مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

جایگاه يوراسیا در آینده سياست خارجی امریکا- گفتگو با دکتر علی بمان اقبالی زارچ

اشتراک

کارشناس یوراسیا

مرکز بین المللی مطالعات صلح IPSC

 

در چند سال گذشته سياست خارجي امريكا در منطقه یورآسیا با خروج از برجام ، اتخاذ سیاست تشدید تمام عیار فشار اقتصادی ، تمرکز بر مقابله چین و رسیدن به نوعی توافق با کره شمالی و.. پيگيري شد. اكنون پس از انتخابات رياست جمهوري در امريكا براي بررسي بيشتر جایگاه يوراسیا در آینده خارجی امریکا گفتگويي با دکتر علی بمان اقبالی زارچ  داشته ايم:

واژگان كليدي: يوراسیا , آینده، سياست, خارجی, امریکا, دکتر علی بمان اقبالی زارچ اوراسیا

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: اگر نگاهی به آسیب شناسی سیاست خارجی امریکا در اوراسیا در چهار سال گذشته داشته باشیم، چه تغییرات مهمی در منطقه یوراسیا داشته است؟

تعریف و عملیاتی نمودن نوع روابط با امریکا همواره نه فقط مورد توجه منطقه یورآسیا بلکه اکثر کشورهای جهان و مجامع بین المللی بوده و خواهد بود چرا که این کشور مامن نخبگان جهان و دارنده 25% اقتصاد جهانی با صرفا” یک بیستم جمعیت دنیا است و از ده برند برتر دنیا با بیش از 1500 میلیارد دلار سرمایه ؛ هفت برند با 90 درصد سرمایه آمریکایی هستند . در عین حال که این کشور در دو دهه اخیر رویکرد یک جانبه گرایانه و نظامی گری افراطی داشته و بسیاری از ساز و کارهای نظام بین الملل و ارزش های انسانی و اخلاقی را مخدوش نموده است  ولی این فرایند در دوره ترامپ تشدید شده و تغییرات محسوسی در الویت های راهبردی سیاست خارجی این کشور ایجاد نمود . دانشمندان علوم سیاسی بر این باورند که امریکاییها عموما محافظه کار و معتقد ؛ در عین حال عملگرا ، اجرایی و لیبرال هستند و مولفه های سیاست خارجی جایگاه اولویتی از نظر افکار عمومی ندارد و در موضوعات مهم داخلی امریکا برای رای دهندگان در مولفه های امنیت ، تروریسم ، مهاجرت ، کاهش خشونت زنان، سقط جنین و بهبود شرایط اقتصادی مشترک می باشد و در مناظرات موضوع مهم میزان موفقیت در کسب منابع مالی و جلب نظر شخصیت های کلیدی حزب از جمله فرمانداران ، سناتورها و صاحبان سرمایه و لابی یهودیت است .

 بطور کلی فرایند تغییر رییس جمهوری در امریکا بدلیل تاثیر شگرف و تعیین کننده آن بر روند تحولات داخلی امریکا ، حوزه یورو آتلانتیک ؛ یورآسیا و دیگر مناطق جهان بویژه تحولات خاورمیانه همواره مورد توجه دولتمردان ، سازمان های بین المللی ، کنسرسیوم های بین المللی ، افکار عمومی و رسانه های جمعی می باشد البته آقای ترامپ از طرفی در دور اول خود با تکیه بر شعار اول آمریکا تا حدود زیادی از نرم های حزبی خارج شده و تصمیمات جنجالی متکثری را اتخاذ نموده و بسیاری از کشورهای خلیج فارس و اروپایی را وادار به پرداخت هزینه امنیت نموده است  و رویکرد مداخله گرایانه در  روابط با کشورهای یورآسیا بویژه منطقه نفوذ روسیه نداشت چرا که بنظر ترامپ ، موفقیت در ابعاد مختلف الویتی سیاست خارجی آمریکا به نوعی رویکرد سازنده و نگاه مثبت روسیه نیاز مبرم داشت. 

