مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

کشورهای مختلف و رابطه با طالبان 

اشتراک

دکتر مریم خالقی نژاد 

تحلیلگر روابط بین المللی و منطقه ای

مرکز بین المللی مطالعات صلح IPSC 

تغییر و تحولات افغانستان منجر به واکنش های متفاوت قدرت های مختلف منطقه ای و خارجی به این کشور شده  و در مقابل نیز طالبان در پی تثبیت قدرت و محکم کردن جای پای خویش بر آمده و با کنشگران مختلف داخلی و خارجی رفتارهای متفاوتی را در پیش گرفته است. در این بین برخی نیات مختلف نیز در طرفین نهفته است که یکی از مهمترین آنها را می توان در عرصه اقتصادی و تجارت نام برد. شاید یکی از چشم اندازهای هر کنشگر در برخورد با طالبان اکنون از جنبه اقتصادی و تجاری باشد. اگرچه طالبان در گذشته نیز دارای روابط تجاری با برخی کشورهای دیگر به خصوص در عرصه تسلیحاتی و معدنی بوده است.

قبل از پرداختن به واکنش برخی کشورهای مهم به روی کار آمدن طالبان باید این مساله را بیان کنیم که هر کدام از این کشورها بر این مسئله واقف هستند که نگاه جوامع بین المللی در به رسمیت شناختن طالبان چه خواهد بود؟ و بی تردید نظر جمعی بین المللی را در به رسمیت شناختن و مشروعیت طالبان محترم خواهند شمرد. مسئله ای که منجر خواهد شد جامعه بین الملل مشروعیت طالبان را به رسمیت بشناسد عملی کردن شعار تغییر رویه خواهد بود که طالبان با پررنگ کردن و تعهد بر عملی کردنِ این تغییرات توانست به پیش روی خود کمک کند. در این روند طالبان بر این امر واقف است که هرچه دموکراتیک تر رفتار کند کنشگران بیشتری ترغیب به ارتباط با آنها خواهند شد.  آنها دریافته اند که در تلاش برای راضی نگه داشتن مجامع بین المللی در مشروعیت خویش،  مجبورند هرچند به صورت ظاهری از برخی تندروی های خود دست بردارند. که البته به نظر زمان زیادی طول نخواهد کشید که پرده از چهره واقعی آنها برداشته شود مگر آنکه برای حفظ مسند قدرت خود مدت های طولانی به تغییرات خود پایبند باشند. 

به نظر می رسد چین در راس پیشگامان رابطه با طالبان باشد که حتی بیش از گذشته به تقویت روابط مبادرت می ورزد. نمونه بارز آن تصمیم به باز نگه داشتن سفارت خود در افغانستان و اعلام آمادگی برای روابط دوستانه با طالبان است. طبق اخبار منتشر شده پکن از به رسمیت شناختن طالبان به عنوان دولت قانونی افغانستان استقبال می کند. اگرچه رابطه چین و طالبان به خصوص در عرصه تجاری حداقل به یک دهه قبل باز می گردد. به عنوان مثال ، در سال 2016 برخی همکاری هایی در خصوص معادن را داشته اند اما اهمیت رابطه با طالبان برای چین در سه محور  مهم قرار دارد که عبارتند از : مواد معدنی و مواد کمیاب ، سپس راههای تجاری و ابتکار کمربند و جاده ای و سوم آنکه افغانستان با منطقه سین کیانگ که اقلیت اکثریت مسلمان اویغور را در بر میگیرد همسایه است. این احتمال وجود دارد که افغانستان تحت کنترل طالبان به مرکز و محل آموزش شبه نظامیان اویغور وابسته به حزب اسلامی افراطی ترکیه تبدیل شود ، امکانی که احتمالا دولت چین را وادار می کند تا خارج از توافق اقتصادی در زمینه سیاسی نیز اطمینان حاصل کند که چنین اتفاقاتی رخ نخواهد داد. بنابراین چین یکی از کشورهایی است که روابط خود را با طالبان تقویت خواهد کرد. 

