مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

عربستان سعودی و برنامه هسته‌ای گفتگو با دکتر پیروز مجتهد زاده کارشناس مسائل خلیج فارس و ژئوپوليتيک جهانی

اشتراک

فرزاد رمضانی بونش

مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC

 


در یک دهه گذشته جدا از انتشار اخبار و گزارش هایی درباره برنامه  هسته ای عربستان، این کشور کوشیده است تا تلاش هایی  نیز در راه امضای قراردادهای هسته ای انجام دهد. در این بین ارزیابی توان هسته ای غیر نظامی و احتمالا نظامی  این کشورو همچنین کوشش ها و تلاش های این کشور در راه هسته ای شدن و آینده این کشور از  نکاتی است که کوشیدیم در گفتگو با جناب دکتر پیروز مجتهدزاده مطرح کنیم.وی کارشناس مسائل خلیج فارس و همچنین استاد ژئوپوليتيک جهانی در دانشگاهای ایران و انگلستان بوده است و کتاب ها و مقالات بيشماری در مورد مسائل مربوط به این حوزه ها از ایشان انتشار يافته است.

مرکز بین المللی مطالعات صلح :به نظر می رسد که اکنون بیش از هر زمانی مقامات ریاض در اندیشه هسته ای شدن هستند، و اخیرا رسانه ها گزارش کرده اند  كه عربستان قصد دارد در دو دهه آینده 16 راكتور هسته ای را به ارزش بیش از100 میلیارد دلار بسازد.  در این بین اگر نگاهی به برنامه هسته ای این کشور در دو سطح نظامی و غیر نظامی داشته باشیم اهداف اساسی این کشور در  استفاده و بدست آوردن توانایی هسته ای چیست ؟

هدف این کشور را در راستای هسته ای به هيچ وجه تابع منطق علمی و اقتصادی نيست. گرايش ریاض و ديگر پايتخت های عربی منطقه خليج فارس به سوی ايده هسته ای شدن ناشی از رقابت ها و حسادت هايی است که ايالات متحده امريکا و متحدان اروپائيش (بريتانيا و فرانسه) در الهام از اسرائيلی ها درآن کشورها نسبت به ايران دامن زدند. قدرت های ياد شده غربی در اين تحريکات دو هدف اساسی و عمده دارند: يک، اينکه همگان را وادار به اين باور کنند که برنامه هسته ای ايران سبب تشويق رقابت هماوردان منطقه ایش شده است در روی آوردن به نيروی هسته ای: دو، اين رويکر بهترين وسيله برای غرب است در زمينه بازگرداندن دلارهای نفتی.

همه ما می دانیم که اگر ايران به انرژی هسته ای روی آورد دليل بالارفتن ميزان سوخت داخلی اين کشور است و سال ها پيش از انقلاب اسلامی بود امريکايی ها به ايران هشدار دادند که اگر در آينده ای حدود سال 2000 اگر ايران به سوی استفاده از انرژی هسته ای نرود، ناچار خواهد بود که از نفت و گاز صادراتی خود بکاهد و به مصرف داخلی رساند و در آن صورت از کسب ارز خارجیش کاسته شده و اقتصادش لطمه خواهد خورد. در مقابل بازهم همه ما می دانيم که ذخاير فسيلی عربستان سعودی و ميزان توليد و صدور آن دست کم تا سه برابر ايران است در حالی که جمعيت آن کشور به يک سوم جمعيت ايران هم نمی رسد. عربستان سعودی بزرگترین ذخایر نفتی جهان را دارد، بزرگترین تولید کنده انرژی فسیلی در جهان و برزگترین امکانات برای تداوم این وضعیت در آینده  دور دارد. آشکار است که چنين کشوری هيچ توجيه اقتصادی و علمی برای روی آوردن به انرژی هسته ای ندارد، متحدين غربيش چنين می خواهند.  تازه در همين صورت ظاهر از رقابت ژئوپوليتيکی که توسط متحدين غربی آل سعود دامن زده شد، هيچ منطق علمی و استراتژيک وجود ندارد. چرا که عربستان سعودی و ديگر کشورهای عربی خليج فارس در قراردادهای صنعت هسته ای که دارند، مکلف هستند که سوخت هسته ای (اورانيوم غنی شده) مورد نياز صنايع خود را از آن کشورها وارد کنند و اين وضع هرگز به آنان اجازه نخواهد داد که به طرف استفاده استراتژيک از صنعت هسته ای حرکت کنند، در حالی که مشکل غرب با ايران در همين استقلال علمی – صنعتی ايران است که سوخت هسته ای مورد نياز خود را در داخل غنی سازی کرده و هيچ گونه وابستگی به ديگران نخواهد داشت.