مرکز بین المللی مطالعات صلح:  به نظر شما جایگاه اوراسیا در نظر سیاست خارجه امریکا یا ترامپ افزایش جایگاه داشته است؟

در واقع آقای ترامپ در منطقه یورآسیا بعد از خروج از برجام و اتخاذ سیاست تشدید تمام عیار فشار اقتصادی و تحریم ها بر علیه کشورمان تمرکز اصلی را بر مقابله چین و رسیدن به نوعی توافق با کره شمالی قرار داده و در مرحله بعد برای عادی نمودن روابط کشورهای مسلمان با رژیم صهیونیستی تلاش مضاعف نمود و نهایتا” اولویت صلح بین افغانی با مشارکت طالبان را در دستور کار داشت و بطور کلی  اگر چه در موضوعات داخلی امریکا ،رهبران  جمهوری خواه دارای کثرت ایده و موضع می باشند ولی در موضوعات سیاست خارجی اتفاق نظر و جامع وجود دارد که ترجمان ارکانی و تعیین کننده آن احیاء قدرت در هویت ابرقدرتی امریکا در جهان می باشد. بطور کلی می توان گفت منطقه یورآسیا در دوره ترامپ ارتقاء جایگاه نداشته و بهترین گواه آن رویکرد تحفظی این کشور در درگیری های اخیر در منطقه قره باغ بین آذربایجان و ارمنستان می باشد.

مرکز بین المللی مطالعات صلح:  سیاست خارجی امریکا را در دوره ترامپ در منطقه اوراسیا را چگونه می بینید؟

یکی از موضوعات الویتی ترامپ در منطقه یورآسیا برجام و محدود نمودن دایره نفوذ کشورمان در منطقه و جهان می باشد. البته در موضوع ایران و خصوصا موضوع هسته ای از طرفی وحدت نظر بین جمهورخواهان وجود دارد و همگی مخالف توافق هسته ای،  اجرای برجام ،  لغو تحریم ها و بویژه دسترسی ایران به منابع مالی و تضمین سرمایه گذاری هستند و اگر چه چند سال پیش دموکرات ها و جمهوری خواهان دیدگاه های تقریبا مشابهی درباره ایران داشتند، اما در سال های  اخیر اختلافات آنها در این خصوص افزایش یافته است. مهم مواضع ترامپ است که همواره می گوید :“ ببینید که اوباما درباره ایران چه کار کرده است. ایران به یک قدرت تبدیل شده است. ما به آنها یکصد و پنجاه میلیارد دلار دادیم. این در حالیست که ایران هم اکنون عراق و لبنان را گرفته است. جالب تر ادامه سخنان وی است که می گوید ایران به توافقی رسید که اصلا تصورش را نمی کرد؛  ولی من در دوره 4 سال اخیر با خروج از برجام و تشدید تحریم ها ؛ اقتصاد این کشور را زمین گیر نموده و پول ایران کاهش ارزش جدی داشته است و بدون شک تداوم فشارها موجب پذیرش مذاکره از سوی رهبران این کشور می شود”. در شرایط جدید چنانچه نامزد دمکرات ها پیروز شود وی نیز گرایش و کنش قابل توجهی به یهودیان و صهیونیست ها داشته و بر تداوم محدودیت ها و تحریم ها برای مهار کشورمان اصرار دارد و معتقد است ایران برای بازگشت به جامعه جهانی باید برجام جدیدی را با مذاکره در مورد موضوعات موشکی ؛ محور مقاومت و عملکرد منطقه ای بپذیرد. 

