روسیه و اروپا: ناامیدی از صلح بسوی جنگ فراگیر
دکتر علی بمان اقبالی زارچ کارشناس ارشد اورآسیا با گذشت چهار سال از منازعه مرموز اوکراین، تحرکات در جغرافیا نزاع و حوزه نرم و روایت سازی تشدید شده است و پرزیدنت پوتین با درایت و مدیریت خاص توانسته در این سالها بر چند چالش اساسی از جمله مدیریت اقتصاد، شورش پریگوژین، ثبات سیاسی و اجتماعی جنگ محور با موفقیت کامل به اهداف ترسیمی دست یافته و برای تداوم رهبری روسیه در حال زورآزمایی با تمامیت یورآتلانتیک تا 2030 میلادی تضمین افکار عمومی کشورش را بدست آورد و از طرفی ارتش این کشور از در اشغال چندین شهر و روستا به موفقیت دست یافته و از سوی دیگر اوکراین در چند عملیات دریایی؛ پهپادی و هوایی موفق به نابودی چند انبار سوخت، مجتمع پتروشیمی و سرنگونی چند فروند جنگنده فوق پیشرفته روسیه شده است؛ البته همزمان جنگ نرم طرفین با شیوه های مختلف رسانه ای و بهره گیری از نشست
سیاست فرهنگی و قدرت نرم نوین عربستان سعودی
دکتر گلناز سعیدی پژوهشگر روابط بینالملل مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC مقدمه عربستان سعودی در دهههای گذشته عمدتاً بهعنوان کشوری نفتمحور و مذهبی شناخته میشد که قدرت و نفوذ خود را از طریق صادرات انرژی، مدیریت اماکن مقدس اسلامی و شبکههای مالی و سیاسی وابسته به آن اعمال میکرد. با این حال، تحولات جهانی و داخلی در دو دهه اخیر این کشور را به سمت بازنگری در ابزارهای قدرت و سیاست خارجی سوق داده است. در شرایطی که وابستگی شدید به درآمدهای نفتی به دلیل نوسانات بازار انرژی آسیبپذیری زیادی ایجاد میکرد و همچنین فشارهای بینالمللی بر سر مسائل حقوق بشر و سیاستهای منطقهای وجهه کشور را تضعیف کرده بود، رهبران سعودی به ضرورت بازتعریف تصویر بینالمللی و ساختن نوعی هویت فرهنگی-مدرن پی بردند. طرح چشمانداز ۲۰۳۰ که در سال ۲۰۱۶ از سوی محمد بن سلمان ولیعهد معرفی شد، نقطه عطفی در این مسیر بود. این طرح نهتنها
از سرزمین موعود تا سرزمین مجازی؛ فضای مجازی در خدمت صهیونیسم
دکتر احمد رشیدی نژاد پژوهشگر ژئوپلیتیک مرکز بین الملی مطالعات صلح – IPSC بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی، در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد در دیدار با گروهی از فعالان پرمخاطب فضای مجازی در آمریکا سخنانی بر زبان آورد که بهروشنی نشان میدهد میدان نبرد امروز دیگر تنها در جغرافیای نظامی خلاصه نمیشود. او رسانههای اجتماعی را «خطرناکترین سلاحهای جنگی» توصیف کرد و بهطور خاص تیکتاک را در خط مقدم این نبرد دانست. نتانیاهو همچنین از نقش پلتفرم ایکس (توییتر سابق) سخن گفت و تأکید کرد که باید با ایلان ماسک، که او را «دوست اسرائیل» خواند، برای مدیریت این فضا گفتوگو شود. او مدعی شد که کارزار «مخدوش کردن چهره اسرائیل» توسط سازمانهای غیردولتی متعددی پشتیبانی میشود و بر لزوم مقابله با این موج از طریق اینفلوئنسرها تأکید کرد. این سخنان در واقع اعترافی آشکار به اهمیت جنگ روایتها در عصر دیجیتال است. اگر در گذشته
بگرام؛ گرهگاه ژئوپلیتیک رقابت قدرتها
