مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

ابزارها و شرایط قدرت نرم آلمان در جهان

اشتراک

 

دکتر گلناز سعیدی

عضو هیئت علمی دانشگاه

مرکز بین المللی مطالعات صلح- IPSC

 

مقدمه

قدرت نرم یکی از مفاهیم برجسته در سیاست‌های بین‌المللی معاصر است که از سوی کشورها برای تاثیرگذاری بر دیگران بدون استفاده از اجبار و زور به‌کار گرفته می‌شود. این نوع از قدرت معمولاً شامل ابزارهایی چون فرهنگ، دیپلماسی، آموزش، رسانه‌ها و سیاست‌های انسانی است. آلمان به عنوان یکی از قدرت‌های بزرگ اقتصادی و فرهنگی در جهان، همواره از این نوع قدرت در راستای تقویت جایگاه خود در سطح بین‌المللی استفاده کرده است. 

پس از اتحاد مجدد آلمان در سال ۱۹۹۰، سیاست‌های قدرت نرم این کشور به طور چشمگیری گسترش یافت و آلمان به یکی از پیشگامان استفاده از این ابزار در سیاست خارجی خود تبدیل شد. این سیاست‌ها در دهه‌های مختلف بر اساس تحولات جهانی و تغییرات در دنیای سیاست و اقتصاد، به‌ویژه در مواجهه با تهدیدات جدید و چالش‌های جهانی، تغییر کرده و تکامل یافته است. در این مقاله با بررسی سیاست‌های قدرت نرم آلمان از سال ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۵، ابعاد مختلف این سیاست‌ها و ابزارهای استفاده‌شده را تحلیل و ارزیابی می‌کند. به‌ویژه پس از بحران‌های اخیر نظیر حمله روسیه به اوکراین و تغییرات ژئوپلیتیکی در سطح جهانی، آلمان نیاز به بازنگری در استراتژی‌های قدرت نرم خود را احساس کرده است. در این راستا، مقاله به بررسی تحولات تاریخی و روند پیشرفت سیاست‌های قدرت نرم آلمان، و چگونگی تأثیر این ابزار در روابط بین‌المللی می‌پردازد.

بخش عمده‌ای از مقاله به نقش نهادهای فرهنگی و آموزشی آلمان، همچون مؤسسه گوته، دویچه وله و دیگر سازمان‌های وابسته به دولت آلمان اختصاص دارد که ابزارهای اصلی در ترویج زبان، فرهنگ و سیاست خارجی آلمان به شمار می‌روند. این نهادها نقشی حیاتی در تقویت قدرت نرم آلمان در عرصه بین‌المللی ایفا می‌کنند و به‌طور مستقیم در سیاست‌های فرهنگی و آموزشی خارجی (ECP) کشور دخیل هستند.

در کنار این، مقاله به تغییرات استراتژیک در سیاست خارجی آلمان پس از جنگ روسیه و اوکراین و چالش‌های پیش‌روی این کشور در مواجهه با بحران‌های جهانی و تهدیدات جدید نیز خواهد پرداخت. این تغییرات نشان‌دهنده چرخش اساسی در سیاست‌های آلمان است که به‌دنبال تقویت موقعیت خود در عرصه جهانی، همزمان با چالش‌هایی نظیر تقویت نیروی نظامی، کاهش وابستگی به روسیه و چین و ایجاد پیوندهای قوی‌تر با کشورهای اروپایی و فراآتلانتیکی است. در نهایت، مقاله به ارزیابی نحوه تأثیر سیاست‌های قدرت نرم آلمان بر روابط بین‌المللی و چگونگی بازتاب این سیاست‌ها در ساختار ژئوپلیتیک جهانی خواهد پرداخت.

پیشینه سیاست قدرت نرم آلمان، ۱۹۶۰-۲۰۲۲

سیاست قدرت نرم آلمان از دهه ۱۹۶۰ به‌ویژه پس از اتحاد مجدد آلمان در ۱۹۹۰ به‌طور مستمر گسترش یافت. این سیاست‌ها به‌عنوان یکی از ارکان سیاست خارجی آلمان شناخته شد و به سه مرحله اصلی تقسیم می‌شود:

  1. مرحله اول (۱۹۶۰-۲۰۲۱): در این دوره، آلمان به تقویت نفوذ فرهنگی و آموزشی خود پرداخته و به‌عنوان ابزار دیپلماسی در سیاست خارجی خود از آن بهره برد.
  2. مرحله دوم (۲۰۲۱-۲۰۲۲): سیاست‌های آلمان با افزایش جاه‌طلبی و قاطعیت در توافق‌نامه ائتلاف حاکم ۲۰۲۱ ادامه یافت.
  3. مرحله سوم (۲۰۲۲): حمله روسیه به اوکراین در فوریه ۲۰۲۲، موجب تغییرات عمده‌ای در سیاست خارجی آلمان شد و لزوم بازنگری در استراتژی‌های قدرت نرم را ایجاد کرد.

