- آلمانی در قاهره در سال 1965 بود. لوتز اطلاعات بسیار مهمی در مورد موشکهای سام مستقر در منطقه اسماعیلیه مخابره کرده بود. او پس از محاکمه به حبس ابد و همسرش به سه سال زندان محکوم شدند. لوتز و همسرش پس از سه سال، در مبادله با 500 افسر اسیر مصری جنگ ۱۹۶۷ آزاد شدند.
ژنرال عمر سلیمان با طولانی ترین دوره ریاست سازمان مخابرات مصر، مقتدرترین آنها بود. او طی سال های 1993–2011 عهده دار ریاست این سازمان بود. عمر سلیمان از سال ۱۹۶۲ تا ۱۹۷۰ در جنگ داخلی شمال یمن شرکت داشت و در «جنگ شش روزه» و «جنگ یوم کیپور» مقابل ارتش اسرائیل جنگید. او که از اعضای «شورای عالی نیروهای مسلح مصر» بود، در ۱۹ ژوئیه ۲۰۱۲ در بیمارستانی در کلیولند آمریکا درگذشت.
ژنرال عمر سلیمان، رئیس اسبق المخابرات مصر
عباس کامل رئیس کنونی المخابرات، در سال 1357 از دانشکده افسری فارغ التحصیل شد و به عنوان افسر در سپاه زرهی خدمت کرد. او دوره پیشرفته تسلیحاتی را در آمریکا و دورههای راهبردی خاص وابستههای نظامی را در مرکز سیاست امنیتی ژنو طی کرد. کامل معاون وابسته دفاعی مصر در سفارت مصر در جمهوری چک بود و تا زمان تصدی ریاست اداره اطلاعات و شناسایی نظامی، در معاونت نظامی این اداره مشغول به کار بود. کامل در سال 2012 در پست مدیر دفتر فرماندهی عالی نیروهای مسلح منصوب شد و 2014 – 2018 به عنوان رئیس ستاد رئیس جمهور عبدالفتاح السیسی، تا زمان انتصاب به عنوان رئیس سرویس اطلاعات کل (GID) خدمت کرد.
اقتصاد مصر
اقتصاد مصر عمدتاً به کشاورزی، رسانه ها، صادرات نفت ، گاز طبیعی و گردشگری وابسته است. بیش از سه میلیون مصری در خارج از کشور (عمدتاً در لیبی ، عربستان سعودی ، خلیج فارس و اروپا) کار می کنند. اقتصاد مصر با موانع زیادی رو بروست. استاندارد عمومی زندگی نسبتاً پایین است و منابع اقتصادی کشور به نسبت جمعیت، محدود است. زمین همچنان منبع اصلی ثروت طبیعی است، اما مساحت زمین های مولد برای حمایت کافی از کل جمعیت کشور کافی نیست. افزایش جمعیت، منابع را تحت فشار قرار داده و موجب افزایش بیکاری شده است. بسیاری از مصری ها در خارج از کشور در جستجوی کارند. عدم قطعیت شرایط سیاسی پس از قیام سال 2011 که به سرنگونی رئیس جمهور انجامید، بر اکثر بخشهای اقتصاد تأثیر منفی داشت و بدترین تأثیر آن در گردشگری، ساخت و ساز و تولید بود.
دولت در ارتباطات و زیرساخت های فیزیکی سرمایه گذاری کرده است. مصر از سال 1979 (به طور متوسط 2.2 میلیارد دلار در سال) کمک های خارجی ایالات متحده را دریافت کرده و پس از جنگ عراق، سومین دریافت کننده بودجه از آمریکا است. اقتصاد مصر عمدتاً به این منابع درآمد متکی است: گردشگری، حواله های افرادی که در خارج از کشور کار می کنند و درآمدهای کانال سوئز. اغلب مصریان فساد را مانع اصلی رشد اقتصادی ذکر می کنند. در شاخص ادراک فساد در سال ۲۰۲۱ بین 180 کشور، مصر در رتبه 177 قرار داشته است.[19]
طبق تخمین ها؛ 2.7 میلیون مصری در خارج از کشور از طریق حواله ها به طور جدی به توسعه کشو کمک می کنند. طبق گزارش بانک جهانی حدود 21 میلیارد دلار در سال از این طریق به مصر ارسال می شود. توزیع درآمد در جامعه مصر، نسبتاً نابرابر است. درآمد 35-40 درصد جمعیت کشور را کمتر از معادل 2 دلار در روز تخمین می زنند، در حالی که 2-3 درصد ثروت در اختیار ثروتمندان است.[20] سرمایه گذاری خارجی در مصر پس از صلح با اسرائیل افزایش یافته است. در سه ماهه اول سال 2022 سرمایه گذاری مستقیم خارجی در مصر 7771.80 میلیون دلار افزایش داشته است.[21]
توریسـم
توریسم یکی از منابع اصلی درآمد مصر است. در سال 2021 درآمد گردشگری این کشور به 13 میلیارد دلار رسید. طی سال های ۲۰۱۲-۲۰۲۱ در آمد مصر از گردشگری به طور متوسط ۸ میلیارد دلار بوده است.[22]
کشاورزی و ماهیگیری
حدود 96 درصد از کل مساحت مصر بیابان است. کمبود وسعت جنگل و مراتع دائمی (حدود 3 درصد از کل مساحت) بار سنگینی بر زمین های قابل کشت موجود وارد می کند. گرچه این زمین ها بسیار حاصلخیزند و بیش از یک بار در سال در آنها کشت می شود. کشاورزی بخش مهمی از اقتصاد مصر را تشکیل می دهد و با به کارگیری حدود یک چهارم نیروی کار کشور، تقریباً یک هشتم تولید ناخالص داخلی را تأمین می کند. بخش مهمی از ارز خارجی مورد نیاز کشور از طریق صادرات محصولات کشاورزی تأمین می شود. افزایش سریع جمعیت موجب تشدید میزان کشت (تقریباً بدون مشابه) شده است. دولت سرمایه هنگفتی برای ایجاد کانال، زهکشی، احداث سد و تهیه پمپ های آب سرمایه گذاری کرده است. تناوب زراعی دقیق، علاوه بر کنترل دولتی در تخصیص سطح مناسب زمین های قابل کشت به محصولات زراعی، انواع کاشت و توزیع کودها و سموم دفع آفات و بازاریابی؛ به عملکرد بالای کشاورزی کمک می کند.
برخلاف وضعیت موجود در کشورهای در حال توسعه مشابه، کشاورزی مصر عمدتاً در جهت تولید تجاری (نـه تولید معیشت داخلی) است. مصر دارای دو فصل کشت در زمستان و تابستان است. محصول اصلی مزارع تابستانی، پنبه است که با جذب شمار عظیمی از نیروی کار، بخش قابل توجهی از صادرات کشور را شامل می شود. مصر تولیدکننده اصلی پنبه پایه بلند 1.125 اینچی (2.85 سانتیمتری) و بلندتر) در جهان است.
ذرت، برنج، گندم، سورگوم و لوبیا فاوا (فول) دیگر محصولات زراعی اصلی مصر است. علیرغم تولید قابل توجه، تولید غلات در مصر کمتر از کل نیاز مصرفی کشور است و سالانه بخش قابل توجهی ارز صرف واردات غلات و فرآورده های آسیاب می شود. سایر محصولات مهم قابل کشت عبارتند از: نیشکر، گوجه فرنگی، چغندر قند، سیب زمینی، پیاز و انواع میوه که برخی از آنها مانند مرکبات صادر می شوند.
