مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

چشم انداز بحران قره باغ و نقش ايران، روسيه و تركيه در کلاف سر درگم آن- گفتگو با عزيز آريانفر

اشتراک

كارشناس ارشد ژئوپلتيك

مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC

 

بحران اخير در قره باغ و درگيري بين ارمنستان و آذربايجان هر چند تا حدي فروكش كرده است، اما درگيري ها و دامنه تنشه ها همچنان ادامه دارد. گفتگوي زير براي بررسي بيشتر اين بحران است.

 

واژگان كليدي: چشم انداز ،بحران، قره باغ ،نقش، ايران، روسيه ، تركيه ، عزيز آريانفر

مرکز بین المللی مطالعات صلح: ریشه های  بحران در  قفقاز و پس منظر تاریخی بحران چگونه است؟

بحران قره باغ کوهستانی (منطقه  یی با وسعت  4400 کیلومتر مربع)، یک بحران چند بعدی، چند لایه و بس پیچیده تاریخی است که برون رفت از آن کار ساده یی نیست . به ویژه اکنون که با مسایل تازه یی پیوند و گره خورده است. از آن جا می  آغازیم که ارمنی ها مسیحی و آذری ها مسلمان شیعه اند. بی چون و چرا اختلاف در مذهب به خودی خودی، یک عامل بزرگ است. به ویژه این که ارمنستان در همسایگی سه کشور مسلمان افتاده است. در درازای تاریخ مسلمانان بارها بر ارمنیان تاخته، روستاهای شان را تاراج و کلیساهای شان را ویران نموده اند. به  ویژه  در  دوره  فرمانروایی  سلجوقیان.

از این که بگذریم، دشمنی آشتی ناپذیری میان ارمنی ها و ترکیه یی ها به خاطر نسل کشی ارمنی ها در جنگ جهانی یکم از سوی انور پاشاه، وزیر جنگ عثمانی، که کمرنگ ساختن آن کار ساده نیست. ارمنی ها ترکیه یی ها را متهم به کشتار دسته جمعی و نسل کشی می کنند: پیش از جنگ نزدیک به دو میلیون ارمنی در ترکیه زندگی می کردند و اکنون تنها صد هزار نفر مانده است.

فشرده ماجرا چنین است که پس از شکست سنگین ارتش ترکیه در جنگ در ساراکمش از دست نیروهای جنرال یودیچ روسی، خطر پیشروی روس ها در پهنای سرزمین آناتولی بسیار بالا بود. بیگمان انور پاشا چنین می پنداشت که ارمنی های ارتدکس به پیشواز روس های ارتدکس همباور خود خواهند شتافت و این به معنای پایان کار عثمانی خواهد بود. این گونه باید ارمنی ها را  از آناتولی بیرون راند تا روس ها نتوانند از پشتیبانی آن ها بهره مند شوند. این بود که ارمنی ها را دسته جمعی به جنوب، به سوی دشت های سوزان عراق و سوریه راندند. این کار در تابستان بسیار داغ صورت گرفت و موجب نابودی شمار بسیار ارمنی ها در بیابان های تشنه عراق گردید. ارمن ها سخن از نابود شدن دو میلیون انسان بر زبان می آورند. اما ترکیه یی ها در حین آن که فاکت دیپارتاسیون ارمنی ها را می پذیرند، آن را گامی ناگزیر و شمار تلفات را چند صد هزار نفر قلمداد می کنند و آن را کمتر از تلفات ترکیه یی ها در جنگ می دانند. به هر رو، برای ما اکنون بسیار دشوار است شمار دقیق تلفات را بدانیم. اما فاکت جینوساید وجود داشت. با این هم دولت کنونی ترکیه نمی خواهد مسئولیت دولت برافتاده و دیگر باژگون شده عثمانی را بپذیرد. برآیند سخن این که دشمنی تاریخی میان ارمن ها و ترکیه یی ها وجود دارد.

