دکتر سجاد بهرامی مقدم
مدرس گروه علوم سیاسی و روابط بین الملل دانشگاه گیلان
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
نیم قرن از آغاز روابط رسمی دیپلماتیک ایران و فیلیپین در 1964 می گذرد، در طول نیم قرن گذشته، در سطح بین المللی، کلیدی ترین عاملی که بر روابط دوجانبه ایران و فیلیپین تاثیرگذار بوده است متغیر یا عامل ایالات متحده است. در واقع فیلیپین در 1946 پس از چندین سده استعمار اسپانیا و سپس ابالات متحده به عنوان دولتی با حاکمیت مستقل به استقلال دست یافت و از بدو استقلال نفوذ ایالات متحده بر روابط خارجی فیلیپین تداوم یافته است. بر این اساس پیوندهای فیلیپین و ایران متاثر از روابط سیاسی هر دو دولت با ایالات متحده به آرامی رشد می یافت، به طوریکه تا میانه دهه 1960، ایران پذیرای جمعیت قابل ملاحظه ای از فیلیپینی های شده بود که در خارج از کشور در خاورمیانه مشغول کار و فعالیت بودند. در طول دهه 1960، جمعیت فیلیپینی های مقیم ایران به بیش از 15 هزار نفر افزایش یافته بود که عمدتا در شرکت های آمریکایی و سپس اروپایی مستقر در ایران مشغول فعالیت بودند و یا این که در چارچوب برنامه های سازمان ملل متحد در ایران فعالیت داشتند. براین اساس افزایش قابل ملاحظه فیلیپینی ها در ایران که متاثر از جهت گیری های هر دو دولت در همکاری با امریکا بود، فیلیپین و ایران را به از سرگیری روابط رسمی دیپلماتیک ترغیب می کرد.
از طرفی در طول دهه 1960، فعالیت اسلام گرایان در جنوب فیلیپین وارد برهه جدیدی می شد. نفوذ اسلام در فیلیپین به قرن ها پیش برمی گردد که ره آورد تجار و مبلغین مسلمان عرب در حوزه جنوب شرقی آسیا است، در سال 1380 میلادی اولین مسجد توسط اعراب مسلمان در جنوب فیلیپین ساخته شد، هم اکنون حدود یازده در صد از جمعیت 103 میلیون نفری فیلیپین را مسلمانان تشکیل می دهند که پس از اکثریت 86 درصدی مسیحیان، بزرگترین جمعیت مذهبی این کشور هستند. رشد سازمانی جنبش های اسلام گرای فیلیپین در طول دهه 1960، بر اهمیت یافتن گسترش پیوندهای سیاسی با دولت های غرب گرای مسلمان برای فیلیپین افزود، این عامل نقش قابل ملاحظه ای در گسترش مناسبات سیاسی فیلیپین و پادشاهی ایران ایفا کرد، پس از 1979، نیز چالش اسلام گرایی در فیلیپین متغیری مهم بوده است که بر مناسبات سیاسی تهران و مانیل تاثیر گذاشته است، بویژه پس از 1979، فیلیپین نسبت به تاثیر انقلاب اسلامی ایران و حمایت ایران از مسلمانان این کشور نگرانی های امنیتی داشته است. از طرفی فیلیپین امیدوار بوده است که از گسترش مناسبات سیاسی با تهران برای کسب حمایت سیاسی از حاکمیت و تمامیت سرزمینی خود در نهادهای بین المللی از جمله سازمان کنفرانس اسلامی/ سازمان همکاری اسلامی و جنبش عدم تعهد بهره گیری نماید.
علاوه بر آن نفت یک عامل قابل ملاحظه دیگری است که بر روابط دو دولت تاثیر گذار بوده است. در دوره زمانی 1967 الی 1973، که متاثر از کشمکش اعراب- اسراییل، بهای نفت در بازار بین المللی افزایش یافته بود، ایران به کمترین بهای ممکن نفت وارداتی فیلیپین را تامین می کرد، پس از 1979، که نظام سیاسی ایران در پی انقلاب تغیر یافت نیز ایران یکی از مهترین تامین کنندگان واردات نفت فیلیپین بوده است. در واقع واژگونی پادشاهی محافظه کار و غرب گرای ایران و متعاقب آن تجدید نظر در روابط ایران و ایالات متحده سبب شد که شرکت های امریکایی و بسیاری از شرکت های اروپایی ایران را ترک کنند و برنامه های سازمان ملل متحد که با حمایت ایالات متحده در ایران در جریان بود نیز پس از پیروزی انقلاب اسلامی در زمینه های مختلفی متوقف شد. بر این اساس فیلیپینی های مقیم ایران که عمدتا در شرکت های غربی و تحت برنامه های سازمان ملل متحد در ایران فعالیت داشتند در طول سالهای اولیه انقلاب اسلامی ایران را ترک کردند. اما واردات نفت فیلیپین از ایران تداوم خود را حفظ کرد.
انقلاب اسلامی ایران و راوبط دو جانبه
پس از 1979، ایالات متحده به گونه ای دیگر بر روابط فیلیپین با ایران تاثیرگذار بوده است. در دوره پس از 1979، ایالات متحده نفوذ جهانی خود را علیه جمهوری اسلامی ایران به کار گرفته است، به عبارتی ایالات متحده، رشد جمهوری اسلامی ایران را به مثابه تهدیدی برای منافع خود در خاورمیانه مورد مداقه قرار داده است و در این راستا تحریم های بانکی که تا 2012 میلادی از جانب ایالات متحده نسبت به ایران در دستور کار قرار گرفت بر مناسبات اقتصادی ایران و فیلیپین تاثیرگذاشته است. به طوریکه فیلیپین در همکاری با ایالات متحده در سال 2012، واردات نفت از ایران را متوقف کرد و تنها پس از توافق هسته ای ایران در جستجوی تداوم واردات نفت از ایران برآمد.
