طهمورث غلامی
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
بیان رخداد
خاورمیانه همیشه آبستن وقوع بحران های سیاسی و امنیتی بوده است. به ویژه پس از پایان جنگ جهانی دوم، همواره بحران های متعددی در منطقه ی خاورمیانه اتفاق افتاده است که از جمله ی آنها می توان به تأسیس اسرائیل و جنگ های دول عربی علیه اسرائیل، بحران کانال سوئز، وقوع کودتای نظامی در عراق، جنگ هشت ساله ی ایران و عراق، حمله ی عراق به کویت، حمله ی آمریکا به افغانستان و عراق، ناامنی های عراق پس از صدام و… نام برد. بحران هایی که از آنها نام برده شد، می توان به عنوان بحران های خاصی نام برد که صرفاً محدود به یک یا دو کشور خاص بود و لذا دامنه ی آن محدود به بازیگران درگیر در آن بحران بوده است. از این رو، می توان گفت تا قبل از ماه های اخیر، ما شاهد شکل گیری بحران های همه گیر در خاورمیانه نبوده ایم. اما به نظر می رسد به دنبال سقوط نظام های سیاسی برخی از کشورهای دنیای عرب، در اثر آنچه که به بهار عربی و یا بیداری اسلامی معروف است، موجی از بحران همه گیر در خاورمیانه در حال شکل گیری است که همه ی کشورهای منطقه را درگیر خود خواهد کرد. شکل گیری این بحران که بررسی ابعاد و نمودهای آن هدف اصلی این نوشتار است، در نوع خود بی سابقه است. برای مثال تا قبل از آغاز بهار عربی و تحولات بعد از آن، صرفاً برخی ناآرامی ها در عراق، مسئله ی هسته ای ایران که بسیار کم شدت بود و نیز اختلافات اسرائیل با حماس و حزب الله در سطح منطقه خاورمیانه مطرح بود، اما امروزه مشاهده می شود که غیر از چهار کشور کوچک حاشیه ی خلیج فارس، دیگر کشورهای خاورمیانه با بحران های کم و بیش متفاوتی مواجه هستند که این بحران ها سرنوشت دیگر کشورها را نیز تحت تأثیر خود قرار داده است. بر این مبنا می توان گفت که با توجه به همه گیری بحران در منطقه ی خاورمیانه، سال 2013 سال متفاوتی برای این منطقه خواهد بود.
کلید واژگان: بحران در خاورمیانه، عراق، ایران، ترکیه، سوریه، مصر، بحرین، مصر، اسرائیل، لیبی، عربستان.
تبیین رخداد
در ادامه، نومدهای «بحران همه گیر» در خاورمیانه به ترتیب اهمیت و اولویت مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد و نشان داده می شود که چگونه از وجود بحران های خاص اما متعدد، بحران همه گیری در منطقه ی خاورمیانه در حال شکل گیری است.
- بحران سوریه: با توجه به بازیگران درگیر در بحران سوریه، امروزه بحران این کشور صرفاً یک بحران داخلی نیست. در اثر بحران سوریه، یک رویارویی سیاسی و حتی با رنگ و بوی مذهبی در منطقه شکل گرفته است که یک سوی آن ایران و عراق می باشد و سوی دیگر آن کشورهایی مانند ترکیه، مصر، عربستان، اردن و… می باشد. بحران سوریه سبب شده است که کشورهای دوست به دشمن همدیگر تبدیل شوند و کشورهای رقیب که درگذشته دارای کمترین میزان تعاملات با همدیگر بودند، به دولت های دوست تبدیل شوند.
- بحران هسته ای ایران: مسئله ی هسته ای ایران نیز بازیگران مختلفی را درگیر خود کرده است. علاوه بر این که تحریم ها و فشارهای اقتصادی جامعه ی ایران را در عرصه ی داخلی مستعد وقوع بحران کرده است، در عرصه ی منطقه ای نیز احتمال رویارویی نظامی میان ایران و اسرائیل و به تبع آن ایران و آمریکا نیز وجود دارد. در اثر بحران هسته ای ایران، برخی از دول عربی به صورت مستقیم و غیر مستقیم از گزینه ی فشار علیه ایران حمایت کرده اند که این عمل خود سبب بدبینی دولتمردان ایرانی نسبت به برخی از این کشورهای عربی و شکل گیری فضای خصومت در روابط دو طرف شده است.
