مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
دکتر سعید خالوزاده، استاد دانشگاه
مقدمه
روسیه بازمانده سیستم دو قطبی در قبال مسائل خاورمیانه تا حد قابل توجهی به الگوهای دوران اتحاد شوروی نزدیک شده است بدون این که تفاوتهای عمیق و بنیادین این دوره را مورد غفلت قرار دهد. موضع گیری روسیه در قبال تحولات اخیر خاورمیانه در مواردی متناقض بوده است. نگرانی روسیه از افزایش نفوذ امریکا در تحولات خاورمیانه و بهره برداری این کشور از تحولات این منطقه باعث شکل گرفتن این گونه رفتارهای به ظاهر متناقض در سیاست خارجی این کشور در قبال مسائل منطقه خاورمیانه شده است. در روسیه نسبت به نوع موضع گیری درباره تحولات خاورمیانه اختلاف نظر وجود دارد و این اختلاف نظر میتواند در صحنه بین المللی این گونه ارزیابی شود که روسیه درباره موضع خود در بحران های ناشی از بهار عربی دودل است و تردید دارد. این در حالی است که روسیه درباره از دست دادن منافعش در کشورهای منطقه هم نگرانیهایی دارد. سیاست روسیه در قبال تحولات منطقه خاورمیانه از همان ابتدا تحت تاثیر اختلافات داخلی و از جمله دیدگاههای بین نخست وزیر و رئیس جمهور بوده است. پوتین در زمان نخست وزیری موضع تندی داشت و معتقد بود که اساسا روسیه میباید موضع سرسختانه ای نسبت به مسائل منطقه اتخاذ کند. در حالی که آقای مدودف صراحتا اعلام کرد که موضع روسیه، هماهنگی و همکاری با صحنه بین الملل است و روسیه نمیتواند کشته شدن مردم کشوری را به دست حکومت همان کشور تایید کند.
واژگان کلیدی: روسیه، خاورمیانه، امریکا، ایران، غرب
تبیین رخداد
خاورمیانه اهمیت کلیدی برای روسیه دارد. مسکو سعى فراوان دارد که جايگاهی که در دوران دو قطبی در خاورميانه داشت، را احيا کند. روسيه فکر مىکند که در صورت موافقت با سیاست های غرب و بخصوص دخالت نظامى در کشورهای منطقه وجهه خود را در خاورميانه از دست خواهد داد. لذا مراقب است تا موضع متعادلی در پیش گیرد. از طرفی، سفرهای متعدد مقامات روسی طی چند ماهه اخیر به کشورهاى حاشيه خليج فارس، سوريه و ديگر کشورهاى عربى، نشان دهنده توجه این کشور به خاورميانه است. کرملین با اين تاکتيک مىخواهد که وجهه خود را در خاورميانه در دست داشته باشد. يکى از بازارهاى مهم اسلحه روسيه خاورميانه است، بنابراين در صورتى که مسکو نتواند در تحولات بسیار سریع سوریه موضع محکمی بگیرد، قطعا این امر به موقعیت این کشور براى حضور در خاورميانه لطمه می زند.
علیرغم اختلافات امریکا و روسیه در خاورمیانه معذالک دو کشور براى ايجاد وضعیتى در خاورميانه که به سمت استقرار حکومتهاى راديکال اسلامى پيش نرود، با یکدیگر اشتراک منافع دارند و در برخی زمینه ها حتی مایل به همکارى با يکديگر هستند. هر دو کشور فکر مىکنند که اگر نيروهاى افراطى اسلامى در اين کشورها سرکار آيند نه تنها مشکل خاورميانه حل نخواهد شد، بلکه تشديد می شود و مشکلات با توجه به وضع شکننده سوریه، لبنان، حزب الله و اسرائيل و ديگر مسائل پيچيده تر خواهد شد. خاورميانه آماده دگرگونىهاى اساسى است که مورد پسند امريکا و روسيه نيست. به همين سبب مايل هستند که در سوریه آرامش برقرار شود و بتوانند بشار اسد را راضى کنند که طی سناریویی قابل قبول از قدرت دست بکشد، همان طور که حسنى مبارک و بن على اين کار را کردند. این در حالی است که نوعی از تفاهم میان روسیه و امریکا برای انتقال قدرت در سوریه در فضای مذاکرات نشست ژنو مورخ ۱۲ تیر ماه ۱۳۹۱ حاصل شد. تماسهای اخیر اوباما و پوتین در مکزیک و سفر خانم کلینتون به سنپترزبورگ و فضای مثبت مذاکرات و تعدیل لحن دو طرف در برابر هم همگی نشانههایی از رسیدن به نوعی تفاهم میان دو طرف بر سر سوریه است. در ارتباط با ایجاد تفاهمی میان روسیه و امریکا بر سر مرحله انتقالی بدون بشار اسد، بنظر می رسد آنها بر سر این نوع از تغییر اختلافی ندارند، اما تاکیدشان بر این است که باید عملیات انتقال قدرت بسیار حساب شده باشد و اوضاع از کنترل خارج نشود. یعنی این که حکومت در این کشور به دست سلفیها یا اخوانیها نیفتد. البته علیرغم تفاهم روسیه با امریکا بر سر تشکیل یک دولت انتقالی در نشست ژنو ولی در مورد نحوه انجام کار همچنان اختاف نظراتی وجود دارد. مخالفین دولت سوریه و غرب بر این نکته تاکید دارند که این دولت انتقالی باید بدون مشارکت بشار اسد باشد اما روسیه و چین اعلام کردند که بشار اسد باید جزوی از فرایند انتقال باشد. روسیه در سوریه منافعی دارد که میخواهد این منافع حفظ شود، آنها ارتش سوریه را تجهیز کردهاند، به آن سلاح دادهاند و بندر طرطوس را در اختیار دارند که آخرین موضع روسیه در منطقه محسوب میشود. روسیه همچنین قراردادهای بزرگی با سوریه دارد. همکاریهای نفتی، همکاریهای نظامی و دفاعی سوریه و لیبی با روسیه بسیار گسترده بوده است. بنابراین روسیه هم در بعد اقتصادی و هم در بعد نظامی در منطقه منافع دارد.