ساخت سد بلند آسوان (۱۹۷۰) نـه تنها کنترل سیلاب های رود نیل را امکان پذیر نمود، بلکه زمین های گسترده ای را برای کشاورزی احیا کرد. تا سال 1975کل اراضی احیا شده در نتیجه پروژه احداث سد آسوان به بیش از (400 هزارهکتار) رسید. دولت با آگاهی از نیاز به حفظ و افزایش زمین های قابل کشت، با تشویق ایجاد شهرک های جدید در مناطق بیابانی، پروژه هایی برای زیر کشت بردن مناطق وسیعی از بیابان های غیر مولد اجرا کرده است. در سال 1997 پروژه دره جدید با هدف پمپاژ آب از دریاچه ناصر از طریق یک کانال طولانی (حدود (200 هزار هکتار) در صحرای جنوب غربی آغاز شد و مهمترین سازه آن (ایستگاه پمپاژ مبارک) در سال 2005 تکمیل شد. پس از دو دهه تنها بخشی از مساحت زمین پیش بینی شده، قابل کشت شده است. در دلتای غربی و شبه جزیره سینا نیز پروژه های مشابهی اجرا شد. همچنین در سال 2015 پروژه ای برای ساخت بیش از (630 هزار هکتار) کشت بیابانی افتتاح شد.
مصر صحنه یکی از موفق ترین تلاش ها برای اصلاحات ارضی بوده است. در سال 1952 محدودیتی معادل 80 هکتار بر مالکیت فردی زمین اعمال شد. این میزان در سال 1961 به 40 هکتار و در سال 1969 به 20 هکتار کاهش یافت. موفقیت اصلاحات ارضی مصر با افزایش قابل توجه بازده زمین، پس از سال 1952 آشکار شد. این امر تا حدی نتیجه چند اقدام تکمیلی اصلاحات ارضی مانند تنظیم مقررات مالکیت زمین و کنترل اجاره، همراه با توزیع مجدد زمین بود. از آن زمان کنترل اجاره برای زمین و ساخت و سازهای جدید متوقف شده، اما برای املاک قدیمی تر به قوت خود باقی است.
منابع بیولوژیکی مصر که در اطراف رود نیل متمرکز شده، از دیرباز یکی از دارایی های اصلی این کشور بوده است. به جز زمین های زیر کشت، هیچ جنگل یا پوشش گیاهی دائمی با اهمیت اقتصادی وجود ندارد. گاومیش آبی، گاو، الاغ، بز و گوسفند مهمترین دام های کشورند. دامپروری و تولید طیور با وجود ترویج توسط دولت، رشدی کند داشته است. پس از ساخت سد بلند آسوان، دولت توسعه صنعت ماهیگیری را تشویق کرد. احداث پروژه هایی مانند مزرعه ماهی و مجتمع شیلات در دریاچه ناصر، به افزایش قابل توجه تعداد ماهیان آب شیرین و میزان کل صید سالانه منجر شد. گرچه به دلیل تغییر در جریان و ویژگی آب نیل پس از ساخت سد آسوان، صید ماهی در آب های دلتای نیل کاهش یافت.
منابع و انرژی
در مقایسه با وسعت فیزیکی مصر و سطح جمعیت آن، منابع معدنی اندکی در این کشور وجود دارد. مصر دارای معادن فسفات، زغال سنگ، منگنز، سنگ آهن، کروم، اوزانیوم و طلا است. مصر با دارا بودن ۴.۴ میلیارد بشکه ذخایر نفتخام و تولید میانگین روزانه حدود ۶۵۰ هزار بشکه نفت خام و میعانات نفتی؛ از نظر ذخایر نفتی ششمین کشور در قاره آفریقا و بزرگترین تولیدکننده نفتخام غیر عضو اوپک در قاره افریقا است. این کشور با حدود ۷۲۰ هزار بشکه ظرفیت اسمی پالایشی، بزرگترین پالایشگر قاره آفریقا است. در جهان نفت، مصر به واسطه کانال سوئز و خط لوله ۲۰۰ مایلی سومـد، بزرگ ترین انتقال دهنده نفت خام خلیج فارس به اروپا و آمریکا است.
زمانی مصر یکی از بازیگران اصلی تأمین نفت و صادرکننده نفت خام در دنیا بود، اما در سال های گذشته استخراج نفت به شدت کاهش یافته و مصر به وارد کننده تبدیل شده است. شرکت ملی نفت مصر (EGPC) اداره امور صنعت نفت را برعهده دارد. شرکتهای انگلیسی (BP)، ایتالیایی (Eni) و شرکت انگلیسی – هلندی (Shell) مهمترین شرکتهای فعال در صنعت نفت مصر هستند.[23]
مصر دارای چندین پالایشگاه نفت است که دو پالایشگاه در سوئز قرار دارند. اولین خط لوله نفت خام مصر که خلیج سوئز را به دریای مدیترانه در نزدیکی اسکندریه متصل می کند، در سال 1977 افتتاح شد. خط لوله سوئز – مدیترانه که به نام «سومـد» شناخته می شود، ظرفیت انتقال حدود 2.5 میلیون بشکه نفت در روز را داراست. خط لوله سومـد توسط کنسرسیومی از کشورهای عربی عمدتاً عربستان سعودی، کویت و مصر تأمین مالی شد. در سال 1981 خط لوله نفت خام برای اتصال رأس شوقیر در ساحل دریای سرخ به پالایشگاه مسطرد در شمال قاهره افتتاح شد. خطوط لوله نفتی اضافی، مسطرد را به اسکندریه و میدانهای نزدیک غرقاده را به پایانههای دریای سرخ متصل میکنند.
رود نیل منبع بی نظیری برای تولید انرژی برق آبی است. قبل از تکمیل نیروگاه سد بلند آسوان در سال 1970، تنها حجم کمی از برق مصر توسط نیروگاه آبی تولید می شد و نیروگاههای حرارتی با سوخت دیزل یا زغال سنگ، تولید کنندگان اصلی برق بودند. تا چند سال پس از راه اندازی ایستگاه بلند سد آسوان، اکثر برق کشور در آنجا تولید می شد. 12 توربین اصلی ظرفیت تولید حدود 2 میلیون کیلووات برق دارند. نیروگاه برق آبی (Aswan II) که در سال 1986 تکمیل شد، 270 هزار کیلو وات برق به سیستم افزوده است. با این وجود تولید برق واقعی از سد آسوان به دلیل نیاز به تطبیق تقاضا برای نیرو با تقاضای آب آبیاری محدود شده است. جمعیت رو به رشد و نیاز فزاینده به انرژی، دولت را مجبور به ساخت نیروگاههای حرارتی اضافی کرد که بسیاری از آنها از ذخایر فراوان گاز طبیعی این کشور استفاده می کنند. نیروگاههای حرارتی حدود چهار پنجم برق کشور را تولید می کنند.
صنایع مصر
در طول قرن بیستم؛ تولید به یکی از بزرگ ترین بخشهای اقتصاد مصر تبدیل شد و در قرن 21 (همراه با معدن) تقریباً یک چهارم تولید ناخالص داخلی کشور را در به خود اختصاص داد. تولیدات داخلی از اواخر قرن 19 تا حدود 1930 به دلیل سیاست های تجارت آزاد که به واردات محصولات خارجی کمک می کرد، ضعیف بود. دولت با انگیزه نیاز به افزایش درآمد ملی، تنوع بخشیدن به اقتصاد و ارضای آرمان های ملی گرایی نوپا؛ در سال 1930 تعرفه گمرکی بر کالاهای خارجی وضع کرد که به توسعه صنایع مصر منجر شد.
بانک های مصر در دهه های 1920 و 1930 با اعطای وام به کارآفرینان، به افزایش تولید داخلی کمک کردند. بدین ترتیب شرکت های متعدد برای چاپ، پنبه پاک کنی، حمل و نقل، ریسندگی و بافندگی (کتانی، ابریشم و پنبه)، استخراج روغنهای گیاهی و تولید مواد دارویی و ابریشم مصنوعی تأسیس شدند. مصر در طول جنگ جهانی دوم (1939-1945) پایگاه اصلی متفقین بود، اما جریان واردات به کشور از اروپا تا حد زیادی قطع شد. این وضعیت به توسعه تولید به ویژه محصولات نساجی انجامید.
