دکتر گلناز سعیدی
عضو هیئت علمی دانشگاه
مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC
چکیده
ژاپن در حال حاضر یکی از ماهرترین کاربران قدرت نرم در جهان به حساب می آید. اهمیت درک شده ژاپن در این زمینه در دوران پس از حباب آغاز شد و در دهه 2000 خود را به عنوان یک روایت تثبیت کرد. با توجه به شیفتگی غرب به رشد صنعتی ژاپن پس از جنگ، چندین محقق و مفسر تلاش کردهاند تا به این موضوع بپردازند و به شور و هیجان پیرامون آن کمک کنند. برای بررسی قدرت نرم ژاپن مهم است که ابتدا به مفهوم قدرت نرم، چگونگی اندازهگیری آن و اینکه کدام بازیگران در این فرآیند شرکت میکنند، نگاهی بیندازیم. نظریه جوزف نای در مورد قدرت نرم در مورد ژاپن بیان خواهد شد و شرایط اجتماعی-تاریخی که در آن روایت ژاپن به عنوان یک قدرت نرم شناخته شده و عواملی که در این فرآیند دخیل بودند را روشن می کنیم. این مقاله در نهایت استدلال می کند که قدرت نرم ژاپن به عنوان یک روایت در غرب متولد شد و بعداً به واقعیت اجتماعی-تاریخی ژاپن تبدیل شد که تجلی آن را شکل داد و ایجاد کرد.
کلید واژه: قدرت نرم, ژاپن شرایط ,اجتماعی, تاریخی,واقعیت اجتماعی
مقدمه
برندسازی ملت ابزار مهمی برای توسعه قدرت نرم یک ملت است. زیرا به ایجاد تصویری مطلوب در عرصه جهانی کمک می کند. با این وجود، توجه به این نکته مهم است که یافتن یک شعار جذاب برای بازاریابی یک ملت ضروری است. با توجه به موارد ذکر شده، ژاپن باید به جای تبلیغ خود برای سایر کشورها برای ارتقای وجهه خود در عرصه بین المللی، بر ارتقای کیفیت قدرت های نرم خود تمرکز کند تا بتواند به طور کامل و نه جزئی موفق شود.
ژاپن چندین سال است که قادر به استفاده از منابع قدرت سخت خود نیست و این باعث میشود که در چشم انداز جهانی به عنوان یک قدرت نرم شناخته شود. متعاقباً، میتوان اشاره کرد که قدرت نرم ژاپن، علیرغم اینکه ویس (104) ادعا میکند که این منابع نامشهود هستند، قابل توجه است. در حال حاضر ژاپن در زمینه های مختلف رتبه اول را دارد. به عنوان مثال، می توان ثبت اختراعات ژاپن را بر شمرد که در جهان به عنوان یک رهبر جهانی قلمداد شده است. علاوه بر این، به ترتیب دومین و سومین امتیاز برتر در بازار موسیقی و کتاب، تحقیق و توسعه است. بنابراین، ژاپن از طریق فرهنگ خود بزرگترین قدرت نرم در سراسر جهان و بزرگترین قدرت در منطقه آسیا است.
رکود اقتصادی چندین دهه در جهان با ابزار قدرت نرم ژاپن تداخلی نداشت. در عوض باعث شد ثابت بماند. با استناد به مارتینز (13)، به جای اینکه ژاپن در زیر بدبختی های اقتصادی و سیاسی خود فرو بپاشد، بر نفوذ فرهنگی خود تمرکز کرد و آن را در سراسر جهان گسترش داد. از لوازم الکترونیکی مصرفی گرفته تا موسیقی پاپ، مد تا معماری، و هنر تا غذا، ژاپن در حال حاضر تأثیر فرهنگی زیادی نسبت به زمانی که یک ابرقدرت اقتصادی در دهه 1980 بود، دارد. این نشانه آشکاری است که در مقایسه با سایر کشورها از قدرت نرم با کیفیتی برخوردار است.
