پژوهشگر مسائل امنیتی
مرکز بینالمللی مطالعات صلح – IPSC
با به قدرت رسیدن دونالد ترامپ در امریکا تغییراتی در نوع کنشگری و اولویت های این کشور در خاورمیانه پدید آمد. گفتگوی زیر برای بررسی بیشتر امنیتی اولویتهای و اهداف امنیت کنونی امریکا در خاورمیانه است.
واژگان کلیدی: اولویتهای و اهداف امنیت کنونی امریکا در خاورمیانه
مرکز بینالمللی مطالعات صلح: جایگاه کنونی سوریه و عراق در اولویتها و اهداف امنیتی کنونی امریکا در خاورمیانه چیست؟
گروه مشاوران امنیت ملی “دونالد ترامپ” رئیس جمهوری امریکا با چالش بزرگی در خصوص سیاست این کشور در قبال سوریه و عراق روبه رو شده است. پس از سقوط شهر “رقه”در سوریه و “الانبار” در عراق، که به عنوان مرکز خلافت خودخوانده گروه تروریستی داعش نام برده میشد، چه دلیلی برای ادامه حضور و نگه داشتن گروهی از نظامیان امریکایی در سوریه وجود دارد؟فعالان حقوق بشر معتقدند که امریکا مسئولیت اخلاقی را برای پایان دادن به قتل عام غیرنظامیان در جنگ داخلی هفت ساله سوریه به عهده دارد اما آنچه برای شورای امنیت ملی امریکا در خصوص سوریه پیچیدگی ایجاد کرده است، پنج قدرت خارجی هستند که به نظر میرسد منافع ملی مهمی در سوریه دارند.با وجود این که موضوع سوریه از نظر زمان و مکان با ویتنام بسیار متفاوت است اما سوالی که امروزه در خصوص سوریه مطرح میشود بی شباهت به سوالی که “جان اف کندی” رئیس جمهوری وقت امریکا در سال 1961 در خصوص ویتنام با آن رو به رو شد، نیست.سوالی که در آن زمان برای کندی مطرح شد این بود که آیا امریکا باید از جنگ زمینی در جنوب شرق آسیا بپرهیزد؟”جورج بوش” رئیس جمهوری سابق امریکا نیز در سال 2002 با چنین چالشی در خصوص عراق مبنی بر اینکه آیا لازم است امریکا به جنگ زمینی در خاورمیانه وارد شود، روبه رو شد. در هر یک از این موارد، رئیس جمهوری امریکا باید تصمیم گیری میکرد ویتنام یا عراق جزو منافع حیاتی امریکا به شمار میرفتند که این کشور اقدام به دخالت نظامی در آنها کند؟ با توجه به موارد فوق یک سؤال مهم و اساسی در این رابطه مطرح میشود:
آیا امریکا میتواند بدون استقرار شمار زیادی از نیروهای خود از جمله یگانهای رزمی به این هدف دست یابد؟ آمریکا در سوریه دارای دو نفع مهم و حیاتی است.
اول، جلوگیری از براندازی حکومتهای عربستان و سایر کشورهای خلیجفارس از سوی ایران و جلوگیری از تبدیل شدن این کشور به قدرت اول منطقه، و دوم حفاظت از امنیت اسراییل. در نظر گرفتن این دو موضوع و در اولویت قرار دادن آنها در فهرست منافع امریکا و همچنین درخواست برای استقرار نیروهای نظامی بیشتر، آزمونی مهم برای “دونالد ترامپ” است. چنین تصمیمی البته بسیار متفاوت از تصمیماتی است که جان اف کندی” و “جورج بوش” در گذشته اتخاذ کردند.