فاطمه خادم شیرازی پژوهشگر روابط بین الملل مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC پایگاه هوایی بگرام امروز فراتر از یک پایگاه نظامی سابق در افغانستان، به نقطهای محوری در رقابت قدرتهای جهانی تبدیل شده است. بازگشت مجدد آن به عنوان یک گزینه سیاست خارجی آمریکا، بهویژه در گفتمان دونالد ترامپ، لایههایی تازه از محاسبات استراتژیک را آشکار کرده است. این پایگاه با سابقهای طولانی در میزبانی نیروهای خارجی و در موقعیتی ژئواستراتژیک قرار گرفته است که آن را به عرصهای داغ برای منازعات قدرتهای بزرگ بدل ساخته است. درک موقعیت بگرام نیازمند تحلیل عمیقتری از تنشهای منطقهای، منافع قدرتهای جهانی، و پویاییهای داخلی افغانستان است.(1) ترامپ و رقابت با چین دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، نگاهی استراتژیک و غالباً تقابلی به مسئله بگرام دارد. وی این پایگاه را به دلایل متعددی، از جمله نزدیکی آن به تأسیسات هستهای چین و ظرفیت رزمی و زیرساخت کمنظیرش، بهترین موقعیت برای تقابل
ارتباطات تمدنی، فرهنگی، زبانی و تاریخی سینکیانگ چین با ایران
دکتر گلناز سعیدی پژوهشگر ارشد روابط بینالملل مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC مقدمه منطقه سینکیانگ در شمال غربی جمهوری خلق چین، با وسعتی بیش از ۱.۶ میلیون کیلومتر مربع و موقعیت استراتژیک میان آسیای مرکزی و چین، از دیرباز نقش مهمی در مسیرهای تجاری، فرهنگی و تمدنی داشته است. این منطقه که بخشی از جاده ابریشم تاریخی محسوب میشود، بهعنوان پل ارتباطی میان شرق و غرب، همواره مرکز تبادل کالا، فرهنگ، زبان و ایدهها بوده است. ایران نیز در طول تاریخ، از دوران هخامنشیان و ساسانیان، ارتباط گستردهای با این منطقه برقرار کرده است و در طول قرنها، مبادلات فرهنگی و تمدنی متعددی میان ایران و سینکیانگ شکل گرفته است. این روابط، هم در حوزه زبان و ادب و هم در حوزه هنر و آیینهای فرهنگی نمود داشته است. حضور تاجیکها بهعنوان جامعهای ایرانیتبار در سینکیانگ، بهویژه بهعنوان حلقهای فرهنگی و تمدنی میان ایران و چین، اهمیت ویژهای
هند و سازمان همکاری شانگهای:امنیت، اتصال و فرصت تا افق۲۰۳۰
فاطمه خادم شیرازی پژوهشگر روابط بین الملل مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC سازمان همکاری شانگهای (SCO) یکی از مهمترین سازوکارهای همکاری منطقهای در اوراسیا است که بستر تعاملات امنیتی، اقتصادی و فرهنگی میان اعضای خود را فراهم میکند. این سازمان در سال ۲۰۰۱ با هدف تعمیق همکاریهای سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی میان کشورهای عضو تأسیس شد و امروز به یکی از تأثیرگذارترین بلوکهای منطقهای در سطح جهانی تبدیل شده است. حضور قدرتهای بزرگ مانند چین و روسیه در کنار قدرتهای نوظهور و منطقهای همچون هند، ایران، پاکستان، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان، جایگاهSCOرا به عرصهای کلیدی برای پیشبرد منافع ملی و منطقهای ارتقا داده است. هند که از سال ۲۰۱۷(1) به عضویت کامل این سازمان درآمده، ظرفیتهای چشمگیری برای گسترش نفوذ ژئوپلیتیکی، توسعه اقتصادی و استفاده از قدرت نرم خود در این چارچوب یافته است. این کشور با پیشینه تاریخی و فرهنگی غنی و اقتصادی رو به
رابطه کشتی ایران با فرهنگ پهلوانی، ایرانیت و اسلامیت