از این ها که بگذریم، سراسر قفقاز جنوبی در دوره صفویه جزو قلمرو ایران بود. به استثنای یک دوره 18ساله که عثمانی ها بر بخش بزرگی از قفقاز به شمول تبریز ایران فرمان رانده بودند‌ . در روند فروپاشی صفویه، هنگامی که افغان ها اصفهان را گرفتند، پتر کبیر با بهره گیری از خلای قدرت پدید آمده، در 1722 به قفقاز لشکر کشید

هر چه بود در دوره قاجاریه در اثر جنگ های روس و ایران با دو قرار داد گلستان و ترکمانچای هفده شهر قفقاز به دست روس ها افتاد. کما این کشته شدن الکساندر گریبایدوف، نماینده روسیه در ایران در افتادن برخی از شهرها به دست روسیه نقش برازنده داشت. در واقع ایران برخی از شهرهای قفقاز را همچون جبران خسارت و دلجویی از روس ها به خاطر کشته شدن سفیر شان در تهران، به روسیه بخشیدند.

در دوره شوروی، لنین به این امید که ترکیه می تواند در آینده به جمهوری شوروی سوسیالیستی ترکیه مبدل گردد، کمک های سرشاری به ترکیه کرد و حتا کوه های آرارات را که برای ارمنی ها مقدس بود، به ترکیه بخشید.

در دوره استالین در قفقاز سه جمهوری آذربایجان، ارمنستان و گرجستان ایجاد گردید. در این حال بخشی از سرزمین آذری نشین نخجوان جدا از سرزمین اصلی آذربایجان ماند. از این سو هم قره باغ را که 85 درصد باشندگان آن ارمنی بودند، به آذربایجان دادند. بخش هایی از لزگین های داغستانی و سرزمین تات ها و تالش ها را هم به آذربایجان دادند.

هنگامی که به سال 1979 دانشجوی سال اول دانشگاه مسکو بودم، در خوابگاه با یک آذری و یک ارمنی باشنده قره باغ مدتی هم اتاقی بودیم. در همان هنگام می دیدم که آذری ها و ارمنی ها با هم دشمنی دارند. چند بار دست به گریبان شدن آن ها باعث گردید تا آن دو را از جدا و به اتاق های جداگانه ببرند. برداشت من چنین بود که ارمنی ها از این که استالین قره باغ را به آذربایجان داده بودند، ناخشنود بودند و مرزهای دو کشور را به رسمیت نمی شناختند.

شایان یادآوری بود که سیاست شوروی همین گونه بود که در سرتاسر جمهوری های شوروی تخم نفاق را کشت و پاشیده بودند. برای مثال سمرقند و بخارا را با آن که اکثریت باشندگان این دو شهر تاجیک بودند، به جمهوری ازبکستان داده بودند و….

به سال های 1987و 1988در دوره گرباچف در مسکو، پیک هایی از پیچیده شدن اوضاع در قره باغ کوهستانی می رسید و آوازه هایی شنیده می شد که پسان ها در1991 منجر به جنگ شدید گردید. در جنگ ارمنی ها توانستند نه تنها منطقه خودگردان قره باغ را از آذربایجان جدا و ان را جمهوری خودگردان اعلام نمایند، بل که ارمنستان توانست هفت منطقه پیرامون قره باغ را که مربوط خاک آذربایجان بود، تصرف نمایند. بی چون چرا در آن هنگام ارمنستان نیرومند تر از آذربایجان بود و می توانست حتا تا باکو هم پیشروی نماید. اما ایران به رهبری رفسنجانی مداخله کرد و جلو ارمنستان را گرفت.

اوضاع در آذربایجان پس از فروپاشی شوروی بس خراب و نابه هنجار بود. به ویژه هنگامی که ابوالفضل ایلچی بی، پان ترکیست و ناسیونالیست افراطی وابسته به ترکیه روی کار آمد و بر ایران آشکارا ادعای ارضی کرد و آذربایجان را آذربایجان شمالی خواند و در عین حال منافع روسیه را هم با خطر روبه رو ساخت.

در این اوضاع ، روسیه و ایران ناگزیر به حل بحران و کنار زدن ایلچی بی برآمدند و ایران به حیدر علی اف، رییس جمهور، پدر الهام علی یف کمک کرد با هواپیما از نخجوان به باکو بیاید و زمان امور را به دست گیرد.

به هر رو، در دوره شوروی، گورباچف می توانست بحران را حل و فصل نماید. اما نخواست یا اهمال کرد و یا هم نتوانست.