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: به نظر شما جایگاه اوراسیا در چهار سال آینده خارجی امریکا چگونه خواهد بود ؟

در نوامبر 2020 در حالی شاهد یکی از چالش برانگیزترین و در عین حال فعال ترین انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بودیم که جهان در دهه های ابتدایی هزاره سوم با چالش های متعددی دست و پنجه نرم می نماید و بطور عام در کنار ویروس کشنده کرونا ؛ گسترش ناامنی و تروریسم خشن در مناطق مختلف جهان و تقویت شائبه رنسانس جنگ سرد بین غرب و روسیه و حتی چین و قدرت های منطقه ای ، شرایط جهان و تعاملات بین دولی و بین المللی را خاص نموده است. با نزدیک شدن به مراحل پایانی انتخابات ریاست جمهوری امریکا رقابت نهایی بین دونالد ترامپ سرمایه دار مغرور و غیر قابل پیش بینی جمهوری خواه  و بایدن معاون سابق رئیس جمهور دمکرات صورت خواهد گرفت ، فعلا سوال اصلی این است که آیا پیروزی …..  نامزد به نفع صلح و توسعه پایدار جهان خواهد؟!  و مهمتر اینکه آیا آمریکا به دوران توجه بیشتر به ارزش های بین المللی و رویکرد نوعی تعامل غیر یک جانبه گرا باز خواهد گشت؟ در عین حال که یک مولفه اثبات شده هم وجود دارد که امریکا به این زودی ها رییس جمهوری چون باراک اوباما با رویکرد نسبتا مدارا و متمرکز بر قدرت نرم و اجتناب حداکثری در استفاده از قوه قهریه در تامین منافع یانکی ها بخود  نخواهد دید ، واقعیتی که بسیاری از سیاست مداران بین المللی نیز بر آن صحه گذاشته اند.

اهمیت و نقش کشورهای منطقه یورآسیا در سال های اخیر در ابعاد مختلف بویژه انرژی ، امنیت و بویژه گسترش ساختارهای اروپایی آتلانتیک به شرق و نزدیک شدن به روسیه فزونی یافته است و باید اذعان نمود که در سیاست خارجی دوره ترامپ توجه به تحولات این منطقه کاهش یافته است و در شرایط جاری کشورهای روسیه ،ایران ، ترکیه و چین نقش آفرینی بیشتری در فرایندها و روندهای کلی سیاسی ، امنیتی و اقتصادی این منطقه داشته اند.

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: آینده سیاست خارجی امریکا در اوراسیا چه عواملی وابسته است؟

با توجه به سیر تحولات در دوره ترامپ و برهم زدن بسیاری از ساختارهای داخلی و خارجی از طرفی الویت کوتاه مدت آمریکا مدیریت بهتر کوید 19 ؛ سامان دادن به روابط با کشورهای نظیر مکزیک و کانادا و در مرحله بعد بازتعریف روابط با اتحادیه اروپا در کنار ترمیم روابط با مجامع بین المللی می باشد و از طرف دیگر بعید بنظر می رسد توجه ویژه ای به این منطقه با مولفه الویت راهبردی سیاست خارجی آمریکا بشود. البته موضوع روسیه در فضای خود قابل تحلیل و بررسی است و با استقرار دمکرات ها در کاخ سفید رویکرد بهره گیری از قدرت نرم و حمایت از جامعه مدنی در منطقه یورآسیا بویژه کشورهایی نظیر روسیه سفید تقویت خواهد شد در موضوع ترکیه تغییرات در روابط طرفین  با موضوعات حقوق اقلیت کرد ؛ رویکرد تهاجمی اردوغان در عرصه بین المللی و غیره قابل پیش بینی است و نهایتا” در موضع برجام و ایران هم باید منتظر تغییراتی در سطوح مختلف باشیم و بی شک دمکرات ها تلاش هایی را برای از سرگیری مذاکره و توافق در مورد برجامی جدید و گسترده نمودن دامنه موضوعات به محور مقاومت ، قدرت موشکی و تا حدودی مسائل حقوق بشری خواهند آزمود.

مطالب مرتبط