- بحران سیاسی عراق: البته عراق از زمان سقوط صدام حسین همواره با بحران های ناامنی و بمب گذاری های داخلی مواجه بوده است. اما این کشور امروزه با شکل جدیدی از بحران در حال مواجه شدن است که بدنه و رنگ و بوی آن مردمی و مذهبی می باشد. بدین معنی که از یک طرف منطقه ی اقلیم کردستان به منظور در اختیار گرفتن منطقه ی کرکوک به صراحت تهدید به استفاده از ابزار نظامی علیه دولت عراق کرده است و دولت بغداد نیز برای مقابله با هر گونه خطر احتمالی از طرف منطقه ی اقلیم، نیروهای نظامی دجله را تشکیل داده است. از طرفی، در مناطق عربی نشین عراق و در عرصه ی مذهبی نیز فاکتور جدیدی به عرصه ی تحولات سیاسی عراق پای نهاده است که همانا حضور مردم در خیابان های این کشور علیه دولت و یا در دفاع از دولت می باشد. هر چند تظاهرات در جوامع دموکراتیک امری طبیعی و حتی ضروری پنداشته می شود، اما آنچه که در ارتباط با تظاهرات عراق نگران کننده است، وقوع خشونت در آن و تهدید قبایل عراق به استفاده از سلاح علیه دولت مرکزی می باشد. از طرفی، در طول سالیان گذشته عراق، کانون رقابت های بازیگران منطقه ای بوده است که وضعیت موجود در عراق خود سبب خواهد شد که زمینه ی مداخله ی بازیگران منطقه ای در داخل عراق بیشتر شود. امروزه دولت هایی مانند ترکیه و عربستان آشکارا در امور داخلی عراق برضد دولت مالکی مداخله می کنند. تداوم این بحران می تواند سبب مداخله ی دولت هایی حتی مانند مصر، در شمال آفریقا، در عراق گردد.
- بحران داخلی در ترکیه: دولت ترکیه نیز اگر چه خود به بازیگری مداخله گر در بحران سیاسی کشورهای دیگر تبدیل شده است، اما خود نیز مستعد بحران داخلی و لذا بهره گیری بازیگران خارجی از این بحران به منظور مداخله در امور داخلی ترکیه است. امروزه قدرت گرفتن کردها در سوریه، نه تنها سبب تقویت مواضع پ. ک. ک در ترکیه شده است، بلکه احتمال تقویت مواضع آنها در داخل خاک عراق نیز وجود دارد. هر چند باید به این نکته اذعان داشت که دولت ترکیه به منظور مهار و مدیریت بحران اقدامات سازنده ای را برای حل مسئله ی کردها در داخل این کشور و جلوگیری از بهره برداری بازیگران خارجی انجام داده است و یا در دست انجام دارد.
- بحران سیاسی مصر: با سقوط مبارک، دولت مصر پس از آخرین جنگ خود با اسرائیل در سال 1973، دچار یک بحران سیاسی دامنه دار شده است که علت اصلی این بحران از فردای سقوط مبارک، ناشی از عدم اجماع نیروها و جریان های سیاسی داخل مصر می باشد. اوج این اختلاف و عدم اجماع در برگزاری رفراندوم قانون اساسی مصر بود که صرفاً سی و دو درصد جمعیت این کشور در رفراندوم شرکت کردند. این درحالی است که قانون اساسی به عنوان مبنای عمل آینده باید مورد اجماع و پذیرش اکثریت مطلق جمعیت و نخبگان سیاسی و احزاب و جریانات این کشور باشد. شرایط مصر هم اکنون به گونه ای است که در سالروز آغاز انقلاب مصر، به جای برگزاری مراسم جشن و پیروزی انقلاب، ما شاهد اعلام وضعیت فوق العاده و کشته شدن و زخمی شدن عده ای می باشیم. بحران مصر نیز خود نه تنها سبب تضعیف نقش این کشور در عرصه ی منطقه شده است، بلکه زمینه ساز مداخله ی بازیگرانی مانند عربستان در این کشور نیز شده است.
- احتمال وقوع بحران در اردن و عربستان: با آغاز تحولات دنیای عرب در اواخر سال 2011، کشور اردن و عربستان نیز دچار برخی شورش های هرچند محدود داخلی شده اند و دولت های آنها نیز تلاش کرده اند که با انجام برخی اقدامات اصلاحی، در جهت حل و مدیریت بحران اقدام کنند. ولی با این حال احتمال شورش های مردمی در این کشورها نیز منتفی نیست. با توجه به وقوع بحران های مشابه در بحرین و یمن، باید گفت که امروزه در منطقه ی خاورمیانه فقط 4 کشور کوچک کویت، قطر، امارات متحده ی عربی و عمان در شرایط عادی به سر می برند و دیگر کشورهای منطقه یا درگیر بحران هستند و یا مستعد بحران.
دورنمای رخداد
از آنچه که آمد به خوبی روشن می گردد که امنیت منطقه ی خاورمیانه در شرایط عدم قطعیت و شکنندگی بسیار بالایی قرار دارد که در آن تعارض و اختلاف منافع بازیگران در حال رسیدن به نقطه ی اوج خود می باشد. در این شرایط چون همه ی بازیگران منطقه به نوعی درگیر بحران هستند، لذا منطقه فاقد بازیگر یا بازیگران منطقه ای بومی می باشد که به دلیل نداشتن اختلاف منافع با سایرین، در جهت ایجاد ثبات در منطقه تلاش کند. شاید این نگاه بدبینانه باشد ولی مشابه وضعیت موجود در خاورمیانه در قرن بیستم و پیش از آغاز جنگ جهانی اول در اروپا موجود بود. صف آرایی و رویارویی کشورهای خاورمیانه در مقابل همدیگر سبب شده است که بحران های موجود در خاورمیانه با بحران های گذشته بسیار متفاوت باشد.