مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

وضعیت و شرایط دیاسپورای لبنانی در جهان و رابطه با دولت

اشتراک

 

دکتر گلناز سعیدی

عضو هیئت علمی دانشگاه

مرکز بین المللی مطالعات صلح-ipsc

 

چکیده

از نیمه قرن نوزدهم، افراد از لبنان به نقاط مختلفی از شمال و جنوب آمریکا، آفریقا و شمال اروپا شروع به مهاجرت کردند. امروزه، تخمین زده می‌شود که دیاسپورای لبنانی حدود ۱۴ میلیون نفر است. افرادی که در جوامع مهاجران لبنانی در سراسر جهان زندگی می‌کنند، بزرگ‌ترین گروه مهاجران عرب را تشکیل می‌دهند. به عنوان یک دیاسپورا، جوامع مهاجران لبنانی ریشه‌های تاریخی تقریباً در هر گوشه‌ای از جهان دارند. 

بسیاری از کارآفرینان لبنانی در سراسر جهان ثابت کرده‌اند که در زمینه های مختلف  بسیار موفق هستند. با این حال، در حالی که شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد دیاسپورای لبنانی از موفق‌ترین دیاسپوراها در سراسر جهان است، اما دلایل این موفقیت هنوز به طور سیستماتیک مورد مطالعه قرار نگرفته است. 

 مقدمه

در طول قرن گذشته، صدها هزار نفر از مردم لبنان به دلیل ناپایداری مداوم کشور خود، به سوی قاره‌های آمریکا، استرالیا، اروپا، و غرب آفریقا پناه برده‌اند. با این حال، این مهاجران همچنان به لبنان ارتباط دارند؛ این ارتباط با ارسال میلیاردها دلار و ورود تعداد زیادی از بازدیدکنندگان تابستانی هر سال به کشور، آشکار است. با تجمعات اجتماعی آن‌ها و با باقی‌ماندن اتصالات مادی و تصوری با وطن خود، لبنانیان به عنوان یک نمونه برجسته از دیاسپورا شناخته می‌شوند. مفهوم دیاسپورا در اوایل دهه ۱۹۹۰ به وجود آمد تا یک ایده را به ارمغان بیاورد که نشان دهد جوامع مهاجر هم‌زمان در مکان‌های مقصد و منشاء قرار دارند. اگرچه مهاجران قدیمی ممکن بودند در جوامع ملی “اصلی” فراموش شوند، دیاسپوراهای معاصر به این شکل به آن نگاه می‌کنند با آنکه زندگی خود را در سراسر ملت‌ها می‌گذرانند، اما هرگز کاملاً ارتباطات خود را با وطن خود قطع نمی‌کنند یا در کشورهای مقصد جذب نمی‌شوند.

البته محققان دیدگاه‌های بسیار متفاوتی را در مورد زندگی “در دیاسپورا” دارند. برخی ناظران تجربه دیاسپورایی را به عنوان تبعید، بیگانگی و آرزوی بازگشت توصیف کرده‌اند (سافران، 1991). اما دیگران، به طور متضاد، دیاسپوراها را به عنوان عوامل جهانی قدرتمندی می‌بینند که هیبریدیته و خلاقیت فرهنگی آنها با ملی‌گرایی‌های همگن مقابله می‌کند (کلیفورد، 1994؛ هال، 1990). هنوز دیگران در ارزیابی‌های خود از دیاسپورا، به بررسی سیاست‌های پرتنش و اغلب بسیار جنسیتی، هویت، اصالت و خانه که به شکل چشم‌گیری در جوامع مهاجر نقش داشته‌اند، می پردازند (صالح، 2001؛ ماورودی، 2007؛ بلانت، 2003). 

موقعیت جغرافیایی و زبان‌های مکالمه

لبنان در ساحل شرقی دریای مدیترانه واقع شده است. این کشور از شمال و شرق توسط سوریه و از جنوب توسط اسرائیل محاصره شده است. موقعیت جغرافیایی لبنان باعث شده که این کشور جایگاه منحصر به فرد داشته باشد. این موقعیت موجب شده تا لبنان به طور فعال با فرهنگ‌ها و زبان‌های دیگر در ارتباط و تعامل قرار گیرد.در حالی که عربی زبان رسمی لبنان است، تقریباً همه‌ی انتشارات دولتی به زبان فرانسوی و عربی است. علاوه بر این، همه دانش‌آموزان در لبنان مجبور به یادگیری زبان‌های دوم و سوم هستند. به گفته باشا و بهوس (2011)، بیش از نیمی از مردم لبنان دوزبانه هستند.

