مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

تاریخ تحولات سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی عربستان در سده معاصر

اشتراک

سید سلمان صفوی

مرکز بین المللی مطالعات صلح – لندن

چکیده

عربستان یکی از قدرت های اصلی اقتصادی، نظامی،  سیاسی و فرهنگی جهان اسلام است. این کشور بخش عمده  جزیرة ‌العرب را دربر گرفته‌است.  تاریخ پادشاهی عربستان سعودی از 23 سپتامبر 1932 به عنوان کشوری مستقل آغاز می شود. ملک عبدالعزیز حکومت سعودی را بنیان نهاد و از ۱۹۰۲ تا ۱۹۵۳ حکومت کرد. پس از فوت ملک عبدالعزیز؛ پسرانش سعود بن عبدالعزیز (۱۹۵۳–۱۹۶۴) فیصل بن عبدالعزیز (۱۹۶۴–۱۹۷۵)، خالد بن عبدالعزیز (۱۹۷۵–۱۹۸۲)، فهد بن عبدالعزیز (۱۹۸۲–۲۰۰۵)، ملک عبدالله و ملک سلمان به حکومت رسیدند. حکومت عربستان سلطنتی مطلقه است، پارلمان و تفکیک قوا در آن وجود ندارد. عربستان از بدو تولدش تا کنون در بلوک غرب به رهبری بریتانیا و اکنون آمریکا  بوده است. دخالت نظامی در یمن(۲۰۱۵-۲۰۲۲) و قتل جمال خاشقچی روزنامه نگار مشهور سعودی در کنسولگری عربستان در استانبول در ۲ اکتبر ۲۰۱۸، موجب وارد آمدن آسیب جدی به اعتبار بین المللی عربستان گردید. این اقدامات با محکومیت اروپا، سازمان ملل و جامعه جهانی مواجه شد. براساس گزارش «رتبه بندی قدرت نظامی»گلوبال فایر پاور؛ در سال ۲۰۲۲ عربستان سعودی ششمین قدرت نظامی پس از پاکستان، مصر، ترکیه، ایران و اندونزی در جهان اسلام و بیستمین قدرت نظامی جهان است. نیروهای مسلح عربستان سعودی (القُوّات المُسَلَّحَة المَلکیَّة السُّعُودیَّة) متشکل از پنج قسمت نیروی زمینی ، نیروی هوایی ، نیروی دریایی، نیروی پدافند هوایی و نیروی استراتژیک موشکی سلطنتی سعودی است. قدرت اصلی نظامی عربستان نیروی هوایی آن (۸۹۷ فروند) است. در سال ۲۰۲۲ بودجه نظامی عربستان ۴۶ میلیارد دلار بوده است. این بودجه نظامی در صدر بودجه نظامی همه کشورهای اسلامی است. ارتش عربستان از ضعف بهره برداری از تجهیزات نظامی آمریکایی برخوردار است. دو نمونۀ «جنگ یمن» و «خسارت آرامکو» حاکی از این ضعف بنیادی است. ارتش مجهز عربستان علیرغم حملات گسترده هوایی با هواپیما های پیشرفته آمریکایی به یمن از سال ۲۰۱۵، از انصارالله یمن شکست خورد. سیستم پیشرفته آمریکایی پدافند هوایی عربستان در مقابل حملات هوایی به آرامکو در ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۹ موفق عمل نکرد. از دهه های 1970 و 1980 اقتصاد عربستان با درآمدهای هنگفت حاصل از صادرات نفت رونق گرفت. اقتصاد عربستان سعودی تحت سلطه نفت و صنایع وابسته به آن است. عربستان از نظر ذخایر نفت، با حدود یک پنجم ذخایر شناخته شده جهان، در رتبه اول بین المللی قرار دارد. تعداد زیادی کارگر خارجی برای انجام پایین ‌ترین وظایف و کارهای فنی استخدام می‌شوند. عربستان از نظر درآمد سرانه و تولید ناخالص داخلی (GDP)  در شمار بالاترین‌ها کشورهای  در حال توسعه قرار دارد. آمریکا، چین و ژاپن شرکای تجاری اصلی عربستان هستند. محیط فرهنگی عربستان، عربی – وهابی است.. هیچ سازمانی مانند احزاب سیاسی یا اتحادیه های کارگری برای ارائه تریبون های عمومی وجود ندارد. رسانه ها همچون همه کشوهای جهان سوم تحت سانسور و ممیزی شدید هستند.

