مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

نقش کُردها در بی ثباتی های آتی در ترکیه غرب بدنبال بالكانيزاسيون در خاورميانه – گفتگو با دکتر ابومحمد عسگرخانی

اشتراک

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

 

بیان رخداد

قدرت های فرامنطقه ای اهداف، منافع و سیاست های آنها طی دو چند سده اخیر و بخصوص در طول سده بیستم و سالهای نزدیک به امروز همواره یکی از فاکتورهای تاثیر گذار بر وضعیت و کیفیت تحولات و رخدادهای منطقه ژئواستراتژیک خاورمیانه بوده است. این وضعیت طی دوره های مختلف و به شکل های متفاوت همواره بازتولید شده است در همین راستا دکتر ابومحمد عسگرخانی استاد روابط بین الملل دانشگاه تهران معتقد است که غربی ها بدنبال نوعی بالکانیزاسیون در منطقه هستند که برخی کشورهای منطقه نیز نادانسته به آن دامن می زنند. لازم به ذکر است که دکتر عسگرخانی در حال حاضر رئیس مرکز بین المللی مطالعات عالی دانشگاه تهران است و آنچه که در ادامه خواهد آمد گفتگویی کوتاه در خصوص بالکانیزاسیون در خاورمیانه است.

به عنوان نخستین سئوال، شما در برخی از سخنرانی های خود در دانشگاهها و مراکز علمی داخلی و خارجی از وجود روندی بنام بالکانیزه کردن خاورمیانه نام می برید، لطفاً بفرمایید مراد شما از بالکانیزاسین و اثرات آن چیست؟

د.عسگرخانی: بالکانی کردن یا بالکانیزاسیون به روندی از سیاستگذاری گفته می شود که طی آن تمامیت ارضی یک کشور نسبتاً بزرگ و قدرتمند منطقه ای بنا به مشکلات و بحران های داخلی و تحت تاثیر عوامل و نیروهای خارجی با خطری جدی مواجه شده به نحوی که به مرور زمان شاهد چند تکه شدن و تجزیه آن هستیم.

به لحاظ زمانی بالکانیزاسیون از چه زمان و دوره ای آغاز شده است؟ و حامیان آن چه اهدافی را دنبال می کنند؟

د.عسگرخانی: بالکانیزاسیون پس سقوط اتحاد جماهیر شوروی و خروج جهان از عصر دو قطبی آغاز گردیده است و در آن حکمرانان فعلی نظام بین المللی که شامل آمریکا، اسرائیل و کشورهای اروپای غربی است می کوشند تا در مناطق مختلف جهان، قدرت های منطقه ای ولو در اتحاد با آنها باشند و یا در جبهه مخالف آنها را با این حربه از پای در آورده و مناطق مختلف جهان را خالی از قدرت های منطقه ای کنند. در این روند کشورهای کوچکی تاسیس می شوند که دارای وابستگی های چندی به مرزهای خارج از خود و بویژه قدرت های بزرگ هستند و در نتیجه حکمرانان بین المللی با سهولت بیشتری در این مناطق نفوذ کرده و منافع خود را پیگیری می کنند.

چرا این روند را بالکانیزه کردن می نامید؟ تحولات و حوادث دهه 90 و سالهای اخیر در منطقه بالکان اروپا چه تاثیری بر انتخاب این نام برای روند مذکور داشته است؟

د.عسگرخانی: هماطنور که اشاره کردید منطقه بالکان در قلب اروپا را می توان نقطه نمادین این سیاست نامید چرا که کشور یوگسلاوی طی کمتر از یک دهه دچار بحران های مختلف داخلی شد و همچنین به صحنه زورآزمایی و رقابت آمریکا با روسیه ضعیف شده تبدیل شد. بر اثر مسائل موجود و بخصوص دخالت های غرب، نهایتاً یوگسلاوی به کشورهای کوچک تری تقسیم شد. و از دل این کشور قدرتمند عصر جنگ سرد کشورهای کوچک صربستان، کرواسی، بوسنی و هرزگویین و بعدها کوزوو سر بر آورد. که هیچیک از آنها توانایی قدرت و تاثیر گذاری پیشین بصورت منطقه ای را ندارند.