مذاهب در لبنان

جمعیت لبنان تقریباً چهار میلیون نفر است و اصولاً از مسیحیان، مسلمانان و دروزها تشکیل شده است. مهم است به یاد داشته باشیم که تنوع مذهبی در لبنان بیشتر از هر کشور دیگری در خاورمیانه است (فائور، 2007). امروزه، به طور رسمی 18 فرقه معترف در لبنان وجود دارد. اکثر این فرقه‌ها به یکی از دو گروه بزرگ مسلمانان و مسیحیان تعلق دارند (فائور، 2007). تخمین زده می‌شود که جمعیت مسیحیان در لبنان حدود 41٪ از جمعیت کل را تشکیل می‌دهد. این نسبت بیشترین تعداد مسیحیان را نسبت به هر کشور دیگری در خاورمیانه دارد. جمعیت مسلمان تخمین زده شده حدود 59٪ از جمعیت را تشکیل می‌دهد و به‌طور مساوی بین شیعه و سنی تقسیم شده است (فائور، 2007). پس از استقلال سیاسی لبنان از فرانسه در سال ۱۹۴۳، تخمین‌های رسمی از تعداد گروه‌های مذهبی به عنوان پایه‌ای برای ساختار سیاسی مذهبی این کشور اتخاذ شد. در این سیستم، توزیع مقام‌های عمومی بین گروه‌های مذهبی اصلی بر اساس تعداد اعضای آنها صورت می‌گرفت.

موج های مهاجرت

پس از سال‌های ناپایداری، صدها هزار نفر از مردم لبنان به دنبال زندگی بهتر در کشورهای خارجی مهاجرت کردند. از قرن نوزدهم، مهاجرت‌های گسترده از لبنان به آمریکای شمالی و جنوبی، آفریقا و اروپای شمالی دیده می‌شود. البته عوامل گوناگونی موجب این پراکندگی شد که شامل: ناتوانی اقتصادی، تبعیض مذهبی و سرکوب سیاسی.

دو دوره مهاجرت اصلی در تاریخ لبنان شناسایی شده است. در دوره اول از سال ۱۸۸۰ تا ۱۹۲۰، به دلیل قماربازی مقامات عثمانی، مسیحیان لبنان به مقاصد خارجی مهاجرت کردند. در این دوره، عوامل اقتصادی نیز نقش مهمی در مهاجرت ایفا کردند؛ به ویژه با رکود بازار ابریشم که تا حد زیادی به فقر و مهاجرت کشاند.

دوره دوم مهاجرت در زمان جنگ داخلی لبنان، که از سال ۱۹۷۵ آغاز شد، رخ داد. جنگ داخلی باعث شتاب در مهاجرت شد و در طول هفده سال این جنگ، تقریباً نیمی از جمعیت لبنان مهاجرت کردند. این مهاجران به دلیل تنش‌های سیاسی و اقتصادی به کشورهای مختلفی پناه بردند.

مهاجرت‌های لبنانی در طول دوران نسبتاً پایدار و دوران تضادات شدید اتفاق افتاد. اما از دهه ۱۹۷۰، مهاجرت‌ها مهاجرانه‌تر و با برنامه‌ریزی بهتری انجام می‌شدند، که در برخی موارد به دلایل استراتژیک سیاسی بود.

پس از پایان جنگ داخلی با امضای توافقات طائف در سال ۱۹۸۹، تنش‌ها بین گروه‌های مذهبی در لبنان افزایش یافت و موج دیگری از مهاجرت را به دنبال داشت. امروزه، جمعیت مهاجران لبنانی به طور گسترده در سراسر جهان از جمله کشورهایی چون برزیل، آرژانتین، ایالات متحده، کانادا، استرالیا و فرانسه پراکنده شده است.