موضع روسیه در برابر غرب
به دنبال بهره برداریهای گوناگونی که امریکا و کشورهای اروپایی از تقاضاهای رو به گسترش و دموکراتیک منطقه به عمل آوردند، نادیده گرفتن این ضرورتها برای روسیه کاری دشوار به نظر میرسد. ضمن این که به هر حال این روندی است که در خود روسیه هم با چالشها و دشواریهای جدی مواجه است. دولت روسیه سعی کرده است که همراه و هم سو با امریکا در بهره برداری از این فرصتها، مواضع خود را تنظیم کند. حمایت و هم سویی روسیه با جامعه جهانی در برابر کشتار مردم لیبی ژستی بود که در چارچوب روابط همکاری جویانه روسیه با غرب قابل تفسیر است.
دولتمردان روسیه از یک سو قصد همراهی با جریانهای بین المللی و دغدغههای جهانی را دارند و برای گسترش همکاریها با جامعه جهانی به این رویکرد نیازمند هستند، اما از سوی دیگر نگران پیامدهای گسترش روندی هستند که امریکا میتواند از گسترش نفوذ خود در منطقه خاورمیانه و منطقه پر اهمیت انرژی بهره برداری نماید. این مسئله باعث احتیاط روسیه و بروز رفتارهایی محتاطانه از سوی دولت روسیه خواهد شد. اگر روند کنونی در سوریه ادامه پیدا کند، دولت روسیه بر اساس ملاحظات همکاری و رقابت خود با ایالات متحده امریکا و کشورهای اروپایی ناچار از ادامه رفتارهای متناقض خود خواهد بود. یعنی ما شاهد نوعی همکاری در برخی زمینه ها و در عین حال مقاومت و ناهمسازی در زمینه های دیگر از سوی روسیه خواهیم بود. روسیه در بسیاری از مسائل سیاست خارجی همین رفتار دو سویه را از خود نشان می دهد. امری که در ارتباط با پرونده هسته ای ایران نیز از سوی کرملین مشاهده می شود.
با وجود این که توافقهای جدی در مورد همکاری روسیه با ناتو، شکل گرفته اما اجرایی کردن این توافقها با چالشها و دشواریهای جدی همراه بوده است. به هر حال شکاف موجود میان دیدگاههای مقامات روسی و امریکایی به ویژه در حوزههای امنیتی نه تنها کاهش پیدا نکرده بلکه روز به روز در حال افزایش بوده است. تحولات خاورمیانه نیز میتواند ضمن آن که زمینه نوعی همکاری را میان روسیه و غرب فراهم سازد، از سوی دیگر میتواند به افزایش اختلاف نظرها و ارتقای بدبینی و سوء ظن طرفین نسبت به یکدیگر نیز کمک کند. سال گذشته شاهد تلاشهايى براى بهبود روابط روسيه و ناتو بوديم، اقدام ناتو در مداخله نظامى در ليبى و تحرکاتی که نسبت به اوضاع روسیه از سوی غرب وجود دارد، مىتواند تا حدی بر اين روند تاثيرگذار باشد. بحران ناشی از سامانه دفاعی موشکی غرب در اروپای شرقی و ترکیه نیز می تواند فضای همکاری های امنیتی طرفین را متصلب تر کند. روسیه بخصوص نسبت به امنیت استراتژیک مرزهای خود خیلی حساس است.
نگاه روسيه نسبت به عملیلات نظامی کشورهاى غربى به کشورهای خاورمیانه بسیار بدبینانه است و در خصوص ليبى نیز روسيه به قطعنامه شوراى امنيت راى ممتنع داد. بعد از اين که کشورهاى عضو ناتو اقدامات نظامى خود را در ليبى آغاز کردند، روسها به شدت نسبت به اين عمل اعتراض کردند. به ویژه نخست وزير روسيه شدیدا به اين مسئله اعتراض کرد و آن را مشابه جنگهاى صليبى عليه مسلمانان دانست. بعد از حمله به ليبى به تدريج اين دو صدايى و سياست دوگانه کمرنگ شد و وزارت خارجه روسيه بعد از حمله کشورهاى غربى به ليبى، عمليات نظامى ناتو در ليبى را به شدت محکوم کرد و نسبت به بمباران هوايى اين کشور اعتراض شديد کرد. امروزه نیز موضع روسیه در برابر تحرکات نظامی غرب در سوریه بسیار شدید و تهاجمی است و اعزام ناوگان روسیه به نزدیکی آبهای سوریه در این راستاست.