دکتر سید سلمان صفوی مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC تیم ملی کشتی آزاد و کشتی فرنگی ایران قهرمان جهان شد. پیروزی افتخار آمیز تیم های کشتی ایران را به ملت ایران، کشتی گیران، دبیر فدراسیون کشتی و تیم فنی کشتی ایران صمیمانه تبریک می گویم. مقدمه: کشتی، فراتر از یک ورزش کشتی در ایران نه فقط یک رشته ورزشی، بلکه پدیدهای فرهنگی-اجتماعی است که با تاریخ، افسانهها و ارزشهای اخلاقی و اعتقادی ملت ایران پیوندی عمیق دارد. تحلیل این ورزش از منظر سه مؤلفه فرهنگ پهلوانی، ایرانیت و اسلامیت، لایههای هویتی گوناگونی را آشکار میسازد که این ورزش را در بر گرفته است. ۱. فرهنگ پهلوانی فرهنگ پهلوانی یا “جوانمردی”، قلب تپنده کشتی سنتی ایران و مجموعه ارزشهای اخلاقی است که یک قهرمان واقعی باید به آنها پایبند باشد. ویژگیهای یک پهلوان: جوانمردی: این مفهوم فراتر از شجاعت جسمی، شامل شرافت، وفاداری، دفاع از مظلوم
همکاریهای انرژی چین و روسیه: رویکردها، شرایط و پیامدها
دکتر معصومه محمدی پژوهشگر ارشد روابط بین الملل مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC همکاریهای انرژی میان چین و روسیه در دهههای اخیر به یکی از مهمترین محورهای روابط دوجانبه و معادلات ژئوپلیتیک اوراسیا بدل شده است. دو عامل اساسی در این روند نقش تعیینکننده داشتهاست. نخست، تحریمهای غرب علیه روسیه پس از بحران اوکراین در ۲۰۲۲ که باعث تغییر مسیر صادرات انرژی مسکو شده است و دوم، نیاز روزافزون چین به امنیت انرژی در شرایطی که این کشور به بزرگترین واردکننده نفت خام و یکی از بزرگترین خریداران گاز طبیعی جهان تبدیل شده است. این تحولات همکاریها را از سطحی تاکتیکی و محدود به سطحی راهبردی و ساختاری منتقل کرده است. پرسش محوری این یادداشت آن است که: چه شرایط و رویکردهایی همکاریهای انرژی چین و روسیه را تعریف میکنند، این همکاریها از چه سازوکارهایی پیروی میکنند، و پیامدهای اقتصادی و ژئوپلیتیک آنها چیست؟ برای بررسی موضوع، سه
بازطراحی سبد انرژی اروپا در سایه رقابت ژئوپلیتیک
احمد رشیدی نژاد پژوهشگر روابط بینالملل مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC با روی کار آمدن پوتین در روسیه، گاز طبیعی به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای ژئوپلیتیک روسیه در عرصه بینالمللی، بهخصوص در اروپا، تبدیل شد. منابع عظیم انرژی، بهویژه هیدروکربنها، نه تنها موتور محرک اقتصاد روسیه بودند، بلکه در نگاه کرملین اهرمی قدرتمند برای پیشبرد اهداف سیاسی و تغییر موازنه قدرت جهانی محسوب میشدند. پوتین در رساله دکترای خود صراحتاً تأکید کرده است، که منابع طبیعی نه تنها توسعه اقتصادی کشور را تضمین میکنند، بلکه ضمانتی برای کسب موقعیت بینالمللی نیز خواهند بود، و مهمترین این منابع، هیدروکربنها هستند که قویترین ابزار ژئوپلیتیک روسیه به شمار میروند. از طرفی، افزایش مداوم نیاز اروپا به انرژی و نبود گزینههای متنوع برای جایگزینی، بستری ایدهآل برای روسیه فراهم آورد تا از «سیاست انرژی» بهعنوان ابزاری ژئوپلیتیک نهایت بهرهگیری را بنماید. به طوری که به گزارش رویترز تا پیش از
کریدور میانی، ایران و آینده ژئواکونومیک اوراسیا