علاوه بر این، تأثیر فرهنگی ژاپن در سراسر جهان چشمگیر است و این در میان نسل های جوان مشهود است. در هر خانه، پلی استیشن به عنوان یک نام خانوادگی مشخص می شود. در نتیجه، پوکمون در سطح بین المللی احساس می شود و تقریباً در 65 کشور پخش می شود. با این وجود، نفوذ فرهنگی ژاپن فقط به حوزه فرهنگ پاپ محدود نمی شود. برای مثال، رستوران Occidental با رونق سوشی مشخص شده است. اگر تأثیر قدرت نرم ژاپن در فرهنگ پاپ با سایر کشورهای آسیایی مقایسه شود، بدیهی است که این کشورها بزرگترین مصرف کنندگان فرهنگ ژاپن باقی می مانند. در نتیجه، از طریق فرهنگ عمومی و خروج گسترده FDI و ODA، ژاپن نقش مهمی ایفا کرده است. علاوه بر این، ژاپن در میان نسلهای جوان آسیایی حس جذابیت جالبی دارد (ویاس، 103). این نشانه روشنی است که ژاپن باید بر روی مکانهای دیگر برای افزایش قدرت اقتصادی خود تمرکز کند.
علیرغم مزایا، محدودیت هایی نیز در ارتباط با تأثیرات قدرت نرم این کشور وجود دارد و این در روابط ژاپن با سایر کشورهای همسایه آسیایی مشهود است. موارد مشکوکی وجود دارد که در کشورهایی مانند کره و چین وجود دارد و این امر در قدرت نرم آن دخالت می کند. به عنوان مثال، در اواخر دهه 1990 بحران مالی، ژاپن تلاش کرد تا یک صندوق پول آسیایی ایجاد کند. با این حال، سایر کشورهای آسیایی با این ایده مخالف بودند. علاوه بر این، ایالات متحده از این ایده انتقاد کرد. زیرا ایالات متحده معتقد بود که چنین ابتکاری با اهداف و نقش صندوق بین المللی پول تداخل خواهد داشت. چین نیز با این پروژه مخالفت کرد زیرا معتقد بود که این پروژه باعث می شود ژاپن نفوذ زیادی در منطقه داشته باشد. این موضوع منجر به این سوال شد که آیا ژاپن میخواهد در نظام بینالملل ایفای نقش کند؟
ابزارهای موفق قدرت نرم ژاپن
تأثیر غذاهای ژاپنی، معماری و مد، علاوه بر محبوبیت فناوری و انیمیشن ژاپنی، اعتبار این کشور را به عنوان یک مرکز فرهنگی در جهان تضمین کرده است. یک کمپین ملی برای ترویج قدرت نرم ژاپن با شعار ‘ژاپن خنک’ برگزار شده است. این کمپین در سال 2013 آغاز شد و در نتیجه این کشور شاهد افزایش تعداد بازدیدکنندگان در سال 2015 بود. از نظر فرهنگی، این مطالعه ژاپن را تنها یک موقعیت پس از چین در جایگاه دهم قرار داد. ژاپن همچنین در کمک های توسعه و هزینه های قابل توجه، به ویژه در آژانس های سازمان ملل، پیشرفت زیادی نشان داده است. این امر آن را در سمت قدرت نرم اقتصاد جهانی قرار داده است. علاوه بر این، به قدرت خرید بالا و افزایش مشارکت در سازمانهای مختلف چندجانبه افتخار میکند. این باعث شده است که از مزایای زیادی برخوردار شود و قدرت های نرم قوی ایجاد کند. بنابراین، بدیهی است که ارتقای کیفیت قدرت نرم برای تثبیت وجهه کشور مهم است (ویاس، 102).. در اندازه گیری جذابیت مدل اقتصادی کشور، ژاپن در بین چهار کشور آسیایی برتر، مطلوب ترین کشور است. در رده سازمانی، سنگاپور در جایگاه برتر قرار گرفت. کره جنوبی و ژاپن به ترتیب در رتبه های سوم و چهارم قرار گرفتند.
خرده فرهنگ های ژاپن
در گذشته نه چندان دور، کمپینی به نام Cool Japan وجود داشته است. البته مفهوم آن را نمی توان به زبان ساده توضیح داد. به این دلیل که معانی و مفاهیم متنوعی دارد. به گفته مک گری (47)، فرهنگ های انتخابی مختلفی در ژاپن وجود دارد که محبوبیت پیدا کرده و در سراسر جهان پراکنده شده است. خرده فرهنگ ها تأثیر قابل توجهی بر جوانان در سراسر جهان دارند.