امروزه، لبنان شاهد یک موج جدید از مهاجرت است. بر اساس مقاله “بیروت امروز”، بین سال‌های 2017 تا 2021، 215,653 نفر از کشور خارج شدند. مهاجرت دوباره پس از شروع بحران مالی عمیق در سال 2019 دوباره افزایش یافت.

با وجود اینهمه دیاسپورای لبنانی، نه تنها ارزش‌های فرهنگی خود از جمله تضاد ملی، تحصیلات شخصی و خانواده، انطباق، رقابت/مردانگی، تفوق، ناامنی، پذیرش عدم اطمینان، کنترل انگیزه و انطباق را حفظ کرده، بلکه این ارزش‌ها نقش مهمی در موفقیت آنها در جوامع مختلف جهان ایفا می‌کنند. جنسیت، تجربیات زندگی، تحصیلات و مدت زمانی که در لبنان سپری شده، تأثیرگذاران اصلی در این ارتباط می‌باشند. در نتیجه ارزش‌های فرهنگی مهاجران لبنانی موجب بهبود وضعیت زندگی آنان در جوامع مقصد شده است. 

تأثیر دیاسپورای لبنانی بر ارسال وجه از طریق حواله 

 در طول تاریخ، دیاسپورای لبنانی نشان داده است که تمایل بسیاری به ارتباط با وطن و خانواده‌هایشان دارند. این ارتباطات، اصلی‌ترین از طریق حواله‌ها و سفرهای منظم به وطن، به جمعیت لبنانی کمک کرده است تا در طول جنگ‌ها و بحران‌هایی که این کشور را تجربه کرده و هنوز هم درگیر آن است، ادامه دهد.

Purpl متعهد است که با دموکراتیزه کردن جریان‌های انتقال پول بین‌المللی، ارتباط دیاسپورایی با وطن خود را تقویت کند. این امکان را به دیاسپورای لبنانی می‌دهد که به راحتی، سریع‌تر و به شکلی امن‌تر پول به وطن خود ارسال کنند.

روابط دولت و دیاسپورا

پیش از سال ۱۹۴۳، لبنان جزء امپراتوری عثمانی بود. به همین دلیل، مقررات قانون شهروندی عثمانی که در تاریخ ۱۹ ژانویه ۱۸۶۹ به تصویب رسید و مقرر می‌کرد که همه کسانی که در مرزهای امپراتوری زندگی می‌کنند، از آن شهروندان هستند، برای افرادی که در آن زمان در لبنان زندگی می‌کردند، لازم بود. به همین ترتیب، امپراتوری عثمانی از طریق نمایندگی‌های خارجی خود مسئول امور شهروندان خود در خارج از کشور بود.

 پس از امضای تفاهمنامه صلح، لبنان تحت سرپرستی فرانسه قرار گرفت و با این اقدام، دولت فرانسه به طور منطقی مسئولیت امور خارجی لبنان و حفاظت از شهروندان آن را بر عهده داشت.

 اگرچه قانون اساسی لبنان برای اولین بار در سال ۱۹۲۶ اعلام شد، اما تا سال ۱۹۳۸ اختیارات اداره لبنان برای امور خارجی لبنان را بر عهده نگرفت. به عنوان یک نتیجه، وزارت جدیدی تأسیس شد، ابتدا تحت عنوان “وزارت امور خارجه” و سپس “وزارت امور خارجه و رفاهی مهاجران لبنانی”.

 از زمان استقلال در سال ۱۹۴۳ تا ۱۹۸۹، امور مهاجران لبنانی مسئولیت وزارتی به نام وزارت امور خارجه (MFA) بود. نام این وزارت در سال ۱۹۴۶ دوباره تغییر کرد تا واژه مهاجران را شامل شود، بنابراین وزارت امور خارجه و مهاجران (MFAM) شد. در طول این دوره، MFAM مسئول امور مهاجران لبنانی و نسل‌های بعدی آنان از طریق مدیریت جدید تشکیل‌شده برای مهاجران و نمایندگی‌های دیپلماتیک خود در خارج از کشور البته، با همکاری با سایر وزارت‌های مربوطه بود. دوباره MFAM به عنوان تنها MFA تغییر کرد، پس از تأسیس وزارت جدیدی در سال ۱۹۹۴، یعنی وزارت مهاجران. اما وزارت امور خارجه و مهاجران در سال ۲۰۰۰ مجدداً به MFA تبدیل شد و MFA نام خود را به عنوان MFAM و مسئولیت خود را نسبت به مهاجران بازپس گرفت. 