کلیدواژگان: عربستان، آل سعود، جهان اسلام، سیاست.

مقدمه

عربستان سعودی یکی از قدرت های اصلی نظامی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جهان اسلام است. این تحقیق حاصل مطالعات میدانی، گفتگو با برخی دیپلمات های سعودی، دانشجویان سعودی در لندن، برخی نویسندگان انگلیسی و مطالعات کتابخانه ای است. در این نوشتار تحولات سیاسی نظامی، اقتصادی و فرهنگی عربستان در سده معاصر با روش تحلیل گفتمان و رویکرد موضوعی بررسی شده است. 

پادشاهی عربستان سعودی (المملکه العربیه السعودیه) از منظر جغرافیای سیاسی، یک واحد سیاسی نوظهور در سده معاصر است. پادشاهی عربستان سعودی در سال ۱۹۳۲ میلادی توسط ملک عبدالعزیز با کمک بریتانیا پایه ‌گذاری شد. اجنگ ‌ها و کشمکش‌ هایی که به تشکیل عربستان انجامید، در سال ۱۹۰۲ با تصرف ریاض توسط ملک عبدالعزیز آغاز شد. عربستان کنونی، پیش از این بخشی از خلافت عثمانی بود.

عربستان سعودی تحت حاکمیت یک پادشاهی مطلقه است که از شمال با عراق، اردن و کویت از شرق با امارات متحده عربی، قطر و خلیج فارس از جنوب خاوری با عمان از سوی جنوب با یمن و از غرب با دریای سرخ هم‌ مرز است. کعبه، ، مسجدالنبی، آرامگاه پیامبر اسلام(ص)  و بقیع اماکن مهم دینی مسلمانان در این کشور جای دارد.

عربستان با دو میلیون و 149 هزار کیلومتر مربع مساحت، بزرگ ترین کشور غرب آسیا (خاورمیانه) و دومین کشور وسیع عرب‌ نشین پس از الجزایر است. جمعیت ۳۶ میلیونی این کشور متشکل از ۲۲ میلیون بومی و بیش از ۱۳ میلیون نفر مهاجر است.[1] ریاض، جده، مکه و مدینه شهرهای اصلی عربستان سعودی هستند.

عربستان در شمار بزرگ ترین تولیدکنندگان و صادرکنندگان نفت خام در جهان است. حدود یک پنجم کل ذخایر نفتی اثبات شده جهان در این کشور قرار دارد. عربستان ششمین ذخایر گاز طبیعی بزرگ جهان را داراست. نفت، ۹5 درصد صادرات و ۷۰ درصد درآمد دولت را تشکیل می‌دهد.

تاریخ تحولات سیاسی

تاریخ پادشاهی سعودی از 23 سپتامبر 1932 به عنوان کشوری مستقل آغاز می شود. ملک عبدالعزیز حکومت سعودی را بنیان نهاد و از ۱۹۰۲ تا ۱۹۵۳ حکومت کرد. پس از مرگ ملک عبدالعزیز؛ پسرانش سعود بن عبدالعزیز (۱۹۵۳–۱۹۶۴) فیصل بن عبدالعزیز (۱۹۶۴–۱۹۷۵)، خالد بن عبدالعزیز (۱۹۷۵–۱۹۸۲)، فهد بن عبدالعزیز (۱۹۸۲–۲۰۰۵)، ملک عبدالله و ملک سلمان به حکومت رسیدند. عربستان سعودی واحدی نوظهور در جغرافیای  سیاسی جهان و تاریخ مدرن است.

