مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

تحولات اخیر کردها در عراق، ترکیه و سوریه در مصاحبه با پرفسور نادر انتصار، استاد دانشگاه آلابامای جنوبی

اشتراک

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

مقدمه: در روند تحولات پیچیده و پرشتاب این روزهای منطقه خاورمیانه، نقش کردها و مناطق کردنشین عراق، سوریه و ترکیه را نمی­توان نادیده گرفت. پیوستگی قومی، قرابت جغرافیایی، تعارض و تقابل با دولت مرکزی، میل به وحدت و یکپارچگی جامعه کرد را می­توان از مهم ترین خصوصیات جامعه کردی منطقه دانست. چالش­های اخیر دولت منطقه­ای کردستان با دولت عراق، دور تازه تحولات خشونت­آمیز بین حزب کارگران کردستان (پ. ک. ک) و دولت ترکیه و مهم­تر از همه نقش­آفرینی کردهای سوریه در روند بحران سوریه و نوع ارتباط سایر بازیگران با این اقیلت قومی، تحولاتی است که ویژگی خاصی به جامعه کرد در سه کشور عراق، سوریه و ترکیه بخشیده است. با عنایت به نکات یادشده، بر آن شدیم تا مهم­ترین ابعاد تحولات اخیر را در مصاحبه با پرفسور نادر انتصار مورد واکاوی قرار دهیم. پرفسور انتصار، استاد علوم سیاسی و رئیس دانشکده علوم سیاسی و قضایی در دانشگاه آلابامای جنوبی در ایالات متحده آمریکا و یکی از مطرح­ترین صاحب­نظران در زمینه تحولات کردستان و مناطق کردنشین در سطح بین­ المللی به شمار می­روند و صاحب چندین اثر ارزشمند به زبان انگلیسی هستند که برخی از آن­ها نظیر «سیاست کردها در خاورمیانه» به فارسی نیز ترجمه و منتشر شده است.

واژگان کلیدی: کردها، دولت منطقه­ای کردستان، حزب کارگران کردستان، ترکیه، عراق، سوریه.

مرکز مطالعات صلح: همان­گونه که مستحضر هستید، روابط دولت عراق و دولت منطقه­ای کردستان فراز و نشیب های فراوانی را تجربه کرده است. به نظر شما بغداد چه هدفی را در روابط خود با دولت منطقه­ای کردستان دنبال می­کند؟  

– مهم­ترین نگرانی دولت عراق در چهارچوب مناسبات با دولت منطقه­ای کردستان را باید پیشگیری از فرسایش بیشتر اقتدار بغداد در شمال عراق است. روشن است که دولت منطقه­ای کردستان به نحو فزاینده­ای نسبت به ایده عراق متحد بدبین است. در این وضعیت، دولت منطقه­ای کردستان مبادرت به دیپلماسی کلان بهره برداری از ذخایر نفتی در مناطقی نموده که کنترل برداشت آن در اختیار دولت نیمه مستقل در شمال عراق است. نقطه آغاز این مشکل به سال 2007 بر می­گردد؛ مقطعی که مذاکرات بین بغداد و دولت منطقه ای کردستان بر سر قانون فدرال نفت و گاز به شکست انجامید. بعد از این رویداد، دولت منطقه­ای کردستان اقدام به دعوت از شرکت­های متوسط نفتی غربی برای سرمایه گذاری در میادین نفت و گاز کردستان نمود. در مقابل، بغداد به این شرکت های خارجی در رابطه با امضاء قراردادهای مستقل با دولت منطقه­ای کردستان هشدار داد و آن را در حکم نقض حاکمیت و استقلال عراق دانست. همچنین بغداد با دولت منطقه­ای کردستان بر سر الحاق مناطق غنی نفتی به ویژه در مناطق داخلی و پیرامونی کرکوک و نیز مشرف به منطقه کردنشین وارد چالش شد. از سوی دیگر، دولت منطقه­ای کردستان، ادعاهای بغداد را رد نمود و بر حق خود در امضاء قراردادهای مستقل با شرکت­های نفتی خارجی پافشاری نمود.