در آغاز دهه 1950 اکثر مؤسسات تولیدی در مقیاس بزرگ، ملی شدند. در سال 1964 پس از امضای توافق نامه تجارت و کمک طولانی مدت اتحاد جماهیر شوروی، توسعه صنایع سنگین مورد توجه گرفت. در سال 1970 موافقت نامه دریافت کمک دیگری از شوروی برای توسعه مجتمع آهن و فولاد در حلوان و همچنین ایجاد صنایعی مانند مجتمع آلومینیوم (با استفاده از انرژی تولید شده توسط سد آسوان) امضا شد. در سال 1971 در حلوان یک کارخانه نیترات آمونیوم (با استفاده گازهای تولید شده در واحد کک سازی کارخانه فولاد) و در آسوان یک کارخانه کود نیترات احداث شد.
در آغاز قرن 21 اکثر شرکت های تولیدی بزرگ تحت مالکیت یا اداره دولت بودند، اگرچه دولت شروع به فروش دارایی های قابل توجهی به بخش خصوصی کرده بود. تولیدات عمده کشور شامل انواع مواد شیمیایی (از جمله داروها)، محصولات غذایی، منسوجات و پوشاک، سیمان و سایر مصالح ساختمانی، محصولات کاغذی و همچنین مشتقات هیدروکربن ها (از جمله نفت کوره، بنزین، روان کننده ها، سوخت جت و آسفالت) بود.
تجارت مصر
ارزش واردات به مصر معمولاً حدود یک سوم و صادرات حدود یک دهم تولید ناخالص داخلی است. از زمان جنگ جهانی دوم، میزان صادرات کمتر از واردات بوده است. کسری تجاری به ویژه از سال 1960 تا 1965 به دلیل افزایش مخارج توسعه، قابل توجه بود و در سال 1966 به اوج خود رسید. پس از جنگ 1973 با اسرائیل، تلاش قطعی برای محدود کردن واردات و تحریک صادرات صورت گرفت که با موفقیت اندکی همراه بود. در اوایل و اواسط دهه 1980 کسری تجاری به بالاترین حد خود رسید که عمدتاً به دلیل کاهش درآمد حاصل از صادرات نفت و افزایش واردات مواد غذایی بود. این مشکلات در اوایل قرن 21 افزایش یافت. کسری بزرگ تجاری تا حدی با انتقال ارز از خارج از کشور از طریق کمک های دولت های غربی و وجوه ارسالی افرادی که در کشورهای دیگر کار می کردند، جبران شد.
صادرات مصر
صادرات حدود یک چهارم تولید ناخالص داخلی مصر را تشکیل می دهد. عمده صادرات کشور شامل نفت و سایر محصولات معدنی (32 درصد از کل صادرات)، محصولات شیمیایی (12 درصد)، محصولات کشاورزی، دامی (11 درصد) و منسوجات (10.5 درصد، عمدتاً پنبه) است. سایر صادرات عبارتند از: فلزات اساسی (5.5 درصد)، ماشین آلات و لوازم الکتریکی (4.5 درصد) و مواد غذایی، نوشیدنی و تنباکو (4 درصد). از جمله صادرات محصولات کشاورزی می توان به برنج، پیاز، سیر و مرکبات اشاره کرد. ایتالیا، اسپانیا، فرانسه، عربستان سعودی، هند و ترکیه شرکای عمده صادراتی مصر هستند.
واردات
مواد خام، محصولات معدنی و شیمیایی و کالاهای سرمایه ای (ماشین آلات، وسایل برقی و تجهیزات حمل و نقل) حدود دو پنجم و مواد غذایی و سایر کالاهای مصرفی یک پنجم واردات کشور را تشکیل می دهند. چین، آمریکا، ایتالیا، آلمان و کشورهای عربی خلیج فارس مهمترین شرکای تجاری مصر هستند.
خدمات
بخش خدمات از جمله خرده فروشی، گردشگری و خدمات دولتی از بزرگ ترین بخش های اقتصاد مصر است. دولت یکی از بزرگ ترین کارفرمایان در کشور است و قراردادهای دولتی به تقویت بخش های دیگر اقتصاد مصر کمک می کند. با وجود خصوصیسازی و اقدامات ریاضتی مالی در اواخر قرن بیستم، پروژههای ساختمانی به ویژه پروژه های عمده خدمات عمومی، منبع مهم اشتغال و منبع اصلی هزینه های ملی بوده اند. گردشگری به طور سنتی منبع مهم ارز خارجی بوده، به طوری که سالانه میلیون ها نفر عمدتاً از اروپا، آسیا و سایر کشورهای عربی از مصر بازدید می کنند. زمستان های گرم و سواحل این کشور (به اندازه آثار باستانی مصر) گردشگران بسیاری جذب میکنند.
فرهنگ
فرهنگ معاصر مصر در تعامل با سنت و تجدد است. با توجه به نرخ پائین سواد در کشور، رسانه های الکترونیکی نقش مهمی در گسترش فرهنگ عامه مردم داشته اند. تلویزیون مصر تأثیر قدرتمندی بر ذائقه منطقه داشته و بینندگان در سراسر جهان عرب برنامه های مصری را دنبال می کنند. محبوب ترین بازیگران مصری در خارج از کشور از شهرت گسترده ای برخوردارند.
هنرهای مصر
رمان
مصر یکی از مراکز ادبی جهان عرب است و بسیاری از برجسته ترین نویسندگان ادبیات مدرن عرب، مصری هستند. تأثیر غرب از موضوعات تکراری رمان های مدرن مصر است، مانند «پرنده شرق» اثر توفیق حکیم (1943) و «چراغ ام هاشم» تألیف یحیی حقی (1944). زندگی روستایی مصر موضوع دیگر رمان های مصری است، که ابتدا در قالب حکایات رمانتیک مانند رمان «زینب» اثر محمد حسین هیکل (1913) و بعداً به صورت واقع گرایانه، مانند رمان «سرزمین» تألیف عبدالرحمن الشرقاوی (1954) و «دهقان» (۱۹۶۸) به تصویر کشیده شد.
زندگی فقرای شهری ویژگی بارز آثار نخستین و میانی نجیب محفوظ(۱۹۱۱-۲۰۰۶) بزرگ ترین رمان نویس مدرن مصر به ویژه در کوچه مدق «زقاق المدق» (1947) است. محفوظ در سال ۱۹۸۸ برای رمان «سه گانه قاهره» (1956-1957) برنده نوبل ادبیات شد. رمان نویسان مصری نظیر سون الله ابراهیم، نوال السعداوی، بهاء طاهر، و علاء الاسوانی) در اواخر قرن 20 و اوایل قرن 21 به شهرت بین المللی دست یافتند.
تئاتر
تئاتر مدرن مصر، یک هنر اروپایی است. اولین نمایشنامه های عربی زبان در سال 1870 به اجرا درآمدند. محمود تیمور و توفیق الحکیم دو نمایشنامه نویس مصری متولد آغاز قرن بیستم در توسعه تئاتر این کشور نقش مهمی داشتند. توفیق الحکیم نمایشنامه نویسی متفکر بود که در آثار خود نـه تنها توسعه تئاتر مدرن، بلکه تاریخ فرهنگی – اجتماعی مصر مدرن را منعکس کرد. تغییرات جامعه مصر در آثار نمایشنامه نویسان جوان انعکاس یافته است.