 

سیاست قدرت نرم آلمان تا ۲۰۲۱

آلمان از دهه ۱۹۶۰ به‌طور پیوسته از قدرت نرم به‌عنوان “سومین ستون” سیاست خارجی خود استفاده کرده است. اهداف اصلی این سیاست‌ها عبارتند از:

– تقویت فرهنگ و آموزش در سطح جهانی.

– ایجاد فرصت‌های شغلی و آموزشی.

– ترویج مشارکت‌های بین‌المللی و همکاری جهانی.

فرانک والتر اشتاین‌مایر و هایکو ماس بر اهمیت روزافزون این سیاست‌ها به‌ویژه برای پیشگیری از بحران‌ها و تقویت صلح جهانی تأکید کردند.

مسئولیت‌ها و نهادهای اجرایی

وزارت امور خارجه آلمان مسئول هدایت سیاست فرهنگی و آموزشی خارجی است. این وزارتخانه دستورالعمل‌های سیاستی را برای سازمان‌های مختلف تدوین می‌کند. وزارتخانه‌های مرتبط دیگر شامل وزارت آموزش و پژوهش، همکاری اقتصادی و توسعه، و فرهنگ هستند.

سازمان‌های واسطه

دولت آلمان برای اجرای سیاست‌های قدرت نرم خود از چندین نهاد کلیدی حمایت می‌کند که در سطوح مختلف فرهنگی، علمی و رسانه‌ای فعالیت می‌کنند. این نهادها به منظور تقویت حضور آلمان در عرصه بین‌المللی و ترویج ارزش‌ها و فرهنگ این کشور، نقش‌های متعددی ایفا می‌کنند.

“مؤسسه گوته”، یکی از برجسته‌ترین نهادهای فرهنگی آلمان، به‌طور ویژه به ترویج زبان و فرهنگ آلمان در سراسر جهان می‌پردازد. این مؤسسه نه‌تنها دوره‌های زبان آلمانی را در کشورهای مختلف برگزار می‌کند بلکه برنامه‌های فرهنگی متنوعی را جهت معرفی آلمان به سایر ملل طراحی می‌کند. مؤسسه گوته به‌عنوان یک ابزار مهم برای ارتقاء نفوذ فرهنگی آلمان در جهان شناخته می‌شود و در بسیاری از کشورها به‌عنوان نماینده فرهنگی آلمان فعالیت می‌کند.

“سازمان خدمات تبادل آکادمیک آلمان (DAAD) ” نیز یکی دیگر از ارکان مهم در سیاست‌های فرهنگی و آموزشی آلمان است. این سازمان به‌ویژه در زمینه تبادلات علمی و فرهنگی میان دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزشی آلمان و دیگر کشورهای جهان فعال است. DAAD از دانشجویان، محققان و اساتید خارجی حمایت می‌کند و فرصت‌های تحصیلی و پژوهشی برای آنان فراهم می‌آورد. این سازمان با ایجاد ارتباطات علمی و فرهنگی میان آلمان و سایر کشورها، نقشی اساسی در انتقال دانش و تقویت روابط بین‌المللی ایفا می‌کند.

“دویچه وله (DW  ) ” نیز به‌عنوان رسانه بین‌المللی آلمان، در ارائه اخبار و اطلاعات در سطح جهانی فعالیت می‌کند. این رسانه به چندین زبان مختلف برنامه‌هایی شامل اخبار، تحلیل‌ها و گزارش‌های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی تولید می‌کند. دویچه وله با پوشش گسترده خود در سطح جهانی، نه‌تنها به معرفی اخبار و رویدادهای آلمان می‌پردازد بلکه ارزش‌های دموکراتیک و انسانی این کشور را نیز ترویج می‌کند. این رسانه با استفاده از تکنولوژی‌های نوین، به‌ویژه در عرصه دیجیتال، توانسته است نقش مهمی در گسترش تصویر مثبت آلمان و سیاست‌های فرهنگی آن در سراسر جهان ایفا کند.

