مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

رویکرد کشورهای عربی به پاسخ ایران به اسرائیل و چشم انداز آینده 

اشتراک

 

داود احمدزاده 

کارشناس مسائل غرب آسیا 

مرکز بین المللی مطالعات صلح– IPSC

 

پاسخ  ایران به اقدام اسرائیل در حمله به کنسولگری ایران  در سوریه  با انبوهی از موشک و پهپاد های  مختلف ، شرایط جدیدی را برای  نظم منطقه ای  و توازن قوا در خاورمیانه رقم زده است  . گرچه  برای مقابله با این حملات موشکی ایران به اسرائیل،  آمریکا و تروئیکای اروپا به همراه اردن  در دفاع از آسمان اسرائیل تمام امکانات پدافندی خود را به کار بستند . با این وجود، با حملات موشکی ایران ، سیاست جنگی پیشدستانه اسرائیل  مبتنی بر اصل غافلگیرانه  و حمله به دشمن در خاک خود  “برای حفظ برتری نظامی مطلق در منطقه”  برای دهه های  طولانی از سوی استراتژیست های این رژیم دنبال می شد به نظر می رسد که در وضعیت موجود با ابهاماتی روبرو شده است .

در طول حیات اسرائیل به غیر از جنگ  اکتبر1971که با تهاجم  گسترده سازمان یافته کشورهای عربی به رهبری مصر برای کسب پیروزی انجام شد ونیز حملات موشکی محدود صدام در جنگ دوم خلیج فارس  به مناطق اشغالی  همواره این اصل  اساسی در دکترین نظامی آن مبتنی بر غافلگیری دشمن و جنگ پیشگیرانه به عنوان  راهبرد  اصولی در حفظ امنیت و برتری  نظامی اسرائیل در دستورکار سیاست گذران این رژیم  بوده واست . البته این گزاره ای در 7 اکتبر نیز با حمله غافلگیرانه حماس  نقض گردید .

ولی فراتر از جنگ حماس و اسرائیل این نخستین حمله نظامی ایران به خاک اسرائیل (حداقل به صورت عیان و آشکار) از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی محسوب می شود که به نوعی جنگ میان ایران و اسرائیل را از سایه خارج کرد. چراکه در دهه های اخیرا  سیاست ایران در مقابله با اسرائیل در منطقه متکی بر تقویت نیروهای نیابتی خود از طریق حمایت های سیاسی و نظامی و تنگ تر نمودن  حلقه محاصره این رژیم  و به نوعی در بن بست  قراردادن طرح های نظامی آن پیگیری می شد.

در راستای این سیاست ، ایران در محور مقاومت علاوه بر تقویت حزب ا.. لبنان به عنوان  نیروی بازدارنده  و ذخیره استراتژیک  خود در مقابله با اسرائیل ،حمایت نظامی از حماس وجهاد اسلامی  و فعال نمودن حشد شعبی  و نجبا در عراق  وحتی بکارگیری  توانمندی های نظامی حوثی های  یمنی  برای ایجاد توازن استراتژیک در جنگ احتمالی با این رژیم و حامیان آن را دنبال می کرد.

البته آنچه شرایط را  به نوعی  برای اسرائیل پس از جنگ 7اکتبر 2023 حمله حماس سخت تر نموده تلاش های  هدفمند ایران برای نفوذ در عمق استراتژیک این رژیم  از طریق خاک سوریه  و فعال نمودن جبهه ی دیگرعلیه آن است . حضور مستشاری  ایران در سوریه برای حفظ  امنیت متحد نزدیک خود از یک سو  واصل راهبرد استراتژیک  همزمان برای تنگ تر نمودن حلقه محاصره اسرائیل در منطقه از دیگرسو ، بسیار مهم است .

این امر با توجه به جایگاه  ویژه سوریه به عنوان حلقه ارتباطی ایران در ایجاد هماهنگی و فرماندهی محور مقاومت بحث درگیری ایران وسوریه قابل درک است  . از این منظر اسرائیل هم  در چند سال اخیر  با قدرت آتش بیشتری  تلاش نموده از گشوده شدن جبهه جدید علیه خود از طریق خاک سوریه و تثبیت حضور نظامی ایران که در واقع معادلات جنگ در آینده را با تغییرات جدی تری مواجه می سازد جلوگیری کند.