چهره های کلیدی در ژاپن نیز زمان و منابع خود را برای ترویج مفهوم جالب ژاپن اختصاص داده اند. یکی از این چهره ها آسو تارو، نخست وزیر پیشین کشور است که علاقه زیادی به مانگا داشت و روزانه آن را می خواند. قصد او این بود که دولت را درگیر کند و اطمینان حاصل کند که خرده فرهنگ انتخابی کشور را ترویج می کند. خرده فرهنگ مانگا محبوب شد و به سایر نقاط جهان گسترش یافت. خرده فرهنگ های ژاپن شامل انیمه، غذا، لباس، مانگا، کالاهای الکترونیکی و مصرفی است. علاوه بر این، ژاپن از طریق صادرات محصولات مذکور از حمایت بینظیری از خارجیها برخوردار شده است (ولش،۲۵).
قدرت نرم ژاپن پس از جنگ جهانی دوم
با آنکه در گذشته ایالات متحده دارای قدرت نرم قوی بوده اما هنوز دانشگاهیان درباره عنصر قدرت نرم در ایالات متحده صحبت می کنند، زیرا این کشور به عنوان منبع اصلی قدرت نرم در سراسر جهان تلقی شده است. ایالات متحده به خود در صنعت فیلم افتخار می کند. این کشور دارای شرکت های مسلط در سطح جهانی و قدرت مالی است. با وجود اینکه عوامل ذکر شده بدون تغییر باقی میمانند، استدلال میشود که دولتهای متوالی در ایالات متحده بر استفاده از قدرت سخت در مداخلات نظامی متمرکز شدهاند و این امر باعث تداخل قدرتهای نرم در بخشهای مختلف جهان شده است (الیسون 32).
اگرچه قدرت نرم اقتصادهای مختلف در حال رشد مانند هند و چین در حال حاضر در کانون توجه قرار دارند، اما قدرت نرم ژاپن نگاه ها را بیشتر به خود معطوف کرده است. زیرا، با آنکه پس از جنگ جهانی دوم، ایالات متحده ژاپن را اشغال کرد، و موجب کاهش توان نظامی ژاپن شد، اما ژاپن توانست در مذاکرات بین المللی جان سالم به در ببرد و به دومین اقتصاد بزرگ جهان تبدیل شود.
علاوه بر این، ژاپن در مورد سیاست های خارجی تحریم ها را اعمال نمی کند. این به این دلیل است که از طریق قدرت نرم با کشورهای دیگر همکاری موفقیت آمیزی دارد. به گفته مک گری (47) ، کشورهای آسیای شرقی نسبت به انگیزه های ژاپن مشکوک هستند، زیرا به دلیل تلاش های قبلی ژاپن برای تشکیل امپراتوری با استفاده از همسایگان خود، این کشور نه تنها صبور، بلکه حساس نیز بوده است زیرا، تمرکز آن ایجاد تصویری است که مشارکت خوب را در منطقه ترویج می کند. درنتیجه، می توان ادعا کرد که از شرایط قدرت سخت به عنوان یک چالش و یک ضرورت برای اعمال قدرت نرم استفاده می کند. این توضیح می دهد که چرا در گذشته نه چندان دور، فرهنگ و سبک زندگی مدرن ژاپن در سراسر آسیای شرقی پرطرفدار شده است. به عنوان مثال می توان محبوبیت کمیک های مانگا ژاپنی، درام های تلویزیونی، کارتون های انیمه، خوانندگان پاپ، و کالاهایی که بر اساس فرهنگ ژاپنی هستند را نام برد.
موارد ذکر شده بر روابط این کشور با سایر کشورهای آسیای شرقی تأثیر گذاشته است. در واقع، این محبوبیت در بین نسل های جوان تا کره جنوبی و چین مشاهده شده است و با وجود آنکه چین و کره جنوبی به شدت از امپریالیسم فرهنگی ژاپن و تهاجم زمان جنگ یاد می کنند، این نشانه واضحی از جذابیت ژاپنی است.