این نهادها به‌طور کلی در کنار یکدیگر، قدرت نرم آلمان را تقویت کرده و آن را به‌عنوان یک بازیگر فرهنگی و علمی جهانی معرفی می‌کنند.در سال ۲۰۲۰، بیش از ۳,۰۰۰ دفتر وابسته به نهادهای قدرت نرم آلمان در سراسر جهان وجود داشت و بیش از ۹,۰۰۰ نفر در آن‌ها فعالیت می‌کردند. این سازمان‌ها معمولاً استقلال دارند، اما وابستگی مالی آن‌ها به بودجه دولتی گاهی موجب تنش‌هایی می‌شود.

“بازیگران غیردولتی” یا “بازیگران سطح دوم” در سیاست قدرت نرم آلمان نقش قابل توجهی دارند. این بازیگران عمدتاً شامل بنیادهایی هستند که وابسته به احزاب سیاسی مختلف در آلمان هستند. این بنیادها به‌طور مستقل از دولت، اما با دریافت بودجه عمومی، در عرصه‌های مختلف فرهنگی، سیاسی و اجتماعی فعالیت می‌کنند و سیاست‌های قدرت نرم آلمان را با دیدگاه‌های متفاوت و متنوعی به جهان معرفی می‌کنند.

“بنیاد فردریش ابرت” که به حزب سوسیال دموکرات آلمان (SPD) تعلق دارد، با هدف ترویج دموکراسی اجتماعی و اصول عدالت اجتماعی در سطح جهانی فعالیت می‌کند. این بنیاد در کشورهای مختلف پروژه‌های آموزشی، تحقیقاتی و تبادل فرهنگی برگزار می‌کند و به‌ویژه در راستای تقویت اصول دموکراسی و حقوق بشر گام برمی‌دارد. فعالیت‌های این بنیاد در حوزه‌های اجتماعی و سیاسی بیشتر به ترویج سیاست‌های برابری، رفاه و حقوق کارگران و اقلیت‌ها می‌پردازد.

“بنیاد کنراد آدناور” که به حزب دموکرات مسیحی آلمان (CDU  ) وابسته است، بیشتر بر ترویج آزادی و بازار آزاد، همکاری‌های بین‌المللی، و ارزش‌های دموکراتیک تأکید دارد. این بنیاد به‌ویژه در زمینه آموزش سیاست‌های اقتصادی، دموکراتیک و لیبرال در سطح بین‌المللی فعالیت می‌کند و به توسعه روابط میان آلمان و کشورهای مختلف در چارچوب ارزش‌های غربی کمک می‌کند. “بنیاد کنراد آدناور” به‌عنوان یکی از مهم‌ترین بنیادهای سیاسی آلمان، تأثیر زیادی در گسترش دیدگاه‌های سیاسی و اقتصادی آلمان در سطح جهانی دارد.

“بنیاد هاینریش بل “نیز که به حزب سبز آلمان مرتبط است، بیشتر بر مسائل زیست‌محیطی، حقوق بشر، توسعه پایدار و عدالت اجتماعی تمرکز دارد. این بنیاد در سطح جهانی پروژه‌هایی را به‌ویژه در کشورهای در حال توسعه اجرا می‌کند که هدف آن ترویج سیاست‌های زیست‌محیطی و اجتماعی به‌عنوان بخشی از سیاست قدرت نرم آلمان است. بنیاد هاینریش بل با تکیه بر دیدگاه‌های سبز و محیط‌زیستی خود، تلاش می‌کند تا آلمان را به‌عنوان پیشرو در مسائل زیست‌محیطی و پایداری در سطح جهانی معرفی کند.

“بنیاد رزا لوکزامبورگ “که به حزب چپ آلمان (Die Linke) تعلق دارد، بیشتر بر ترویج عدالت اجتماعی، برابری جنسیتی و حمایت از حقوق اقلیت‌ها و مهاجران متمرکز است. این بنیاد به‌ویژه در کشورهای در حال توسعه و مناطق بحران‌زده فعالیت می‌کند و پروژه‌هایی را برای تقویت دموکراسی و حقوق بشر در این مناطق اجرا می‌کند. بنیاد رزا لوکزامبورگ با رویکردهای چپ‌گرایانه خود، به‌ویژه بر حل مسائل اقتصادی و اجتماعی در سطح جهانی تأکید دارد.