مرکز بینالمللی مطالعات صلح: آیا میتوان گفت یمن در اولویتها و اهداف امنیتی کنونی امریکا در خاورمیانه قرار گرفته و نقش بیشتری یافت است؟
همانطور که می دانید دولت آمریکا وضعیت فوقالعاده اعلام شده درباره یمن را برای یک سال دیگر تمدید و اعضای سابق دولت مستعفی یمن و کشورهای دیگر را به تهدید امنیت و ثبات این کشور و نیز تهدید امنیت ملی آمریکا متهم کرد.کاخ سفید در بیانیهای اعلام کرد: همچنان اقدامات و سیاستهای برخی از شخصیتهای سابق در دولت (مستعفی) یمن و دیگر کشورها صلح، امنیت و ثبات یمن را تهدید میکند که به تبع آن امنیت ملی و سیاست خارجه آمریکا در معرض تهدید غیرعادی قرار میگیرد.طبق این بیانیه، این اقدامات شامل مانعتراشی در روند سیاسی یمن و نیز ممانعت از اجرای توافق ۲۳ نوامبر ۲۰۱۱ میلادی میان دولت (مستعفی) یمن و مخالفان آن میشود که در آن انتقال مسالمتآمیز قدرت قید شده است.در بیانیه کاخ سفید همچنین آمده است: به همین دلیل باید وضعیت فوقالعاده اعلام شده در ۱۶ ماه مه ۲۰۱۲ میلادی برای تعامل با این تهدید پس از شانزدهم ماه مه ۲۰۱۸ به مدت یک سال دیگر تمدید شود. با توجه به تمدید وضعیت فوق العاده درباره یمن از سوی دولت ترامپ میتوان گفت این کشور در اولویتها و اهداف امنیتی کنونی آمریکا در خاورمیانه قرار گرفته و نقش بیشتری یافته است.
مرکز بینالمللی مطالعات صلح: جایگاه مقابله مستقیم در مقابل ایران تا چه میزانی اولویتها و اهداف امنیتی کنونی آمریکا در خاورمیانه قرار دارد؟
با وجود آماده بودن اولین سند دولت اوباما در سال 2009، به دلیل تحولات مختلفی مانند تشدید بحران اقتصادی، آزمایش هستهای کره شمالی، انتخابات ایران و زلزله هائیتی، این سند موردبازنگری قرار گرفته و 11 ماه پس از موعد مقرر و در سال 2010 منتشر شد. در این سند بر مفهوم مسئولیت و مسئولیتپذیری تأکید بسیاری شده است و با اینکه اشاره به مسئولیت سنگینتربرخی از اعضای جامعه جهانی دارد، اما درعینحال بیان میدارد که تمامی دولتها ملزم به یافتن زمینههای مشترک همکاری بایکدیگر میباشند. در بخشی از این سند در این رابطه آمده است: “سیالیت موجود در نظام بینالملل، چالشهایی را به وجود میآورد که میتوان از آنها به عنوان فرصتی برای ایجاد همکاریهای بینالمللی استفاده کرد.” همچنین در بخشی دیگر بر ضرورت همکاری بینالمللی برای مقابله مشترک با تهدیدات تأکید شده است: “ما باید از پیوند به وجود آمده در میان کشورها نهایت استفاده را کرده و درعینحال با خطرات جهانی به نحو جامع و مؤثری مقابله نماییم.” بنابراین اینطور میتوان نتیجه گرفت که همکاری، مسئولیتی عمومی است و نظم بینالمللی باید این همکاری را تسهیل نماید. از سوی دیگر مفهوم مسئولیتپذیری نیز نقش مهمی در این سند بازی کرده و بر محترم شمردن تعهدات بینالمللی از سوی دولتها تأکید میکند و نیز عدم پیروی از معاهدات و الزامات بینالمللی را تهدیدی برای نظم موجود قلمداد میکند. در حقیقت بر پایه همین استدلالها بود که دولت اوباما خود را و نیز دولت ایران را ملزم به مذاکره در چارچوب نظم و معاهدات موجود دیده و مسئولیتی مبنی حل مسئله هستهای رابرای خود تعریف کرده بود.
حفظ امنیت اقتصادی که با مورد پیشین یعنی حفظ و گسترش سبک زندگی آمریکایی ارتباط تنگاتنگی دارد یکی دیگر از عناصر مهم امنیت ملی ایالاتمتحده است. دولتهای مختلف در امریکا همواره در جهت نیل به این هدف تلاشهای بسیاری داشتهاند و ابزارهای سخت و نرم را به خدمت گرفتهاند. این ابزارها انواع مختلفی دارد که شامل سرمایهگذاریهای عظیم در نقاط مختلف جهان بهمنظور بهرهگیری از منافع آن و نیز استفاده از آن به عنوان اهرم فشاری بر دولت مقصد و همچنین فروش کالاهایی با ارزشافزوده بالا برای امریکا مانند سلاح که قابلیت ایجاد شغل نیز دارد، میشود. به نظر میرسد در دولت فعلی ایالاتمتحده این روش بهصورت فعالانه دنبال شود و فروش محصولات آمریکایی و بهویژه سلاح افزایش چشمگیری داشته باشد. باید در نظر داشت که یکی از خریداران مهم سلاحهای آمریکایی در جهان عربستان سعودی و نیز سایر کشورهای عرب خلیجفارس میباشند که این امر میتواند بهمثابه تهدیدی جدی برای جمهوری اسلامی ایران تلقی شود. از سوی دیگر استفاده از ابزار سخت اقتصادی یعنی تحریم نیز نقش مهمی در سیاست خارجی امریکا بازی میکند و دولت ایالاتمتحده همواره تلاش کرده است تا از طریق اعمال تحریم بر کشورهای مخالف خود مانند ایران، کوبا و … این کشورها را تحتفشار گذارده و آنها را وادار به قبول شرایط خود کند. ازآنجاکه ترامپ اعلام کرده که مخالف استفاده از روشهای نظامی و حضور نظامی در خارج از کشور است، انتظار میرود کشورهایی نظیر جمهوری اسلامی ایران که در تقابل با امریکا قرار دارد در این دوره با تحریمهای بیشتری از سوی این کشور مواجه شود.