      به موازات این که چالش­های دولت مالکی افزایش می­یافت، دولت منطقه ای کردستان از شرایط نامساعد در بغداد نهایت بهره برداری نمود و قدرت و نفوذ اقتصادی خود را در بغداد افزایش داد. در نتیجه امروزه دولت منطقه­ای کردستان قادر به تبدیل قدرت کربوهیدارت خود به یک قدرت و نفوذ سیاسی – اقتصادی علیه دولت مرکزی عراق شده است. دولت منطقه­ای کردستان همچنین از روابط متشنج آنکارا- بغداد نیز بهره­برداری نمود و توانست منافع قابل ملاحظه ای از سرمایه ترک­ها را جذب میادین نفت و گاز منطقه کردستان کند. بغداد نگران آن است که اگر فرایند کنونی ادامه یابد، دولت منطقه ای کردستان به زودی به سمت وضعیت دوفاکتو حرکت کند؛ مساله ای که دولت عراق سخت در تلاش است از تحقق آن جلوگیری کند. البته بغداد همچنان نفوذ نسبی خود را بر دولت منطقه­ای کردستان حفظ کرده است. به عنوان مثال، دولت منطقه­ای کردستان شدیداً به دولت فدرال در تامین هزینه های عملیاتی روزانه خود وابسته است و بیش از 17 درصد بودجه سالیانه دولت فدرال را دریافت می­کند. چالش­های پیش روی بغداد این است که به موازات از دست دادن تسلط اقتصادی در منطقه کردنشین، چگونه می­تواند یکپارچگی سرزمینی عراق را حفظ کند؟ آیا وضعیت دو فاکتو کردستان، پیش درآمد تشکیل یک کردستان مستقل در عراق است؟ البته، هر دو عوامل منطقه­ای و بین­المللی به نفع تشکیل یک کردستان مستقل در مقطع فعلی نیست. با این وجود، شرایط متزلزلی که بر چشم انداز سیاسی خاورمیانه در طی چند سال گذشته تاثیر گذاشته است، ممکن است شرایط مساعدی را برای دولت منطقه­ای کردستان فراهم کند که بتواند در نهایت روزی از بغداد جدا شود.        

 

مرکز مطالعات صلح: نظر شما درباره تنش میان اربیل و بغداد چیست؟

– علاوه بر مناقشات پیرامون نفت و گاز، مواردی نظیر قانون اساسی عراق و به طور مشخص­تر نحوه تفسیر ماده 140 قانون اساسی، منبع عمده تداوم تنش میان بغداد و اربیل به شمار می­رود. ماده 140 قانون اساسی عراق دربردارنده گام­های متعددی است که امکان الحاق کرکوک به منطقه کردستان را فراهم می­کند. در این ماده، درخواست برگزاری رفراندومی برای تصمیم­گیری درباره وضعیت نهایی کرکوک و دیدگاه کردها درباره شهر برزخی­شان شده است که تصور می­شد تا پایان دسامبر 2007 رفراندوم مورد نظر برگزار می­شود. به عنوان بخشی از سیاست عربی­سازی صدام حسین، هزار کرد مجبور به ترک کرکوک و اقامت در سایر نقاط عراق شدند. در حالی که عرب­ها تمایل چندانی به اسکان در کرکوک نداشتند. ماده 140 یک دوره زمانی موقت را پیش بینی نمود که در خلال آن کردها به کرکوک باز می­گشتند و عرب­ها نیز برای بازگشت به شهرهای قبلی خود تشویق می شدند. در پایان این فرایند، عادی­سازی شرایط در نظر گرفته شده؛ یک سرشماری جدید صورت می گرفت و رفراندومی برای تعیین وضعیت نهایی کرکوک برگزار می­شد. اگر چه هزاران عرب شهر کرکوک را در خلال دوره عادی سازی ترک کرده اند، اما کردهای نسبتاً اندکی به کرکوک بازگشتند که دلیل عمده آن نبود شغل و شرایط ناپایدار امنیتی در این شهر است. البته کردها اکثریت کرسی­های شوراهای استانی کرکوک و نیز پست­های اجرایی مهم به ویژه مناصب امنیتی را در اختیار دارند و دولت منطقه­ای کردستان حقوق کارمندان دولتی این شهر را پرداخت می­کند. کوتاه سخن این که وضعیت نامطمئن کرکوک به عنوان مهم­ترین منبع تنش میان اربیل و بغداد باقی خواهد ماند.  