این بنیادها با داشتن دیدگاه‌های متفاوت و اغلب متنوع در رابطه با سیاست‌های جهانی، نقش کلیدی در تکمیل و گسترش سیاست‌های قدرت نرم آلمان ایفا می‌کنند. آن‌ها به‌عنوان بازیگران غیردولتی به معرفی ارزش‌ها و اهداف مختلف آلمان در سطح جهانی کمک کرده و با تأسیس پروژه‌های مختلف فرهنگی، علمی و اجتماعی، ارتباطات دیپلماتیک غیررسمی و موثری با دیگر کشورها برقرار می‌کنند.

موقعیت اقتصادی، نظامی و دیپلماتیک آلمان

آلمان بزرگ‌ترین اقتصاد اروپا و چهارمین اقتصاد جهان است. با این حال، قدرت نظامی آن رتبه دهم جهان را دارد و در دیپلماسی رتبه هفتم را کسب کرده است. در قدرت نرم، آلمان سومین رتبه جهانی را داراست. این کشور در سیاست فرهنگی خارجی خود در بیشتر کشورهای جهان فعال است و توانایی تطبیق با تحولات جهانی را نشان داده است.

چالش‌ها و رقابت در حوزه قدرت نرم

رقابت جهانی در حوزه قدرت نرم پیچیده‌تر شده است. ظهور ملی‌گرایی و احزاب غیرلیبرال، علاوه بر رشد قدرت‌های جدید مانند چین و روسیه، باعث رقابت فزاینده‌ای در این زمینه شده است. قدرت نرم اکنون با قدرت‌های سخت و تیز ترکیب می‌شود تا نفوذ کشورها را افزایش دهد.

 

توافق‌نامه ائتلافی دسامبر ۲۰۲۱ و تأثیر آن بر سیاست فرهنگی و آموزشی خارجی آلمان

توافق‌نامه ائتلافی دسامبر ۲۰۲۱ که پس از انتخابات عمومی آلمان به تصویب رسید، تغییرات قابل توجهی در سیاست‌های خارجی آلمان، به‌ویژه در زمینه سیاست فرهنگی و آموزشی خارجی (ECP) به همراه داشت. این توافق‌نامه سیاست فرهنگی و آموزشی خارجی آلمان را به‌عنوان “ستون سوم” سیاست خارجی کشور تأیید کرده و به‌طور خاص به تقویت این حوزه و گسترش همکاری‌های بین‌المللی اشاره می‌کند. یکی از مهم‌ترین تعهدات توافق‌نامه، **تقویت نهادهای واسطه‌ای** مانند موسسه گوته و خدمات تبادل آکادمیک آلمان (DAAD ) بود که نقش کلیدی در گسترش فرهنگ آلمان و ترویج همکاری‌های علمی و آموزشی در سراسر جهان ایفا می‌کنند. این نهادها به‌طور مستقیم با هدف تقویت ارتباطات فرهنگی و آموزشی آلمان در سطح بین‌المللی به کار گرفته شده‌اند.

از دیگر تعهدات اصلی این توافق‌نامه، **ایجاد پیوندهای جدید** بین آموزش فرهنگی داخلی و فعالیت‌های سیاست فرهنگی و آموزشی خارجی آلمان بود. این پیوندها به‌ویژه در قالب **مؤسسات فرهنگی مشترک** با شرکای اروپایی در کشورهای ثالث و همچنین راه‌اندازی **پلتفرم دیجیتال فرهنگ اروپایی** مورد تاکید قرار گرفت.

در این راستا، **تقویت همکاری در مجامع چندجانبه** نیز به‌عنوان یکی دیگر از اهداف مهم در نظر گرفته شد. آلمان در تلاش است تا در نهادهایی مانند یونسکو، گروه‌های G7 و G20 در بحران‌های جهانی، به‌ویژه بحران اقلیمی، حضور فعال‌تری داشته باشد.