فیلم سازی
سنت نسبتاً طولانی فیلم سازی در مصر به جنگ جهانی اول باز می گردد. تأسیس اولین استودیو مصر در سال 1934 موجب رشد سینمای عرب زبان شد. سینمای مصر؛ قدیمی ترین صنعت سینما در آفریقا و منطقه عربی است که «هالیوود شرق» نامیده می شود و گسترده ترین صنعت فیلم در خاورمیانه و شمال آفریقا است. سینمای مصر از اوایل قرن بیستم تاکنون بیشترین تأثیر را بر صنعت فیلم در آفریقا و منطقه عربی داشته است. سینمای مصر در طول بیش از صد سال، بیش از چهار هزار فیلم ساخته و تقریباً کلیه شبکه های ماهواره ای عربی به آن وابسته اند. مصر پرکارترین کشور خاورمیانه در زمینه تولید فیلم است. سینمای مصر بیش از سه چهارم فیلم های خاورمیانه را تولید کرده است.
فیلمهای مصری افزون بر نمایش برای تماشاگران سراسر جهان عرب، در کشورهای آسیایی و آفریقایی نیز توزیع میشوند. این صنعت به دو صورت خصوصی و دولتی فعال است. خارج از مصر، یوسف شاهین مشهورترین کارگردان مصری است که بیش از 50 سال به عنوان کارگردان فعالیت داشته است. صلاح ابوسیف و محمد خان از دیگر سینماگران موفق مصری هستند. عمر شریف بازیگر مصری که در دهههای 1960 و 1970 در غرب هنرمند شناخته شده ای بود، برای اولین بار در سال 1954 در سینمای مصر ظاهر شد و تا قرن 21 به ایفای نقش ادامه داد. خوانندگان و آهنگسازان برجسته ای مانند ام کلثوم، لیلا مراد، فرید الاطرش و محمد عبدالوهاب نیز در سینما فعال بوده اند. از فیلم های قابل توجه سینمای مصر می توان به معاشقه دختران (1949)، ایستگاه قاهره (1958)، تروریسم و کباب (1993) و ناصر 56 (1996) اشاره کرد.
سینمای مصر پس از ۲۰۱۰ بر تولید فیلم های کمدی و سیاسی تمرکز کرد. ویژگی این فیلم ها، بحث در مورد وضعیت فقر و طبقه فرودست جامعه و مشکلات آنها و مواجهه با مسائل سخت زندگی و جامعه از جمله مواد مخدر بود. برخی از این فیلم ها به خاطر سخنان و صحنه های مغایر با اخلاق اجتماعی، به شدت مورد هجوم جامعه قرار گرفت. فیلم هایی با ارزش هنری بالا مانند قاهره 678، عسل أسود، أسماء، المصلحة، ديكور، الفيل الازرق، هيبتا، عيار ناري، تراب الماس، الفيل الازرق 2، الكنز، الكنز 2، وكازابلانكا در سینمای مصر تولید شدند.[24]
عمر شریف (10 آوریل 1932 – 10 ژوئیه 2015) مشهورترین بازیگر بین المللی مصری است که از معروف ترین نقش های او می توان به فیلم های دکتر ژیواگو و لورنس عربستان اشاره کرد. عمر شریف نامزد دریافت جایزه اسکار و برنده سه جایزه گلدن گلوب و یک جایزه سزار شد.
موسیقی
موسیقی و رقص از دیرباز نقش مهمی در فرهنگ مصر ایفا کرده است. با توجه به ناهمگونی قومی این کشور، سبک های موسیقی سنتی مصر کاملاً متنوع است و سازهای مورد استفاده نظیر سایر نقاط خاورمیانه و شمال آفریقا شامل عود، قانون، نی، و رباب (نوع کمانچه دو سیم) است. در مصر بسیاری از گروههای مذهبی از موسیقی اجتناب می کنند، اما سنت موسیقی در همه جا رایج است. برای مثال ذکر (نام های خدا) توسط مسلمانان صوفی غالباً همراه نواختن ساز است. اذان مؤذن و تلاوت قرآن کریم نیز دارای ویژگیهای آهنگین آشکار است، گرچه در مقولهای مجزا از موسیقی قرار میگیرند. قاریان مشهور قرآن غالباً طرفداران انبوه دارند. قاریان مصری نظیر عبدالباسط، منشاوی، غلوش، الحصری، شحات انور و مصطفی اسماعیل در سراسر جهان اسلام مشهورند.
در سراسر کشور (به ویژه بین قبایل بادیه نشین) انواع رقصهای رزمی رایج است. موسیقی معاصر مصر شامل فرم های بومی، موسیقی سنتی عرب و موسیقی سبک غربی است. احیای موسیقی سنتی عرب اعم از آواز و نواختن ساز مدیون حمایت های دولتی است. ظهور استودیوهای ضبط موسیقی و بعداً رادیو و تولید فیلم های سینمایی به ظهور ستارگانی محبوب منجر شد. سید درویش (1892-1923) اولین ستاره محبوب مصر بود. محمد عبدالوهاب (حدود 1900-1991) یکی از چهره های برجسته در توسعه آهنگسازی و خوانندگی بود. ام کلثوم (1904–1975) تقریبا به مدت 50 سال خواننده زن پیشرو مصر و کلِّ جهان عرب بود. عبدالحلیم حافظ (۱۹۲۹–۱۹۷۷) نیز خواننده و بازیگری موفق بود. از قرن 19 موسیقی به سبک غربی، جزء لاینفک فرهنگ موسیقایی مصر بوده است. پیشگامانی مانند یوسف گریس (1905-1961) و ابوبکر خیرات (1910-1963) با گنجاندن عناصر عربی در ترکیب بندی های سبک غربی، رنگ ملی به آنها دادند.
رسانه و نشر
انتشار روزنامهها و مجلات با نظارت شورای عالی مطبوعات دولت صورت می گیرد، اما انتشار نشریات خصوصی مجاز است. روزنامههایی به انگلیسی و فرانسوی نیز منتشر می شود. دولت مالک و اداره کننده شرکت رادیو تلویزیون است که به زبان های مختلف برنامه دارند. در دهه 1990پخش برنامه توسط شرکت های مستقل ماهواره ای آغاز شد. مصر نخستین ماهواره خود را در اواخر دهه ۱۹۹۰به فضا پرتاب کرد. مصری ها به طور فزاینده ای بیننده برنامه های بین المللی هستند. علیرغم سانسور حکومتی، انواع هنرها و اطلاعات از طریق اینترنت و دیسک های فشرده ویدئویی (VCD) و دیسک های ویدئویی دیجیتال (DVD) قابل دسترسی است. قاهره مدتی طولانی بزرگ ترین مرکز چاپ و نشر در خاورمیانه بود.
دانشگاه الأزهر
(جامعه الأزهر الشریف) که توسط حکومت فاطمیون بین سالهای ۹۷۰ تا ۹۷۲ به عنوان دانشگاه در شهر قاهره تأسیس شد، مرکز اصلی تعلیم علوم اسلامی اهل تسنن در جهان است. در حال حاضر(۲۰۱۰-۲۰۲۲) احمد الطیب شیخ الازهر است. الأزهر مهمترین مرکز فتوای جهان تسنن است و نقش مهم فرهنگی در مصر و جهان اسلام دارد. دلیل نامگذاری این دانشگاه، انتساب آن به حضرت فاطمه زهرا(س) فرزند پیامبر اسلام است که فاطمیان از نوادگان و منتسبین به آن حضرت بودند.
دانشگاه الأزهر تأثیر به سزایی بر حکومت ها و جلوگیری از ظلم داشته و در طول تاریخ فعالیت های سیاسی بسیار داشته، از جمله مقابله با فرانسویان در زمان حمله ناپلئون به مصر و آغاز انقلاب علیه آنها که به خروج فرانسویان از مصر انجامید و همچنین مبارزه با اشغال مصر توسط بریتانیا. این دانشگاه از منظر تاریخی دیدگاههای گوناگونی را در اسلام عرضه کرده است. در آغاز تأسیس مذهب اسماعیلی تعلیم داده می شد و پس از سلطه صلاح الدین ایوبی، تدریس چهار مکتب فقهی اهل سنت (حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی) آغاز شد. مفتی اعظم هر مکتب فکری، رئیس دبیران و طلاب آن گروه است. نمایندگان هفت طریقت بزرگ صوفیانه نیز در هیات رئیسه این دانشگاه حضور دارند.