دکتر مریم وریج کاظمی پژوهشگر مسائل ژئوپلیتیک مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC زلزله های ژئوپلیتیکی به خصوص درگیری روسیه و اوکراین توجهات را به ترسیم مجدد مسیرهای تجاری در سراسر اوراسیا متمرکز کرده است و در این راستا کشورهای آسیای مرکزی تلاش می کنند از طریق همکاری برای توسعه اقتصادی، خود را در مرکز این توجهات قرار دهند. این همکاری به توسعه طرح مسیر حمل و نقل بینالمللی ترانس خزر«TITR» یا «کریدور میانی» که جایگزینی مهم برای مسیرهای تجاری سنتی شرق–غرب است، کمک می کند. در حالی که روسیه و چین سعی دارند بر اساس تحولات جدید ژئوپلیتیکی مانور دهند، اما به نظر ایران در این ابتکارات نادیده گرفته شد و از آن سو ترکیه به یک بازیگر مطرح در عرصه جدید ژئواکونومیک اوراسیا تبدیل گردید که مسیر تجاری و لجستیکی حیاتی بین شرق و غرب جهان را کنترل و نظارت خواهد کرد. اگرچه آسیای مرکزی مملو از
گسترش جنگ در منطقه: گزینه وگزاره های مصر
داود احمدزاده کارشناس مسائل مصر مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC حمله اخیر رژیم صهیونیستی به دوحه قطر برای کشتن رهبران سیاسی حماس در تداوم گسترش جنگ در منطقه با بازتاب های مختلفی روبرو شده است. قطری که متحد استراتژیک آمریکا و اروپا نقش فعالی در معادلات منطقه ای به عنوان میانجی در روند گفتگوها وصلح سازی میان گروه حماس و دیگر گروههای فلسطینی با اسرائیل ایفاگر نقش مهمی را داشته است. فارغ از چرایی حمله به دوحه و اثر این تهاجم در روند تحولات اخیر غرب آسیا بایستی به اثرات فوری ودرازمدت آن در پیچیده تر کردن تحولات منطقه و سرایت بحران به دیگر کشورهای عربی نگاه کرد رژیم صهیونیستی پس از ناکامی های اخیر در نوار غزه برای نابودی حماس و آزادی اسرای خود و همچنین بن بست در تحقق صلح از طریق قدرت نظامی به حملات گسترده به زیرساخت ها و مراکز کشورهای جون لبنان یمن
ترکیه و سازمان همکاری شانگهای؛ اولویت اقتصاد بر سیاست راهبردی
اسلام ذوالقدرپور پژوهشگر ارشد روابط بینالملل مرکز بینالمللی مطالعات صلح – IPSC چکیده سیاست خارجی ترکیه در دهههای اخیر ترکیبی از گرایش به ساختارهای غربی و بهرهگیری از فرصتهای شرقی بوده است. در حالی که این کشور همچنان آرمان پیوستن به اتحادیه اروپا و حفظ جایگاه خود در ناتو را دنبال میکند، همزمان کوشیده است از ظرفیتهای اقتصادی سازمان همکاری شانگهای نیز استفاده کند. رویکرد ترکیه در قبال شانگهای نه عضویت کامل و تعهدات گسترده، بلکه حضور بهعنوان «شریک گفتوگو» بوده است؛ جایگاهی که به آنکارا امکان میدهد بدون هزینههای سیاسی سنگین، از مزایای اقتصادی این سازمان بهرهبرداری کند. این وضعیت نشاندهنده تاکتیکی حسابشده است که ترکیه با آن تلاش میکند بیشترین منفعت اقتصادی را با کمترین هزینه سیاسی به دست آورد. افزون بر جنبههای اقتصادی، ترکیه از ارتباط خود با شانگهای بهعنوان ابزاری برای افزایش قدرت چانهزنی در برابر غرب استفاده میکند. این کشور با برجستهسازی روابط شرقی، اتحادیه
راهبرد روسیه در گسترش سازمان همکاری شانگهای؛ از گسترش عددی به گسترش کارکردی هدایتشده