حکومت ملک عبدالعزیز(۱۹۳۲-۱۹۵۳)

 ملک عبدالعزیز بن عبدالرحمن بن فیصل بن ترکی بن عبدالله بن محمد بن سعود بن محمد بن مقرن آل سعود (۱۸۸۰ – ۱۹۵۳) معروف به «ابن سعود»، نخستین پادشاه و بنیان‌گذار پادشاهی عربستان سعودی بود. او در ۱۹۰۲ پس از کودتایی خونین، حکومت بر ریاض را به دست آورد. از ۱۹۲۲ بر کل منطقه نجد (مرکز عربستان) مسلط شد و از ۱۹۲۵ حجاز را به قلمرو خود افزود و در سال ۱۹۳۲ کشور جدیدی با نام «عربستان سعودی» بنیان نهاد. او فرزندان بسیار داشت. کلیه پادشاهان بعدی عربستان (ملک سعود، ملک فیصل، ملک خالد، ملک فهد، ملک عبدالله و ملک سلمان) فرزندان مستقیم او هستند.

دوران سلطنت ملک عبدالعزیز با کشف نفت در عربستان در سال ۱۹۳۸ و بهره ‌برداری گسترده از منابع نفتی این سرزمین همراه بود. فرودگاه بین‌المللی جده  (فرودگاه بین‌المللی ملک عبدالعزیز) یکی از مهم‌ترین فرودگاههای این کشور و قطب فعالیت خطوط هوایی سعودی، به عنوان بنیان گذار حکومت پادشاهی سعودی به نام او‌ست. او در سال ۱۹۳۶ و ۱۹۳۹ امتیاز استخراج نفت را به شرکت‌های آمریکائی واگذار کرد.

عربستان با درآمد حاصل از فروش نفت، به یکی از ثروتمندترین کشورهای دنیا تبدیل شد. البته بیشتر درآمدهای نفتی به خانواده سلطنتی اختصاص دارد. سعودی در جنگ جهانی دوم بی‌طرف ماند، گرچه به متفقین گرایش داشت. در جنگ ۱۹۴۸ اعراب و اسرائیل نیز علیه اسرائیل اعلان جنگ داد، اما این کشور نقش فعال نداشت. میک عبدالعزیز در ۱۹۴۵ برای تشویق اعراب به اتحاد، «اتحادیه عرب» را تأسیس کرد.

«بقیـع» که از دیرباز مکان دفن بزرگ‌ترین شخصیت‌های اسلام بوده، در چند قدمی «مسجدالنبی» در مدینه منوره قرار دارد. ابن سعود تحت تأثیر عقاید وهابیت و سلفی‌گری که زیارت اهل قبور و ساختن قبه و ضریح و زیارتگاه بر روی قبور بزرگان را شرک و بت‌پرستی قلمداد می‌کند، به فتوای جمعی از علمای وهابی، در ۸ شوال ۱۳۴۴ هـ.ق / ۳۱ فروردین ۱۳۰۵ هـ.ش (۲۰ آوریل ۱۹۲۶) دستور تخریب بارگاه و قبور بقیع را صادر کرد.

با درگذشت ملک عبدالعزیز در ۹ نوامبر ۱۹۵۳، در کشورهای همسایه دو روز عزاداری رسمی اعلام شد. دولت مصر ۲ هفته عزای عمومی اعلام کرد و پرچم سازمان ملل در نیویورک نیز به حالت نیمه ‌افراشته درآمد.

سلطنت سعود بن عبدالعزیز و فیصل (1953-1975)

ملک سعود پسر اول ملک عبدالعزیز جانشین او شد و فیصل پسر دوم (با مادر متفاوت) به عنوان وارث ظاهری وی اعلام شد. دو برادر به نحو قابل توجهی تفاوت داشتند. سعود از سال 1933 وارث ظاهری بود و روابط گسترده ای با قبایل بیابانی داشت، اما فیصل عمدتاً در شهرهای حجاز زندگی می کرد و در پست وزیر خارجه کشور غالباً خارج از کشور بود. بنابراین ملک سعود نماینده رژیمی بود که به زودی به رژیم باستانی تبدیل می شد، در حالی که طرفداران مدرنیزاسیون از فیصل حمایت می کردند. در همین اوان پول بسیار به کشور سرازیر شد و جمعیت شهرها به ویژه ریاض و جده افزایش عمده یافت.