باید در نظر داشته باشیم همواره پس از انقلاب اسلامی رویکرد امریکا نسبت به ایران خصمانه بوده و در این راستا از هیچ تلاشی برای براندازی حکومت در دولتهای مختلف فروگذار نکرده است و با ناکامی در این امر ایالاتمتحده مساعی خود را بر جلوگیری از تبدیلشدن ایران به یک قدرت هژمون منطقهای قرار داده است که اوج آن را میتوان در دوران جنگ تحمیلی و حمایت این کشور از عراق مشاهده کرد. اما با روی کار آمدن دولت ترامپ و توجه دولت وی به موازنه فراساحلی و عدم حضور و درگیری مستقیم، راهحل مطلوب امریکا، تقویت کشورهای عرب حوزه خلیجفارس برای مقابله و کنترل ایران است. ازاینرو جمهوری اسلامی ایران میبایست با هوشمندی با این راهبرد مقابله کند.
مرکز بینالمللی مطالعات صلح: رویکرد اتحاد و ائتلاف با عربستان تا چه میزانی در اولویتهای و اهداف امنیتی کنونی امریکا در خاورمیانه قرار دارد؟
سند استراتژی امنیت ملی آمریکا، مانند گذشته اتهام تلاش ایران برای دستیابی به سلاح کشتارجمعی را طرح و محاسبات خود را بر مبنای آن انجام داده است. آمریکا با طرح این موضوع بهعنوان یک مسئله حلنشده نوعی ایران هراسی را برای تحقق اهداف منطقهای و بینالمللی خود دنبال میکند. در سطح منطقه ایران هراسی موجب نزدیکی هرچه بیشتر کشورهایی مانند حاشیه خلیجفارس به آمریکا میشود و در سطح بینالمللی زمینه اجماع برای فشار بیشتر بر ایران را فراهم میکند. برخلاف رفتار اخیر دولت ترامپ در به رسمیت شناختن قدس اشغالی بهعنوان پایتخت رژیم صهیونیستی، در سند استراتژی امنیت ملی، طرح صلح جامع بین اسرائیل و فلسطینیان مطرح شده است که نوعی تناقض در عمل و برنامههای این کشور محسوب میشود.
در مورد کشورهای منطقه، سند استراتژی امنیت ملی آمریکا، بحث حمایت از مصر و عربستان برای مدرن سازی اقتصادهایشان را مطرح کرده است. عربستان انجام این کار را آغاز کرده است ولی در مورد مصر این مسئله نمود بیرونی ندارد. بهصورت کلی نگاهی که در سند استراتژی امنیت ملی آمریکا به اقتصاد شده است، نگاه ابزاری است تا وابستگی هرچه بیشتر کشورهای منطقه (و دیگر کشورها) را فراهم کند. در بعد سیاسی نیز با توسل به ایران هراسی، آمریکا تلاش میکند تا کشورهای منطقه را از ایران دور و به خود نزدیک کند. هرچند بحث تجهیز تمامی کشورهای حاشیه خلیجفارس به سیستم دفاع موشکی مطرحشده است، اما تاکنون تحققنیافته است.