قطر دومین کشوری است که در این بین قرار دارد چرا که  قطر به عنوان بزرگترین برنده منطقه ای در پایان بازی افغانستان ظاهر شده است.  نقش میانجیگری قطر بین طالبان و آمریکا باعث تقویت موقعیت آن در خلیج فارس می شود. طی دو سال گذشته ، قطر نه تنها به عنوان یک میانجی مورد اعتماد آمریکا ظاهر شد ، بلکه پس از تصویب توافقنامه دوحه در فوریه 2020 ، اعتماد طالبان را برای میزبانی مذاکرات گروه با دولت افغانستان جلب کرد. رهبران طالبان احساس کردند در یک محیط حمایتی یا حداقل بی طرفانه در امارات مذاکره نمی کنند ، زیرا پس از بهار عربی 2011 ، این کشور نوعی خصومت نسبت به جنبش های اسلامی در مناطق مختلف را ایجاد کرده است. در مقابل دوحه روابط گرمی با این گروه ها برقرار کرده بود ، بنابراین به عنوان یک میانجی مورد اعتماد بین آنها و دشمنان سیاسی محلی آنها از یک سو و دروازه ای برای ایالات متحده و دیگر قدرت های غربی ، که به دنبال ایجاد گفتگوهای آشکار و محرمانه با این گروه ها بودند ، ظاهر شد. از این رو، آخرین تحولات در افغانستان و انتقال مسالمت آمیز قدرت به طالبان نه تنها موفقیت تلاش های میانجیگری به رهبری قطر را نشان داد ، بلکه به ظهور قدرت جدیدی در خلیج فارس کمک خواهد  کرد . قطر همچنین درباره تامین کمک‌های فنی غیرنظامی به طالبان در فرودگاه کابل گفتگو می‌کند و اعلام کرده که اولویتش احیای فعالیت‌های منظم فرودگاه و حفظ امنیت در تاسیسات آن است. بنابراین قطر که پیشتر گروه طالبان را به رسمیت شناخته بود اکنون نیز گرم تر از گذشته به ارتباطاتش با طالبان ادامه خواهد داد تا از وزنه آنها برای بازگشایی دریچه جدید به روی قدرت خود استفاده خواهد کرد.

در خصوص دیگر کشورهای عربی مانند امارات و عربستان باید گفته شود که عربستان به جز دوره کوتاهی از روی کار آمدن محمد بن سلمان از سال 2001 همواره با طالبان روابط و مبادلات خود را داشته است به خصوص در سالهای اخیر که بحث رقابت با قطر پیش رو بوده است. کشور امارات نیز از معدود کشورها عربی بوده که همیشه طالبان را به رسمیت شناخته و حتی روابطشان در گذشته تا حدی بوده است که به مراکز آموزشی طالبان در پاکستان کمک نموده و یا نشست های طالبان در امارات برگزار می شده است. 

ترکیه از دیگر کشورهایی است که در افغانستان دو دهه نقش غیر ضربتی داشته و در فعالیت‌های رایزنی، بازسازی و نگهداری شرکت می‌کرده که برای شش سال مدیریت فرودگاه کابل را در دست داشته است. این کشور نیز به مانند سایر رقیبان و متحدان خود در خفا برخی ارتباطاتی را با طالبان داشته است. اما به ظاهر تا قبل ار روی کار آمدن طالبان از دولت افغانستان حمایت می کرده است. سپس با روی کار آمدن طالبان و به قدرت رسیدن آن؛ مقامات ترکیه نوک پیکان از اهداف خود را به سمت طالبان چرخانده و اعلام کرده اند که ترکیه با هر دولتی در افغانستان گفتگو خواهد کرد. بنابراین ترکیه نیز به جهت رسیدن به اهدافش در افغانستان اینبار به صورت آشکارتری به ارتباط و به رسمیت شناختن با طالبان اقدام خواهد کرد. 

روسیه که همیشه در پی امنیت مرزهای خود و متحدانش بوده است با خروج نیروهای آمریکایی به سکانداری برخی امورات افغانستان مشغول است اگرچه تلاش بر برخی گفتگوهای مختلف میان دولت افغانستان و طالبان را داشته است اما اکنون مخالفت چندانی را با طالبان نشان نداده است و به گفتگوهای خود مبنی بر ادامه روابط دو کشور با این گروه ادامه داده اند که نشان از به رسمیت شناختن آن در آینده نزدیک می باشد.

در این بین پاکستان از اولین کشورهایی است که خود مشوق طالبان برای حضور در افغانستان بوده است با عطفه به پیشینیه اختلافات پاکستان و افغانستان در خط دیورند ، حمایت پاکستان از طالبان به دور انتظار نمی بود. حمایت از طالبان به سال 2001 بر می گردد که چشم اندازهای از بین بردن عناصر ضد پاکستانی، کروتاهتر کردن دست کشورهایی مانند هند در منطقه و افغانستان، روابط با کشورهای قدرتمند مانند امریکا و .. از علت های آن می باشد. به همین دلیل پاکستان را پناهگاه طالبان دانسته که دستگاه های مختلفی امنیتی ، وزارت کشور و ارتش را مجریان طالبان در پاکستان نام برده اند. لذا پاکستان نیز زودتر از کشورهای دیگر روابط رسمی خود را با طالبان آغاز خواهد کرد. 

