مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

نگاهی نظری به عملیات های تروریستی در عراق

اشتراک

طهمورث غلامی

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

بیان رخداد

یکی از اصلی ترین مؤلفه های ناامنی در جامعه ی عراق، از فردای سقوط نظام سیاسی صدام حسین تا کنون، وقوع بمب گذاری ها و عملیات های انتحاری مداوم در این کشور بوده است. هر چند در طی این مدت وقوع انفجارها و عملیات های انتحاری در عراق تحت تأثیر متغیرهای مختلف شدت و ضعف داشته است، اما هیچ گاه به طور کامل حتی برای مدت کوتاهی از بین نرفته است. وقوع این انفجارها و عملیات هایی از این دست، ابتدا صرفاً محدود به مناطق خاصی چون مکان های مذهبی و بغداد پایتخت عراق بود. اما در گذر زمان دامنه ی این عملیات ها گسترش پیدا کرد و حتی در نقاطی مانند مناطق کردنشین عراق نیز اتفاق افتاد که عمدتاً از آن به عنوان امن ترین نقطه ی عراق یاد می شد. سؤالی که در این میان مطرح می شود این است که بالاخره دلیل یا دلایل اصلی وقوع این گونه عملیات در عراق چیست؟ در پاسخ باید گفت که چون هر بار که بمب گذاری یا عملیات های انتحاری در عراق اتفاق می افتند ممکن است دارای انگیزه ها و مقاصد معین یا متفاوتی باشد، بدین خاطر نمی توان اعلام داشت که عامل یا عاملین اصلی این عملیات ها در عراق دقیقا چه کسانی هستند. اما با این حال می توان یک سری دلایل برای وقوع این گونه عملیات در عراق برشمرد و بر مبنای آن ماهیت کسانی را که مرتکب عملیات بمب گذاری یا اقدامات انتحاری در عراق می شوند را بیشتر شناخت. در ادامه به این دلایل پرداخته می شود.

کلیدواژه: عراق، بمب گذاری، عملیات تروریستی

تحلیل رخداد

–       ترور کار انسان ها یا گروه های ضعیف است: این اصل پذیرفته شده است که در حیات اجتماعی زمانی که فرد یا حتی گروه های اجتماعی، خود را در رسیدن به اهداف و مقاصد خود ناتوان ببینند، به ترور، پرخاشگری و حتی تلاش برای حذف عواملی بر می آیند که آن را مانع تحقق اهداف خود تعریف می کنند. به عبارت دیگر، وقتی فردی یا گروهی خود را در مواجهه با افراد و گروه های دیگر ضعیف می داند به دنبال استفاده از شیوه های غیر متعارف مانند ترور می باشد، تا از این طریق سبب ضعیف شدن حریف و تقویت توان خود گردد. حال باید بررسی کرد که در عراق چه افراد و گروه هایی در عین حال که ضعیف هستند، اهداف بزرگی در سردارند و برای تحقق آن اهداف خود را ناتوان و رقیب را قدرتمند می دانند. بر مبنای این معیار می توان تا حدودی به شناخت ماهیت واقعی گروه های تروریستی در عراق پی برد.

–       ترور با هدف سیاسی: یکی دیگر از ریشه های اصلی عملیات های تروریستی چه در قالب بمب گذاری و چه عملیات انتحاری، دلایل سیاسی است. بدین معنا که در یک جامعه ممکن است افراد و گروه هایی وجود داشته باشند که به هر دلیلی با نظم سیاسی موجود دچار مشکل باشند و لذا به دنبال این هستند که برای نظام سیاسی موجود چالش ایجاد کنند و از طریق خلق چالش های سیاسی مداوم، شرایط را به سوی وضعیت مطلوب خود سوق دهند. معمولاً در این شرایط، عملیات تروریستی به مثابه ضعف و ناتوانی حکومت توجیه و ارزیابی می شود و از این طریق مباحثی مانند بی کفایتی حکومت و دولت حاکم پیگیری می شود. از طرفی گروه هایی که بر مبنای این انگیزه به ترور و عملیات تروریستی روی می آورند، امیدوار هستند که در بلند مدت، مردم از وضع موجود ناراضی شوند و حمایت های خود را از  نظام سیاسی حاکم کاهش دهند. بر مبنای این معیار، باید بررسی کرد که در عراق چه افراد یا گروه هایی دارای مقاصد و انگیزه های سیاسی برای ایجاد چالش برای وضع موجود هستند. به عبارت دیگر باید بررسی گردد که چه گروه ها یا افرادی از تضعیف نظام سیاسی موجود در عراق سود می برند. البته این معیار زمانی صحیح است که انگیزه عملیات تروریستی صرفاً سیاسی باشد. گروه های تروریستی که بر مبنای انگیزه سیاسی اقدام به ترور می کنند را می توان به دو  دسته تقسیم کرد: یکی گروه ها یا افرادی که صرفاً با یک فرد یا حزب سیاسی حاکم مشکل دارند و به دنبال این هستند که از طریق ترور و بمب گذاری، فرد یا دولت حاکم را تغییر دهند. دسته دوم افراد یا گروه هایی هستند که که از اساس و پایه با نظام سیاسی موجود مشکل دارند و به دنبال این هستند که نظام سیاسی را کامل دگرگون کنند و در این میان ترور، بمب گذاری و عملیات انتحاری یکی از شیوه های مبارزه آنها است. عملیات های تروریستی این گروه یا افراد بر خلاف دسته اول پایدار و مداوم است تا زمانی که موفقیت نهایی  مد نظرشان حاصل گردد. یکی از دلایل تداوم عملیات های مداوم تروریستی در عراق ناشی از این طرز تفکر است.

