مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

مسئله کردها و چالش های ترکیه با همسایگان

اشتراک

طهمورث غلامی

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

بیان رخداد

یکی از اساسی ترین چالش های جمهوری ترکیه پس از تأسیس آن در سال 1923، مسئله ی کردهای این کشور بوده است. کردهای ترکیه که دوشادوش آتاتورک علیه مهاجمین می جنگیدند، پس از پایان جنگ و شکل گیری جمهوری ترکیه با وضعیتی مواجه شدند که در آن هویت آنها به عنوان یک موجودیت اجتماعی انکار می شد. دولتمردان جدید ترک با محوریت کمال آتاتورک در ترکیه جدید، با تأکید بر ناسیونالیسم ترکی نه تنها وجود هویت های غیر ترکی را منکر می شدند، بلکه مصمم بودند که کل جامعه ی ترکیه را یکدست کنند و از این طریق انسجام را در جامعه ی خود به وجود آورند. سیاست یکدست سازی ترک ها از همان ابتدا با چالش مواجه بود. زیرا با پیدایش ایدهایی چون «حق ملت ها در تعیین سرنوشت خود»، و توسعه و پیشرفت های مختلف در عرصه ی حقوق بین الملل، فناوری اطلاعات و ارتباطات، به تدریج کردهای ترکیه به خودباوری بیشتری رسیدند و نه تنها حاضر نبودند که سیاست یکسان سازی ملی گرایان ترک را بپذیرند، بلکه در نتیجه خود آگاهی به مبارزه یکسان سازی ترک ها نیز پرداختند که اوج این مبارزه شکل گیری حزب کارگران کردستان ترکیه بود که با تکیه بر مشی چپ، مبارزه مسلحانه و چریکی خود با دولت ترکیه را آغازر کرد. این مبارزه تاکنون نیز ادامه دارد و تاکنون بیش از 40 هزار کشته بر جای گذاشته است.

نکته ای که در این میان بسیار مهم می باشد این است که، مسأله کردهای ترکیه صرفاً یک مسئله داخلی محدود به خود ترکیه نبوده است، بلکه دارای آثار و پیامدهایی بوده است که فراتر از قلمرو جغرافیایی ترکیه بوده و محیط پیرامونی جنوبی این کشور را تحت تأثیر خود قرار داده است. مسأله کردهای ترکیه، به ویژه تعامل این دولت را با دولت های عراق و سوریه تحت تأثیر قرار داده  است. به گونه ای که می توان ادعا کرد که مهمترین متغیر تأثیرگذار در روابط ترکیه با عراق و سوریه مسأله کردها بوده است. هر چند کشور ایران هم دارای جمعیت کرد می باشد اما این امر عامل اصلی شکل دهنده به تعاملات ایران و ترکیه نبوده است. زیرا کردهای بخشی از ایران بودند که در دوره ی صفویه از ایران جدا شدند و بدین خاطر ایرانی بودن کردها سبب شده است که دولتمردان ایرانی نه تنها در دوره های مختلف احساس تهدید و نگرانی چندانی از کردهای ایران نداشته باشند بلکه به دنبال استفاده ی ابزاری از آنها در تعاملات خود با همسایگان نباشند. اما در رابطه با سوریه و عراق، وضع این گونه نبوده است. مسأله ی کردها مشخص می کند که تعامل ترکیه با عراق و سوریه دوستانه باشد یا خصمانه. سؤالی که این نوشتار قصد بررسی آن را دارد این است که مسأله کردها چگونه تعاملات ترکیه با عراق و سوریه را تحت تأثیر قرار داده است. در پاسخ استدلال می گردد که استراتژی برون گرایانه ترکیه برای مواجهه با تهدید کردها، سبب شده است که روابط ترکیه در بیشتر مواقع با عراق و سوریه خصمانه باشد و تا زمانیکه استراتژی این کشور برون گرایانه باشد، روابط ترکیه با عراق و سوریه بیشتر خصمانه خواهد بود تا دوستانه.