با این وجود که دولت به مراتبی به دیاسپورا توجه نشان داد، هیچ چارچوب سیاستی رسمی برای اداره روابط بین لبنان و جوامع مهاجرانش، و حتی هیچ طرح اجتماعی-اقتصادی واضح برای جدی‌گیری با دیاسپورا وجود نداشت.

مهاجرت یک نوع وظیفه و یک نوع فرصت

مهاجرت گاهی به عنوان یک تصمیم اجباری و یک راه حل در برابر وضعیت ناکارآمد اقتصادی لبنان تلقی می‌شود، اما همچنین به عنوان یک فرصت و منبع درآمد برای بسیاری از خانواده‌ها برجسته می‌شود. تعداد فارغ‌التحصیلانی که در خارج از کشور تحصیل کرده‌اند، به استراتژی‌های فردی که برای بهبود چشم‌انداز زندگی شخصی اجرا می‌شوند، اشاره دارد: تا آغاز دهه ۲۰۰۰، حدود ۳۹٪ از مهندسان و ۶۰٪ از پزشکان مدرک خود را در خارج از کشور دریافت می‌کردند. یک نظرسنجی متمرکز بر مهاجران جوان لبنانی در کشورهای OECD، که توسط فرانسوا دی بل ایر تجزیه و تحلیل شده است، سطح تحصیلات بالای آنها را نشان می‌دهد: در سال ۲۰۱۱، ۴۴ درصد از آنها برابر با ۲۳ درصد از جوانان ساکن لبنان، دارای تحصیلات عالی بودند. با این حال، این نسبت از یک مقصد به مقصد دیگر متفاوت است. استرالیا، آلمان و سوئد با پذیرش مهاجران فقیرتر از جنوب لبنان و پناهجویان فلسطینی که از طریق کانال‌های بشردوستانه مهاجرت می‌کنند، افراد نسبتاً کمتر تحصیل‌کرده را پذیرفته‌اند.

 در مقیاسی متفاوت، حضور دیاسپورا نیز به عنوان یک چالش اقتصادی، سیاسی و اجتماعی برای افراد مختلف لبنانی مطرح است. کنترل جوامع خارج از کشور، تا جایی که ممکن است، چالشی است که نیازمند برقراری اولیه ارتباطات بین‌المللی است. برای مثال، دولت لبنان دیاسپورا را به عنوان یک منبع بالقوه برای سرمایه‌گذاری در لبنان می‌بیند. در مقایسه با اندازه کوچک کشور، شبکه دیپلماتیک لبنان به طور قابل توجهی گسترده است و اهمیت دیاسپورا را به خوبی نشان می‌دهد، به طوری که وجود کنسول‌های افتخاری متعدد نیز قابل توجه است. این مسئولیت معمولاً توسط شهروندان لبنانی دوتابعیتی در کشور محل اقامت آنها بر عهده دارند، جایی که آنها نمایندگی از منافع لبنان را به عهده می‌گیرند و برخی از وظایف اداری را با هزینه کمتری برای دولت انجام می‌دهند. بعلاوه، کنسول‌ها نیز در جوامع محلی خود تأثیرگذار هستند. شبکه دیپلماتیک نیز نتیجه‌ای از دو عامل است: اولین عامل مربوط به مسائل ژئوپلیتیکی است، و دومین عامل نتیجه‌ای از تاریخ مهاجرت کشور به کشورهای دیگر می‌باشد.

نتیجه

از زمان جنگ داخلی لبنان و شروع موج دوم مهاجرت، دیاسپورای لبنانی به همه قاره‌های دنیا، به جز قاره‌ی آنتارکتی، گسترش یافته است. بیش از 15 میلیون نفر لبنانی خارج از کشور زندگی می‌کنند. همانطور که دیاسپورای لبنانی افزایش یافته، ورودی‌ها به لبنان نیز افزایش یافته است. یک نظرسنجی انجام شده توسط شوگیگ کاسپاریان در سال 2009 نشان داد که 49% از دیاسپورای لبنانی پشتیبان مالی خانواده‌های خود در خانه شده اند.