با هجوم گسترده بورژوازی از کشورهای همسایه، نحوه زندگی دچار تغییر شد. سبک زندگیِ آزادتر همسران مهاجران تا حدی تحمل می شد، اما این آزادی به زنان سعودی تعمیم داده نشد. جاده‌ها، مدارس، بیمارستان‌ها، کاخ‌ها، ساختمان‌های آپارتمانی و فرودگاههای متعدد جایگزین کوچه‌های قدیمی و خانه‌های خشتی شد. بافندگی و سایر صنایع دستی با استفاده از نقوش و مواد جدید اصلاح شد و گسترش یافت.

در دربار سلطنتی رقابت دائمی بین مک سعود و فیصل جریان داشت. در مارس 1958 در نتیجه فشار خانواده سلطنتی، با صدور فرمانی از ملک سعود؛ کلیه قدرت اجرایی به فیصل انتقال یافت، اما در دسامبر 1960 فیصل به اجبار از نخست وزیری استعفا کرد و شخص پادشاه این مقام را نیز بر عهده گرفت. در سال های 1962-1963 بار دیگر اختیارات اجرایی به فیصل داده شد. سرانجام در 2 نوامبر 1964 خانواده به طور جمعی ملک سعود را خلع و فیصل را به عنوان پادشاه اعلام کردند. در مبارزه برای قدرت علیه سعود؛ گارد ملی، شاهزادگان سلطنتی و علما از فیصل حمایت کردند. فیصل از ملک سعود شایستگی بیشتری داشت. او با توسعه وزارتخانه های دولت، برای اولین بار یک بوروکراسی کارآمد ایجاد کرد.

ملک سعود بن عبدالعزیز بن عبدالرحمن (۱۹۰۲ – ۱۹۶۹) فرزند دوم ملک عبدالعزیز بنیان‌گذار پادشاهی سعودی، دومین پادشاه این کشور از خاندان آل سعود بود. او با ۵ پادشاه پس از خود (ملک فیصل، ملک خالد، ملک فهد، ملک عبدالله و ملک سلمان) برادر بود. ملک سعود از ۱۹۵۳ تا ۱۹۶۴ در عربستان سعودی حکومت کرد و با کودتای برادرش ملک فیصل از قدرت برکنار شد. او در ۱۹۶۹ در ۶۷ سالگی درگذشت.

ملک فیصل بن عبدالعزیز بن عبدالرحمن (۱۹۰۶ – ۱۹۷۵) پسر دوم ملک عبدالعزیز بنیان‌گذار پادشاهی عربستان سعودی و سومین پادشاه این کشور از خاندان آل سعود در سال‌های ۱۹۶۴–۱۹۷۵ بود. او با پادشاه پیشین (ملک سعود) و ۴ پادشاه پس از خود (ملک خالد، ملک فهد، ملک عبدالله و ملک سلمان) برادر بود.

در سال 1964 فیصل بن عبدالعزیز پادشاه کشوری شد که یک چهارم ذخایر نفت جهان را در اختیار داشت و مکه و مدینه نیز در آن قرار دارند. او را «قدرتمندترین فرمانروای عرب در قرن ها» می نامیدند.[2]

ملک فیصل از مؤسین اوپک است. در سپتامبر ۱۹۶۰ دولت عراق از کشورهای ایران، کویت، عربستان سعودی و ونزوئلا برای مذاکرده در مورد کاهش قیمت مواد خام در بغداد دعوت کرد. این کشورها با آرمان محافظت از منافع خود، به بنیان‌گذاری سازمان واحدی موافقت کردند که به اختصار «اوپک» نامیده شد. این سازمان در راستای دفاع در مقابل سیاست استثماری شرکت‌های بزرگ نفتی مشهور به «هفت خواهر» پدید آمد که به دلیل در اختیار داشتن فن آوری تولید نفت و تسلط بر شبکه ترابری نفت خام، از افزایش قیمت نفت جلوگیری می‌کردند و ارزش آن را به صورت مصنوعی در بازار پایین نگه می‌داشتند.