روزمان، کازوهیکو و جوزف (67) قدرت نرم فرهنگی را به عنوان عنصری از سیاست خارجی بررسی می کند. او در مطالعه خود، چالش های مرتبط با استفاده از قدرت نرم را به عنوان یک منبع تصدیق می کند. وی همچنین تاکید می کند که کشورهای آسیای شرقی با ژاپن پیوندهای قوی دارند تا با آمریکا، ژاپن در موقعیتی بوده است که از موقعیت مذکور برای گسترش ارزش های فرهنگی خود استفاده می کند. با این وجود، مردم باید درک کنند که قدرت نرم یک فرآیند یک طرفه نیست. زیرا قدرت های نرم ایدئولوژیک و فرهنگی سایر کشورهای آسیای شرقی در ژاپن وجود داشته است. ولش (24) اظهار می دارد که ملتی که ایده های جذابی دارد به راحتی می تواند ایده های خارجی را به طرف خود جذب کند. قبل از دوران سلطه غرب، ژاپن فرهنگ و ایده های گردآوری شده از کره، چین و سایر کشورهای آسیایی همسایه را جذب می کرد. در حال حاضر موارد مذکور در حال اجرا هستند و دارای ایدئولوژی های جذاب فرهنگی هستند. این امر باعث شده است که ژاپن نیز ایده ها را وارد کند. به عنوان مثال، ژاپن در کره جنوبی محبوب شده است و با درام های تلویزیونی، فیلم ها و مارک های پاپ مشخص می شود.
علاوه بر این، ژاپن به دلیل قدرت اقتصادی بالا در مقایسه با سایر کشورهای آسیایی از تأثیر قدرت نرم فرهنگی بالاتری نسبت به آسیای شرقی برخوردار است. زبان ژاپنی علاوه بر سایر اشکال فرهنگ مانند فیلم ها، گروه های پاپ و نمایش های تلویزیونی در هنگ کنگ، تایوان و کره جنوبی رایج شده است. در گذشته نزدیک، کره جنوبی پس از چندین سال سوء ظن شروع به قانونی کردن واردات فرهنگ ژاپنی کرد. به عنوان مثال، واردات فیلم های انیمیشن ژاپنی و موسیقی عامه پسند به ترتیب در سال 2000 و 2004 در کره جنوبی قانونی شد (کوپر 147).
در حال حاضر ژاپن چالش های متفاوتی را تجربه می کند. یکی از آنها تامین منابع مالی برای فعالیت های فرهنگی است. این تصور وجود دارد که فعالیتهای فرهنگی باید به مزایایی منجر شود که میتواند برای سهامداران و مالیات دهندگان توضیح داده شود. این به این معنی است که هدایت منابع به پروژههایی که نتایج آنها بعد از مدتها احساس میشود، چالش برانگیز است. تبادلات فکری از جمله فعالیت هایی است که در این دسته قرار می گیرد. در نتیجه، گرایش رو به رشدی به ویژه در میان محافل ژاپنی وجود دارد تا اطمینان حاصل شود که دیپلماسی فرهنگی بینالمللی بر ترویج سنتها، فرهنگ و ایدههای ژاپنی در سایر نقاط جهان متمرکز است (کوپر 148).
با وجود اینکه هر کشوری دارای فرهنگ منحصر به فردی است، نمی توان ژاپنی ها را از سایر ملل متمایز کرد زیرا، دنیا جهانی شده یا به عبارت دیگر خدمات و کالاهای فرهنگی در بازارهای جهانی بین المللی می شوند. به عنوان مثال، برخی محصولات/خدمات فرهنگی ژاپنی وجود دارد که ممکن است توسط کشورهای غیرژاپنی انجام یا تولید شود. این شبیه به غذاهای فرانسوی است که ممکن است توسط ژاپنی ها به خوبی تهیه شود.
با توجه به بیانات ذکر شده، آشکار است که بازیگران مختلف جنبه های فرهنگی معاصر ژاپن مانند بنیاد ژاپن را مد نظر قرار می دادند و سنتهای فرهنگی ژاپن را بهعنوان بخشی از دارایی قلمداد نمی کردند بلکه به عنوان شکلی از میراث انسانی نگاه می کردند.
