هادی زرگری
مرکز بینالمللی مطالعات صلح – IPSC
بیان رخداد:
در حالی که در چند ماه گذشته تهدید ایران به حمله نظامی از سوی برخی رهبران سیاسی و مقامات نظامی رژیم صهیونیستی به یکی از خبرهای روزمره بسیاری از رسانههای غربی تبدیل شده بود، و حتی برای اعمال فشار بر ایران در رابطه با برنامه هستهای کشورمان این موضوع از سوی برخی رسانهها و مقامات رسمی کشورهای غربی نیز تکرار میشد، این روزها سخنی از تهدید ایران به حمله نظامی از سوی مقامات این رژیم صورت نمیگیرد. در واقع با وقوع جنگ بین رژیم صهیونیستی و حماس در پی حملات هوایی ارتش این رژیم به نوار غزه و متعاقب آن مقاومت هشت روزه حماس در مقابل این حملات، شاهد توافقی به عنوان آتش بس بین اسرائیل و حماس به عنوان دو طرف جنگ بودیم که نه تنها منجر به پایان دادن به بمباران نوار غزه شد بلکه برخی مواد آن مانند اجازه رفت و آمد و انتقال مواد غذایی بعد از چند سال برای غزه و تعهد به عدم تکرار هر گونه حمله نشان از پذیرش قدرت حماس از سوی اسرائیل در این جنگ و ناکامی آن در دسترسی به اهداف خود در حمله به نوار غزه دارد. اما آنچه در این میان به عنوان پیامدهای این جنگ مطرح است این موضوع میباشد که با توجه به مقاومت حماس و توان آن در تهدید امنیت اسرائیل که بنا به به سخنان رسمی و غیر رسمی مقامات حماس، سران رژیم صهیونیستی و برخی مقامات نظامی ایران نتیجه کمک نظامی و فنی ایران به حماس بوده است، مقامات رژیم صهیونیستی متوجه ضعفهای نظامی خود و توان نظامی مستقیم و غیر مستقیم (نیروهای حزب الله و حماس) ایران در مقابله با اسرائیل شده اند که این امر جدا از مباحث نظامی در جنبه های سیاسی – دیپلماتیک نیز منجر به تقویت مواضع ایران شده است.
واژگان کلیدی: ایران، حماس، رژیم صهیونیستی، برنامه هستهای ایران
تحلیل رخداد:
در حالی که در چند ماه گذشته با افزایش فشارهای کشورهای غربی علیه جمهوری اسلامی ایران همواره شاهد تهدید رژیم صهیونیستی به حمله به ایران و تاسیسات هستهای آن برای جلوگیری از پیشرفت برنامهی هستهای بودهایم، و کشورهای غربی نیز با هدف افزایش فشارهای همه جانبه علیه ایران در محافل سیاسی و رسانهای خود بازتاب گستردهای از این موضوع دادهاند[1]، اقدام رژیم صهیونیستی در حمله به نوار غزه و مهمتر از آن مقاومت حماس در مقابل این حملات با پیامدهای منطقهای زیادی همراه بوده است که شاید بتوان یکی از مهمترین این پیامدها را تقویت مواضع ایران در چند عرصه نظامی، سیاسی و دیپلماتیک در کنار شکست اسرائیل توصیف نمود.
در صورتی که بتوان آمادگی برای حمله به ایران را در ارزیابی اقدام اسرائیل در حمله به نوار غزه یکی از چندین هدف رهبران این رژیم در این اقدام تجاوزکارانه بر شمرد، میتوان اظهار داشت که با توجه به ناکامی اسرائیل در دستیابی به اهداف نظامی خود در جریان حمله به نوار غزه و اجبار آن به پذیرش آتش بس و همچنین غیر قابل مقایسه بودن قدرت نظامی ایران با حماس به عنوان گروهی سیاسی که در مقابل ارتش اسرائیل مقاومت کرد، میتوان بیان نمود که نه تنها رژیم صهیونیستی حداقل در دستیابی به اهداف خود ناکام مانده است[2] بلکه شکست آن نیز در عدم تحمیل شکست به حماس باعث عدم تکرار ادعای حمله نظامی به ایران و عدم مطرح کردن تهدید نظامی علیه سیاستهای هستهای ایران حداقل تاکنون گشته است که این امر کاهش فشارها در محافل رسانهای را برای ایران به همراه داشته است.