بنابراین کشورهای مختلف با توجه اهداف خود و تاکید طالبان بر برخی تغییرات در مسائلی مانند حقوق بشر ، زنان و … اقدام به ایجاد روابط مختلف با طالبان کرده و خواهند کرد که به نظر چین، روسیه، پاکستان، قطر و ایران در راس آنها قرار دارند (اگرچه اروپاییان شکست غرب را در افغانستان کاهش حضور در آسیا خوانده اند). همانطور که مقامات مختلف امریکا، کانادا، پکن، ایران و انگلیس به گفتگو با طالبان پرداخته اند و یا واکنش گروه هایی مانند تبریک حماس به طالبان نشان از پذیرش فعلی طالبان بر مسند قدرت در افغانستان است که هرکدام در پی ایجاد روابط و از سرگیری رابطه شان با دولت احتمالی افغانستان دارند. 

اما مسئله مهمی در رابطه با پذیرش طالبان از سوی ایران وجود دارد که سقوط دولت افغانستان و قدرت گرفتن طالبان، چالش های راهبردی را برای ایران به همراه دارد و توانایی دولت جدید ایران در پاسخ به بحران منطقه ای را محک می زند. برخی ها اینگونه بیان کرده اند که خروج ایالات متحده از افغانستان نشان از کاهش ظرفیت آمریکا برای تضعیف منافع منطقه ای ایران است و از سوی دیگر، نگرش صریح ضد شیعیان طالبان منبع نگرانی برای ایران است.  به این ترتیب ، تهران اعلام کرده است که تنها در صورتی طالبان را به رسمیت می شناسد که با اعمال خود ثابت کند که گذشته خود را تغییر داده است و یا روی کار آمدن آن را موقعیتی برای احیای صلح در افغانستان خوانده اند. بی تردید تهران از خروج نیروهای آمریکایی از همسایه شرقی خود استقبال می کند اما می تواند نگرانی هایی را در مورد تجدید مجدد تنش های میان شیعه و سنی با بازگشت طالبان به قدرت داشته باشد اگرچه از نظر سیاسی و اقتصادی ایران پتانسیل عظیمی را در ارتباط با افغانستان دارد و در عرصه تجاری نیز توانایی بالایی را دارا می باشد و ممکن است برخی نیازهای افغانستان به اینگونه روابط باعث کاهش برخی احتمالات تنش آمیز گردد.  

در اخر نیز از نظر دیپلماسی رهبران طالبان به سرعت دیپلماسی خود را از پایگاه خود در دوحه قطر گسترش داده اند. آنها ده ها ملاقات دو جانبه و چند جانبه با مقامات چین، ایالات متحده ، ایران ، هند ، پاکستان ، عربستان سعودی و روسیه  را داشته اند. در حوزه دیپلماسی شعارهای طالبان مبنی بر تغییر اهداف و روش های تندرویانه منجر به پیروزی آنها تا کنون در عرصه بین المللی و سیاسی شده است که برخی از قدرتهای جهان نیز تغییرات آنها را باور کرده و قدم هایی در راستای به مشروعیت شناختن آنها برداشته اند.

الیته باز هم باید بیان کرد که در به ثمر رسیدن تمامی این وعدههای تغییر و یا تمایل کشورها در ارتباط با طالبان باید منتظر گذشت حداقل از زمانی بود چرا که بسیاری از کشورها اکنون صرفا برای حمایت از منافع  خود در دوره طالبانیسم و رسیدن به اهدافشان در مقابل رقیبان خود به یاری طالبان و برقراری ارتباط با آن پرداخته اند و از خاک افغانستان به عنوان طعمه ای برای خود بهره می برند که در آینده ممکن است تغییر نماید و در مقابل در افغانستان نیز اکنون گروهی بر سر قدرت خواهد آمد که برای مشروعیت بخشی ، حفظ و تثبیت آن نیاز دارد در مقابل برخی خواسته های آنها فعلا سکوت و موافقت نماید و به همین دلیل عرصه را برای روابط مختلف   و حفظ منافع آنها فعلا باز گذاشته است.

کلمات کلیدی : طالبان, امریکا,روسیه, ایران, چین، قطر, پاکستان,ترکیه.

منابع

عزیزی، حمید (1400) ضرورت راستی آزمایی ادعای تغییر رویکرد طالبان در شورای راهبردی روابط خارجی ، 7/6/ 1400 

دنیای اقتصاد چهارشنبه 10 شهریور 1400. گفتگوی طالبان ترکیه و قطر برای اداره فرودگاه کابل ، 

Ray, Takeyh (2021).Where Iran Stands on the Taliban Takeover in Afghanistan, COUNCIL FOREIGN RELATION, August 30, 2021 3:51 pm (EST).

Amin Mohseni-CheraghlouNiels Graham (2021). Could China become the Taliban’s new benefactor?, in Atlantic council , its available on https://www.atlanticcouncil.org/blogs/new-atlanticist/could-china-become-the-talibans-new-benefactor

Ali Abu Rezeg(2021). ANALYSIS – Qatar emerges as biggest regional winner in Afghan endgame, its available on https://www.aa.com.tr/en/analysis/analysis-qatar-emerges-as-biggest-regional-winner-in-afghan-endgame/2344157

مطالب مرتبط