در نتیجه بدیهی است که قدرت نرم در ژاپن را می توان در راستای گسترش سرمایه فرهنگی این کشور درک کرد. قدرت نرم در ژاپن از نظر سیاست فرهنگی و استراتژی فرهنگی توضیح داده می شود. استراتژی فرهنگی ژاپن زمانی آغاز شد که این کشور با چالش های اقتصادی متفاوتی مواجه بود. با این وجود، مک گری اظهار داشت استعداد فرهنگی این کشور، این امکان را برای ژاپن بوجود آورد تا بتواند بر رکود اقتصادی غلبه کند.
نظرات اقتصاددانان در مورد فرهنگ ژاپن
فرهنگ پاپ ژاپنی، مانگا و شرکت های الکترونیکی مختلف مانند شارپ، پاناسونیک و سونی، هنر و مد مانند موراکامی و میاکه در سراسر جهان محبوب شده اند. موارد ذکر شده نمونه خوبی از تأثیر سرمایه فرهنگی ژاپن بر سایر ملل است. به عنوان مثال، طبق گفته -هاکسان مونهواسا، از کره جنوبی، کمیک های ژاپنی بر بازار کمیک کره ای تسلط دارند. در نتیجه، در بازار تایوان، نظرسنجی ها ثابت کرده اند که 30 درصد از نسل های جوان، فرهنگ ژاپنی از جمله نمایش و موسیقی را دوست دارند.
از برداشت های فوق، آشکار است که سرمایه فرهنگی ژاپن بر دیگر کشورهای آسیای شرقی تأثیر گذاشته است. علاوه بر این، فرهنگ ژاپن در کشورهای دیگر مانند تایوان و کره جنوبی رایج شده است.-کوپر (167)
مفهوم قدرت نرم در ژاپن برای اولین بار در سال 2001 مورد بحث قرار گرفت و بلافاصله پس از آن، دولت ژاپن شروع به تدوین سیاست قدرت نرم کرد که می تواند با توجه به استراتژی فرهنگی، به ویژه در روابط بین الملل، منفعت اقتصادی داشته باشد. نمونه ای از چنین سیاستی رشد گردشگری است که به آن یوکوسو ژاپن نیز می گویند. دولت ژاپن از طریق گردشگری قصد دارد فرهنگ این کشور را ترویج کند تا خارجی ها بتوانند به آن علاقه نشان دهند. به عنوان مثال، وزارت اقتصاد، تجارت و صنعت علاقه دولت را به ارتقای ارزش برند ژاپن اعلام کرد (مارتینز 20). به عبارت دیگر، در حال حاضر دولت به دلیل وجود قدرت فرهنگی جذاب، قدرت نرم را بر اساس توسعه اقتصادی و استراتژی دیپلماتیک به رسمیت می شناسد.
-به عقیده لام (349)، قدرت نرم ژاپن راهی برای اثبات امکانات ملت ها و تصویر و ارزش برند در صحنه های بین المللی است. این بدان معناست که قدرت نرم ژاپن بخشی از سیاست دولت را تشکیل می دهد. پایتخت فرهنگی کره جنوبی که به آن کانریو یا هانریو نیز گفته می شود برای اولین بار در پکن به کار رفت. در این دوره، این اصطلاح برای اشاره به موسیقی پاپ کره ای استفاده می شد. متعاقباً فرهنگ کره در دیگر کشورهای آسیایی گسترش یافته است. به عنوان مثال، درامهای تلویزیونی، فیلمها، موسیقی کرهای، تئاتر و غذا به عنوان Kanryu یا Hanryu دستهبندی شدهاند. این فرهنگ به ژاپن و دیگر کشورهای آسیایی گسترش یافت. دلیل این امر تبادل اطلاعات فرهنگی بین دو ملت است. علاوه بر این، یک محیط اقتصادی-سیاسی در چشم انداز بین المللی می تواند به عنوان یک علت اصلی تلقی شود. از این رو، آشکار است که کره جنوبی از قدرت رقابتی، به ویژه در بازار فرهنگی برخوردار است. محتوای فرهنگی بالا منجر به قدرت رقابتی شد و همین امر باعث شد پایتخت فرهنگی کره به شدت گسترش یابد. با توجه به توضیحات فوق، مشخص است که توسعه قدرت نرم بین کره جنوبی و ژاپن شکل می گیرد. با این حال، این دو تضاد مشخصی را نشان داده اند.