–       ترور با دلایل امنیتی: امنیت بدین معنی است که افراد یا گروه های اجتماعی به لحاظ روانی و ذهنی احساس کنند که علیه آنها تهدیدی وجود ندارد. این احساس یکی از نیازهای اساسی انسان، و مشابه نیازهایی چون خوراک، پوشاک و… است. در این میان، عملیات های تروریستی که رعب و وحشت به دنبال خود دارد، سبب می شود که مردم و جامعه دیگر آن احساس و آرامش روانی را نداشته باشند و به این نتیجه برسند که هر چه به حکومت و کارگزاران آن نزدیک شوند، به همان میزان در معرض منابع ناامنی هستند. این صرفاً یک بعد قضیه است. بعد دیگر این است که دلیل اصلی ترور با مقاصد امنیتی این است که در مردم نوعی از احساس خستگی از وضعیت موجود به وجود بیاورند و نزدیکی نخبگان را به حکومت پرهزینه کنند. احساس خستگی مردم از شرایط مشابه عملیات تروریستی سبب می شود که آنها حداقل نسبت به وضع موجود و تحولات آن بی تفاوت شوند و در یک سطح حداکثری علیه شرایط خسته کننده اعتراض کنند. پس به طور خلاصه باید گفت که ترور بر مبنای دلایل امنیتی به دنبال آن است که آرامش و امنیت روانی جامعه را که یکی از پایه های حکومت است با چالش جدی مواجه کند. اگر ترور و عملیات بمب گذاری و انتحاری بر این مبنا صورت گیرد، باید گفت که عموماً این گونه عملیات در مراکز جمعیتی و غیر نظامی اتفاق می افتد. بر مبنای این گزاره ی نظری باید سؤال کرد که چه افراد یا گروه هایی در عراق به دنبال این است که مردم و جامعه ی عراق را از شرایط موجود در عراق خسته کنند و با اقدامات خود امنیت روانی و فیزیکی را از مردم سلب کنند و گرایش مردم را به حکومت پرهزینه و پرمخاطره کنند.

–       ترور با مقاصد دینی و ایدئولوژیک: شاید بتوان گفت که یکی از اصلی ترین دلایل وقوع عملیات تروریستی در خاورمیانه، انگیزه های ایدئولوژیک و دینی است. ایدئولوژی و مبانی دینی و قرائت از آن یک دنیای متفاوت را برای پیروان خود ترسیم می کند و برمبنای آن چارچوب، پیرروان به ارزیابی دنیای بیرون از خود می پردازند. ایدئولوژی و قرائت های خاصی از مذهب به پیروان خود ملاک حق بودن و ناحق بودن را می گوید. به عبارت دیگر، برای پیروان خود مشخص خواهد کرد که آنها مصداق حق و حقیقت هستند و هر آنچه که غیر از آنها وجود دارد، ناحق می باشد. این گونه قرائت ها از دین وقتی با چاشنی ایدئولوژی و انگیزه های سیاسی تقویت گردد، خواه ناخواه به سمت خشونت حرکت خواهد کرد. بدین معنا که تفسیر ایدئولوژیک و سیاسی از دین، پیروان را به مبارزه و حذف آن چیزی تشویق می کند که آن را ناحق می پندارند. در این شرایط حذف دگر، یک تکلیف دینی و شرعی به شمار می رود که عمل کردن به آن موجب پاداش دنیوی و اخروی می گردد و سرپیچی از انجام آن نه تنها حرام بلکه مستوجب مجازات دنیوی و اخروی نیز می گردد. متأسفانه در برخی قرائت های طالبانی و وهابی از دین مبین اسلام، این گونه اقدامات مصداق واقعی جهاد است که کشته شدن در این مسیر نیز شهادت و فرد عامل آن شهید به حساب می آید. در این وضعیت هدف عملیات های بمب گذاری و تروریستی دیگر صرفاً حذف یک فرد، حزب یا نظام سیاسی حاکم نیست، بلکه هدف حذف یک مبانی فکری و اندیشه ای است که به مثابه بدعت و انحراف در نظر گرفته می شود.

در عملیات تروریستی بر مبنای انگیزه های دینی و مذهبی، معمولاً مکان ها و یا افرادی مورد حمله قرار می گیرند که در ترویج و تبلیغ آن اندیشه ای که از طرف مهاجم به عنوان بدعت معرفی می شود، بسیار تأثیر گذارند. حمله به مکان های مذهبی شیعیان در عراق به خوبی مؤید این مدعا است که بخشی از عملیات تروریستی در این کشور با اهداف و مقاصد ایدئولوژیک و مذهبی انجام می شود. در عین حال باید گفت که گروه هایی که بر مبنای باورهای دینی و ایدئولوژیکی خود در عراق اقدام به عملیات های خشونت آمیز می کنند، ممکن است برای کار خود، دلایل سیاسی یا امنیتی نیز داشته باشند و یا اقدام آنها ناشی از ضعف آنها باشد.

دورنمای رخداد

از آنچه که در این نوشتار آمد، به خوبی این نکته استنباط می شود که نباید تصور کرد که وقوع عملیات های مشابه عملیات های اخیر در عراق صرفاً بر مبنای یک انگیزه واحد صورت می گیرد. بلکه انگیزه ها و مقاصد آن می تواند متعدد باشد. در عین حال عوامل منطقه ای نقش تقویتی و مکمل در عملیات تروریستی داخل عراق بازی می کنند. واقعیت آن است که تا زمانی که ریشه های وقوع عملیات تروریستی در عراق وجود دارد باید انتظار عملیات تروریستی در عراق را نیز داشت و نمی توان صرفاً آن را ناشی از یک دلیل خاص و یا ضعف دولت عراق در تأمین امنیت دانست.

مطالب مرتبط