ملک فیصل یکی از چند سیاست‌مداری بود که در سال ۱۹۷۳ تصمیم گرفتند در چارچوب سازمان اوپک صدور نفت به کشورهای غربی را متوقف کنند. این کار واکنشی به پشتیبانی کشورهای غربی از اسرائیل در جنگ با مصر و سوریه در جنگ «یوم کیپور» در سال ۱۹۷۳ بود. او در زمینه سیاست داخلی، بندر جده را ملی کرد و آزادی داد و ستد بازرگانان دیگر کشورهای عرب را به سود بازرگانی محلی محدود نمود. در فوریه ۱۹۷۴ «کنفرانس اسلامی» به ابتکار ملک فیصل در پاکستان تشکیل شد. قطعنامه این کنفرانس ظاهراً بر کلیه آرمان‌های اعراب صحه گذاشت. سازمان آزادی ‌بخش فلسطین نیز برای نخستین‌بار به عنوان تنها نماینده مردم فلسطین در این کنفرانس شرکت داشت.

در سال ۱۹۷۴ ملک فیصل توسط مجله تایم به عنوان «مرد سال» اعلام شد. ملک فیصل از پیشگامان مدرنیزه کردن عربستان و از مؤسسان ایستگاههای رادیویی و تلویزیونی عربستان بود که ابتدا با مخالفت علما مواجه شد. او برای راضی کردن آنها صوتی از قرآن کریم پخش کرد. بدین ترتیب علما اجازه ورود تکنولوژی جدید به کشور را دادند. بعدها برادرزاده اش همراه جمعی با یورش به ایستگاه تلویزیون موجب خسارات اندکی شدند. او دستور اعدام خرابکاران را صادر کرد و در ۲۵ مارس ۱۹۷۵ توسط برادرزاده اش (فیصل بن مساعد) ترور شد.

سلطنت ملک خالد (1975-1982)

ملک فیصل در 25 مارس 1975 ترور شد و برادر ناتنی اش خالد جانشین او شد و شاهزاده فهد به عنوان ولیعهد منصوب شد. در طول سلطنت ملک خالد، توسعه اقتصادی و اجتماعی با سرعت بسیار سریع ادامه یافت و زیرساخت ها و سیستم آموزشی کشور متحول شد. پس از امضای توافقنامه صلح مصر و اسرائیل (توافقنامه کمپ دیوید) در 26 مارس 1979، عربستان سعودی به بسیاری از کشورهای عربی در قطع روابط دیپلماتیک با مصر پیوست.

استقرار جمهوری اسلامی ایران در سال 1979 و پس از آن جنگ ایران و عراق (1980-1988) موجب نگرانی جدی پادشاهی سعودی شد. این امر تا حدی به دلیل وجود اقلیت بزرگ شیعیان در شرق عربستان بود که در سال های 1979 و 1980 در حمایت از انقلاب ایران شورش کردند. پس از آن پادشاهی سعودی در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، از عراق حمایت کرد.

در نوامبر 1979 تنها چالش داخلی دراماتیک علیه سلطنت از زمان جنگ جهانی دوم روی داد. در ۲۰ نوامبر ۱۹۷۹ «مسجد الحرام» در مکه (مقدس ترین مکان در جهان برای مسلمانان) توسط پیروان یک افراطی مذهبی سعودی به نام جُهِیمان که در نهادهای مذهبی سعودی تحصیل کرده بود و از اعضای سابق گارد ملی در اعتراض به رفتار غیر اسلامی خاندان سلطنتی بود، به مدت دو هفته اشغال شد که سرانجام توسط نیروهای گارد ملی شکست خورد. جُهِیمان بن محمد بن سیف العتیبی اسلام‌گرای تندرو عربستانی در ۲۰ نوامبر ۱۹۷۹ / ۲۹ آبان ۱۳۵۸ همراه حدود ۵۰۰ نفر از یارانش با ادعای ظهور حضرت مهدی؛ با حمله به مسجدالحرام در مکه به مدت ۱۵ روز آن مکان مقدس را اشغال کردند. او پس از دستگیری اعدام شد.