میراث تاریخی و هویت ملی
در زمینه روابط ژاپن و غرب، قدرت نرم تاریخی ژاپن مجموعه ای از میراث های مثبت را به جا گذاشته است، که سیاست های قدرت نرم معاصر ژاپن تلاش می کند از آنها انرژی بگیرد تا حس صمیمیت تاریخی را تقویت کند. در سالهای 2003 و 2004، ژاپن صد و پنجاهمین سالگرد روابط ژاپن و ایالات متحده را جشن گرفت که به سال 1853 با ورود کشتیهای سیاه به فرماندهی کمودور متیو پری (وزارت امور خارجه، 2004) به اوراگا بازمیگردد. سال 2011 مصادف با 150 سال روابط دوستانه بین ژاپن و آلمان بود که این روابط به دوره ادو (1868-1603) بازمیگردد، زمانی که پزشکان و محققان آلمانی مانند انگلبرت کامپفر و فیلیپ فرانتس فون سیبولد به انتشار دانش کمک کردند. همچنین درارتباط با غرب در ژاپن، با اشاره به این واقعیت که ایتو هیروبومی از قانون اساسی پروس به عنوان الگویی از اولین قانون اساسی مدرن ژاپن (سفارت ژاپن در آلمان، 2011) استفاده کرده است، سهم آلمان را در بازسازی میجی در زمینه های حقوق، علم و هنر تأیید می کند. در سال 2013، ژاپن و بریتانیاJapan400″ “را برای بزرگداشت چهارصدومین سالگرد آغاز روابط دیپلماتیک، تجاری و فرهنگی بین بریتانیا و ژاپن در سال 1613 راه اندازی کردند (شورای بریتانیا، 2013). از طرف ژاپن، ساختن قدرت نرم مشترک گاهی اوقات مستلزم تصاحب مجدد و تفسیر مجدد حوادث تاریخی است.
در سال 2013، تیم ملی کریکت ژاپن برای یکصد و پنجاهمین سالگرد اولین مسابقه کریکت در ژاپن از بریتانیا بازدید کرد، قسمتی از آن به سال 1863 باز می گردد، زمانی که چند تاجر بریتانیایی در یوکوهاما تصمیم گرفتند نیروی دریایی سلطنتی را با کریکت به چالش بکشند (گالبریث، 2013). این داستان در زمانی اتفاق افتاد که یک حمله مرگبار به ساکنان بریتانیا توسط یک سامورایی از دامنه Satsuma و حمله توسط نیروی دریایی سلطنتی در پاسخ به آن رخ داد. جالب اینجاست که این داستان اکنون به عنوان یادآوری روابط دوستانه تاریخی بین بریتانیا و ژاپن استفاده می شود، همانطور که می توان از عناوین تبلیغاتی مانند “اولین بازی کریکت یوکوهاما را از جنگ نجات داد” مشاهده کرد. هرچند برای کاهش درگیری ها می توان خصومتهای تاریخی را به راحتی تغییر داد یا حتی از طریق تفسیر مجدد، دوستی را ترویج کنند. این امر نشان میدهد قدرت نرم به همان اندازه که پنهان میکند، اغوا نیز میکند.
این جریانات نشان میدهد که چگونه میراثهای تاریخی میتوانند سرمایههای قدرت نرم معاصر ژاپن را از طریق بسیج انتخابی حافظه مردمی تقویت کنند که ارتباطات تاریخی ژاپن با غرب را که مبتنی بر برابری است، تداعی کند. به عبارت دیگر، برخوردهای اولیه ژاپن با غرب با تأکید بر میراث تاریخی در زمینههای مختلف، بهعنوان نقطه آغاز روابط صمیمی و تعاملی تعبیر میشود.