دانشگاه الأزهر با وهابیت رابطه ای خصمانه دارد. بر اساس گزارش 2011 بنیاد کارنگی برای صلح بین المللی؛ الأزهر منش صوفیانه قوی دارد: «در سیستم مسجد و دانشگاه الأزهر، پیروی از طریقت صوفیانه از دیرباز برای اساتید و دانشجویان امری عادی بوده و هویت دانشگاه پیوند تنگاتنگی با تصوف دارد. احمد الطیب شیخ کنونی الأزهر یک شیخ صوفی موروثی اهل مصر علیا است که اخیراً حمایت خود را از تشکیل اتحادیه جهانی صوفیان اعلام کرده است. علی جمعه مفتی اعظم سابق مصر و محقق ارشد الأزهر نیز یک معلم صوفی بسیار محترم است. [25]
در اوایل قرن بیستم اصلاح برنامه های درسی توسط متفکران روشن اندیشی مانند محمد عبده اصلاح الأزهر رهبری شد و میل به اصلاحات قانونی از طریق انفتاح اجتهاد بازگردانده شد. بعدها اختلافاتی بین روشنفکران مدرنیست و سنتی الأزهر و افراطیون اسلامی روی داد. این دانشگاه در حال حاضر با مشی اعتدالی، موضع «وسطیه» دارد و مخالف متون افراطی بسیاری از ایدئولوگ های وهابی – سلفی است.
شخصیت های مشهور دانشگاه الأزهر در سده معاصر عبارتند از: سید جمال، محمد عبده، عزالدین قسام، محمد امین الحسینی (مفتی القدس)، احمد عرابی، سعد زغلول، حسن البنا، محمود شلتوت، محمود خلیل الحصری (قاری مشهور)، عبدالحلیم محمود (صوفی و نویسنده)، احمد یاسین (مؤسس حماس)، عبدالرحمن وحید (رئیس جمهور سابق اندونزی)، برهان الدین ربانی (رئیس جمهور اسبق افغانستان)، محمد سید طنطاوی و احمد طیب (امام فعلی الأزهر؛ 2022).[26]
دانشگاه
دانشگاهها همواره از مراکز مهم تحولات فرهنگی، علمی، سیاسی در مصر بوده اند. دانشگاههای معروف مصر عبارتند از: الأزهر،[27] قاهره،[28] منصورا،[29] اسویت،[30] اسکندریه،[31] حلوان،[32] عین الشمس[33] و دانشگاه آمریکایی قاهره.[34]
تصوف در مصر
تصوف بخش مهمی از حیات فرهنگی ملت مصر است. طریقت های مهم مصر عبارتند از: هشت طریقت تاریخی «رفاعیه»، «بدویه»، «قادریه»، «شاذلیه»، «خلوتیه»، «دسوقیه»، «برهانیه» و «عزمیه». دو طریقت «شاذلیه» و «رفاعیه» مهمترین طرایق هستند. مصری ها علاوه بر مقابر منسوب به فرزندان پیامبر اکرم(ص)، برای مقابر شیوخ صوفیه احترام بسیار قائلند و زیارت حرم مشایخ از سنن عادی زندگی آنهاست. تحصیل کردگان مصری به مشایخ صوفیه علاقه و ارادت دارند و به قدرت و کرامت آنان معتقدند. تصوف با وهابیت، بنیادگرایی و گروههای افراطی مانند داعش و طالبان مخالف است. سازمان «المشیخه العامه لطرق الصوفیه» عهده دار اداره طریقت های صوفیه است.
شیخ المشایخ از بین ده شیخ برگزیده شورای صوفیه، توسط رئیس جمهور انتخاب میشود[35] و به اتفاق شورایی متشکل از چهار عضو (که به مدت سه سال انتخاب میشوند)، بر امور طرایق نظارت دارد. وظایف این شورا حل و فصل اختلافات طریقت ها، اجرای مراسم و جشنهای صوفیه مانند موالید و حضره و عزل و نصب مشایخ ضرایح و تکایا و سجاده های تحت نظارت این سازمان است که شورای صوفیه آنها را به رسمیت شناخته است.[36]
تا سال ۱۹۸۹ تعداد 73 طریقت توسط این شورا به رسمیت شناخته شد. این طرایق باید طبق لوایح ۱۳۲۱ و ۱۳۲۳/ ۱۹۰۳ و ۱۹۰۵ عمل کنند. بر اساس این لوایح، همه اعمال خلاف شرع از جمله دوشه، ذکر همراه رقص، استفاده از برخی آلات موسیقی، مجروح کردن بدن با سیخ، خوردن حشرات به عنوان کرامت و همچنین اعتقاد به سقوط تکلیف و حلول و اتحاد ممنوع است.[37] طریقت های تصوف با استعمار غربی به ویژه با سلطه بریتانیا و فرانسه در مصر مبارزه کردند و برخی از آنها زندانی و تبعید شدند.
بر اساس گزارش «تصوف و عرفان در مصر؛ گذشته و حال حاضر» تألیف علی ابوالخیر؛ طریقت های مختلف تصوف در مصر حدود ده میلیون عضو دارند. طبق برخی برآوردها شمار مریدان هر یک از طریقت ها و انشعابات آن در مصر بدین قرار است: طریقت رفاعیه: دو میلیون — طریقت بدویه: دو میلیون — طریقت قادریه (گیلانیه): یک میلیون — طریقت شاذلیه: دو میلیون – طریقت (دسوقیه) برهامیه: ۵۰۰ هزار — طریقت برهانیه ۱.۵ میلیون — طریقت خلوتیه: ۵۰۰ هزار و طریقت عزمیه: یک میلیون مرید دارند. این آمارها تقریبی است.[38] شیخ احمد ابوالوفا شَرقاوی (متوفی 1961)، شیخ احمد رضوان (متوفی 1967)، شيخ محمد محمود علوان (متوفی 1970)، شیخ احمد طیب(۱۹۴۶- ) و شیخ علی جمعه (۱۹۵۲- ) از مشایخ مهم صوفیه مصر و از علمای دانشگاه الأزهر در سده معاصرند.[39]
طریقت رفاعیه
احمد بن علی بن احمد رِفاعی از از نوادگان امام موسی کاظم(ع) و از عارفان شافعی قرن ششم، مؤسس طریقت رفاعیه بود. بر اساس نوشته های مکتوب این طریقت: رویکرد و روش طریقت رفاعیه مبتنی بر پای بندی به کتاب و سنت پیامبر اسلام(ص)، پیروی از پیشینیان، ترک دنیا، جهاد با نفس و بردباری در برابر بلایا و سختی هاست. اهتمام به شریعت از ویژگی های محوری طریقت رفاعیه است. از منظر رفاعی؛ کتاب و سنّت دو میزان است که همه اقوال، افعال و احوال عارف با آن سنجش می شود و هرگونه مخالفت با شریعت، کفر است.[40]
از قوانین این طریقت، سالی یک مرتبه خلوت گزینی به مدت یک هفته است که روز پس از عاشورا (11 محرم) آغاز میشود و تا غروب 17 محرم ادامه دارد. خلوت کننده به تنهایی بیتوته میکند. دائم الوضو بودن، نخوردن گوشت، ذکر 100 مرتبه صلوات بر پیامبر خدا (ص) و اصحاب آن حضرت و ذکر پس از هر نماز در حد توان؛ از دیگر ویژگیهای این خلوت گزینی است. روز اول خلوت؛ ذکر «لا اله الا الله» — روز دوم خلوت؛ ذکر «یا الله» — روز سوم خلوت؛ ذکر «یا وهّاب» — روز چهارم خلوت؛ ذکر «یا حیّ» — روز پنجم خلوت؛ ذکر «یا مجید» روز ششم خلوت؛ ذکر «یا معطی» و روز هفتم خلوت؛ ذکر «یا قدوس» است.