به اين ترتيب، روی آوردن کشورهايی مانند عربستان سعودی و امارات متحده عربی و قطر و غيره به صنعت هسته ای نه تنها به هيچ وجه نمی تواند آنها را با ايران در رقابت قدرتی قرار دهد، بلکه از نظر توجيه علمی – اقتصادی هم وضع مسخره ای را برای آن کشورها سبب شده است.

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح :برخی بر این نظرند که عربستان سعودی سالها است که در جستجوی برنامه هسته ای نظامی است و برخی گزارش ها هم آغاز  برنامه سری هسته‌ای عربستان در اوائل دهه 90 میلادی می دانند. در این بین به نظر شما آیا عربستان برنامه هسته ای نظامی داشته و یا دارد  ؟

تا آنجا که مطالعات بنده اجازه می دهد، این کشور تاکنون برنامه هسته ای نظامی نداشته است و در واقع این گزارش های ذکر شده بر اساس اسناد مستند و متقنی نیست. یعنی  ممکن است برخی شیوخ این کشور چنین اظهاراتی داشته باشند، ولی ما بايد دقت داشته باشيم که در دنيای رقابت های سياسی و شايد ژئوپوليتيک بلوف ها در منطقه غير علمی خاور ميانه گاه بيداد می کنند. اما در همين منطقه يک برنامه علمی صنعت هسته ای با گرايش نظامی نمی تواند واقعيت پيدا کند مگر دانش و تکنولوژی مربوط در کشور مربوطه وجود داشته باشد که عربستان سعودی و امارات و قطر در منطقه غير علمی – صنعتی خاورميانه عربی از آن بی بهره اند. در غير آن صورت اين گونه کشورها بايد در قراردادهای علنی با کشورهای دارنده تکنولوژی هسته ای اين صنعت با گرايش نظامی را خريداری کنند که در آن صورت اقدام ياد شده نمی تواند پنهانی باشد. تا آنجا که آگاهی من اجازه می دهد بايد بگويم که عربستان سعودی هیچ زمانی نتوانسته است اقدام به تاسيس صنعت هسته ای با گرايش استفاده استراتژيک نمايد. دست کم اينکه من هیچ گاه با چنین اسناد دقیق در مورد  برنامه مستقلانه هسته ای عربستان سعودی با گرايش استفاده نظامی برخورد نکرده ام. لذا ريشه این سخنان را نیز بايد در بلوف های غير ماهرانه چند سال اخیر در منطقه جست و جو کرد. برخی عوامل در ساختار سياسی حکومت آل سعود مانند سفيران سابق و لاحق آن کشور در ايالات متحده که آرزوی تبديل کشورشان به ايالت پنجاه دوم امريکا را دارند از اين دست مطالب فراوان می گويند چنان که روزنامه گاردين لندن اخير فاش کرد که شاهزاده سعودی وزير پيشين اطلاعات آن کشور در تماسی پنهان به ناتو اخطار داد که دسترسی ايران به سلاح هسته ای سبب بروز جنگ هسته ای در منطقه خواهد شد.

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح :با توجه به روابط خوب با اسلام آباد عربستان‌سعودی  و ورود پاکستان به باشگاه هسته‌ای جهان در سال 1998  ریاض  تا چه حدی از ابزارها و اهرم هایی همانند مالی از پتانسیل های اسلام آباد در زمینه همکاری های هسته ای استفاده کرده و یا می کند ؟

من در اين رابطه اطلاعات زيادی ندارم، ولی خوب می دانم که روابط نه چندان پنهان تاکتيکی، مالی، اطلاعاتی و سياسی رياض با اسلام آباد از دولت نواز شريف در پاکستان شروع شده و گسترش فراوانی پيدا کرده است و همين روابط نه تنها نواز شريف و نزديکان حزبی او را به عوامل آزهای سعودی در شرق جهان اسلام تبديل کرده است، بلکه حاصل اين روابط نه چندان پنهان گسترش تروريزم وهابی در شبه قاره هند، آسيای مرکزی و قفقاز بوده و دامنه مبارزات ضد تروريستی ايالات متحده امريکا را به داخل پاکستان کشانده است. حال پاکستان می تواند در چنين وضعيت حساس ژئواستراتژيک، به دور از چشمان واشينگتن با آل سعود وارد مبادلات تکنولوژیک بسيار حساس هسته ای نيز بشود، من نمی دانم.

