مجتبی روستایی
کارشناس ارشد روابط بین الملل
مركز بين المللي مطالعات صلح – IPSC
با گذشت بیش از دو سال و نیم از بحران یمن و حملات گستره نیروهای ائتلاف عربی به سرکردگی عربستان در قالب عملیات «طوفان قاطعیت» به این کشور، هنوز به طور قطع نمی توان در مورد سیاست های امریکا در مورد یمن صحبت کرد. آنچه مشخص است ایالات متحده تاکنون از عربستان و اقدامات این کشور در یمن حمایت قاطعی نکرده است و همچنین در برابر نیروهای انصارالله نیز سیاستی جدی اتخاذ نکرده است و این خود بر عدم قطعیتهای مرتبط با آینده یمن میافزاید. حمایت و پشتیبانی و یا تضاد و تقابل ایالات متحده با انتخابهای استراتژیک بازیگران اصلی در جنگ یمن و تحولات مرتبط با موازنه نیروها در این کشور، نقشی عمده در استمرار و یا تغییر این انتخابها و نیز برونداد آنها خواهد داشت. با توجه به این مسأله میتوان تحولات موازنه قدرت در یمن و آینده صحنه سیاسی آن را از منظر شیوه اثرگذاری ایالات متحده به گونه های متفاوتی در نظر گرفت. به طور کلی آینده نقش امریکا در یمن را می توان برآیندی از سه دسته از عوامل دانست که عبارتند از:
– منافع و ملاحظه های راهبردی امریکا در یمن و منطقه؛
– واقعیت های ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک یمن و منطقه؛ و
– دیدگاه ها و رویکرد خاص دولت ترامپ.
ملاحظه ها و منافع راهبردی امریکا در یمن و منطقه عبارتند از:
– اهمیت راهبردی و ژئوپلتیک یمن و تنگه باب المندب؛
– جلوگیری از قدرت یابی فزاینده انصارالله در یمن به مثابه تهدیدی بزرگ برای ایالات متحده و متحدان منطقه ای این کشور؛
– مهار و کنترل محور مقاومت و در راس آن جمهوری اسلامی ایران در منطقه و ممانعت از افزایش نفوذ آن در یمن؛
– حفظ روابط نزدیک با متحدین منطقه ای چون عربستان سعودی و از جمله حضور و اثرگذاری بلندمدت در یمن؛
– ممانعت از قدرت گرفتن بیش از حد گروه های افراط گرا و تسلط آن ها بر بخش هایی از منطقه و از جمله یمن؛
– ممانعت از تشدید کنترل نشده منازعه ها و بی ثباتی ها در منطقه و به خصوص یمن؛
– کنترل نقش منطقه ای یمن و ممانعت از نقش آفرینی آن در محور مقاومت؛
– حفظ ثبات و امنیت پایگاه های امریکایی در شاخ آفریقا.
مهم ترین عناصر تاثیرگذار ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک یمن و منطقه در این خصوص نیز عبارتند از:
– بسترها و گرایش های افراط گرایانه در یمن و تداوم نسبی فعالیت های تروریستی؛
– تعمیق پیوندهای مذهبی و راهبردی بین شیعیان حوثی و ایران؛
– رقابت ژئوپلیتیک بین بازیگران منطقه ای در حوزه یمن و منطقه؛
– افزایش شکنندگی مرزهای ملی و ورشکستگی دولت ها در منطقه؛ و
– تداوم افراط گرایی و تروریسم در یمن سال های آتی.
در مورد مهم ترین عناصر دیدگاه های خاص دولت ترامپ نیز گرچه تاکنون سیاستی مشخص از طرف این دولت اعلام نشده اما اصول سیاست های منطقه ای دولت ترامپ حکایت از آن می کند که امریکا در تحولات یمن به طور خاص دو هدف عمده را دنبال خواهد کرد:
– جلوگیری از ایجاد روابط راهبردی ایران و دولت آینده یمن؛
– تضعیف و کنترل جدی گروه های تروریستی در یمن.
