مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

عوامل واگرایی در اتحادیه اروپا

اشتراک

دکتر علی بمان اقبالی زارچ

کارشناس ارشد اروپا

مرکز بین المللی مطالعات صلح IPSC

عرصه بین المللی شرایط خاص و پیچیده و بسیار سیالی را تجربه می نماید که سرعت بالای تحولات و رویکردهای غیر قابل پیش بینی بویژه نحوه تصمیم گیری و اتخاذ مواضع ترامپ وضعیت کنونی را بنوعی منحصر بفرد نموده است. واقعیت این است که سیر تحولات در اواخر قرن بیستم در اروپا و برتری اقتصاد بازار و دمکراسی غربی بر اقتصاد متمرکز و سیستم بسته اردوگاه کمونیسم  ، موازنه را به نفع رهبران غرب قاره تغییر داده و اکنون که دو  دهه از هزاره سوم میلادی میگذرد اتحادیه اروپا به واقعیتی ملموس ، قدرتی برتر اقتصادی بویژه در مبادلات خارجی تبدیل شده که بخش عظیمی از مرکز و جنوبشرق قاره سبز را نیز در بر می گیرد. در عین حال این نهاد مهم همراه با گسترش و توسعه نتوانسته است از بروز و ظهور چرخه ای از مشکلات و چالشها بویژه برای اعضاء متوسط و ضعیف خود جلوگیری  نماید.

در یک نگاه نه چندان عمیق وتخصصی می توان تعدادی از مولفه های واگرایی  اتحادیه را در موارد ذیل خلاصه نمود:

الف : رشد اقتصادی غیر متوازن از اواخر قرن نوزده هم و تمامی قرن بستم و رقابت شرق و غرب در اروپا موجب گردیده که این قاره به سرزمین غنی و فقیر تقسیم گردد که از مهمترین نشانه های آن به اذعان یوراستات اختلاف بیش از بیست برابری درآمد سرانه بین غنی ترین ها نظیر لوگزامبورگ ، سوییس ، فرانسه و غیره و فقیرترین ها چون بلغارستان و رومانی و غیره می باشد. همین مرجع اعلام داشته است که حدود یک پنجم جمعیت اروپا در خط فقر بسر برده که جمعیتی قریب یک صد میلیون را شامل می شود.

این موضوع در اکثر نظر سنجی ها نیز مورد تایید قرار گرفته و بیش از 73 درصد اروپائیها فقر را مشکل بزرگ دانسته و 89 در صد نیز معتقدند که کشورهایشان باید با فقر مبارزه کنند . البته در اروپا عنوان فقیر به کسی اتلاق می شود که دریافتی اش از 60 درصد متوسط حقوق کشوری کمتر باشد.

ب: بحرانهای قومی و ملی بویژه تاثیرات فروپاشی یوگسلاوی سابق نیز در بروز مشکلات جدید برای اتحادیه نقش قابل توجهی را داشته است . شواهد حکایت از آن دارد که اتحادیه در مدیریت بحران قومی در جنوبشرق قاره توفیقی نداشته و اگر مداخله آنسوس آتلانتیک نبود چه بسا همچنان دامنه بحران قومی ادامه می یافت در اروپا ملی گرایی و قومیت بخش لاینفک عواطف و روحیه انسانی بوده و سیاستمداران جهانی نیز به اندازه کافی ظرفیت بالقوه را برای بروز بحران های قومی در مقاطع مورد نظرشان طراحی و پیش بینی کرده اند. همین روزها دوباره شاهد نا امنی و برخی درگیریها در شما کوزوو هستیم که موجب نگرانی جدی سازمان ملل متحد و اتحادیه اروپا شده است بطوریکه هم شخص دبیر کل سازمان  ملل و هم مسئول سیاست خارجی اتحادیه خانم موگورینی  ورود به موضوع نموده و بر اهمیت حفظ آرامش و توجه به مذاکره به عنوان تنها راه حل رسیدگی به اختلافات تاکید داشته اند.

ج: افراط گرایی رهبران اروپایی در مشارکت فعال در بحرانهای پیچیده عراق ،  افغانستان و سوریه . نسل جدید رهبران اروپایی برخلاف اسلاف خود در عملکرد بین المللی خود را وابسته به امریکا نشان داده و رهبران بخش جوان قاره نیز رقابت شدیدی را برای نزدیکی و متابعت بی چون و چرا از سیاست های جنگ طلبانه بوش به نمایش گذاشتند ، روندی که در دوره ترامپ نیز روح و جان تازه ای یافته است. بهر حال از طرفی مشارکت در اشغال عراق و افغانستان هزینه قابل توجه مادی و معنوی به اتحادیه اروپا تحمیل نمود و از طرف دیگر ورود افراطی اروپائیها به دیگر موضوعات بین المللی و تحریم غیرعادلانه کشورمان نیز هزینه های مرتبط را برای آنان داشته است.

د:موضو ع حاکمیت قانون و عدم دخالت دولت در امور قضایی نیز به یکی از چالش های مهم اتحادیه بویژه در مواجه با جاح شرقی و دو کشور لهستان و رومانی شده است ، بطوریکه اتحادیه مصمم است تا این کشورها را مشمول مجازات اقتصادی نماید.