این گونه بحران مانند یک زخم ناسور و غده سرطانی و میراث شوم دوره شوروی بر پیکر منطقه بر جا اند. در آتیه بارها دو طرف با هم دیگر به شاخ به شاخ شدند و به جنگ پرداختند، اما بی فرجام. طی جنگ های سال های 1994 تا 1998 نزدیک  به  یک میلیون نفر بیجا و  نزدیک  به  سی  هزار نفر کشته  شدند.  آخرین نبرد سنگین در ۲۰۱۶ رخ داد. برای حل موضوع پلاتفرمی در مینسک ایجاد شد که روسیه، فرانسه و امریکا عضو آن بودند. اما این پلاتفرم در عمل گامی در راستای حل مساله بر نداشت.

شایان یادآوری است که ارمنستان لابی بسیار نیرومندی در فرانسه و امریکا دارد که بیشتر افراد ثروتمند و سرمایه دار اند و تاثیری شگرفی بر سیاست های امریکا و اروپا دارند. عین چیز را در مورد روسیه هم می توان گفت.

در کل، در گستره قفقاز همیشه روسیه، ترکیه و ایران سه بازیگر بزرگی بوده اند که از سه محور شمال، جنوب و غرب تاثیر گذار بوده اند. در این میان روسیه بیش ار هر کشور دیگری نفوذ داشته است.اکنون باید ناتو را هم به این سه نیرو افزود.

مرکز بین المللی مطالعات صلح: ابعاد ژئواکونومیک بحران قره باغ چگونه است؟

آذربایجان گنجینه های چشمگیر نفت و گاز دارد و نزدیک به‌یک و نیم سده می شود که نفت استخراج می کند. بهره برداری از میدان های گازی، پدیده تازه یی برای این کشور است که از چندی پیش آغاز کردیده و بیشتر از بستر دریای کسپین/ خزر صورت می گیرد. در گذشته نفت آذربایجان تنها به روسیه صادر می شد، اما پس از استقلال با ساخت پروژه لوله های رسانایی باکو_ تفلیس_ جیهان از راه گرجستان به بندر جیهان در کرانه های جنوبی ترکیه به دریای میان زمینی یا مدیترانه می رسد. این پروژه با حمایت امریکا راه اندازی شد که گفته می شود نفت آذربایجان را به اسراییل می رساند.

چندی پیش لوله های رسانایی گاز آذربایجان به ترکیه ساخته شد. درست راه اندازی این لوله ها وضعیت انرژیتیک منطقه را دگرگون ساخت. در گذشته ترکیه به گونه سنتی از روسیه و ایران گاز وارد می کرد. با ورود آذربایجان به این کارزار ، واردات گازی ترکیه متنوع تر گردید. کما این که ترکیه آغاز به تورید گاز مایع قطر هم نمود.

این گونه ترکیه زمینه مانور گسترده یی به دست آورد. هرگاه در گذشته سالانه تنها 16میلیارد متر مکعب از روسیه و نزدیک  به 10میلیارد متر مکعب از ایران وارد می کرد‌، اکنون امکان صادرات دست کم ده میلیارد متر مکعب دیگر را از آذربایجان پیدا کرده که می تواند با گذشت زمان دو برابر شود. کنون ترکیه سالانه در حدود 40میلیارد متر مکعب گاز وارد می کند.

این گونه، صادرات گاز روسیه و ایران به ترکیه با چالش جدی یی رو به رو گردیده است. این به ویژه مهم است که آذربایجان گاز را به بهای ارزانی به ترکیه می فروشد که این موضوع بر سر بهای گاز صادراتی روسیه و ایران تاثیر منفی بر جا می گذارد. از این کار شرکت گاز پروم روسیه، غول گازی جهان، سخت زیان می بیند، شرکتی که سرمایه گذاری  بزرگی کرده و دو خط لوله رسانایی گاز از بستر دریای سیاه به سوی ترکیه کشیده است: جریان آبی و جنوبی ترکیه.