نکته مهم دیگر در این رابطه استفاده حماس از موشک فجر 5 در این جنگ و در تهدید مستقیم شهرهای اصلی رژیم صهیونیستی میباشد که بنا به سخنان رسمی و غیر رسمی رهبران سیاسی و نظامی ایران و حماس، این موشکها توسط ایران به حماس واگذار شده است و یا حداقل تکنولوژی ساخت آنها از طریق ایران در اختیار حماس گذاشته شده است که با این وصف میتوان بیان کرد که حماس با تکنولوژی نظامی ایران تهدیدات مستقیمی را علیه تل آویو ایجاد کرد[3] که نشان از تقویت قدرت متحدان و ابزارهای منطقهای ایران در مقابل اسرائیل دارد. در واقع همانطور که جان بولتون نماینده سابق امریکا در سازمان ملل و از جمهوری خواهان تندرو امریکا بیان نموده است، به دلیل عدم شکست نظامی حماس از سوی اسرائیل، ایران در جریان جنگ اخیر غزه در منطقه قویتر شده است و متحدان و ابزارهای آن نیز قویتر و تاثیرگذارتر گشتهاند. بدین نحو که همانطور که در این جنگ در مورد توان موشکی حماس – که البته وابسته به ایران میباشد – ثابت شد مواضع نظامی ایران در منطقه تقویت شده و در صورت هرگونه حمله رژیم صهیونیستی علیه ایران، ایران توان این را خواهد داشت که از سه جهت (ایران، حزب الله و حماس) اسرائیل را مورد هدف حمله موشکی قرار دهد.[4]
ناکامی نظامی رهبران رژیم صهیونیستی در حمله به نوار غزه طرح احتمالی این رژیم در حمله بعدی علیه ایران، که به مراتب قدرتمندتر از حماس میباشد، را از بین برده است. این موضوع با پیامدهای سیاسی خاص خود نیز منجر به تقویت مواضع سیاسی و دیپلماتیک ایران نیز در کنار مواضع نظامی آن گشته است. از آنجا که در جریان مذاکرات ایران با کشورهای غربی در جریان برنامه هستهای ایران، امکان استفاده از گزینه نظامی علیه ایران همواره به عنوان یکی از گزینههای موجود در مقابل ایران با هدف اعمال فشار بیشتر مطرح میشد، و این امر با روند تهدیدهای نظامی اسرائیل علیه کشورمان حالت جدیتری به خود گرفته بود، ناکامی اسرائیل در دستیابی به اهداف نظامی خود در مقابل حماس در جنگ اخیر به عنوان مقدمهای برای جنگ با ایران از میزان فشارهای سیاسی علیه ایران در جریان رسیدگی به پروندهی هستهای اش میکاهد. در واقع حذف حداقل موقت امکان استفاده از گزینه نظامی علیه ایران میتواند از میزان فشارها علیه آن کاسته که این امر به طور ویژه با توجه به کاهش فشارها و تقویت مواضع بر جریان مذاکرات هستهای ایران با کشورهای غربی تاثیرگذار خواهد بود.[5]
اما نکته مهم در این رابطه زمان وقوع جنگ و متعاقب آن مقاومت نظامی حماس با کمک موشکهای فجر 5 ایران در مقابل اسرائیل است. چرا که این شکست برای اسرائیل امکان اتخاذ حملهای علیه ایران از سوی این رژیم را به حداقل میزان ممکن کاهش میدهد و با توجه به مذاکرات پیشروی ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی و همچنین مهمتر از آن در این رابطه مذاکرات با گروه 1+5، این امر یعنی کاهش جدی فشار علیه ایران در رابطه با امکان استفاده از گزینه نظامی توسط اسرائیل و یا حذف تهدیدهای نظامی این رژیم میتواند به میزان زیادی در مذاکرات آتی ایران با غرب تاثیرگذار بوده به نحوی که دیگر با بیان تهدیدهای نظامی قبل از برگزاری مذاکرات امکان تحت فشارقرار دادن ایران کاهش یافته است.