تحلیل رخداد
روسها همواره بعد از فروپاشى شوروى و در بيست سال گذشته با مجموعه اى از عمليات نظامى از طرف غرب مواجه بوده اند که اين عمليات نظامى عمدتا عليه حکومتهايى بوده است که به نوعى دوستان و متحدان سابق شوروى بوده اند. لذا هميشه در روسيه اين نگاه وجود داشته که اقدامات نظامى غرب عليه کشورهايى بوده که به نحوى با روسيه مرتبط بوده اند و خود اين ارتباط با روسيه باعث شده که روسها هم نگران سرمايه گذارىهاى قبلى خود در اين کشورها باشند و هم منافع کنونی خود را در خطر ببینند. اين مسئله طبيعتا منافع روسيه را به لحاظ اقتصادى، سياسى و نظامى به خطر مىاندازد.
حکومت بشار اسد و قذافى از حکومتهايى بوده اند که از چهل سال پيش تاکنون يکى از متحدان روسيه بوده و ساختار نظامى ـ اطلاعاتى ـ سياسى اين کشور شبيه ساختار شوروى بوده است؛ ارتش اين دو کشور خريدار سلاحها و تجهيزات شوروى و بعدا روسيه بوده اند و لذا اين موضوع در خور توجه است که کشورى مثل روسيه نگران اوضاع دولت های دوست خود باشد. منابع خبرى روسى از زيان هفت ميليارد دلارى روسيه از تحريمهاى ليبى و سوریه خبر داده اند.
روسها نسبت به نقض حاکميت ملى دولتها از طرف نهادهاى بين المللى، نهادهاى نظامى و کشورهاى غربى نگران هستند و اين مسئله به خود روسيه هم بر مىگردد که اين مداخلات در مورد روسيه هم به شکل خفيف ترى وجود داشته و بنابراين هتک حرمت حاکميت ملى براى مسکو مسئله نگران کننده اى است. از نگاه مسکو موج جديد دموکراسى در دنيا و فضايى که رسانههاى غربى به وجود آورده اند، مىتواند دامن روسيه را هم بگيرد. در داخل روسيه هم در اين مدت خبرهايى بود و حتى برخى تحليل گران هشدارهايى داده اند؛ از جمله گورباچف که صراحتا اعلام کرد که آن چه در تونس اتفاق افتاد مىتواند در روسيه هم اتفاق افتد. لذا طبیعی است که روسیه نگران تبعات سیاسی اجتماعی کشورهای خاورمیانه باشد.
روسیه مایل است در بعد حقوقی و بین المللی ایفای نقش نماید. شوراى امنيت برگ برنده و يکى از اهرم های ميراث قدرتمندى روسيه است که از گذشته به جای مانده است. در عين حال جايى است که روسيه مىتواند از طريق آن بر رفتارهاى بين المللى قدرتهاى بزرگ نظارت کند و حتی مىتواند مانع از ايجاد بدعت در ارتباط با هنجارها و حقوق بين الملل شود و در واقع از نگاه روسيه حفظ حرمت شوراى امنيت سازمان ملل متحد هم وجهه حقوقی دارد و هم منافع ملى روسيه را حفظ مىکند.
با بالا گرفتن بحث حمله نظامى به سوریه و مخالفت روسيه با اين اقدام، مذاکرات زیادی از سوی کشورهای غربی و بخصوص امریکا با روسیه صورت گرفت. امریکا تلاش دارد تا هم زمان با مذاکره درباره گسترش همکارىهاى روسيه و امريکا، مقامات روس را به نحوى در مسئله سوریه با غرب همراهی کند. امری که روسيه با دشواری با آن کنار می آید. روسیه به شدت از رخدادهای سوریه احساس خطر می کند. این نگرانی برای روسها وجود دارد که بعد از سوریه، ایران مورد تهدید مشابه غربی ها ها قرار گیرد.
اگر به رويه روسيه در مورد چانه زنىهايى که در پرونده هسته اى ايران داشت دقت کنيم مىبينيم که روسیه همواره اعلام کرده از تصويب قطعنامههاى تحريمىعليه ايران جلوگيرى خواهد کرد، اما به هر چهار قطعنامه صادر شده راى مثبت داد. بسيارى از صحبتهايى که روسها مطرح مىکنند ابزارى براى چانه زنى آنها براى به دست آوردن امتيازات بيشتر است. در نهايت روسيه با رویکرد غربی ها و امریکا در ارتباط با سوریه موافقت خواهد کرد و سعی می کند منافع خود را با توجه به تحولات اخیر منطقه بدست آورد.