مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

پیامدهای امنیتی مداخله قدرت هاي اروپايي در بحران سوریه

اشتراک

رضا اختياري اميري

دکترای تخصصی روابط بین الملل، استادیار گروه علوم سیاسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه مازندران

مرکز بین المللی مطالعات صلح IPSC

 

بدنبال تحولات بهار عربی در ژئوپلتیک خاورمیانه، سوریه نیز دستخوش بحران و نهایتا جنگ داخلی گردید. اما موقعیت استراتژیکی سوریه در معادلات منطقه ای و بین المللی شرایطی را فراهم ساخت تا جنگ داخلی آن کشور به فضایی جهت وزن کشی نیروهای رقیب و مخاصم تبدیل گردد و کنشگران گوناگون منطقه ای و فرامنطقه ای هر یک بر اساس اهداف و منافع خود در این بحران مداخله کنند. در همین ارتباط، فرانسه و انگلستان، در کنار قدرت های دیگر نظیر ایالات متحده و روسیه، از جمله بازیگران فرامنطقه ای بودند که پویش های فعالانه ای را در قبال بحران سوریه اتخاذ کردند. با توجه به این موضوع، سوالی که مطرح می گردد این است که سیاست های انگلستان و فرانسه در قبال بحران سوریه چه پیامدهای امنیتی برای منطقه خاورمیانه بدنبال داشته است؟

از زمان آغاز بحران در سوریه، فرانسه و انگلستان به عنوان دو کنشگر مهم بین المللی که پیوندهای تاریخی و امنیتی با منطقه خاورمیانه و شامات دارند، با هدف حفظ و تامین منافع خود و همچنین با هدف مقابله با تهدیدات چندگانه امنیتی، به حمایت از مخالفان دولت بشار اسد اهتمام نمودند. تشکیل ائتلاف نیروهای مخالف سوری، اتخاذ تحریم ها و اعمال مجازات ها علیه سوریه، تدوین و طرح قطعنامه های ضد سوری در شورای امنیت سازمان ملل، برگزاری اجلاس ها و کنفرانس های متعدد به نفع مخالفین سوریه در پاریس و لندن و دادن تریبون های مختلف به آن ها، پشتیبانی تسلیحاتی- نظامی و اطلاعاتی از معارضین و لغو تحریم تسلیحاتی اتحادیه اروپا در سوریه به منظور مسلح کردن این نیروها از جمله اقدامات فرانسه و انگلستان بوده است.

بررسی تحولات امنیتی خاورمیانه حاکی از این اقعیت است که سیاست ها و مداخلات انگلستان و فرانسه تبعات امنیتی مختلفی برای منطقه بدنبال داشته است؛ بگونه ای که روند امنیت سازی در خاورمیانه اکنون با چالش جدی مواجه شده است. در همین راستا، حمایت های همه جانبه این دولت ها از معارضان سوری از یک سو سبب گردید تا بحران داخلی سوریه به سرعت گسترش یافته و به یک جنگ بلند مدت تبدیل شود، که بازیگران مختلفی را بخود درگیر ساخت. به عبارتی، سیاست ها و کنش های این دو کشور موجب شد تا دستیابی به یک راه حل دیپلماتیک بسیار دشوار گردد. چرا که مخالفان دولت اسد، به دلیل پشتیبانی متحدان غربی خود، این ذهنیت را پیدا نمودند که در آینده نزدیک به پیروزی نائل خواهند شد. از سوی دیگر نیز کشورهای اروپایی نظیر فرانسه و انگلستان بر این تصور بودند که با حمایت های خود از مخالفان سوری قادر خواهند بود تا دولت اسد را برای همیشه سرنگون کرده و بدین ترتیب به اهداف منطقه ای خود دست یابند. بنابراین، برداشت و ادراکات نادرست از واقعیت های موجود روند ایجاد صلح و امنیت را با مانع بزرگی مواجه ساخت.

 از سوی دیگر لندن و پاریس با هدف حفظ و تامین منافع اقتصادی و جلب رضایت متحدین، تلاش کردند تا پروژه ایران هراسی را پس از بحران سوریه بطور جدی تری دنبال کنند. در همین رابطه حضور ایران در تحولات گوناگون منطقه ای در راستای تامین منافع ملی، بهانه لازم را برای فرافکنی کشورهای غربی فراهم نمود. به گونه ای که «ترزا می»، نخست وزیر انگلستان، در دیدار با رهبران شورای همکاری خلیج فارس بیان داشت که بریتانیا آماده است با کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس برای عقب راندن اقدامات تجاوزکارانه ایران در منطقه همکاری کند.

ایران هراسی و تشدید تعارض های هویتی و ایدئولوژیک تحت تحولات اخیر خاورمیانه سبب گردید تا منطقه شاهد بزرگترین مسابقه تسلیحاتی جهان باشد. حجم گسترده واردات تسلیحات و افزایش هزینه های نظامی کشورها، زیر سیستم غرب آسیا را به سمت بی ثباتی و ناپایداری مضاعفی سوق داد. در شرایط تشدید رقابت های تسلیحاتی و افزایش تهدیدات و بی ثباتی، کشورهای منطقه تاکنون تلاش کرده اند تا تامین امنیت خود را از طریق مکانیسم خودیاری و ائتلاف سازی با دولت های فرامنطقه ای نظیر انگلستان و فرانسه دنبال کنند. این مسئله به افزایش بی اعتمادی و تعارضات در منطقه دامن زده و متعاقبا همگرایی منطقه ای را با چالش مواجه ساخته است؛ که برآیند نهایی آن تضعیف امنیت ملی همه کشورها بوده است. از طرفی، وجود پایگاه های نظامی فرانسه، انگلستان، علاوه بر این که بستر کنش ها و مداخلات منطقه ای آن ها را فراهم ساخته، همچنین موجب شده است تا دولت های منطقه ای به نوعی وابستگی امنیتی- دفاعی دچار شده و به وجود دکترین های مشترک دفاعی- امنیتی درونزا و منطقه ای احساس نیاز نکنند. این مسئله در طولانی مدت اثرات بسیار مخربی بر امنیت منطقه داشته و  زمینه های تشدید تنش ها و بحران ها را در آینده فراهم خواهد نمود. 