با این حال، در زمینه روابط ژاپن و چین، میراث قدرت نرم همسان سازی ژاپن همچنان تاثیر خود را می گذارد. آنچه مردم چین به تلخی به یاد می آورند به عنوان تنزل دادن به مکانی پایین تر از ژاپن، هم از نظر سیاسی و هم از نظر نژادی در چارچوب «آسیای شرقی بزرگ» می تواند منجر به سیاسی شدن خودسرانه موضوعاتی شود که درگیری های نهفته بین چین و ژاپن را بیدار می کند. به عنوان مثال، در سال 2007، انتقاد چینی ها نسبت به ستاره ملی خود زی ژانگ با بازی او در فیلم خاطرات یک گیشا به عنوان نقشی پست، و ارائه خدمات برای ژاپنی ها، برانگیخته شد (Aoyagi, 2011, p.10 ). در سال 2009، نخست وزیر وقت یوکیو هاتویاما ایده ایجاد “جامعه شرق آسیا” را به عنوان “مسیری جدید برای ژاپن” پیشنهاد کرد (هاتویاما، 2009). با این حال، این پیشنهاد پکن را در حالت آماده باش قرار داد و جرقه رقابت رهبری بین ژاپن و چین در دیپلماسی را برانگیخت (هیرانو، 2009).
همچنین در توجیه عقلی ژاپن در زمان جنگ«آسیایی» می توان گفت چین به طور سنتی برتر از همسایه جغرافیایی پیرامونی و فرهنگی تابع خود تصور می شد، اما در آگاهی چینی ها احساس ناخوشایندی استنباط می شد و دائماً در شرایط مختلف به دنبال تغییر کامل موقعیت خود بودند. البته در زمینه چین و ژاپن، شباهت فرهنگی، اغلب شکاف مفهومی در درک نظم منطقه ای ایجاد می کند که باعث رقابت برای هژمونی فرهنگی می شود. لازم به یادآوری است که تلاش ژاپن برای پیوستن به غرب در موقعیتی برابر منجر به بیگانگی این کشور از کشورهای همسایه نیز شد، همانطور که در کتاب داتسو-آ رون فوکوزاوا یوکیچی “آسیایی زدایی” نشان داده شده است که نه تنها به عنوان خیانت سیاسی ژاپن به کشورهای آسیایی همسایه در اواخر قرن نوزدهم (Korhonen, 2014) بلکه همچنین گفتمان جذابی دردناکی بود که هویت ملی ژاپن را به عنوان منبع دائمی آزار برای متمایز کردن خود از سایر کشورهای آسیایی شکل داد. در این پرتو، قدرت نرم ژاپن در اقناع و جذب را می توان به عنوان تلاش برای خلاص شدن از آنچه ماتیاس زاخمان (2009) «عقده حقارت مضاعف ژاپن» نامید درک کرد، که به طرز تلخی هم قدرت های غربی و هم رفتار تحقیرآمیز چین با ژاپن را با فرهنگ مربوطه خود نشان می دهد.