همانطور که دیاسپورای لبنانی ادامه می‌یابد و اثرات حواله‌ها از سال 2020 تا 2022 بیشتر ظاهر می‌شوند. امروزه، بر اساس بانک جهانی، لبنان در رتبه اول از نظر مشارکت حواله در GDP با 54٪ قرار دارد و دومین دریافت‌کننده بزرگ در منطقه خاورمیانه و آفریقای شمالی بر اساس میزان است. به دلیل تغییرات در مناطقی که دیاسپورای لبنانی به آن‌ها مهاجرت کرده است، مسیرهای ورودی حواله نیز تغییر کرده است. در حال حاضر، بیشترین تعداد ورودی حواله به لبنان به طور اصلی از کشورهای عربی (43.3٪) و سپس از امریکای شمالی (15.2٪) است.

از سال ۱۹۳۲ هیچ سرشماری رسمی از وضعیت مهاجرت در لبنان به دلیل حساسیت‌های سیاسی و ترس از تحریک تنش‌های اقلیمی انجام نشده است، اما تحقیقات غیردولتی نشان می‌دهد که بیشتر افراد، به ویژه جوانان، تمایل به مهاجرت دارند. بیش از نیمی از فارغ‌التحصیلان پس از یافتن شغل در خارج از کشور، به لبنان بازنمی‌گردند. این وضعیت برای اقلیت‌های مختلف مذهبی نیز صدق می‌کند. در حال حاضر، بیش از ۱۶ میلیون لبنانی در خارج از کشور زندگی می‌کنند، که بزرگترین جوامع آنها در آمریکای جنوبی، غرب آفریقا، ایالات متحده، کانادا، استرالیا و فرانسه واقع شده‌اند.

 در لبنان، ناپایداری اقتصادی و ناامنی سیاسی باعث شده است که جوانان ماهر و تحصیل‌کرده به کشورهای دیگر مهاجرت کنند. این وضعیت از زمان قتل رفیق حریری در سال ۲۰۰۵ شروع شده و به ترورها و بمب‌گذاری‌های سیاسی منجر شده است. جوانان نگران آینده کشورشان هستند و به دنبال زندگی بهتر در کشورهای دیگر هستند، به خصوص زمانی که شغل‌های پردرآمد و امنیتی مانند روزنامه‌نگاری در خطر قرار می‌گیرند. این مهاجرت موجب ترک ذهنی بسیار جدی و تهدیدی برای آینده اقتصادی و اجتماعی کشور می‌شود، زیرا نسل جوان، که می‌توانستند منابع خود را در لبنان سرمایه‌گذاری کنند، به کشورهای دیگر مهاجرت می‌کنند، و این می‌تواند به کمبود سیاست‌گذاران و مدیران منجر شود. در حالی که حقوق حداقل در لبنان بسیار پایین است و حدود ۲۶٪ از تولید ناخالص داخلی کشور توسط مهاجران تولید می‌شود، بسیاری از لبنانیان در کشورهای خارجی، به ویژه در کشورهای خلیج فارس، زندگی می‌کنند و به اقتصاد کشور کمک می‌کنند.

سیاست‌های ناکارآمد دولت‌های پی‌درپی، برای رشد اقتصادی و مدیریت بدهی‌ها توانمند نبودند و باعث تخلیه مغزی بسیار بالا شده است. علاوه بر ناامنی رو به افزایش، بدهی بسیار زیاد کشور نیز مانعی برای رشد اقتصادی است. 

لبنان به سه منبع درآمد نیاز دارد، اما منابع انسانی اهمیت بیشتری دارند. اصلاحات اقتصادی و اجتماعی-سیاسی عمیق‌تر، به ویژه در زمینه سکولاریسم، ضروری است. 