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح :در بعد غیر نظامی ریاض در اندیشه ساخت نیروگاه های هسته ای است در این راه با توجه به ابعاد گسترده همکاری با کشور های گوناگون عربستان در راه رسیدن به اهداف برنامه  هسته ای با چه موانع و چالش هایی روبرو است؟

برنامه انرژی هسته ای عربستان سعودی در همان حد و حدودی است که در بالا اشاره شد، حال رياض می خواهد با هر چند کشور کوناگون در اين راستا همکاری داشته باشد. به عبارت ديگر می خواهم بگويم که از ديد باختر زمين رياض يا هريک از کشورهای خليج فارس هنوز در سطح و حدی نيستند اجازه حرکت به سوی استفاده استراتژيک از صنعت هسته ای را داشته باشند. از سوی ديگر با توجه به آرامش نسبی که در مناسبات ايران و غرب وجود دارد گمان نمی کنم که غرب در چنان شرايط دستپاچگی و هيجان باشد که ريسک تبديل شدن عربستان سعودی به يک قدرت استراتژيک هسته ای را قبول کند. برنامه هسته ای عربستان در حال حاضر صرفا بر اساس تحریک ایالات متحده امریکا برای  بازگرداندن دلارهای نفتی است و من فکر نمی کنم این کشور هیچ وقت برنامه ای هسته ای به معنایی استراتژيک داشته است.

مرکز بین المللی مطالعات صلح :با توجه به اینکه ورود عربستان به حوزه هسته ای این احتمال را افزایش می دهد که این کشور در آینده به سلاح هسته ای نیز مجهز شود واین سلاح ها ممکن است (با توجه به شرایط سیاسی و مذهبی عربستان) در دراز مدت در اختیار گروه های سلفی و وهابی و هواداران القاعده قرار گیرد نگاه  و نگرانی های غرب ، امریکا و اسرائیل به برنامه  هسته ای شدن ریاض چیست ؟

نخست باید گفت که ایالات متحده امریکا علی رغم همه اشتباهاتی که در دو دهه اخیر بویژه در دوران بوش پسر نشان داد از برنامه ها و اهداف ژئواستراتژیک و  ژئوپلتیک  اساسی عربستان سعودی (که دیگران همچنان از آن غافل اند )بی خبر نیست و این هم متاسفانه انتشار ژئوپوليتيکی وهابيت در خاور جهان اسلام است. در این حال امریکا بعد از سالها به این نکته پی برده است. به گفته ديگر، غرب نگرانی های فراوانی در اين رابطه دارد و من گمان نمی کنم که اين نگرانی های غرب حتی بر خود آل سعود و کشور سعودی پنهان مانده باشد. عربستان سعودی به کمک افراد حمايت کننده اش در غرب سخت کوشيده است تا توجه ژئواستراتژيک غرب را به مباحثی چون خطر هسیته ای ايران، حلال شيعی و ژئوپوليتيک شيعه و اين گونه اسطوده ها منحرف سازد، تا به خيال خود بتواند از اين طريق سرپوشی بر اهداف و آزهای ژئوپوليتيک و ژئواستراتژيک خود نهد، ولی غرب، در عين حال، نشان داده است که ناظر و نگران اوج گيری وهابی گری ژئپوليتيکی و سلفی گری سياسی آل سعود هم هست. به همین دلیل هم روابط ریاض با واشنگتن مدتی است دچار دست اندازهای اساسی است اما مصلحت هر دو طرف آن است که موانع را پنهان نگه دارند.

در مجموع من گمان نمی کنم که هیچ کس، نه امریکا ونه قدرتی دیگر، علاقمند باشد که قدرتی متزلزل  در منطقه ای بسیار حساس مثل خلیج فارس به سلاح هسته ای دست یابد . امروز اگر ما می بینیم که امریکا به حرف های ضد ایرانی پروبال می دهد منظور  مخالفت با ایران است نه اینکه امریکا بخواهد که کشوری متزلزل مثل عربستان (کشوری که اين گونه به بحرین لشگر کشی می کند و از اوضاع يمن به هراس می افتد، نمی تواند داعيه “ثبات” رژیم خود را داشته باشد، بلکه تزلزل وضعیت خود را بیشتر به نمايش می گذارد. سیاست های عجولانه این کشور درقبال بحرین و یمن دال بر ترس و تزلزل این کشور بوده است). چنين رژیمی که از يک سو “تزلزل” را به نمايش می گذارد و از سوی ديگر در تلاشی گسترده برای انتشار بنیاد گرایی و وهابی گری در جهان اسلام تروريزم را دامن می زند، نمی تواند اجازه دسترسی به سلاح هسته ای را بیابد.

 

 

مطالب مرتبط