کلیدواژگان: ترکیه، کرد، استراتژی برون نگر، عراق، سوریه، روابط.

دولت ها در مواجهه ها با تهدیدات معمولاً یکی از دو استراتژی درون گرایانه یا برون گرایانه را در پیش می گیرند. در استراتژی درون گرایانه عنوان می شود که بهترین و کارآمدترین روش مواجهه با تهدید این است که به داخل کشور توجه شود و کشور در معرض تهدید، با تقویت کردن ظرفیت های داخلی ، دامنه آسیب پذیری خود را در مقابله با تهدیدات موجود کاهش دهد. در این استراتژی باور این است که ضعف ها، نقصان ها و مشکلات داخلی نه تنها خود منبع تهدید و مشکل هستند، بلکه دامنه آسیب پذیری کشور را نیز بالا می برند و از این طریق تهدیدات موجود عملیاتی خواهند شد. پس در این استراتژی به وجود مشکل در داخل کشور اذعان می شود و راه حل آن را نیز در داخل و از طریق تقویت ظرفیت ها و توان داخلی جستجو می شود. این استراتژی معمولاً کم هزینه است زیرا به جای این که کشور در معرض تهدید را وارد ماجراجویی های خارجی کند به دنبال این است که با توجه به داخل زمینه های آسیب پذیری را از بین ببرد.

استراتژی دیگر استراتژی برون گرایانه است. در این استراتژی باور این است که بهترین راه مواجهه و مقابله با تهدیدات این است که مستقیماً به مبارزه با منشاء تهدید پرداخته شود که منشاء آن در خارج از کشور است. در این استراتژی نقش اصلی به محیط خارجی داده می شود و کشور در معرض تهدید نمی پذیرد که منشاء تهدیدات داخلی هستند. در این استراتژی شرایط داخلی ثابت، محکم و بدون مشکل فرض می شود و در مقابل این گزاره وجود دارد که محیط بیرون به دنبال آن است که برای داخل کشور تهدید ایجاد کند. لذا به جای توجه به داخل، باید به برون توجه کرد و از این طریق تلاش کرد که منابع تهدید را از بین برد. این استراتژی پر هزینه است زیرا ریشه تهدید را در محیط خارجی ای جستجو می کند که بسیار گسترده است.

چالش کردها و استراتژی ترکیه: بر مبنای آنچه که آمد باید گفت که دولت ترکیه، با انکار وجود مسأله ای به نام کردها، عملاً استراتژی درون گرایانه را در موارد زیادی به ویژه در شرایط حاضر کنار گذاشته است و در عوض استراتژی برون گرایانه را در پیش گرفته است. به عبارت دیگر ترکیه به جای این که بپذیرد که مسئله کردهای این کشور یک مسأله ی داخلی است و تلاش کند مسأله را از طریق مشارکت دادن کردها در حیات سیاسی و اجتماعی ترکیه حل کند، نگران آن است که تحولات سیاسی و اجتماعی عراق و سوریه سبب خلق تهدید برای تمامیت ارضی ترکیه شود. در این شرایط ترکیه مسأله ی کردهای ترکیه را به عنوان یک معلول در نظر می گیرد که باید علت آن را بیرون از ترکیه جستجو کرد. از نظر ترکیه نبرد مسلحانه کردهای ترکیه با دولت این کشور به خاطر آن نیست که آن ها خواسته هایی دارند، بلکه به خاطر آن است که دولت هایی مانند عراق و سوریه آنها را علیه ترکیه تجهیز و مسلح می کنند و یا با ضعف خود در اداره کشورشان، زمینه را برای استقرار مخالفین ترکیه در خاک خود فراهم می آورند. پس بر مبنای این منطق راه حل در آن است که ترکیه توجه خود را بر روند تحولات سوریه و عراق معطوف دارد و با دخالت در روند آن تحولات اجازه ندهد که منابع بالقوه تهدید در این دو کشور به بالفعل برسد.