حضور قدرت های بزرگ در منطقه و حمایت آنها از متحدان منطقه ای خود، سبب شده است تا تعارضات گذشته کشورهای مخاصم به رقابت تبدیل شود و زمینه های همگرایی و ائتلاف آنها علیه ایران فراهم گردد. در همین ارتباط، بزرگ نمایی تهدیدات ایران زمینه نزدیکی و همسویی رژیم اسرائیل و کشورهای عربی بویژه عربستان را فراهم ساخته که این موضوع خود موجب واگرایی تهران و ریاض و افزایش تعارضات ژئوپلتیکی آنها شده است. به عبارتی در حال حاضر شاهد نوعی صف بندی ژئوپلتیکی در منطقه هستیم که یک طرف آن را ایران و متحدان درون منطقه ای آن شکل می دهند و جبهه مقابل آن نیز متشکل از ریاض و تل آویو و متحدان منطقه ای و فرامنطقه ای آنها می باشد.

علاوه بر این، دخالت فرانسه و انگلستان در منطقه به بهانه مبارزه با تروریسم و داعش، شرایطی فراهم ساخته تا حضور نظامی این کشورها در خاورمیانه بطور فزاینده ای افزایش یابد. ایجاد پایگاه های جدید نظامی و افزایش تعداد نیروهای نظامی، بویژه در زیر سیستم خلیج فارس، حاکی از این واقعیت است که این قدرت ها برای حضور طولانی مدت در منطقه سرمایه گذاری کرده اند. سیاست افزایش حضور زمانی جدیت بیشتری یافت که چرخش سیاست خارجی آمریکا به سوی آسیا و تبدیل خاورمیانه به اولویت دوم، در استراتژی امنیت ملی این کشور مطرح و تصویب گردید. در واقع فرانسه و انگلستان در پی کاهش حضور آمریکا از منطقه غرب آسیا، تلاش کرده اند تا خلاء قدرت موجود را پر کنند. لذا موضوع مبارزه با تروریسم و افراطی گری می توانست بهانه لازم را برای تحقق اهداف آنها فراهم سازد. اما افزایش حضور نظامی این قدرت ها تاکنون موجب ایجاد ثبات و امنیت در منطقه نشده، بلکه در عوض مواضع ضد ایرانی آنها و همچنین ایجاد تفرقه بین کشورهای منطقه شرایطی فراهم نموده تا تنش ها و متعاقبا شکاف های امنیتی در منطقه عمیق تر شوند و تقابلات امنیتی و راهبردی کشورها به دلیل افزایش سوء ظن ها تشدید گردد. جنگ های نیابتی کشورهای منطقه و تلاش کنشگران منطقه ای جهت تغییر موازنه قدرت در همین راستا قابل تحلیل می باشد. تحت شرایط موجود دستیابی به یک سیستم امنیت دسته جمعی امری بسیار دشوار می باشد.

در یک جمعبندی می توان بیان داشت، انگلستان و فرانسه با هدف مقابله با تهدیدات گوناگون نظیر بحران مهاجرت، تروریسم و افراگرایی و تامین منافع اقتصادی و امنیت جریان انرژی و همچنین تقویت نقش و جایگاه بین المللی و حفظ مناطق نفوذ و تامین منافع متحدین استراتژیک خود، نظیر اسرائیل و برخی از کشورهای عربی، در بحران سوریه مداخله نمودند. سیاست های انگلستان و فرانسه در قبال بحران سوریه، تاکنون تاثیر عمیقی بر امنیت منطقه خاورمیانه داشته است. بن بست مذاکرات صلح سوریه و طولانی شدن جنگ داخلی، افزایش رقابت های تسلیحاتی و صف بندی های منطقه ای، افزایش پایگاه های کشورهای غربی در منطقه، تشدید تنش ها و بی اعتمادی بین دولت های منطقه، افزایش یافتن وابستگی امنیتی و ائتلاف سازی های نظامی با قدرت های فرامنطقه ای و متعاقبا واگرایی امنیتی منطقه ای از جمله پیامد های سلبی مداخلات و سیاست های این قدرت ها برای امنیت خاورمیانه بوده است. بطور کلی، برآیند سیاست های قدرت های بزرگ نظیر انگلستان و فرانسه تاکنون تقویت نظم آنارشیک و پیچیده تر شدن معمای امنیت در منطقه خاورمیانه بوده است. 

واژگان کلیدی: پیامدهای امنیتی؛ مداخله، انگلستان، فرانسه ، بحران سوریه

مسئولیت صحت و سقم مطالب موجود در یادداشت‌ها، مقالات و مصاحبه‌های منتشر شده در سایت به عهده نویسنده بوده و انتشار آنها الزاماً به معنی تایید مطلب یا بیانگر دیدگاه‌های مرکز نیست.

مطالب مرتبط