علاوه بر نفت، کنسانتره مس، اتیلن، نیترات آمونیوم، قیر آسفالت، روغن صنعتی مهمترین کالاهایی هستند که فیلیپین از ایران وارد می کند، و عمده ترین کالاهای وارداتی ایران از فیلیپین نیز محصولات کشاورزی از قبیل موز، آناناس، نارگیل، میوه های خشک و کالاهای صنعتی از جمله دیگ های بخار و پلاستیک است. ایران در واقع بزرگترین وارد کننده موز فیلیپین در خاورمیانه محسوب می شود و تقریبا 80 درصد واردات موز ایران از فیلیپین تامین می شود. به طور کلی مجموع تجارت دوجانبه دو دولت در طول دهه گذشته رشد قابل ملاحظه ای نداشته است به گونه ای که کل تجارت دو کشور در سال 2010، یعنی تا پیش از اعمال تحریم های جدید بانکی ایالات متحده بر علیه ایران، معادل 169 میلیون دلار بوده است، که از این میزان، حدود 110 میلیون صادرات ایران به فیلیپین و حدود 59 میلیون دلار نیز رقم صادرات فیلیپین به ایران بوده است. که در مقایسه با آن در سال 2015، حجم تجارت دوجانبه فیلیپین و امارات متحده عربی بالغ بر 755 میلیون دلار بوده است. دیگر زمینه همکاری دو دولت ایران و فیلیپین صنعت توریسم است که عمدتا به بازدید جهانگردان ایرانی از فیلیپین مربوط است. در زمینه های دانشگاهی نیز مطابق آمار سال 2011، بیش از 3225 دانشجوی ایرانی در فیلیپین مشغول تحصیل بوده اند که اغلب در رشته های پزشکی و دندانپزشکی و مهندسی در دانشگاههای انگلیسی زبان این کشور جذب شده اند، و سومین جمعیت بزرگ دانشجویان خارجی در فیلیپین را تشکیل می دهند، علاوه بر آن مجموع جمعیت ایرانی های مقیم فیلیپین در سال 2013، حدود 7 هزار نفر بوده است و جمعیت فیلیپینی ها در ایران نیز 3640 نفر بوده است که از این تعداد 952 نفر با ایرانی ها ازدواج کرده و مقیم دایمی محسوب می شوند.
چشم انداز آینده روابط
در خصوص چشم انداز آینده روابط دو دولت اگرچه انتظار می رود واردات نفت فیلیپین از ایران افزایش پیدا کند، اما با توجه به متغیرهای دخیل به نظر نمی رسد که تحول چشمگیری در مناسبات دو کشور رخ دهد. اگر چه فیلیپین در طول سال 2017، جزو ده کشوری است که بالاترین نرخ رشد اقتصادی را دارند و برآورد می شود که در طول سالهای پیش رو نرخ رشد بالای اقتصادی این کشور حفظ شود اما در مقایسه با دیگر اقتصادهای پررونق آسیای جنوب شرقی، فیلیپین فاقد یک اقتصاد رقابتی در عرصه بین المللی است و در زمینه سیاسی و امنیتی نیز به رغم تنش های لفظی و مواضع مانیل نسبت به ایالات متحده در سالهای اخیر، ترس از رشد فزاینده چین و چالش اسلام گرایی در قلمرو این این دولت، مانیل را ناگزیر از گسترش پیوندهای امنیتی با ایالات متحده خواهد کرد که دلالت چنین روابطی به معنای آن است که سیاست واشنگتن نسبت به تهران هم چنان آثار ناخوشایندی بر روابط نه چندان گسترده ایران و فیلیپین برجای خواهد گذاشت. اساسا ایران بیش حوزه وسیع تر آسیا پاسیفیک به معادلات امنیتی در خاورمیانه و غرب است که حساسیت دارد، و آنگونه که منافع تهران، در خاورمیانه و نسبت به قدرت های غربی مورد تمرکز قرار گرفته است، منافع استراتژیک ایران در بازارهای بین المللی از جمله بازارهای در حال رشد حوزه جنوب شرقی آسیا آنگونه که می بایست مورد مداقه قرار نگرفته است. پرواضح است که نفوذ ایالات متحده به عنوان قدرتی غربی در حوزه جنوب شرقی آسیا در عدم گسترش حضور ایران در این منطقه نقش داشته است، اما به نظر می رسد که توجه ایران به آسیای جنوب شرقی بیش از آنکه بر پایه محاسبه منافع استراتژیک کشور در بازارهای بین المللی استوار باشد پاسخی به فشارهایی غرب بوده است. از طرفی رشد اقتصادهای پررونق آسیایی در طول دو دهه گذشته محدودیت های ساختاری بخش های اقتصادی غیر رقابتی ایران را در بازارهای آسیایی افزایش داده است و تنها اراده سیاسی نخبگان متنفذ برای ظهور اقتصادی ایران در ردیف قدرت های نوظهور آسیایی و امیدهای قرن است که می تواند چشم انداز تحولی چشمگیر در روابط ایران و کشورهای حوزه جنوب شرقی آسیا را رقم بزند.
واژگان کلیدی: روابط ایران و فیلیپین، عوامل،چشم انداز آینده