دکتر معصومه محمدی پژوهشگر ارشد روابط بینالملل مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC سازمان همکاری شانگهای (SCO) در دو دهه گذشته از یک بستر امنیتی–منطقهای با تمرکز بر مقابله با تروریسم و افراطگرایی، به یک نهاد چندوجهی با دستورکارهای متنوع اقتصادی، مالی، ترانزیتی و سلامت عمومی تبدیل شده است. روسیه، بهعنوان یکی از بنیانگذاران و بازیگران محوری این سازمان، نقشی کلیدی در تعیین مسیر گسترش و تعمیق فعالیتهای آن ایفا میکند. این یادداشت با نگاهی نو، دو مفهوم «گسترش کارکردی هدایتشده» و «گسترش بیتناظر» را بهعنوان چارچوب تحلیلی ارائه میدهد تا نشان دهد مسکو فراتر از افزودن اعضا، به دنبال نهادینهسازی سازوکارهای کارکردی خاص و ایجاد لایههای متفاوتی از مشارکت است. وضعیت اعضا و لایههای پیرامونی: دایرههای هممرکز شانگهای چین، روسیه، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ازبکستان، هند، پاکستان، ایران و بلاروس ده عضو دائم شانگهای می باشند. پیوستن بلاروس در ۲۰۲۴، نقطه عطفی بود که برای نخستین بار یک
ای ایران بخوان، مؤلفه دگرگونی منابع قدرت راهبردی: بزرگداشت کوروش کبیر همتراز با اربعین حسینی
اسلام ذوالقدرپور پژوهشگر ارشد روابط بینالملل مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC منابع قدرت بازیگران نظام جهانی در بستر آشوبناک جهان کنونی بیشتر تاکتیکی یا مصلحتگرا هستند.روندی که در حلقههای سیاست دفاعی، نظامی، تسلیحات، دیپلماسی شکل گرفته و عمل میکنند تا یک بازیگر بتواند منافع خود در مناسبات قدرت بهویژه تضمین بقای خود را برآورده سازد.اینگونه منابع قدرت تاکتیکی یا مصلحتی(موقت)هزینههای عملیاتی سنگین برای بازیگران بهویژه دولتها دارد، هزینههایی که بسیار فراتر از سود یا منافع آنها میباشد. در مقابل منابع قدرت تاکتیکی، منابع قدرت راهبردی قرار میگیرند که فراتر از تعریف کنونی منابع راهبردی یعنی توان نظامی، امنیتی و تسلیحاتی بوده و حلقههای فرهنگی، تمدنی و دیپلماسی عمومی را دربرمیگیرد. منابع قدرت راهبردی در جهان آشوبناک و آنارشیک کنونی بر اندوختههای فرهنگی و تمدنی بازیگران بنیان شده و با کمترین هزینه میتواند بیشترین منافع را برآورده سازد.منابع راهبردی قدرت در مناطق گوناگون جهان در نبردی پنهان قرار دارند،
مهاجران فلسطینی در جهان و شرایط اقتصادی-اجتماعی آنان
دکتر گلناز سعیدی پژوهشگر روابط بینالملل مقدمه آوارگی فلسطینیان از سال ۱۹۴۸ تاکنون به یک بحران انسانی ممتد و ساختاری بدل شده است که پیامدهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی گستردهای داشته است. در سال ۱۹۴۸، حدود ۷۵۰ هزار فلسطینی در پی جنگها و اشغال سرزمینهای خود آواره شدند و بسیاری از آنان به کشورهای همسایه پناه بردند. این روند در سال ۱۹۶۷ با جنگ ششروزه و اشغال مجدد سرزمینهای فلسطینی تکرار شد و موجهای جدیدی از آوارگی داخلی و خارجی را شکل داد. پس از آن، با وقوع انتفاضهها و دورههای جنگی، شرایط آوارگی تشدید شد و زندگی میلیونها نفر تحت تأثیر مستقیم محرومیت و نابرابریهای ساختاری قرار گرفت. در دهه ۲۰۲۰، همهگیری کرونا و جنگهای ۲۰۲۱ و ۲۰۲۳/۲۰۲۴ در غزه، علاوه بر افزایش آوارگی داخلی، فشارهای مضاعفی بر کشورهای میزبان و جوامع فلسطینی در خارج از منطقه وارد ساخت (Citino, Martín Gil & Norman, 2023; Colonna, 2024; UNRWA,