آنکارا هم با مانوردهی برای روسیه و ایران دردسرهای بسیاری آفریده است. در گذشته تراز بازرگانی میان روسیه و ترکیه سر به سی میلیارد دالر می زد که روسیه در برنامه داشت با افزایش صادرات گاز به ترکیه این تراز را در چشم انداز به رقم نجومی 100میلیارد بالا ببرد. اما با آغاز صادرات گاز آذربایجان این برنامه برهم خورد و برعکس این تراز به گونه چشمگیری کاهش یافت.

عین چیز را می توان در باره ایران گفت. هم اکنون تراز بازرگانی ایران با ترکیه به ده میلیارد دلار می رسد. ایران می خواست در آتیه با افزایش صادرات گاز این تراز را به 30 میلیارد بالا ببرد. اما همه این آرزومندی ها نقش بر آب شد. پیدا شدن یک رقیب دیگر برای تهران بس ناگوار بود. زیرا ترکیه به گونه سنتی تنها کشوری است که ایران به آن مقادیر بزرگ گاز صادر می کند. تنها در این اواخر زمینه صادرات گاز ایران به عراق هم فراهم شده و مقادیر کمی هم به ارمنستان صادر می کند.

در پهلوی این ها یک مشکل دیگر هم برای ایران و روسیه پدید آمده است و آن این که ترکیه با دریافت گاز از آذربایجان دست به کاهش واردات نفت از ایران و روسیه یازیده و در یک سخن با همه کشورهای صادرکننده بازی پیچیده یی پیش گرفته است. به پیچیدگی موضوع می توان آن گاه پی برد که فاکتور واردات نفت از کردستان عراق را هم در نظر بگریم.

روشن است، افزایش صادرات نفت و گاز آذربایجان به ترکیه، درآمد هنگفتی را نصیب آذربایجان می گرداند که بخشی از آن را در ترکیه سرمایه گذاری نموده است. اکنون میزان سرمایه گذاری های آذربایجان در ترکیه سر به بیش از 20میلیارد دلار می زند. بخش دیگر درآمد را آذربایجان از ترکیه کالا و خدمات وارد می کند که به خودی خود، نفوذ ترکیه را در آذربایجان به پیمانه چشمگیری افزایش می دهد. به ویژه احداث پروژه های گوناگون در آذربایجان. در این اواخر به این فهرست خرید جنگ افزار هم افزوده شده است که نقش سنتی روسیه را همچون صادر کننده انحصاری جنگ افزار به باکو زیر پرسش می برد. در این اواخر اسرائیل هم به این جمع پیوسته است.

چنین پنداشته می شود که با توجه به نبود اوپک گازی، تنها راه پایان دادن به رقابت های لگام گسیخته می تواند ایجاد یک ساختار مشترک گازی متشکل بر ایران، روسیه و آذربایجان باشد که سقف صادراتی هر کشور را معین و به سه کشور امکان بدهد سیاست مشترک فروش بهای مورد پذیرش هر سه جانب را تدوین کنند. این گونه، مسکو و تهران خواهند توانست خود را تا جایی از دردسر مانورهای پیچیده ترکیه برهانند. در غیر آن رقابت ناسالم می تواند پیامدهای بس پیش بینی ناشده و ناگواری داشته باشد. شایان یادآوری است که با ادامه بحران، ارمنستان می تواند لوله های رسانایی نفت و گاز آذربایجان به ترکیه را منفجر بسازد و برای چندی در روند صادرات اخلال ایجاد نماید.

مرکز بین المللی مطالعات صلح: نقش تركيه و جريان هاي پان ترکیسم در بحران اخير را چگونه ارزيابي ميكنيد؟

افزایش صادرات نفت و گاز آذربایجان به ترکیه، زمینه را برای نفوذ فزاینده ترکیه در آذربایجان فراهم نموده است. باکو سالانه میلیاردها دالر از مدرک فروش نفت و گاز خود به دست می آورد که بخش بزرگ آن را به شکل کالاهای ترکیه یی و خدمات به دست می آورد. این است که ترکیه در صدها پروژه در سرتاسر آذربایجان مشارکت دارد. بی چون و چرا نفوذ فزاینده ترکیه برای روسیه و ایران خوشایند نیست. کما اینکه همکاری های نظامی و اطلاعاتی دو کشور هم به گونه روز افزونی رو به گسترش دارد.