مرکز مطالعات صلح: روابط کنونی دولت منطقه­ای کردستان و کردهای سوریه را چگونه تعریف می­کنید؟

– دولت منطقه ای کردستان تا جایی که موجب نگرانی کردها می­شد، گام­های متعددی را در جهت تاثیرگذاری بر روند تحولات سوریه برداشت. این دولت به کردهای فراری از جنگ داخلی سوریه پناه داد و به عنوان کانالی برای انتقال کمک­های مالی و اقتصادی به کردهای سوریه عمل نمود. در همان مقطع، دولت منطقه ای کردستان در قبال رخنه عوامل بالقوه بی­ثبات کننده در میان کردهای سوریه جانب احتیاط را در پیش گرفت. خطوط سیاسی مخنتلفی در میان گروههای کرد سوریه وجود دارد و حزب کارگران کردستان (پ. ک. ک) طرفداران زیادی در میان کردهای سوریه دارد. به موازات بهبود روابط ترکیه و دولت منطقه ای کردستان، اربیل می بایست در مسیر ایجاد تعادل در میزان حمایت خود از کردهای سوریه گام بر می­داشت تا موجب دلسردی حامیان خود در آنکارا نشود. به زبان سیاسی، کردهای سوریه گروه نامتجانسی هستند که اهداف آن­ها ضرورتاً با اهداف دولت منطقه­ای کردستان منطبق نیست.  

مرکز مطالعات صلح: مناقشه ترکیه با حزب کارگران کردستان در تابستان 2012 میلادی به موازات جنگ داخلی سوریه، یک بازگشت خشونت­آمیز را تجربه نمود. چه نوع آینده­ای را می­توان برای روابط ترکیه و حزب کارگران کردستان پیش بینی نمود؟

– روابط ترکیه و حزب کارگران کردستان در آینده پیش رو از دو تحول داخلی در عرصه سیاست کردها و تحولات منطقه ای موثر بر روابط ترکیه با همسایگانش تاثیر خواهد پذیرفت. امروزه بسیاری از کمالیست­های متعصب از این که تعریف دیرینه «ترک بودن» مورد بازتعریف قرار گرفته است، شدیداً انتقاد می­کنند. به عنوان مثال، استفاده از واژه «کرد» در مباحث عمومی دیگر به عنوان جرم در ترکیه قلمداد نمی­شود و بحث در رابطه با مسائل کردها در مباحث عمومی و دانشگاهی رایج و عادی است. به عبارتی دیگر، دولت و همچنین جامعه ترکیه هنوز به این مرحله نرسیده است که درک کند ترکیه مدرن یک کشور یکپارچه نیست و کردها نه تنها یک ملیت مهم در ترکیه هستند بلکه تقاضاهای مشروع سیاسی- اجتماعی و فرهنگی دارند که توسط دولت­های مختلف ترکیه به طور مداوم سرکوب شده است. علی رغم اظهار نظرهای عمومی مقامات رسمی ترکیه، رویکرد ترکیه در قبال «مسئله کرد» همچنان ماهیت نظامی خود را حفظ نموده است. به عبارت دیگر، دولت ترکیه همچنان در چهارچوب این تصور نادرست اقدام به عملیات می­کند که مساله کردستان از طریق نظامی حل و فصل می­شود. از این منظر، دولت هرگونه تجدید رابطه با حزب کارگران کردستان را رد می­کند؛ حزبی که به عنوان یک سازمان تروریستی تمام عیار نگریسته می­شود. بنابراین، من هیچ گونه تغییری در رویکرد آنکارا در قبال حزب کارگران کردستان در آینده قابل پیش بینی مشاهده نمی­کنم.

مرکز مطالعات صلح: از پاسخ ها و همکاری شما در این مصاحبه سپاسگذاریم.    

گفتگو از و لی کوزه­گر کالجی

مطالب مرتبط