عربستان سعودی در زمان پادشاهی ملک فهد و ولیعهدی عبدالله (1982-2005)

در 13 ژوئن 1982 ملک خالد درگذشت و ولیعهد (فهد) که مدتها در اداره امور تأثیرگذار بود، به سلطنت رسید. ملک فهد سیاست خارجی عربستان سعودی مبنی بر همکاری نزدیک با ایالات متحده و افزایش خرید تجهیزات نظامی پیشرفته از آمریکا و بریتانیا را حفظ کرد. در دهه‌های 1970 و 1980 این کشور به بزرگ ترین تولیدکننده نفت در جهان تبدیل شد. دولت سعودی نقش عمده‌ای در تعیین سیاست اوپک در مورد تولید و قیمت‌گذاری نفت داشت. درآمدهای نفتی برای جامعه عربستان بسیار مهم بود، زیرا با ثروت فوق‌العاده‌ای که از طریق دولت هدایت می‌شد و از عملیات نفتی به دست می‌آمد، سیاست های اقتصادی کشور تغییر کرد و علیرغم کاهش قیمت و تولید نفت در اواسط دهه 1980 شهرنشینی، آموزش عمومی، حضور وسیع کارگران خارجی و دسترسی به رسانه های جدید بر ارزش ها و آداب سعودی تأثیر گذاشت. البته با وجود تغییرات عمیق جامعه، فرآیندهای سیاسی تغییر نکرد. نخبگان سیاسی بوروکرات‌ها و تکنوکرات‌های بیشتر شدند، اما قدرت واقعی در دست خاندان سلطنتی بود.

جنگ خلیج فارس و پیامدهای آن:

(بوش، رئیس جمهور آمریکا و سربازان آمریکایی

در صحرای عربستان. جنگ خلح فارس در۱۹۹۰)[3]

رهبری سیاسی عربستان زمانی به چالش کشیده شد که عراق پس از ردِّ تلاش­ عریستان برای میانجی گری، با طرح مجدد ادعاهای پیشین در 2 آگوست 1990 به کویت حمله کرد و جنگ خلیج فارس (1990-1991) را تسریع نمود. دولت کویت به عربستان سعودی گریخت و ملک فهد متجاوزان عراقی را محکوم کرد. از هراس حمله صدام به عربستان (پس از حمله به کویت)، علیرغم کمک­های عربستان به عراق در طول جنگ ایران و عراق، سعودی ها با شکستن این سنت، از آمریکا و سایر کشورها دعوت کردند نیروهای خود را برای محافظت از پادشاهی اعزام کنند. این کار پس از تأیید شیخ عبدالعزیز بن باز، عالی‌ترین مقام مذهبی پادشاهی مبنی بر دفاع مقدس‌ترین مکان‌های اسلام توسط غیرمسلمانان صوذرت گرفت.

تا اواسط نوامبر 1990 آمریکا 230 هزار سرباز به سعودی اعزام نمود فرستاد که مهم ترین بخش از نیروهای ائتلاف بود که شامل سربازان بسیار از کشورهای دیگر بود. سعودی ها ماهرانه نیروهای عرب و مسلمان را هماهنگ کردند و با چین، اتحاد جماهیر شوروی و بعداً با ایران نیز روابط دیپلماتیک برقرار کردند. ملک فهد هدف خود را فراتر از حفاظت از عربستان سعودی گسترش داد که شامل آزادی کویت و در صورت امکان سرنگونی صدام بود.

با همکاری عربستان سعودی ، ارتش ائتلاف به رهبری آمریکا با حدود  هزار800 سرباز (بیش از 540 هزارسرباز از ایالات متحده)، در 16 – 17 ژانویه 1991 به عراق حمله هوایی نمود. خلبانان سعودی بیش از 7000 سورتی پرواز داشتند. در جنگ زمینی چهار روزه که در 24 فوریه در اطراف شهر رأس الخفجی عربستان آغاز شد، نیروهای سعودی از جمله گارد ملی، به شکست عراقی ها و بیرون راندن آنها از کویت کمک کردند. علیرغم پیروزی آشکار نظامی، پیامدهای کامل جنگ برای عربستان سعودی بلافاصله مشخص نشد.