روند گسترش نفوذ ترکیه تنها محدود به آذربایجان نمی شود، بل که همه جمهوری های تورکی زبان و نیز اوکرایین و گرجستان را در بر می گیرد.

اوضاع وقتی می تواند بسیار خطرناک شود که ترکیه با جمهوری های تورکی زبان در پی آرایش یک اردوگاه و پیمان نظامی با جمهوری های تورکی زبان برآید. البته، ترکیه در جمهوری های خودگردان باشقیرستان، تاتارستان، داغستان و چچنستان هم بسیار پویا است‌.

به هر رو، در این اواخر در باکو همه روزه شعارهای یک ملت، دو کشور بلند تر سر داده می شود. ایدیولوژی پان ترکیسم با نیرویی تازه یی جان می گیرد.

روشن است که هدف نهایی این ایدیولوژی در آوردن همه کشورهای تورکی زبان زیر درفش کشور برادر بزرگ، ترکیه است. این گونه، منافع روسیه با تهدید بس جدی یی روبه رو می گرد . طرفه این که پان ترکیسم منابع تمویل فزون شماری دارد: جاپان، کوریا، چین، انگلیس، اسرائیل، امریکا و کشورهای عربی. گرجستان و اوکراین و جمهوری های بالتیک هم همیار و همکار اند. همه این کشورها در فروپاشی روسیه ذینفع اند‌.

در آن سو، پان ترکیسم تهدید بزرگی برای تمامیت ارضی ایران هم به شمار می رود. یک چهارم جمعیت 80 میلیونی ایران ، یعنی20 میلیون آذری  زبان اند. پان ترکیست ها آشکار شعار تجزیه ایران و تشکیل آذربایجان بزرگ را سر می دهند و آذربایجان کنونی را آذربایجان شمالی و آذربایجان ایران را جنوبی می خوانند.

این است که خرس قطبی از خواب گران بیدار شده و به نبرد گرگ پان ترکیسم می آید. بیگمان روسیه حضور خود را در ارمنستان به شدت تقویت خواهد کرد و حتا در جمهوری قره باغ حضور نظامی خواهد یافت. روسیه و ایران و ارمنستان جبهه واحدی را برای خنثی ساختن برنامه های پان ترکیسم آرایش خواهند داد.

 

 

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: چالش های فرا راه ترکیه در افزايش نقش در قفقاز جنوبي چيست؟

ترکیه کنون با چالش های فزاینده یی روبه رو است که به شرح آن می پردازیم. در کل می کوشیم این چالش ها را به دو بخش بیرونی و درونی رده بندی کنیم.

در بعد خارجی ترکیه به استثنای گرجستان و اوکراین تقریبا با همه همسایگان خود در افتاده است. روابط ترکیه با امریکا و اروپا به گونه بی پیشینه یی پرتنش است. در حوزه دریای میان زمینی یا مدیترانه ترکیه با قبرس و یونان دشمنی تاریخی آشتی ناپذیری دارد . اکنون رقابت بر سر گنجینه های گازی بستر خاوری مدیترانه دو طرف را تا مرز جنگ رو در روی هم قرار داده است. یک چیز روشن است. در اروپا همه از اردوغان متنفر اند و چنین به نظر می رسد که به ترکیه اجازه نخواهند داد در مدیترانه منافع اروپا را با خطر جدی روبه رو گرداند. مناسبات ترکیه با بلغارستان همسایه هم چندان خوب نیست. اما در جنوب مدیترانه ترکیه حضور پویایی در لیبیا دارد. اردوغان در ازای حمایت نظامی و گسیل و صدور هزاران جنگجوی دهشت  افکن 12 میلیارد دلار از لیبیا دریافت داشته است. اما از سوی دیگر، با حریفان نیرومندی چون اسرائیل، مصر و مارشال خلیفه خفتر  رو به رو است. مادامی که حضور ترکیه منافع غرب را در لیبیا با تهدید روبه رو نسارد، کسی با ترکیه کاری نخواهد داشت. اما در صورت نیاز می توانند به آسانی ترکیه را از لیبیا برانند‌. تازه روسیه هم در جبهه مخالف روسیه قرار دارد.