دورنمای رخداد:
در حالی که بسیاری از تحلیلگران در محافل رسانهای و سیاسی یکی از اهداف رژیم صهیونیستی در حمله به نوار غزه را مقدمهای برای حمله به ایران بیان نمودهاند، ناکامی نظامی این رژیم در مقابل مقاومت حماس، که با کاربرد موشکهای دوربرد موجبات توافق اسرائیل برای پذیرش آتش بس را فراهم آورد، با توجه به قدرت نظامی ایران موجب حذف گزینه نظامی علیه ایران از سوی رژیم صهیونیستی و همچنین حذف تهدید نظامی ایران از سوی این رژیم در زمان کنونی شد. این امر پیامدهای مهمی برای ایران میتواند داشته باشد که علاوه بر حذف فشارهای نظامی علیه ایران، موجب کاهش فشارهای وارده علیه آن در جریان مذاکرات در رابطه با برنامه هستهایاش خواهد شد. در واقع از آنجا که همواره قبل از برگزاری هر یک از ادوار مذاکرات ایران با کشورهای غربی در رابطه با برنامه هستهای ایران همواره شاهد افزایش تهدیدات نظامی علیه ایران با هدف افزایش فشارهای سیاسی بر آن به عنوان یکی از گزینه های موجود در برخورد با ایران بودهایم و از آنجا که این تهدیدات عمدتا توسط رهبران سیاسی و نظامی رژیم صهیونیستی نیز به طور جدیتری مطرح میشد، ناکامی نظامی اسرائیل در مقابل حماس به عنوان یکی از گروه های نزدیک به ایران موجب شده است که حداقل در زمان کنونی و در آستانه مذاکرات آتی ایران با گروه 1+5 این رژیم به عنوان یکی از همراهان کشورهای غربی در اعمال فشار بر ایران در موقعیتی نباشد که تهدیدی نظامی علیه ایران مطرح نماید.
اما آنچه در رابطه با پیامدهای جنگ اخیر غزه در رابطه با تحولات آینده شایان توجه است این موضوع میباشد که با توجه به چگونگی روند جنگ غزه و چگونگی امکان مقاومت نظامی حماس، پس از شائبههای ماههای اخیر در رابطه با دور شدن حماس از ایران، بار دیگر شاهد افزایش ارتباط این گروه فلسطینی با ایران خواهیم بود. در واقع همچنان که از سخنان رهبران حماس نمایان بود، مقاومت نظامی آن در مقابل اسرائیل وابسته به کمکهای ایران بوده و این امر در آینده نیز با توجه به اهمیت فراوان این کمکها باعث تداوم ارتباط نزدیک این گروه فلسطینی با ایران خواهد شد که این امر تقویت نفوذ منطقهای ایران را نیز به همراه خواهد داشت.
منابع:
[1]-“Netanyahu Steps Up Israeli Threats Against Iran” , http://www.voanews.com/content/netanyahu-steps-up-israeli-threats-against-iran/1505778.html
[2] – “میزان موفقیت رهبران رژیم صهیونیستی در دستیابی به اهداف خود در حمله به غزه و پیامدهای آن”،
http://peace-ipsc.org/fa
3- Martin Fletcher, “ What Gaza fighting taught Israel about possible war with Iran“, http://worldnews.nbcnews.com/_news/2012/11/23/15357759-what-gaza-fighting-taught-israel-about-possible-war-with-iran?lite
4-John Bolton, “ How Gaza war boosts nuke drive”, http://www.nypost.com/p/news/opinion/opedcolumnists/iran_sitting_prettier_hlNiRoukvkZnsZCI3oekLP
[5], -Kaveh Afrasiabi, “Gaza War may strengthen Iran’s hand”, http://www.atimes.com/atimes/Middle_East/NK29Ak01.html