 این نوع نگاه و منطق، دولت ترکیه را الزاماً درگیر کوچکترین تحولاتی می کند در عراق و سوریه رخ دهد و چون این منطق مداخله را در سوریه و عراق الزامی و حتی اجباری می کند، لذا روابط ترکیه با سوریه و عراق قادر نیست در بلند مدت دوستانه باشد. این به خاطر آن است که دولت عراق و سوریه به آسانی دخالت های ترکیه را که عموماً منفی و غیر سازنده است را نمی پذیرند.

این استراتژی به شدت هزینه بر است. جدا از این که در دهه ی 1990 به خاطر مسأله کردها، دولت عراق و ترکیه مناسبات دوستانه ای نداشتند، به دنبال بحث حمله ی به عراق در سال 2002، دولت ترکیه نیز به شدت حساس شد و حتی به خاطر مسئله کردهای عراق و نگرانی از تأثیر گذاری تحولات اقلیم کردستان عراق بر کردهای ترکیه، برای ورود به جنگ عراق اعلام آمادگی کرد. مخالفت کردهای عراق با مداخله نظامی ترکیه در عراق، سبب شد که در نهایت ایالات متحده اجازه ورود ترکیه به جنگ عراق را ندهد. بعد از اشغال، ترکیه وجود اقلیت معدود ترکمن را بهانه ای برای دخالت در روند تحولات عراق می دانست و در موارد زیادی به مداخله نظامی در شمال عراق پرداخت. امروزه نیز دولت ترکیه با حمایت ملی گرایان سکولار عراقی به رهبری ایاد علاوی عملاً مسیر تخاصم و دشمنی با دولت شیعی نوری المالکی را در پیش گرفته است و بدین خاطر در حال پرداخت هزینه است.

این ادعا در رابطه با سوریه نیز صادق است. بدین معنی که با شروع برخی ناآرامی های سیاسی در سوریه، این کشور با تصور این که وقوع تحولاتی که در کشورهای مصر، تونس و لیبی اتفاق افتاد در سوره نیز اجتناب ناپذیر است، تلاش کرد که با پیشگامی، ابتکار عمل را به دست بگیرد تا بتواند مانع این شود که منطقه کردنشین سوریه سبب خلق تهدید علیه ترکیه شود. امروزه نیز که در برخی شهرهای کردنشین سوریه، کردهای این کشور کنترل شهرها را به دست گرفته اند، نگرانی ترکیه جدی تر شده است و بدین خاطر تحرکات نظامی این کشور نیز بیشتر شده است. استراتژی برون گرایانه ترکیه در موارد زیادی باعث اشتباه دولت مردان این کشور در سیاست خارجی شده است. مثلاً در مورد سوریه، آنها با تصور این که نظام سیاسی سوریه با محوریت بشار اسد رفتنی است، مسیر مداخله مخرب و غیر سازنده را در سوریه در پیش گرفتند. امروزه نیز که در اثر ضعف دولت مرکزی سوریه، کنترل سوریه بر شهرهای کردنشین کم شده است، ترک ها نگران شده اند. در حالی که دلیل اصلی وقوع تحولات موجود در شهرهای کردنشین سوریه، سیاست های دولت ترکیه در راستای تضعیف دولت سوریه بوده است.

دورنمای رخداد

از آنچه که آمد به خوبی این نکته استنباط می شود که تا زمانی که ترکیه درمان مسأله کردهای خود را در خارج از ترکیه جستجو کند، خواه ناخواه تعاملات این کشور با سوریه و عراق دوستانه نخواهد بود و باید انتظار تخاصم در روابط ترکیه با آنها را داشت. اگر ترکیه قادر بود مسأله کردهای خود را در داخل حل کند، این اندازه به تحولات عراق و سوریه حساس نبود. یکی از دلایلی که شرایط ایران را متفاوت می کند در همین نکته است که نگرانی ایران از تحولات اقلیم کردستان و کردهای سوریه، هیچ گاه به اندازه ترکیه نیست و نخواهد بود.

مطالب مرتبط