«ذکر عام» معمولاً خاص شب های جمعه و دوشنبه است. مریدان به صورت یک حلقه نشسته، مشغول ذکر می شوند. «ذکر خاص» نیز هر شب پس از نماز عشاء گفته می شود. نمازگزاران دو زانو نشسته، پس از خواندن فاتحه، از رسول خدا (ص)، اهل بیت (علیهم السلام)، صحابه و اولیاء و شیخ الرفاعی (سرور اولیاء) اجازت طلبیده، از آنها درخواست کمک میکنند و در نهایت ذکر می گویند و برخی سورههای قرآن کریم و اشعاری منتخب را میخوانند. «عده النوبه» از جمله مراسم طریقت رفاعیه است. پیروان در شب های جمعه گرد آمده، با نواختن دف و طبلهای بزرگ، با شادی پس از مدح پیامبر خدا (ص) از صالحان یاد میکنند. به اعتقاد آنها این عمل موجب ایجاد نشاط در مریدان و جلای دل و روح آنها می شود و نزد امام شافعی عملی مباح است.
شرط عضویت در طریقت رفاعیه این است که مرید شاغل و متکی به خود باشد. احمد رفاعی مؤسس طریقت رفاعیه با وضع این شرط، عضویت افراد بیکار در این طریقت را حرام خوانده است. عضویت مریدان دارای سلسله مراتب است. هر مجموعه یا هر گروه از مریدان، یک شیخ دارند. هر گروه از شیوخ نیز تحت ارشاد شیخی هستند که طی طریق الی الله نموده او را «خلیفه الخلفاء» (جانشین جانشینان) می خوانند. برای هر گروه از جانشینان نیز جانشینی وجود دارد.
آیین پیوستن به طریقت رفاعیه؛ با بیعت مرید با شیخ بر روی سجاده و قرائت فاتحه آغاز می شود. شیخ ذکر بیعت را با مرید خوانده، از مرید میخواهد استغفار و توبه کند. سپس مرید از رضایت و خشنودی خود را از ارشاد توسط شیخ طریقت اعلام میکند. پس از بیعت، آن شیخ مرشد او خواهد بود. شیخ او را به تقوای الهی توصیه کرده، با تلقین توحید، ذکر «لا اله الا الله» را به او میآموزد. پس از آن شیخ پیشانی خود را بر پیشانی مرید و دستش را بر سینه او گذارده، برای او توفیق و اخلاص و برکت آرزو میکند و در پایان فاتحه میخواند. سپس به اتفاق مرید برخاسته، رو به قبله می ایستند و بر پیامبر اسلام(ص) به عنوان خاتم پیامبران درود میفرستند و بار دیگر فاتحه میخوانند.
طریقت شاذلیه
شاذلیه پیروان ابوالحسن علی بن عبدالله شاذلی المغربی (۶۵۶-۵۹۱ هـ ق) هستند. طریقت شاذلیه از بزرگترین طریقتهای شناخته شده در مصر است. این طریقت به ابوالحسن علی بن عبدالله بن عبدالجبار الشاذلی منتسب است. نسب شاذلی با ۱۷ واسطه به امام حسن مجتبی (ع) می رسد. ابوالحسن شاذلی در مغرب پای به عرصه وجود نهاد. ابتدا به تونس رفت و از آنجا رهسپار مصر شد و در اسکندریه اقامت گزید و به تبلیغ تصوف پرداخت. شیخ ابوالحسن شاذلی در ۶۵۶ هجری زمان عزیمت به حج، در شرق مصر وفات یافت. مقبره او در حمیتره (صعید مصر) زیارتگاه اهل تصوف است.
شیخ ابوالحسن شاذلی بر انجام تکالیف شرعی در چارچوب کتاب و سنت شدیداً تأکید داشت و اباحهگری برخی از صوفیان را نیرنگ شیطان و هرگونه انحراف از کتاب و سنت را پیروی از شیطان میدانست و بر حضور در نماز جماعت تأکید می ورزید. او با این استدلال که خداوند تنها کتاب و سنت را مصون از هر خطا و اشتباه نموده، هرگونه کشف و شهود مخالف کتاب و سنت را رد میکرد و عمل به مکاشفات را تنها پس از عرضه آنها بر کتاب و سنت جایز میدانست.[41]
پیوستن به طریقت شاذلیه با آیینی به نام «الأخذ» (گرفتن بیعت از مرید) انجام میشود. این آیین شامل مصافحه، تلقین، ذکر و پوشیدن خرقه خاص این طریقت است. شاذلیه برای اوقات مختلف، اذکار و اوراد متعدد دارند. به گزارش «الطرق الصوفيه في مصر ، نشأتها و نظمها»، عامر النجار، القاهره، الهيئة المصرية العامة للكتاب، (صص 286 – 294) برخی از اذکار و اوراد طریقت شاذلیه عبارتند از: «يا اللهُ يا اللهُ يا الله، يا رحمنُ يا رحيم، يا قيومُ يا قيوم، يا مَن هُو هُو هُو، يا هُو يا هُو يا هُو» — «يا الله، يا علي، يا عظيم، يا حليم، يا حكيم، يا كريم، يا سميع، يا قريب، يا مجيب، يا ودود» — «يا اللهُ يا اللهُ يا الله، يا لطيف، يا رزاق، يا قوي، يا عزيز» — «يا الله، يا مالك، يا وهاب»[42]
طریقت شاذلیه در غرب نفوذ گسترده دارد. رنه گنون متفکر فرانسوی تخت تأثیر اصحاب این طریقت در مصر صوفی شد و آثار مهمی تألیف کرد. فریتهوف شوان،[43] مارتین لینگز[44] و پروفسور سید حسین نصر[45] شیوخ شاذلیه در غرب هستند.
فریتهوف شوان، شیخ طریقت شاذلیه در غرب
مریدان طریقتهای صوفیه در شهرها و روستاهای مصر پراکندهاند، اما تمرکز بیشتر آنها در مناطقی است که قبر شیوخ طریقت در آن قرار دارد مانند مزار احمد البدوی در طنطا، مزار ابوالعباس المرسی در اسکندریه، مزار عبدالرحیم القناوی در قنا، مزار ابراهیم الدسوقی در دسوق و مزار سیدی شبل از فرزندان اهل بیت(علیهم السلام) در شهر الشهداء. برخی مریدان طریقت های صوفی نیز در نزدیکی مساجد امام حسین(ع)، حضرت زینب(س) و سیده نفیسه(س) در شهر قاهره سکونت دارند.
مصریان اعم از مرید یا غیر مرید؛ میلاد امام حسین(ع)، حضرت زینب(س) وسیده نفیسه(س) را جشن میگیرند. هر سال موکب هایی با میلیون ها زائر جشن میلاد پیامبر گرامی (ص) را در میدان و مسجد امام حسین (ع) قاهره برگزار می کنند. منطقه «الفاطمیه» در قاهره، مهد تصوف به شمار میرود. دولت به مناسبت های دینی مانند سالروز معراج، شب نیمه شعبان، میلاد پیامبر اکرم(ص)، شب های ماه مبارک رمضان و سایر مناسبت های دینی، در نزدیکی مسجد امام حسین (ع) جشن هایی برگزار میکند.
