مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

نقش و رویکرد جریان های داخلی در بحران کنونی پاکستان – گفتگو با ماشاءالله شاکری

اشتراک

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

 

 

در هفته های اخیر پاکستان با تحولات و اعتراض های گوناگونی همراه بوده است در این راستا تحولات چند هفته اخیر پاکستان و نقش و نگاه جریان های سیاسی این کشور باعث شد تا به گفتگویی با ماشائ اله شاکری سفیر پیشین ایران در پاکستان بنشینیم.

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: اگر بخواهیم به تحولات پاکستان در چند هفته ی گذشته نگاهی داشته باشیم، علل و عوامل مختلف پدیداری بحران کنونی پاکستان چیست؟

موضوع بی ثباتی دولت ها در پاکستان موضوع جدیدی نیست. یعنی تنها دوره ای که یک دولت باثبات از حزب مردم یعنی ائتلاف حزبی مردم با سایر شرکای حزبیش انجام شد، همین دوره ی گذشته ای بود که در سال 2013 به پایان رسید. پاکستان از سال 1947 که استقلال پیدا کرده است، تقریبا نصف دوران حیات خود را با کودتاها به سر برده است. کودتای ایوب خان، یحیی خان، ژنرال ضیاءالحق، بعد هم کودتای ژنرال مشرف را داشته است. این ها در مجموع بیش از 30 سال در پاکستان حاکمیت داشتند، بنابراین این دوره ی حاکمیت نظامیان، دوره ی حاکمیت دموکراتیک نبوده است. بقیه دوره ها عبارتند از دوره ی ذوالفقار علی ، بی نظیربوتو و دوره ی و… و دوره بی نظیر بوتو و دو دوره نواز شریف تنها یک دوره را می توانیم نام ببریم که بعد از ژنرال مشرف حکومت حزب مردم توانست پنج سال خود را تمام کند، البته نه با یک نخست وزیر. آقای یوسف رضا گیلانی توسط دادگاه برکنار شد و پس از آن آقای راجا پرویز اشرف، روی کار آمد. حتی در آن دوره هم یک نخست وزیر روی کار نبود.

اتفاقات در پاکستان معلول یک ساختار نابسامان و عوامل مختلف از جمله خود قانون اساسی پاکستان، ارتش پاکستان، محافل قدرت در پاکستان است. بنابراین این بار هم که نواز شریف و حزب مسلم لیگ به قدرت رسیدند، علائم و نشانه هایی از بروز یک سری بحران ها و تلاطم ها در عرصه ی سیاسی پاکستان قابل پیش بینی بود. آقای عمران خان در بدو امر سعی کرد جوری با حاکمیت کنار بیاید و خود را در ایالت پختونخواه که دولت در دستش بود راضی نگه دارد، اما به نظر می آید عوامل پشت پرده ای که قدرت را در پاکستان در دست دارند، فعال شدند و عمران خان را به صف اول اعتراضات پیش بردند. آقای طاهر القادری هم که یک روحانی صاحب تشکیلات در پاکستان بود و تقریبا با عمران خان هم هدف بودند، از کانادا به پاکستان برگشت. این جریان در 14 آگوست امسال کلید خورد و یک راهپیمایی از سمت لاهور به سمت اسلام آباد شکل گرفت.

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: نقش آقای طاهری چیست؟ نوع نگاه ایشان و حزبشان به تحولات پاکستان چگونه است؟

در یک تعریف می توان گفت آقای طاهر القادری یک روحانی صاحب نفوذ، با قدرت کلان بسیار قوی و برجسته است. دوم این که خاستگاه اجتماعی او از بین جامعه ی سنی مذهب و بریلوی مسلک پاکستان است که تقریبا 80% جمعیت سنی های پاکستان را تشکیل می دهند. آن ها از محبان اهل بیت هستند، خود طاهر القادری هم از محبان اهل بیت است که به زیارت عتبات می رود. طاهر القادری به این اعتقاد که جامعه ی پاکستان را فساد گرفته است، بعد از سال ها مطالعه و حضور در کشور کانادا و ایجاد شبکه ای از مخاطبان و وفاداران و پیروان خود احساس می کند وظیفه ی اوست که به عرصه ی سیاسی وارد شود. وی بر این نظر است که دیگر نمی توان با موعظه های مذهبی جامعه را اصلاح کرد و با هدفی به نام انقلاب وارد جامعه ی پاکستان شد. به نظر می آید او بعضی از عوامل قدرت گیری در پاکستان را نادیده انگاشت و روی بعضی از عوامل قدرت مانند حمایت های مردمی زیاد حساب باز کرد و نتوانست بسیجی از مردم انجام دهد و به سمت خیابان ها بکشاند. طاهر القادری در این دو نقطه خطای محاسباتی داشت، هدفش ایجاد یک تحول بنیادین در ساختارهای سیاسی پاکستان بود که البته چون این خطا را در محاسباتش داشت، به نتیجه نرسید.