در این راستا اسرائیل  با حملات گسترده به مراکز نظامی و امنیتی ایران در سوریه  ترور برخی از فرماندهان  نظامی عالی رتبه آن برتری نظامی و اطلاعاتی خودرا  در منطقه تثبیت کند . آخرین اقدام اسرائیل در این راستا حمله به کنسولگری ایران در دمشق و ترور فرماندهان ارشد نظامی ایران بود.

در کشاکش گسترش جنگ در منطقه پس از حمله اسرائیل به کنسولگری  واکنش های  دنیای عرب به ویژه کشورهای همسایه ایران به نقض آشکار قوانین بین المللی  و تعهدات  این رژیم در کنوانسیون وین مهم بود . اکثر کشورهای عربی این حمله را محکوم کردند و با ابراز  نگرانی عمیق از گسترش جنگ در منطقه خواهان خویشتن داری طرفین منازعه شدند .

پاسخ ایران نیز به  حمله اسرائیل و دور تسلسل حملات احتمالی  متقابل،  ترس و نگرانی  های امنیتی  کشورهای عربی  از آینده درگیر ی را بیشتر هم نموده است . سوال مهمی که مطرح است اینکه  با توجه به برخی ارتباطات سیاسی و امنیتی کشورهای عربی با اسرائیل در قالب پیمان صلح ابراهیم منجر به توافق و روابط دیپلماتیک با این رژیم در منطقه شده درگیری احتمالی  ایران و اسرائیل چه شرایطی را برای این پیمان  رقم خواهد زد ؟ و موضع کشورهای عربی در قبال  جنگ گسترده در منطقه چه خواهد بود ؟

در پاسخ به سوال باید گفت : پیمان صلح ابراهیم تلاش های منسجم  آمریکا از دوره ترامپ  مبتنی بر  ایجاد سازوکارهای  سیاسی و امنیتی برای زدودن  اختلافات میان اعراب و اسراییل  از طریق سرمایه گذاری های مشترک اقتصادی و تجاری ونیز حل و فصل  معضل اصلی  یعنی  تشکیل دولت فلسطینی  استوار بود  این موضوع مهم در دوره جو بایدن هم پیگیری شد و حاصل این اقدامات نیز در  نزدیکی امارات و بحرین و گشایش روابط دیپلماتیک  و تلاش همزمان برای عادی سازی  روابط تل آویو- ریاض متبلور گشت.

با این وجود ،این تلاش ها  با آغاز جنگ غزه  و اقدام طیف جنگ طلب  اسرائیل به رهبری نتانیاهو بابن بست جدتری روبرو  گردید.  نزدیکترین متحدان  اسرائیل در منطقه نیز  مانند  امارات متحده عربی بحرین  به دلیل تداوم  جنگ در غزه و تلفات انسانی  بالا در غزه  مجبور به محکومیت اسرائیل  و دفاع از  طرح های آتش بس در غزه شدند . بطوریکه  امارات  از مبتکران طرح آتش بس در غزه در شورای امنیت سازمان ملل شد. در این میان موضع  عربستان سعودی  نسبت به زمان قبل از آغاز درگیری در نوار غزه  تندتر هم شده است . بن سلمان ولیعهد عربستان  بارها از الزام  و تعهد  اسرائیل  به آتش بس  ونیز  لزوم  اجرایی شدن طرح دو دولت و تشکیل  دولت فلسطینی به پایتختی قدس شرقی  سخن گفته است .

مصر هم با نگرانی های بیشتری  حوادث غزه را پیگیری می کند. هرگونه  اقدام  در حمله به رفح  به منزله آوارگی بیشتر مردم  نوار غزه و فشار برای ورود  به صحرای سینا خواهد  بود. امری که مقامات مصری بشدت نگران ساخته است.  از سوی دیگر در حادثه حمله  به کنسولگری  ایران  دولت عربی با موضع گیری رسانه ای خود این حمله محکوم  بر لزوم  حفظ امنیت منطقه اجتناب از گسترش  جنگ تاکید  کردند .