با توجه به مؤلفه های فوق می توان شرایط مختلفی را برای آینده نقش امریکا در یمن متصور بود که سه سناریوی اصلی را در برمی گیرد. این سه سناریو یا آینده های بدیل در مورد نقش امریکا در یمن عبارتند از:
در حالت نخست، ایالات متحده سیاست فعلی خود را در مورد یمن ادامه میدهد و بدون آنکه به طور کلی در برابر نیروهای انصارالله قرار بگیرد، حمایت لجستیک حداقلی خود از جنگ عربستان و ائتلاف این کشور علیه یمن را ادامه میدهد. در نتیجه، عربستان به رغم هزینههای قابل توجه، جنگ را تا تحقق هدف اصلیِ خلع سلاح سنگین انصارالله ادامه میدهد. افزون بر این، ایالات متحده نیز فعالیت هواپیماهای بدون سرنشین خود در یمن را ادامه می دهد و به رغم تلاش برای به پایان کشاندن جنگ، سیاستی قاطع در برابر تداوم جنگ اتّخاذ نمیکند. پیامد تداوم روند فعلی در یمن برای ایالات متحده، حضور و تقویت بیش از پیش القاعده و همچنین داعش در جزیره العرب خواهد بود. هرج و مرج در یمن و فقدان یک دولت مرکزی مقتدر، منجر به آن خواهد شد که گروه های تروریستی از حاشیه امنیت بالایی برخوردار شده و اهداف خود را با حوصله و برنامه ریزی بهتری دنبال کنند. همچنین شلیک موشک های یمنی به سمت عربستان با تداوم وضعیت فعلی ادامه خواهد یافت و ایالات متحده برای حفظ امنیت ملی متحد اصلی خود در منطقه مجبور به حمایت های بیشتر از این کشور برای تامین امنیتش خواهد بود.
در سناریوی دوم، ایالات متحده به دلیل اوضاع وخیم انسانی و شیوع و گسترش وبا و قحطی در یمن فشارهای خود بر عربستان را برای متوقف کردنِ جنگ در این کشور تشدید میکند و به تدریج تماسهای خود با نیروهای انصارالله را گسترش میدهد. عربستان تحت فشار ایالات متحده، جنگ را بدون تحقق هدف اصلیِ خود در خلع سلاح سنگین انصارالله متوقف میکند. از پیامدهای این سناریو برای امریکا پذیرفتن نقش گروه انصارالله در یمن علی رغم میل باطنی این کشور خواهد بود. در این ستاریو انصارالله به مثابه بازیگر اصلی سیاسی در یمن ظاهر می شود و ایالات متحده برای مهار و کنترل این جریان، تلاش خواهد کرد تا تعامل اطلاعاتی و عملیاتی خود با آن را ارتقاء بخشد و از این تعامل بر علیه دشمن مشترکشان، القاعده و داعش، بهره گیرند. در این سناریو، متحدان منطقه ای ایالات متحده به خصوص عربستان احساس امنیت کمتر خواهند داشت و امریکا مجبور خواهد شد تا ضمانت هایی برای تامین امنیت ملی به آنان بدهد.
در سناریوی سوم، ایالات متحده تلاش می کند تا ضمن در پیش گرفتن سیاستی قاطع در مورد جنگ یمن، حمایتهای لجستیک و نظامی خود از جنگ عربستان و نیروهای ائتلاف را با هدف به نتیجه رساندن این جنگ افزایش دهد. در این حالت، بمبارانهای ائتلاف عربی شدت می گیرد، نیروهای زمینی آن در مناطق شمالی یمن و به ویژه به سوی صنعا پیشروی میکنند و در نهایت بر این سامان مسلط میشوند. نیروهای انصارالله نیز تحت فشارهای شدیدی قرار میگیرند تا تسلیحات سنگین خود را به ارتش یمن واگذار کنند. پیامدهای تحقق این سناریو برای ایالات متحده،کاهش قدرت و نفوذ انصارالله در دولت آینده یمن و همچنین حمایت از دولت صنعا با هدف کنترل ناامنیها و از میان بردن فضای حیاتیِ ایجاد شده برای القاعده و داعش در یمن است. متحدان منطقه ای ایالات متحده نیز در فضای ایجاد شده، احساس امنیت خواهند داشت.
واژگان كليدي: آینده، نقش، امریکا ، یمن؛ سناریوها، پیامدها