ه:بی اعتمادی نسبی  به پول واحد اروپایی هم نقش مهمی در تشدید بحران در منطقه یورو داشته است و اگر زمانی ارزش هر یورو خود را به دو برابر دلار نزدیک می نمود اکنون نرخ برابری به حدود یک و یک  دهم کاهش یافته است و مهمتر اینکه با بحران اقتصادی در کشورهای درجه 2 اتحادیه چون یونان ، پرتغال و اسپانیا توجه همگان به این پرسش کلیدی جلب شده است که تا چه اندازه می توان به آینده یورو امیدوار بود؟

و:جو روانی و تردید بخشی در مورد اتحادیه که از ابتدای شکل گیری بازار مشترک و سپس جامعه اقتصادی و نهایتا اتحادیه اروپا وجود داشته است نیز تاثیر قابل توجهی در بروز بحران اخیر اتحادیه داشته است .

ت: موضوع مهم بعدی عدم توفیق همه جانبه اتحادیه در رسیدن به هویتی دمکراتیک است یعنی اتحادیه در ایجاد جامعه کشورهای دمکراتیک حول مجموعه ای از ارزش های گرانقدر نرسیده است البته رسیدن به چنین هدف والایی در کوتاه مدت با توجه به قرن ها خشونت و جنگ داخلی ، تجربه دو جنگ جهانی و در جایی که حداکثر بهره برداری ار بسیج عمومی در راستای ناسیونالیسم می شود غیر ممکن می باشد.

ح: گسترش سریع و نامتوازن اتحادیه هم در بروز مشکلات تاثیر گذار بوده است در یک نگاه اجمالی و تطبیقی می توان در یافت که اتحادیه در پذیرش اعضای جدید بویژه از میان کشورهای اردوگاه کمونیسم شتاب بخرج داده و بسیاری از این کشورها بدون رسیدن به مولفه های لازم اتحادیه و بنا به ضرورت و با بهره گیری از فشارهای سیاسی به عضویت این نهاد مهم در آمدند .البته اتحادیه با گزینشی بین بد و بدتر روبرو بود یا باید سرخوردگان از کمونیسم را به حال خود وا می گذاشت و با فرایند های پیچیده ای چون مهاجرت غیرقانونی نیروی کار، مافیای سازمان یافته و پولشویی و غیره مبارزه می نمود و یا می بایستی استخوان در گلو را چاره اندیشی مینمود.

ط:نقش و تاثیر قدرتهای بزرگ چون امریکا و روسیه نیز باید همواره مورد توجه باشد واقعیت این است که اروپا همواره اوردگاه قدرتهای بزرگ بوده و در اواخر قرن بستم بخش شرقی قاره سبز به میدان رقابت و نزاع امریکا و روسیه تبدیل شده است و مهمترین نمونه های این رقابت  را در موضوعات مهمی چون فروپاشی یوگسلاوی سابق ، تعیین سرنوشت بوسنی و کوزوو و گسترش ناتو به شرق و سامانه سپر دفاع موشکی شاهد بوده ایم .

ی: اروپا بعد از جنگ جهانی دوم همواره وارد کننده انرژی بوده است اتحادیه وابستگی شدیدی به واردات سوخت و انرژی بویژه نفت و گاز دارد بطوریکه بیش از 54 درصد نیاز انرژی خود را از واردات تامین می نماید . اکنون اتحادیه 61 درصد گاز خود مصرفی را وارد می نماید رقمی که طبق پیش بینی کمیسون انرژی اتحادیه به 75 درصد تا سال 2025 ارتقاء خواهد یافت. بهرحال افزابش قیمت انرژی در سال های اخیر هزینه زیادی به بودجه اتحادیه و شهروندان آن تحمیل نموده است بطوریکه این نهاد در سال 2010  میلادی 350 میلیاردیورو صرف واردات انرژی نموده است که به اذعان کمیسیونر اتحادیه انرژی برای هر شهروند 700بیش از  یورو بوده است. وی معتقد است که این ضعف مهم باید مرتفع شود و اتحادیه ملزم به اتخاذ تصمیمات سریع برای کاهش مصرف ، افزایش بهره وری از انرژی ، کاهش واردات ، استفاده بیشتر از انرژی های نو و پاک چون بادی و خورشیدی ، متنوع سازی منابع واردات و غیره می باشد.

ک:برگزیت نیز گرچه با چالش های اساسی در پارلمان انگلیس مواجه است ولی به یکی از دغدغه های مهم رهبران اتحادیه تبدیل شده است و برخی از رهبران اروپایی از جمله خانم مرکل در آخرین موضعگیری خود از رهبران بریتانیا خواسته در خروج از اتحادیه تجدید نظر نمایند.

ل:مهاجرت بی رویه از شرق به غرب خصوصا پس از بحران سوریه به بحرانی مهم برای کشورهای شرق اروپا و نوع تعاملات بزرگان التحادیه با این کشورها تبدیل شده است و اگر چه کشورهایی نظیر آلمان تا حدودی از فرایند مهاجرت برای تامین نیروی کار استقبال می نمایند ولی کشورهای نظیر مجارستان و ایتالیا معتقدند روند کنونی مهاجرت توازن اجتماعی و فرهنگی اروپا را دستخوش تغییر خواهد نمود.

طبیعی است که این فهرست همچنان می تواند ادامه یابد ولی هر کدام از موارد مذکور می تواند عامل مهم و چالش برانگیز برای هر نهاد در حال شکل گیری و تقویت می باشد ، در مجموع با شروع ریاست رومانی بر اتحادیه برای یک دوره شش ماهه که همین موضوع نیز با سوالات گوناگونی در مورد ظرفیت و توانایی این کشور برای مدیریت این دوره سخت مواجه است ، می توان گفت که با در نظر گرفتن مجموعه چالش ها ، اتحادیه سال نسبتا” دشواری را برای کند نمودن روند واگرایی و تقویت مولفه های همگرایی پیش رو دارد.

واژگان کلیدی: عوامل ، واگرایی، اتحادیه اروپا ، اروپا، آلمان

مطالب مرتبط