هراس از رویارویی ایران و اسرائیل وقوع جنگ تمام عیاری منطقه ای کابوسی بزرگ برای رویا پردازی  هم مقامات سعودی و اماراتی است.  چراکه با تغییر رویکرد بن سلمان پس از آشتی موقت با ایران  آتش بس با حوثی های یمن  به دنبال اجرایی نمودن طرح های بلند پروازنه اقتصادی  و گسترش همکاری منطقه ای وفرامنطقه ای بوده وهستند.  طبیعی است که وقوع جنگ جدید احتمالی گسترده ضمن آسیب جدی به امنیت منطقه  می تواند مسیر توسعه اقتصادی  ریاض را هم با  موانع دشواری روبرو سازد . ریاض به دنبال ایجاد آرامش و پرهیز از هرگونه  جنگ در منطقه و ایجاد آتش بس در نوار غزه است.  از دیگر سو ؛ امارات نیز به دلیل همسایگی با ایران و مراودات اقتصادی گسترده به رغم اختلافات سیاسی  بدنبال  پرهیز از هرگونه جنگ احتمالی است .

بنابراین اقدام  تلافی جویانه  ایران  در پاسخ به حمله  اسرائیل به کنسولگری ایران در سوریه ناقوس خطر را  برای دولت های عربی  بصدا  در آورده  است.  جمهوری اسلامی ایران پس از نا امیدی از رویه های دیپلماتیک در محکومیت  اسرائیل در شورای  امنیت سازمان ملل متحد  به دلیل جانبداری آمریکا و فرانسه و انگلیس از اسرائیل در جلسه این شورا  ناچارا برای اعاده حیثیت و پرستیژ سیاسی و نظامی در منطقه در یک برهه  حساس این بار با عبور از راهبرد  صبر استراتژیک به راهبرد توازن  استراتژیک روی آورد و حملات ترکیبی را به اسرائیل انجام داد. در این مسیر  برای اطمینان بخشی  به همسایگان عرب خویش چگونگی و زمان حمله موشکی وپهپادی  به اسرائیل را اعلام کرد.

بنابراین پس از حمله ایران کشورهای عربی به ویژه همسایگان آن در شورای همکاری خلیج فارس  به صدور بیانیه  و الزام خویشتن داری طرفین منازعه از پرهیز اقدامات نظامی بیشتر اکتفا کردند .

در شرایط فعلی به نظر می رسد کشورهای حوزه حاشیه خلیج فارس بشدت در مقابل وقوع هرگونه جنگ گسترده منطقه ای آسیب پذیرند.

نکته مهم ماجرا این است که کشورهای عربی  اعتماد کامل به حمایت آمریکا  در قبال هرگونه جانبداری از  اسرائیل در جنگ اخیر با ایران نمی بینند. طوری که حتی  در دوره  ترامپ به رغم روابط استراتژیک نزدیک ریاض با واشنگتن  کاخ سفید در قبال حمله به آرامکو  از سوی انصارا… یمن واکنش جدی نظامی از خود نشان نداد.

از این رو در طرح صلح ابراهیم عربستان سعودی شرط نزدیکی با اسرائیل و برقراری روابط سیاسی با آن در الزام به حمایت نظامی و سیاسی  همسان با اسرائیل از سوی آمریکا منوط کردند. به نظر می رسد با تداوم جنگ در غزه  و حملات متقابل ایران و اسرائیل به خاک یکدیگر اصل  ابراهیم به محاق رفته است. همچنین  اعراب از خطرات همسویی وهمرایی با سیاست های  جنگی اسرائیل در  منطقه اطلاع دارند. تسلط ایران بر تنگه هرمز  ونیز نفوذ آن در  دریای سرخ از طریق حوثی های یمنی علاوه به خطر انداختن امنیت کامل کشتیرانی موجب اختلال کامل در  عبور کشتی تجاری از این آبراه استراتژیک و آبراه حیاتی آگاهی دارند. بنابراین عربستان و امارات در شرایط دشوار موجود  بهترین گزینه رو حفظ بی طرفی مثبت  و تلاش برای ایجاد آرامش در منطقه می بینند .

مطالب مرتبط