در جبهه دیگر، ترکیه در سوریه و عراق آشکارا با روسیه و ایران رو در رو قرار دارد. اما آشکارا بازنده است. زیرا توانایی رویارویی در چند جبهه را ندارد و به هر رو، در بسا از مسایل نیازمند کمک و حمایت  روسیه و ایران است. در دهه گذشته، ترکیه در همدستی با کشورهای عربی و اسراییل و امریکا با دریافت ده ها میلیارد دلار پروژه داعش را به میدان آورد و دو کشور همسایه خود را ویران کرد. اردوغان در پهلوی داعش از احزابی دهشت افکنی چون احرار شام، النصره و…. حمایت می کند.

روسیه و ایران هم از ترس روی کار نیامدن نیروهای وابسته به امریکا، انگلیس و اسرائیل چاره یی جز از سر کشیدن جام زهر تحمل اردوغان ندارند. چنین  به نظر می  رسد که حمایت روسیه و  ایران  از  اردوغان  تا  پیدا شدن

 یک مهره بیشتر طرف اعتماد ادامه خواهد  یافت. باید گفت که کشورهای عربستان، امارات و بحرین و اردن هم با اردوغان مخاصمت دارند و ترکیه تنها حامی یی که در جزیره نمای عرب دارد، قطر است. این است که نوعی اتحادیه چهار جانبه با مشارکت پاکستان و ایران و قطر در برابر عربستان در حال شکل‌گیری است. ترکیه  در گستره  شوروی پیشین در بسیاری از مناطق با  روسیه دست  به یخن  است.

در عرصه داخلی ترکیه با مشکلات متعددی دست به گریبان است. اردوغان دو دهه است که رهبری ترکیه را در دست دارد و همچون یک رهبر اقتدارگرا و دیکتاتور خودکامه تبارز کرده است. روشن است که نیروهای لاییک و سکولار و کمالیست ها مخالف اردوغان اند. کردها که یک سوم باشندگان کشور را می سازند، با او در چالش اند. اردوغان در سال های نخست فرمانروایی خود صد هزار نیرو به کردستان فرستاد و پ ک ک را به شدت در هم کوبید.

به لحاظ مذهبی علویان و اهل تشیع که یک سوم باشندگان را می سازند، با اردوغان مخالف اند. حریف دیگر اردوغان در اردوگاه راستگرایان افراطی، هواداران فتح الله گولن که در کودتای چند سال پیش در برابر اردوغان برخوردار از حمایت روسیه شکست خورد، کنون به دشمنان خونی اردوغان مبدل گردیده اند.

اکنون حتا همپیمانان نزدیکش، عبدلله گل و داوود اوغلو هم در جبهه مخالف او سنگر گرفته اند.

بیماری کرونا و مخاصمت اردوغان با اروپا موجب کاهش سیل جهانگردان به ترکیه و ورشکسته شدن اقتصاد این کشور و رونما شدن تورم پولی بی سابقه گردیده است. حتا وام بیست میلیارد دلاری قطر هم نتوانست تورم پولی را مهار کند. ترکیه در وضعی نیست که توانایی پرداخت وام را داشته باشد. شاید تنها راهی که ماند، فروش تورکیش ایرلینس به قطر باشد. بی آن هم  ترکیه چند صد میلیارد دلار بدهی خارجی دارد.

به گونه یی که می بینیم، ترکیه با چالش های فراوانی رو به رو است. و روسیه و ایران می توانند بلندپروازی های اردوغان مهار کنند و جلو او را در بازی با کارت آذربایجان بگیرند.

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: نقش ايران و روسيه را در مقابل گسترش نقش و نفوذ تركيه در بحران قره باغ را چگونه مي بينيد؟

 

با جمعبندی همه مسائل می توان گفت که روسیه راهی جز از بازگشت به کارزار ندارد.  قفقاز یک گستره بسیار مهم ژئوپلیتیک و ژیواستراتیژیک است که‌ میان کسپین و دریای سیاه و روسیه و ایران واقع است .

چنین بر می آید که جنگ فرسایشی کنونی صد در صد به سود روسیه انجامیده باشد. کنون دو طرف جنگ خسته و افگار به دربار پوتین، به کاخ کرملین روی آورده اند.