برخی از رؤسای دانشگاه الأزهر نظیر شیخ عبدالحلیم محمود و شیخ احمد طیب از مشایخ صوفیه اند. در سال های اخیر از شیخ عبدالحلیم محمود به خاطر احیای تصوف از طریق نوشته ها و سخنرانی های عالمانه تکریم می شود. عبدالحلیم محمود (1910-1978) رئیس سابق الأزهر کتب متعدد در زمینه تصوف به نگارش در آورده است. او به دلیل توانایی منحصر به فرد خود در ادغام ابعاد بیرونی و باطنی اسلام (که غالباً در نگاه اول متناقض به نظر می رسند) در دوره معاصر مصر اهمیت دارد. او با ارائه تصوف به روش علمی، درک واقعیت نهایی آن را ممکن ساخته است.
شیخ عبدالحلیم با تعریف جوهر تصوف به عنوان معرفت در حوزه متافیزیک، متافیزیک را علم تبیین جنبه های پنهان خداوند می خواند. از منظر او تصوف یک روش خرافی نیست، بلکه یک روش علمی اسلام شناسی و سبک زندگی است. تصوف عبدالحلیم شامل سه عنصر «علم»، «جهاد» و «عبودیت» است. او با تأکید بر اهمیت زندگی بر اساس «علم» شریعت اسلام، «جهاد» را تلاش برای مواجهه با واقعیت های اجتماعی و حل مشکلات موجود می خواند. تصویر ایده آل او از زندگی صوفیانه، مخالف مفهوم زندگی در انزوا است. به باور او صوفی باید متعهد به حل مشکلات زمان باشد و در این مورد به زندگی عبدالقادر الجزائری (متوفی 1883) اشاره دارد که برای دفاع از الجزایر در برابر استعمار فرانسه جنگید. از منظر او «عبودیت» یا بندگی خداوند نیز از طریق کسب معرفت تحقق می یابد و بدین سان خداوند مؤمنان را شامل رحمت خویش قرار می دهد. مخالفت اخوان المسلمین با تصوف در مصر، از عوامل عدم گسترش تفکر اخوان در مصر است. اخوان المسلمین اسلام را به شدت سیاسی کردند در حالی که تصوف اخلاق و معنویت را جوهر دین می و جهاد اجتماعی را رکن سوم دین بر اساس ارزش ها و اصول اخلاق و معنویت الهی می داند. اخوان با تصوف و تشیع مخالف است و نفوذ آنها بین ملت مصر بسیار کمتر از جریان تصوف است.
اخوان المسلمین
حسن البنا، مؤسس اخوان المسلمین
«جماعه الاخوان المسلمین» یک سازمان اسلام گرای فراملی سنی است که در سال 1928 توسط حسن البنا در مصر تأسیس شد. آموزههای حسن البنا بسیار فراتر از مصر گسترش یافت و امروزه بر جنبش های اسلامگرای مختلف اعم از سازمان های خیریه تا احزاب سیاسی تأثیر دارد. اخوان المسلمین در آغاز به عنوان یک جنبش پان اسلامی، مذهبی و اجتماعی از طریق آموزش افراد بی سواد و احداث بیمارستان و شرکت های تجاری به تبلیغ اسلام در مصر پرداخت و بعدها با هدف پایان دادن به کنترل استعماری بریتانیا بر مصر وارد عرصه سیاسی شد. هدف این جنبش؛ استقرار دولتی بر اساس قوانین شریعت بود. شعار «الاسلام هو الحل»: «اسلام راه حل است.» معروف ترین شعار اخوان در سراسر جهان بود.
شعار کامل اخوان المسلمین، هدف و نقشه راه آنها را توسط حسن البنا مؤسس اخوان ترسیم می کرد: «الله غایتنا و الرسول قدوتنا و القرآن دستورنا و الجهاد سبیلنا و الموت فی سبیل الله أسمی أمانینا»: (خداوند هدف ما، پیامبر الگوی ما، قرآن قانون اساسی ما، جهاد راه ما و مرگ در راه خدا والاترین آرزوی ماست.» رهبر جماعت اخوان المسلمین مصر که او را «مرشد عام» می خوانند بالاترین مقام این جماعت است. حسن البنا رهبر اخوان المسلمین توسط عوامل حکومت پادشاهی وقت مصر ترور شد.
عقاید اخوان المسلمین به سایر کشورهای مسلمان گسترش یافت. علیرغم سرکوب های پیاپی از سال 1948 تا امروز، یکی از بزرگ ترین سازمان های اخوان در مصر دایر است. «جنبش بهار عربی» در آغاز قانونی بود و قدرت سیاسی قابل توجهی برای اخوان به ارمغان آورد، اما از سال 2013 دچار تغییرات شدید شد. سازمان اخوان المسلمین مصر در سال 2011 قانونی شد و در چند انتخابات از جمله انتخابات ریاست جمهوری سال 2012 به پیروزی رسیدند. محمد مُرسی کاندید اخوان، به عنوان اولین رئیس جمهور مصر از طریق انتخابات به قدرت رسید، اما یک سال بعد در پی تظاهرات و ناآرامی های گسترده، توسط ارتش سرنگون شد و در حصر خانگی قرار گرفت. پس از آن به عنوان یک سازمان تروریستی، فعالیت آنها در مصر ممنوع شد.
رهبران اخوان المسلمین مصر به ترتیب تاریخی عبارتند از: حسن البنا، حسن الهضیبی، عمر التلمسانی، محمد حامد ابونصر، مصطفی مشهور، مامون الهضیبی، محمد مهدی عاکف، محمد بدیع، محمود عزت(۲۰۱۳-۲۰۲۰)، ابراهیم منیر(۲۰۲۰-۲۰۲۱) و شورای موقت(۲۰۲۱- ). مصطفی طلبه نماینده شورای موقت رهبری اخوان المسلمین مصر در حال حاضر در لندن زندگی می کند.
پس از سقوط حکومت مُرسی توسط ارتش مصر، دولت موقتِ مورد حمایت نظامیان، با ممنوعیت کامل فعالیت اخوان، دستور دستگیری محمد بدیع (رهبر وقت اخوان المسلمین) و کادرهای اخوان را صادر کرد. محمد بدیع ۲۰ آگوست ۲۰۱۳ دستگیر شد و بارها همراه مُرسی در دادگاه ظاهر شد و مشروعیت دادگاه را زیر سؤال برد. در سال ۲۰۱۴ دادگاهی بدوی در مصر بدیع و ۶۸۲ نفر از اعضای اخوان المسلمین را به اعدام محکوم کرد. در حال حاضر فعالیت اخوان المسلمین در اکثر کشورهای عربی ممنوع است. رهبران جنبش حماس از جمله اسماعیل هنیه و خالد مشعل از نظر فکری به این سازمان وابسته اند.
والسلام
مهر ۱۴۰۱
لندن
==================================
منابع عربی
البناء الاجتماعی للطریقة الشاذلیة فی مصر، فاروق احمد مصطفی، ج۱، ص۷۸، اسکندریه ۱۹۸۰.
خانقاواتالصوفیه فی مصر، عاصم محمد رزق، قاهره، مکتب مدیولی، ۱۳۷۶.
دراسه فیالتحلیلالسوسیولوچی لتاریخ مصر الاجتماعی، محمود عوده ، مریماحمد مصطفی، اسکندریه،دارالمعرفهالجامعیه، بی تا.
الطرق الصوفية في مصر ، نشأتها ونظمها ، أ/د عامر النجار ، القاهرة: الهيئة المصرية العامة للكتاب. ۱۹۹۸.
===================================
منابع فارسی
تصوف در مصر، مهدی فرمانیان و همکاران، قم، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، ۱۴۰۰.
دانشنامه میراث مکتوب عرفان و تصوف، سید سلمان صفوی، لندن، انتشارات آکادمی مطالعات ایرانی لندن،۲۰۱۱.