 

چشم‌انداز سیاست فرهنگی و آموزشی خارجی (ECP)و اهداف بلند پروازانه

چشم‌انداز سیاست فرهنگی و آموزشی خارجی آلمان پس از توافق‌نامه ائتلافی دسامبر ۲۰۲۱ به‌وضوح بر سرمایه‌گذاری‌های جدید در حوزه‌های مختلف، گسترش به حوزه‌های جدید و بهبود هماهنگی دولت تأکید دارد. یکی از اهداف بلند پروازانه در این زمینه ایجاد یک اتحادیه‌ای اروپایی مستقل و مقتدر است که بر ارزش‌های اروپامحور تأکید کند. این دیدگاه‌ها نه‌تنها بر تقویت ارزش‌های فرهنگی و آموزشی آلمان متمرکز است، بلکه به‌ویژه در سطح اتحادیه اروپا به‌دنبال افزایش همبستگی و تأثیرگذاری بیشتر بر روندهای بین‌المللی است.

 

پیامدهای ژئوپلیتیکی و چالش‌های پیش‌روی سیاست خارجی آلمان

با آغاز جنگ روسیه علیه اوکراین در فوریه ۲۰۲۲، اصول سیاست خارجی آلمان با چالش‌های جدی روبه‌رو شد. آلمان که همواره به‌عنوان پیشگام نظم بین‌المللی لیبرال شناخته می‌شد، تلاش داشت ارزش‌های خود را از طریق دیپلماسی  نرم و قدرت اقتصادی و فرهنگی ترویج کند، اما این تهاجم بزرگ به اوکراین ثابت کرد که این رویکرد به‌تنهایی نمی‌تواند امنیت آلمان و اتحادیه اروپا را تامین کند. آلمان پیش از جنگ اوکراین بر یکپارچگی اتحادیه اروپا و روابط فراآتلانتیکی تأکید داشت، اما پس از بحران اوکراین، این سیاست‌ها با چالش‌هایی روبه‌رو شدند. دولت آلمان که از کمبود توان نظامی رنج می‌برد، مجبور به بازنگری در سیاست‌های خود و تلاش برای تقویت قدرت سخت و تبدیل شدن به یکی از قدرت‌های نظامی بزرگ‌تر شد.

 

چالش‌ها و مشکلات در اجرای سیاست‌های جدید آلمان

آلمان با چالش‌های زیادی در اجرای سیاست‌های جدید خود مواجه است. یکی از این چالش‌ها، کمک به اوکراین بود که با وجود اعلام حمایت، در ارسال کمک‌های نظامی و لجستیکی بسیار محتاط عمل کرد. این کندی در عمل باعث انتقادات زیادی از دولت آلمان شد.

تقویت نیروهای مسلح آلمان یکی دیگر از مسائل اصلی بود که به‌دلیل کمبود سرمایه‌گذاری و برنامه‌ریزی ناکافی، از جدول زمانی عقب مانده است. این موضوع به‌ویژه در کنار وابستگی آلمان به چتر دفاعی ناتو برای مقابله با تهدیدات نظامی، باعث شد تا آلمان از سوی متحدان خود در اتحادیه اروپا و ایالات متحده مورد انتقاد قرار گیرد.

یکی دیگر از چالش‌های مهم، انزوای آلمان در اتحادیه اروپا به‌دلیل تصمیمات یک‌جانبه برای کاهش وابستگی به روسیه و چین بود که باعث افزایش تنش‌ها با کشورهایی چون فرانسه و لهستان شد. در روابط اقتصادی با چین، سفر اولاف شولتس به این کشور در شرایط بحرانی پس از جنگ اوکراین به‌عنوان اقدامی نادرست تلقی شد و مشکلات بیشتری برای سیاست خارجی آلمان ایجاد کرد. همچنین، با وجود تأکید بر اهمیت سیاست فرهنگی و آموزشی خارجی، کاهش بودجه نهادهایی همچون موسسه گوته و DAAD در تضاد با شعارهای دولت در حمایت از این سیاست‌ها قرار گرفت.

 

نتیجه‌

سیاست‌های قدرت نرم آلمان از سال ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۵ در پاسخ به بحران‌ها و تحولات جهانی، به‌ویژه حمله روسیه به اوکراین و تغییرات ژئوپلیتیکی، دستخوش تغییرات عمده‌ای شد. آلمان که در گذشته به‌عنوان یکی از پیشگامان استفاده از قدرت نرم در عرصه جهانی شناخته می‌شد، پس از این بحران‌ها ضرورت بازنگری در استراتژی‌های خود را احساس کرد و تلاش کرد تا ضمن تقویت مؤسسات فرهنگی و آموزشی خود، به ویژه موسسه گوته، دویچه وله و خدمات تبادل آکادمیک آلمان (DAAD)، موقعیت خود را در سطح بین‌المللی تقویت کند.