در کل مکانیسم های اجرایی و عملی کردن بالکانیزاسیون چگونه است؟ به عبارت دیگر با توسل به چه راهها و شیوه هایی در مناطق مختلف بالکانیزه کردن رخ می دهد؟

د.عسگرخانی: امروزه بالکانی کردن به دو شکل مختلف انجام می شود شیوه نخست از طریق نوعی خودمختاری داخلی در کشورهایی که نوعی سیستم فدرال را بصورت تازه برای خود بر گزیده اند رخ می دهد. این در حالی است که این کشورها دارای تجربه و سابقه فدرالیسم و یا برقراری دموکراسی واقعی نبوده اند و در نتیجه این انتخاب سیستم زمینه ساز تجزیه آن خواهد شد. کشور عراق مثال گویایی از این نوع بالکانیزاسیون است اینک بیش از دو دهه است که کُردها در شمال عراق دارای یک دولت اسماً خودمختار اما عملاً فراخودمختار در داخل مرزهای عراق شده اند.

نوع دوم بالکانیزاسیون خودمختاری خود خوانده است که در آن بخشی از یک کشور که دارای ترکیب جمعیتی، نژادی –قومی و مذهبی خاص نسبت به سایر نقاط کشور است بصورت یکجانبه اعلام خودمختاری می کند که این خودمختاری از سوی برخی کشورهای خارجی مورد شناسایی قرار می گیرد. بهترین مثال ممکن برای این امر اعلام خودمختاری و سپس استقلال کوزوو است که این خودمختاری به رغم مخالفت روسیه و صربستان مورد شناسایی آمریکا و کشورهای غربی قرار گرفت و تبدیل به یک رویه شد.

شما معتقدید منطقه خاورمیانه یکی از مناطق مورد توجه حکمرانان بین المللی است و آنها مترصد آن هستند تا نوعی بالکانیزاسیون را در این منطقه پیاده کنند، علت انتخاب خاورمیانه برای این منظور چیست؟

د.عسگرخانی: خاورمیانه یکی از مناطق ژئو استراتژیک خاورمیانه محسوب می شود که با توجه به اهمیت بالای آن، مورد توجه ویژه قدرت های بزرگ بوده و هست به باور من حکمرانان بین المللی به شدت دنبال پیاده کردن بالکانیزاسیون در خاورمیانه هستند تا در اثر آن قدرت های منطقه ای را دچار بحران و سپس تجزیه کنند.

آیا می توانید مثال های بارز و روشنی از این امر که نوعی فرایند بالکانیزاسیون در حال وقوع را در خاورمیانه شاهد هستیم بزنید؟

د.عسگرخانی: عراق یکی از گزینه های مورد نظر است که در مرحله ای جدی از بالکانیزاسیون قرار دارد این وضعیت را در منطقه فدرالی و نسبتاً خودمختار شمال عراق مشاهده می کنید. ]تهدیدهای گاه و بیگاه بارزانی برای اعلام استقلال خود موید این امر است[ و می توان پیش بینی کرد تمامیت ارضی عراق در آینده ای نزدیک به شدت با خطر مواجه خواهد شد. اما گزینه دیگر ترکیه است من سال ها پیش در کنفرانسی در استانبول این خطر را به ترکیه ایها و اساتید دانشگاهی آنها گوشزد کردم اما آنها با سیاست هایشان خود قدم در راهی بی بازگشت گذاشته اند که در آن تمامیت ارضی این کشور با خطری جدی مواجه خواهد شد. به باور من کُردها در بی ثباتی آینده ترکیه نقشی اساسی بازی خواهند کرد و این مساله در کنار اشتباهات سیاست داخلی و خارجی این کشور چشم انداز ناروشنی از آینده ترکیه و تمامیت ارضی این کشور را ترسیم می کند.

یعنی همپیمانی با آمریکا و عضویت در ناتو هم مانع از وقوع بالکانیزاسیون در ترکیه نخواهد شد؟

د.عسگرخانی: در پاسخ شما باید بگویم هرچند ترکیه عضو ناتو و هم پیمان آمریکا و دارای ارتباط دیرینه با اسرائیل است اما باید گفت این کشور واقعیات داخلی کشورش همچون مذهبی بودن آن، وضعیت اقوام و … را فراموش کرده است و همین همراهی با آمریکا و اسرائیل و مشکلات داخلی اش باعث افزایش واگرایی داخلی می شود واگرایی که در استان های جنوب شرقی آن یعنی منطقه کردستان ترکیه شدیدتر و عمیق تر هم می شود.

لذا در پایان باید تاکید کنم که پارادوکس موجود در رفتار ترکیه که حرکت به سمت غرب و ارزش های مورد نظر آنها که در تضاد با واقعیات داخلی این کشور و نیز برخی باورهای اصولی جامعه آن است در عصری که در نظام بین الملل، نوعی بالکانیزاسیون در مناطق مختلف جهان تقویت و حمایت می شود باعث خواهد گشت تا ترکیه خود تبدیل به یک کاندیدای جدی برای بالکانیزاسیون شدن گردد.

******

گفتگو از اردشیر پشنگ

مطالب مرتبط