ارمنستان که پس از انقلاب نارنجی و روی کار آمدن دولت کنونی مشی غرب گرایی را پیش گرفته بود، راهی جز کرنش و زانو زدن در برابر مسکو ندارد.

باکو، در کل نتوانست به اهدافش در راندن نیروهای ارمنستان از مناطق زیر کنترل و نیز قره باغ کوهستانی دست یابد. آذربایجان تنها در صورتی می توانست برنده باشد که با بلیتس کریگ یا جنگ صاعقه آسا به سرعت به پیروزی دست یابد. اما ناکام ماند. قره باغ کوهستانی، سرزمین دشوار گذر ی است که گرفتن آن کار آسانی نیست.

تردیدی نیست که آغاز کننده جنگ آذربایجانی ها بودند. آن ها مدت ها برای یک حمله بزرگ آمادگی می گفتند و ترکیه یی ها در تدارک و سازماندهی آن دست داشتند.

به هر رو، تا کنون مواضع دو طرف با هم صد و هشتاد درجه در تضاد اند. باکو به اصل خدشه ناپذیر بودن مرزهای کشورها تاکید دارد و خواستار برآمدن همه نیروهای ارمنی از خاکش است. به باور باکو، پس از برآمدن ارمنی ها می توان سرنوشت قره باغ را با برگرداندن آن به خاک آذربایجان با دادن استاتوس جمهوری خودگردان حل کرد.

اما برعکس، ایروان بر آن است که باید با تکیه به اصل تعیین سرنوشت توده ها استقلال جمهوری قره باغ کوهستانی به رسمیت شناخته شود، و آذربایجان تضمین های بایسته را بدهد.

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: چشم انداز بحران قره باغ چيست و چه خواهد شد؟

به نظر می رسد که زیر نظر روسیه آتش بس برگزار خواهد کرد. سپس نیروهای پاسبان صلح روسیه و شاید هم یکی، دو کشور دیگر در قره باغ مستقر خواهند شد. شاید به سود روسیه باشد، باز هم برای مدتی مساله را منجمد ساخته و لاینحل نگه دارد. اما اگر قرار به گشودن گره کار باشد، یکی از راه ها برای برون رفت از بحران این است که ارمنستان خاک آذربایجان را ترک بگوید. اما  جمهوری قره باغ کوهستانی به منطقه آزاد اقتصادی و تجاری تبدیل شود و امنیت آن به صورت دائمی در دست روس ها باشد. شاید هم اسما به گونه ظاهری د- ژوری آن را در ترکیب آذربایجان قرار بدهند. اما دفاکتو زیر کنترل روس ها باشد.

بی چون و چرا آذربایجان بیشتر به مسکو نزدیک خواهد شد و روسیه جلو نفوذ ترکیه را در قفقاز خواهد گرفت.

کنون آذربایجان در بعد داخلی با چالش های بزرگی روبه رو است. خانواده علی یف که از تیره پاشایی ها اند، سه دهه است که بر کشور فرمان می رانند. در داخل، کشاکش های میان تباری میان اقلیت های قومی چون لزگین ها، تات ها و تالش ها و نیز خود تیره های آذری به گونه روز افزونی بیشتر می شود. ار چند بخش بزرگ نخبگان و الیگارشی هوادار ترکیه اند. اما شمار بسیار روحانیون شیعه، ایرانی تباران و اپوزیسیون سیاسی به سوی ایران گرایش دارند. هنوز هم بقایای کمونیست های پیشین متمایل به روسیه اند. فراموش نشود که در روسیه بیش از دو میلیون آذری زندگی دارند و هنوز هم آذربایجان نیازمند جنگ افزارهای سنگین روسیه است. یعنی روسیه هنوز هم  نفوذ چشمگیری  در  آذربایجان  دارد.

بیگمان رقابت در آذربایجان میان ترکیه، ایران و روسیه کماکان ادامه خواهد یافت. اما با توجه به این که نفوذ ترکیه به مرز بحرانی رسیده است، برای باکو راهی جز متعادل ساختن ساختار روابط خارجی نمانده است. روسیه  و ایران هم خواهند کوشید نفوذ ترکیه را  تا حدی کمرنگ  بسازند.

مطالب مرتبط