راه مصر بسوی قدس: داستان کشمکش برای صلح در خاورمیانه، پطرس غالی، ترجمه فریده مبینی کشه، تهران، اطلاعات، ۱۳۸۱.
سلفیهای مصر پس از مبارک، مجموعه نویسندگان، تهران، سخنوران، ۱۳۹۳.
==================================
Bibliography
Beattie, Kirk J. “Nasser’s Egypt: A Quest for National Power and Prosperity.” in Nation Building, State Building, and Economic Development: Case Studies and Comparisons (Routledge, 2015).
Cleveland, William. A History of the Modern Middle East. United Kingdom: Taylor & Francis. 2018.
International Institute for Strategic Studies. The Military Balance 2019. Routledge. 2019. ISBN 978-1857439885
Hasou, Tawfig Y. The struggle for the Arab world: Egypt’s Nasser and the Arab League (Routledge, 2019).
Joya, Angela. The Roots of Revolt: A Political Economy of Egypt from Nasser to Mubarak (Cambridge University Press), 2020.
Khalifah, Omar. Nasser in the Egyptian Imaginary (Edinburgh University Press,), Nasser in Egyptian literature, 2016.
Šćepanović, Janko. “Unwanted Conflict? The Analysis of the Impact of Misperception, Beliefs and Psychology of President Nasser at the Outbreak of the Six Day War.” Chinese Journal of International Review 1.02 (2019): 1950003. Online
Shechter, Relli. The rise of the Egyptian middle class: socio-economic mobility and public discontent from Nasser to Sadat (Cambridge University Press, 2018).
Waterbury, John. The Egypt of Nasser and Sadat (Princeton University Press, 2014).
Marcus, Scott, Music in Egypt: Includes CD, 2006.
Osman, Tarek, Egypt on the Brink, Yale University Press, 2010.
Vatikiotis, P.J. The History of Modern Egypt: From Muhammad Ali to Mubarak (4. ed.). London: Weidenfeld and Nicolson. 1991.
====================================
منابع اینترنتی
The Encyclopedia of the Nations:
https://www.nationsencyclopedia.com/
https://www.imf.org/en/Countries
https://www.globalfirepower.com
https://www.theglobaleconomy.com
https://www.worldbank.org/en/country/
https://data.worldbank.org/country
https://tradingeconomics.com/egypt
http://www.azhar.edu.eg/
==================================
پی نوشت
[1] https://www.globalfirepower.com/countries-listing.php
[2] Osman, Tarek, Egypt on the Brink, Yale University Press, 2010, p. 26.
[3] Egypt on the Brink by Tarek Osman, Yale University Press, 2010, p. 120
[4] Cleveland, William. A History of the Modern Middle East. United Kingdom: Taylor & Francis. 2018, p. 305.
[5]Jenkins, Loren; article, Washington Post Foreign Service; Washington Post correspondent Edward Cody contributed to this (11 October 1981). “Quiet Rites Show Stark Contrast to Funeral for Nasser”. Washington Post. ISSN 0190-8286. Retrieved 24 September 2022.
[6] “Egypt: Events of 2005”. Egypt: Overview of human rights issues in Egypt. Human Rights Watch. 5 January 2006. Archived from the original on 14 November 2008. Retrieved 21 September 2022 .
[7] “Egypt torture centre, report says”. BBC News. 11 April 2007. Archived from the original on 26 November 2011. Retrieved 21 September 2022.
[8] “NDP Insider: Military will ensure transfer of power”. US Department of State. 30 July 2009. Archived from the original on 28 January 2011. Retrieved 21 September 2022.
[9] “Egypt: Cairo’s Tahrir Square fills with protesters”. BBC. 8 July 2011. Archived from the original on 9 July 2011. Retrieved 21 September 2022.
[10] “Was the Egyptian revolution really non-violent?”. Egypt Independent. 24 January 2012. Retrieved 21 September 2022.
[11] newcomers
[12] نک: سید سلمان صفوی، تنگناهای مرسی، مرکز بین المللی مطالعات صلح، ۲۰۱۲. https://peace-ipsc.org/fa/
[13] Pfeffer, Anshel (3 July 2013). “Four reasons why Israel may miss Morsi after all” HAARETZ. Retrieved 22 September 2022.
[14] https://www.globalfirepower.com/country-military-strength-detail.php?country_id=egypt . Retrieved 23 September 2022.
[15] the General Intelligence serves.
[16] Hall, Mimi; Richard Wolf (4 February 2011). “Transition could weaken U.S. anti-terror efforts”. USA Today. Retrieved 24 Sep 2022.
[17] Yossi Melman (28 May 2004). אלמנת מרגל מצרי שפעל גם בישראל טוענת: בעלי הוא זה שחשף את אלי כהן [Widow of an Egyptian spy who worked also in Israel: My husband is the one who exposed the Eli Cohen]. Haaretz (in Hebrew).
[18] “Trial of alleged Egyptian spy in Merkel’s press office starts”. DW. 23 February 2021.
[19] https://tradingeconomics.com/egypt/corruption-rank . Egypt is the 117 least corrupt nation out of 180 countries, according to the 2021 Corruption Perceptions Index reported by Transparency International. Retrieved 22 September 2022.
[20] “Egypt Over the Brink, interview with Tarek Osman”. Foreignpolicy.com. Retrieved 22 September 2022.
[21] https://tradingeconomics.com/egypt/foreign-direct-investment . Retrieved 22 September 2022.
[22] https://tradingeconomics.com/egypt/tourism-revenues . Retrieved 22 September 2022.
[23] www.shana.ir/news/289195/ . Retrieved 22 September 2022.
[24] “The Best Egyptian Films of the 2010s | Egyptian Streets” . Retrieved 23 September 2022.
[25] Carnegie Endowment for International Peace” “Salafis and Sufis in Egypt” by Jonathon Brown December 2011, p 12. Retrieved 23 September 2022.
[29] https://www.mans.edu.eg/en
[30] https://www.aun.edu.eg/main/
[31] https://www.alexu.edu.eg/index.php/en/
[34] https://www.aucegypt.edu/home
[35] فاروق احمد مصطفی، البناء الاجتماعی للطریقة الشاذلیة فی مصر، ج۱، ص۸۷، اسکندریه ۱۹۸۰.
[36] فاروق احمد مصطفی، البناء الاجتماعی للطریقة الشاذلیة فی مصر، ص ۸۹، اسکندریه ۱۹۸۰.
[37] فاروق احمد مصطفی، البناء الاجتماعی للطریقة الشاذلیة فی مصر، ج۱، ص۸۵-۸۶و۳۲۳، اسکندریه ۱۹۸۰.
[38] https://www.ibna.ir/vdcdjn0xfyt0n56.2a2y.html
[39] http://lib.eshia.ir/23019/1/3589
[40] احمد رفاعی، حکم الامام الرفاعی، ج۱، ص۶۷، بهاهتمام محمد حسنی مصطفی، حلب ۱۴۲۲/ ۲۰۰۲.
[41] محمود، عبدالحلیم، قضیة التصوف المدرسة الشاذلیة، ص۷۳_ ۷۵، قاهره، دارالمعارف، بی تا.
[43] سید حسین نصر، فریتیوف شوان و سنت اسلامی، مترجم: مرضیه – سلیمان، ماه نامه – اطلاعات حکمت و معرفت – ۱۳۸۷ – سال ۳ – شماره ۲، اردیبهشت.
[44] صفوی، سید سلمان، دانشنامه میراث مکتوب عرفان و تصوف، لندن، انتشارات آکادمی مطالعات ایرانی لندن،۲۰۱۱، ص۸۴۲.
[45] صفوی، سید سلمان، دانشنامه میراث مکتوب عرفان و تصوف، لندن، انتشارات آکادمی مطالعات ایرانی لندن،۲۰۱۱، ص۹۱۳-۹۱۵.