نتیجه
بدیهی است که ژاپن از قدرت های نرم خود استفاده کرده و در حال حاضر به عنوان یک هنجار فرهنگی تلقی می شود. ژاپن به طور مثبتی از فرهنگ خود برای ارتقای تصویر جهانی خود در چشم انداز بین المللی استفاده کرده است. ژاپن به طور موثر از قدرت نرم برای جذب جمعیت عظیمی به سمت فرهنگ ژاپنی استفاده کرد. اتفاقات کمی مانند کشتار دلفین ها و صید نهنگ از جمله اتفاقاتی است که برای جذب خارجی ها مورد استفاده قرار گرفته است. ژاپن همچنین از قدرت نرم خود با هدف بهبود روابط خود با سایر کشورهای همسایه استفاده کرده است. به عنوان مثال، مسابقه نقاشی روی مانگا. با این حال، برندگان معمولاً از تایوان و چین انتخاب می شوند. گسترش گسترده قدرت نرم در اشکال مختلف مانند شرکت های چند ملیتی، برندهای جهانی و نقش مهمی در ارتقای وجهه ملت ایفا می کند. می توان استدلال کرد که کمپین برندسازی مانند بازاریابی ژاپن باعث می شود که به عنوان سفیری برای تصویر خود در سراسر جهان عمل کند. در بیشتر موارد، قدرت های نرم به عنوان برند یک ملت در نظر گرفته می شوند. به عنوان مثال، از نخست وزیر ژاپن نقل شده است که ماتسوشیتا و سونی سمت راست و چپ این کشور هستند. اما نکته قابل توجه این است که برندهای ذکر شده از موفقیت و ثبات نهادهای اقتصادی و سیاسی یک ملت است. به عبارت دیگر، محصولات فرهنگی و برندهای جهانی در ایجاد اثرات طولانی در برندسازی کشور بسیار مهم هستند. بدیهی است که برندسازی ملت و قدرت های نرم در هم تنیده شده اند. ملت سازی بر این موضوع تمرکز دارد که چگونه یک ملت خود را به سایر کشورها نشان می دهد. بنابراین، این تصور که ژاپن در حوزههای دیگر مانند فناوری توسعه نمییابد، مبتنی بر ضعف آن در تبلیغ تصویر مثبت خود به عنوان یک برند جهانی است. علاوه بر این، به دلیل توسعه فرهنگی سایر ملل است.
منابع
-Allison, Anne. Millennial Monsters: Japanese Toys and the Global Imagination. Berkeley: University of California Press, 2017. Print.
British Council, (2013). Ceremony of the Four Hundredth Anniversary of JapanBritain Relationship. http://www.britishcouncil.jp/en/events/400-anniversary. (accessed June 5, 2015).
-British Observers of the Russo-Japanese War. Discussion Paper. London School of Economics and Political Science.
-Centre for East Asian Cultural Studies. (1972). Meiji Japan Through Contemporary Sources. Volume 2. Tokyo.
-Cooper, Robert. “Hard power, soft power and the goals of diplomacy.” American power in the 21st century (2017): 167-180.
-Hughes, Christopher W., and Ellis S. Krauss. “Japan’s new security agenda.” Survival 49.2 (2018): 157-176.
-Korhonen, Pekka. (2014). Leaving Asia? The Meaning of Datsu-A and Japan’s Modern History. The Asia-Pacific Journal, Volume 12, Issue 9, No. 3, March 3, 2014. http://www.japanfocus.org/-Pekka-
-Korhonen/4083/article.html. (accessed Jun 16, 2014).
-Lam, Peng Er. “Japan’s quest for “soft power”: attraction and limitation.” East Asia 24.4 (2007): 349-363.
-Martinez, Dolores. The worlds of Japanese popular culture: gender, shifting boundaries and global cultures. Cambridge University Press, 2019.
-McGray, Douglas. “Japan’s gross national cool.” Foreign policy 130 (2018): 44-54.
-Panton, Michael A. (2018). Politics, Practice And Pacifism: Revising Article 9 Of The Japanese Constitution. Asian-Pacific Law & Policy Journal 11.2:163-218.
-Qunzhong Publishers. (2016). Archives of The First Half of My Life:Aisin-Gioro Puyi (Chinese Version). Swale, Alistair. (1998). The First Stage in the Quest for Enlightenment. The Iwakura mission in America and Europe: A New Assessment. Edited by Ian.Nish. Richmond: Japan Library.
-Rozman, Gilbert, Kazuhiko Togo, and Joseph Ferguson, eds. Japanese strategic thought toward Asia. Springer, 2017.
-Storry,Richard. (2017). A History Of Modern Japan. Harmondsworth: Penguin. Tsutomu, Sugiura. (2017). Marubeni Research Institute. Nikkei Shimbun. September 22, 2003. Towle, Philip. (2019).
-Vyas, Utpal. Soft power in Japan-China relations: state, sub-state and non-state relations. Routledge, 2010.
-Welch, David. “Powers of persuasion.” History Today 49.8 (2017): 24-26.
-Zachmann, Urs Matthias. (2017). Blowing Up a Double Portrait in Black and White: The Concept of Asia in the Writings of Fukuzawa Yukichi and Okakura Tenshin. Positions: East Asia Cultures Critique no. 2: 345.