مرکز بین المللی مطالعات صلح: اگر بخواهیم به نگاه احزاب مختلف پاکستان به تحولات کنونی بپردازیم، نگاه حزب مردم در شرایط کنونی، به تحولات پاکستان چگونه است؟

امروز در مجلس پاکستان حزب مردم در اقلیت بی سابقه ای حزب مردم در یک اقلیت بسیار بی سابقه ای به سر می برد. شاید از زمانی که ذوالفقار بوتو حزب مردم را تشکیل داد، تا به امروز انقدر تعداد کرسی های حزب مردم در پارلمان کم نبوده است. از نظر کمی، حزب مردم خیلی توانایی تاثیرگذاری در تصمیمیات مجالس را ندارد، اما با توجه به سابقه و پیشینه ی تاریخی که دارد و چهره های برجسته ای هم مانند سناتور رضا ربانی، آقای خورشیدشاه و.. دارای وزن و اقتدار در کلام هست. از منظر دیگر بالاخره حزب مردم به حمایت حزب مردم نیاز دارد، حزب مردم به پایدارای دولت نواز نیاز دارد. به دلیل این که اگر این دولت شکست بخورد فردا همین اتفاق برای حزب مردم هم خواهد افتاد. یعنی با کشاندن مردم به سمت خیابان ها، دولت را سرنگون می کنند. این نباید به عنوان یک رویه در پاکستان تصویب شود. از منظر دیگر بالاخره حزب مسلم لیگ نواز به حمایت حزب مردم نیار دارد و از سوی مقابل حزب مردم به پایداری دولت نواز نیازمند است حزب مردم از یک سو بالاخره خود را پاسدار آن چه که خود آن را دموکراسی و شریک صیانت از این دموکراسی می بیند و خودش را در جبهه ی نواز می بیند، از یک سو هم البته به عنوان حزب مخالف است. نسبت به رویکردهای سیاسی حزب نواز انتقاداتی دارد و سعی می کند با یک نوع مداخله گری و با یک نوع میانجی گری، بین مخالفین و حاکمیت در پاکستان التیام بخشد.

مرکز بین المللی مطالعات صلح: با توجه به تحولات سه هفته ی گذشته، نقش نفوذ عمران خان تا چه حد تغییر کرده؟ آیا همان نقش قبلی را دارد؟

عمران خان به عنوان یک ستاره ی کریکت در پاکستان دارای محبوبیت بالایی است. شخصیتی است که تا به امروز غیرممکن هایی را در پاکستان ممکن کرده است. اولین کاری وی پاکستان را قهرمان دنیا کرد و هنوز این افتخار را کس دیگری نتوانسته کسب کند. دومین کار وی تاسیس بیمارستان سرطان به نام مادرش در لاهور است و هنوز پذیرای بیماران صعب العلاج بیمارستانی است. این کار عام المنفعه ای او محبوبیت او را بیشترکرده است. سوم این که بنیان گذار حزب تحریک پاکستان بوده، یعنی یک چهره ی ورزشی وارد سیاست شده و توانسته در دوران کوتاه حیات سیاسی حزبش موفقیت های قابل توجهی را به دست آورد و چهره های با نفوذی را از احزاب مختلف غصب کند. چهره هایی مثل جاوید، مهبد قریشی و دیگران که چهره های برجسته ی احزاب دیگری بودند جذب حزب وی شدند و کرسی هایی را هم در سطح پارلمان فدرال و هم در سطح ملی داشته باشند و دولتی هم در ایالت پختونخواه تشکیل داده است. عمران خان چهره ی غیرقابل حذف در عرصه ی اجتماعی و سیاسی پاکستان است. اما این که اقدام امروزش به ناکامی انجامید هم واقعیتی دیگر است. به نظر من عمران خان دست به یک بازسازی مجدد در داخل حزب و سیاست های حزب خواهد زد و باز در عرصه ی سیاسی پاکستان ظاهر خواهد شد. عمران خان آن طور که من دیدم و چندین جلسه با ایشان و مرام سیاسی شان صحبت کردم، دارای یک اراده ی بسیار قوی است. دموکراسی در پاکستان شکل خاص خود را دارد. بعضی مواقع چهره های سیاسی باید در زمینی بازی کنند که برای آن ها طراحی شده است. امروز عمران خان در زمینی بازی کرد که مربی آن کس دیگری بود و از خارج از زمین او را هدایت می کرد و عمران خان نتوانست از هدفی که تعریف کرده بود کامیاب شود.

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: چه عواملی در تداوم حکومت آقای شریف در پاکستان دخیل است؟

اولین مشکل نواز شریف مسئله ی اقتصاد و انرژی پاکستان است. اگر نواز شریف بتواند رشد اقتصادی در کشور را بالا ببرد،امنیت و تامین امنیت را به ارتش بسپارد و در خصوص تامین انرژی و برق برای صنایع پاکستان، برای معیشت مردم و زندگی مردم، تدبیری بیندیشد، موفق خواهد شد و کارنامه ی خوبی از خود ارائه خواهد داد. اما این چالش ها بسیار جدی است.. بحث دیگر هم این که اگر نواز شریف بخواهد واقع بینانه به مسائل خود بپردازد باید، با همسایگانش از جمله جمهوری اسلامی ایران رویه ی تعامل سازنده ای را طراحی کند و کمتر از کشورها و حکومت هایی که در این منطقه حضور ندارند، حرف شنوی داشته باشد. فردای نواز شریف بستگی به این دارد که چگونه بتواند سعادتمندی مردم خود را از رهگذر ایجاد مناسبات سازنده با همسایگانش طراحی کند.

مطالب مرتبط