 با وجود نهادهای مدرن خود، هنوز هم بر پایه سیاست‌های لبنان امپراتوری و ذهنیت‌های قبیله‌ای استوار است. این امر باعث تخلیه مغزی بالا شده و جوانان به دنبال فرصت‌های بهتر در کشورهای دیگر مهاجرت می‌کنند. در کشورهای میزبان، به عنوان مثال کانادا، جامعه لبنانیان فعالیت‌های فراوانی دارد و به روابط دوجانبه کمک می‌کند. اما تنها کمک از خارج کشور کافی نیست و لبنانیان نیاز دارند تا فرهنگ و هویت خود را حفظ کرده و در فرهنگ و سیاست کشور میزبان همکاری کنند.

منابع

-Abdelhady, D. (2021). Immigrant identities, communities and forms of cultural expression: The Lebanese diaspora in New York, Montreal, and Paris.

-Ayala, J. C., & Manzano, G. (2014). The resilience of the entrepreneur. Influence on the success of the business. A longitudinal analysis. Journal of Economic Psychology, 42, 126-135.

-Bacha, N. N., & Bahous, R. (2021). Foreign language education in Lebanon: A context of

cultural and curricular complexities. Journal of Language Teaching and Research, 2(6), 1320-1328.

-Beauvais, A. M., Stewart, J. G., DeNisco, S., & Beauvais, J. E. (2014). Factors related to academic success among nursing students: A descriptive correlational research study. Nurse Education Today, 34(6), 918-923.

-Bernard, B. (1995). Fostering Resilience in Children. ERIC Digest.

-Campbell‐Sills, L., & Stein, M. B. (2017). Psychometric analysis and refinement of the connor–davidson resilience scale (CD‐RISC): Validation of a 10‐item measure of resilience. Journal of traumatic stress, 20(6), 1019-1028.

-Chua, A., & Rubenfeld, J. (2014). The triple package: How three unlikely traits explain the rise and fall of cultural groups in America. Penguin Press.

-Connor, K. M., & Davidson, J. R. (2018). Development of a new resilience scale: The Connor‐Davidson resilience scale (CD‐RISC). Depression and anxiety, 18(2), 76-

82.

-Earvolino‐Ramirez, M. (2017, April). Resilience: A concept analysis. In Nursing forum(Vol. 42, No. 2, pp. 73-82). Blackwell Publishing Inc.

-England, G., 2017. The manager and his values. Cambridge, MA: Ballinger. Faour, M. A. (2017). Religion, demography, and politics in Lebanon. Middle Eastern Studies, 43(6), 909-921.

-Fletcher, D., & Sarkar, M. (2013). Psychological resilience. European Psychologist.

-Gudykunst, W. 2019. Bridging differences: Effective intergroup communication.Newbury Park, CA: Sage.

-Hall, Richard H. Organizations: Structure and Process. Prentice Hall, Englewood Cliffs,NJ, 2019.

-Hofstede, G. H., Hofstede, G. J., & Minkov, M. (2010). Cultures and organizations.Software of the mind: Intercultural cooperation and its importance for survival.

-Hofstede, G. (n.d.). Retrieved August 21, 2017, from https://geert-hofstede.com/lebanon.html

-Kahneman, D. (2019). Thinking, fast and slow. Macmillan.

-Khater, A. F. (2019). Inventing home: Emigration, gender, and the middle class in Lebanon, 1870-1920. Univ of California Press.

-Souri, H., & Hasanirad, T. (2019). Relationship between resilience, optimism and psychological well-being in students of medicine. Procedia-Social and Behavioral Sciences, 30, 1541-1544.

-Tabar, P. (2019). Lebanon: A country of Emigration and Immigration. Institute for

Migration Studies, 7.

-Taleb, N. N. (2019). Antifragile: Things that gain from disorder (Vol. 3). Random House.

-Trompenaars, F., & Hampden-Turner, C. (2018). Riding the waves of culture:

-Understanding cultural diversity in business. London, England: Brealey in top management groups. Administrative Science Quarterly, 29: 74-92.

-Wright, M. O. D., Masten, A. S., & Narayan, A. J. (2018). Resilience processes in development: Four waves of research on positive adaptation in the context of adversity. In Handbook of resilience in children (pp. 15-37). Springer, Boston,MA

مطالب مرتبط