سند استراتژی امنیت ملی آمریکا نقش چین و روسیه را در غرب آسیا به نسبت سایر مناطق، کمرنگتر ترسیم کرده است یا حداقل اینکه آنها را رقبای اصلی خود معرفی نکرده است. در مقابل نقش و سیاست منطقهای ایران بهعنوان کنشگری ناهمسو با سیاستهای آمریکا ترسیم شده است. در این سند بهصراحت اعلام شده است که بروز مسئله تروریسم و گروههای تروریستی مانند داعش، باعث شده است که اسرائیل دیگر بهعنوان عامل ناامنی و مشکلات منطقه مطرح نشود. این مسئله میتواند اشارهای غیرمستقیم به طراحی پشت پرده آمریکایی-اسرائیلی برای انحراف افکار عمومی از رژیم صهیونیستی باشد. اگر در گذشته آمریکا دو ملاحظه «رابطه با اعراب» و «موقعیت اسرائیل» را در سیاستهای منطقهای و کمکهای اعطایی موردنظر قرار میداد، امروز همگرایی بین اعراب بهویژه عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی تااندازهای بالا است که آمریکا در محاسبات خود ملاحظهٔ گذشته را وارد نمیکند.
مرکز بینالمللی مطالعات صلح: چشم انداز اولویتها و اهداف امنیتی کنونی امریکا در خاورمیانه در سطوح اعمالی و اعلانی چیست؟
ایالات متحده پس از ۱۱ سپتامبر با شعار جهانی «مبارزه با تروریسم»، سیاستها و اهداف منطقهای خود را در خاورمیانه به گونهای دیگر ترسیم کرد. آمریکا پس از حمله به افغانستان و پیآمدهای گسترده منطقهای آن، سیاستهای کلی خود را در قالب «طرح خاورمیانه بزرگ» مطرح ساخت. این طرح به دنبال آن بود که ریشههای افراطگرایی و خشونت در منطقه را از طریق دموکراسیگستری و گشایش فضای باز سیاسی و اجتماعی از بین ببرد و فضای جدید سیاسی برای عادی سازی روابط اسرائیل با کشورهای منطقه فراهم سازد. آمریکا یک سال پیش از طرح خاورمیانه بزرگ، با ارائه سند «نقشه راه» (۲۰۰۳) در پی آن برآمد که با حمایت از نهادسازی در دولت خودگردان فلسطین و تقویت نهادهای سیاسی و اجتماعی، دولت خودگردان را به دولتی پاسخگو و عاملی برای کنترل فعالیت مبارزان فلسطینی تبدیل کند. از سوی دیگر، در سطح منطقه خاورمیانه، واشنگتن با تأکید بر لزوم برگزاری انتخابات و تقویت نهادهای مدنی، در پی بسط ایدههای دموکراتیک در منطقه بود، اما با برگزاری انتخابات مختلف در منطقه، با وجود تمامی محدودیتها و اعمال فشارهای دولتی، آشکار گردید که پیروزی غالباً نصیب نیروها و جریانهایی میشود که با سیاستهای منطقهای آمریکا مخالف هستند.در حال حاضر سه راهبرد احتمالی را میتوان برای دولت ترامپ در سوریه (خاورمیانه)متصور بود.
راهبرد اول ترامپ را میتوان تحت عنوان همکاری با روسها بر سر بقای بشار اسد بر قدرت و پاکسازی داعش دانست. بااینحال مجموعه از نتایج شامل مخالفت متحدان اروپایی – خاورمیانهای با این راهبرد، مطرحشدن دوبارهٔ روسها در عرصهٔ بینالملل و تقویت جایگاه ایران و نیروهای شیعی در منطقه؛ از ضعفهای این راهبرد به شمار میآید.
گزینهٔ دوم ترامپ ادامهٔ میراث اوباما در فرسایشی کردن جنگ سوریه و تضعیف همزمان ایران و روسیه است. این راهبرد نیز دارای مجموعهای از محدودیتها است که از آن جمله میتوان به احساس تهدید بیشتر ترامپ از جانب اسلام سیاسی نسبت به اوباما، ادامهدار شدن بحران پناهندگان و افزایش متغیرهای آشوب زا در سیستم، نیاز امریکا به روسها در عرصههایی چون مهار چین و امنیت هستهای و احتمال قوی پیروزی عملی محور روسیه، ایران و دولت بشار در صورت ادامه شرایط فعلی جنگ سوریه؛ اشاره کرد.
گزینه سوم دولت ترامپ در سوریه از تمایل روسها برای بازی باکارت سوریه نشئت میگیرد. روسیه به دلایلی چون اشتیاق برای بازگشت به اقتصاد بینالملل، اولویت اروپا نسبت به خاورمیانه و اهمیت سیاست همسایگی برای این کشور و ایضاً ترس از قدرت گیری چین در اوراسیا مایل است که با امریکا همکاری داشته باشد و این احتمال وجود دارد که سوریه به اساس این همکاری بدل شود.