نهادهای کلیدی این سیاست‌ها در عرصه بین‌المللی نقش اساسی در ترویج فرهنگ، زبان و ارزش‌های آلمان ایفا کرده‌اند. این نهادها با استفاده از ابزارهایی همچون دیپلماسی فرهنگی، آموزش و رسانه‌ها، توانسته‌اند تأثیر چشمگیری در ارتقای نفوذ آلمان در کشورهای مختلف داشته باشند. با این حال، چالش‌های جدید، مانند رقابت فزاینده در حوزه قدرت نرم و تغییرات در سیاست خارجی آلمان پس از بحران اوکراین، این کشور را مجبور به بازنگری و تقویت توانمندی‌های نظامی خود کرده است.

در حالی که آلمان تلاش کرده تا ضمن تقویت ارتباطات فرهنگی و علمی، بر همبستگی اتحادیه اروپا و روابط فراآتلانتیکی تأکید کند، تصمیمات جدید و انزوای نسبی در برخی مسائل اقتصادی و نظامی، به‌ویژه در روابط با روسیه و چین، موجب افزایش تنش‌ها با کشورهای هم‌پیمان شده است. همچنین، چالش‌هایی نظیر کمبود سرمایه‌گذاری در بخش‌های نظامی و کاهش بودجه نهادهای فرهنگی، روندهای جدید را با مشکلاتی مواجه کرده است.

در نهایت، با وجود این چالش‌ها، سیاست‌های قدرت نرم آلمان همچنان به‌عنوان ابزاری حیاتی در سیاست خارجی این کشور باقی مانده و تأثیر آن بر روابط بین‌المللی و ساختار ژئوپلیتیک جهانی همچنان قابل توجه است. آلمان باید در دوران جدید به‌ویژه با توجه به تغییرات جهانی، به بازنگری در استراتژی‌های خود ادامه دهد و از ابزارهای قدرت نرم در جهت تقویت موقعیت خود و تأثیرگذاری بیشتر در عرصه جهانی بهره‌برداری کند.

 

 

منابع

-CASSIS, International Security Forum Bonn, & University Bonn. (2020). International Security Forum Bonn 2020. Center for Advanced Security, Strategic and Integration Studies(CASSIS). https://www.cassis.uni-bonn.de/de/neuigkeiten/report-isfb-2020

-European Commission. (2022). 2022 Strategic Foresight Report: Twinning the Green and Digital Transitions in the New Geopolitical Context.

https://knowledge4policy.ec.europa.eu/publication/2022-strategic-foresight-report %E2%80%9Ctwinning-green-digital-transitions-new-geopolitical_en

-Hertie School, London School of Economics and Political Science, & Stiftung Mercator.(2019). -European Security 2030: The Results of the Dahrendorf Foresight Project. In M. Sus& M. Hadeed (Eds.), Dahrendorf Forum. https://www.dahrendorf-forum.eu/wp-content/uploads/2019/09/Dahrendorf-Foresight-Report.pdf

-Nye, Jr., J. S. (2021). China and the United States. Looking Forward 40 Years. In: Wang,H.,Michie, A. (eds) Consensus or Conflict?. China and Globalization. Springer, Singapore.https://doi.org/10.1007/978-981-16-5391-9_33

-Major, C., Moelling, C., & Stelzenmueller, C. (2021). Action Plan for Security and  DefensePolicy: What Germany Must Do for Security, Defense, and Peace. German Council on

Foreign Relations. https://dgap.org/en/research/publications/action-plan-security-and-defense-policy

-National Intelligence Council. (2012). Global Trends 2030: Alternative Worlds. Office of the

Director of National Intelligence. https://www.dni.gov/files/documents/GlobalTrends_ 2030.pdf

-National Intelligence Council. (2021). Global Trends 2040: A More Contested World. Office

of the Director of National Intelligence. https://www.dni.gov/files/ODNI/documents/ assessments/GlobalTrends_2040.pdf

-Rueda, E., Saz-Carranza, A., & Virgós, T. (2020, October 23). Navigating an uncertain world:

Building blocks for 2033 scenarios. ESADE. https://dobetter.esade.edu/en/scenarios-future

مطالب مرتبط