با حمله عراق به کویت در سال 1990، عربستان از ترس تجاوز عراق، سیاست سنتی خود را به طور اساسی تغییر داد و استقرار نیروهای خارجی در خاک خود را در دستور کار قرار داد. ریاض از جنبه تسلیحاتی، نفت و بودجه نقش مهمی در پیروزی متفقین داشت. در دوره پس از حمله عراق به کویت؛ عربستان کارگران اردن، یمن و اعضای سازمان آزادیبخش فلسطین را به دلیل حمایت از عراق اخراج کرد. ثروت و سخاوت گزینشی عربستان سعودی، در نفوذ سیاسی این کشور در سراسر جهان و به ویژه در منطقه خاورمیانه تأثیر عمده داشت. سعودی پس از گفتگوهای صلح مصر با اسرائیل در کمپ دیوید، کمک به این کشور را به حالت تعلیق درآورد، اما در سال 1987 در روابط خود تجدیدنظر کرد.

با گذشت زمان، جنگ خلیح فارس نقطه عطفی برای بسیاری از جنبه های زندگی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی عربستان سعودی شد. گروههای مختلف جامعه عربستان، خانواده سلطنتی را زیر سؤال بردند. چگونه رژیمی که مبالغ هنگفتی برای دفاع هزینه کرده، با احساس خطر، مجبور به طلب یاری از بیگانگان غیرمسلمان می شود؟ بدین ترتیب در عرصه سیاسی داخلی، دو جنبش مخالف (اسلام گرا و لیبرال و مدرنیست) ملک فهد را به انجام چند ابتکار مجبور کردند.

تأثیر اقتصادی جنگ خلیج فارس قابل توجه بود. عربستان سعودی نه تنها نیروهای خارجی، بلکه غیرنظامیان کویتی را اسکان داد و به آنها کمک کرد و  یمنی‌ها و اردنی‌ها را به خاطر حمایت دیپلماتیک این دو کشور از عراق، بیرون راند. عربستان سعودی با خرید تسلیحات جدید و افزایش تعداد نیروهای مسلح، به تعدادی از دولت های خارجی نیز یارانه مالی داد. تولید بیشتر نفت عربستان و قیمت های قابل توجه بالاتر در بازار جهانی نفت، تا حدی جبرانی برای اقتصاد عربستان ایجاد نمود. با این وجود تولید ناخالص داخلی سرانه در طول دهه 1990 رشد اندکی داشت و به صورت واقعی در برخی سال ها کاهش یافت. اقتصاد ضعیف همراه با رشد بیکاری، منجر به برخی ناآرامی های مدنی شد.

صدور سه فرمان مهم توسط ملک فهد، شامل «قانون اساسی دولت»، «اساسنامه شورای مشورتی» و «اساسنامه مناطق» در اول مارس 1992 از اولین نتایج تغییر وضعیت در عربستان سعودی بود. در حالی که ملک فهد به مطالبات اجتماعی برای پاسخ گویی بیشتر دولت پاسخ می داد، فرمان اول و دوم حاوی تعدادی بندهایی شبیه قانون اساسی بود. اما از آنجا که پیش از آن دولت قرآن و سنت پیامبر(ص) را قانون اساسی کشور خوانده بود، این اقدام شبه پارادوکسیکال بود. ملک فهد تلاش داشت نشان دهد «خلأ قانون اساسی» وجود ندارد و قوانین جدید شامل تأیید و اجرای قانون اساسی است.

معضل حکومت، پاسخ به مخالفان و در عین حال ایجاد کمترین تغییرات واقعی در وضعیت موجود بود. «قانون اساسی دولت»، روند انتخاب وارث تاج و تخت را با گسترش نامزدها به نوادگان ابن سعود تغییر داد و حق پادشاه برای انتخاب وارث خود، ایجاد حق حریم خصوصی و نقض حقوق بشر بدون دلیل را ممنوع کرد. بر طبق «اساسنامه شورای مشورتی»، یک هیئت مشورتی متشکل از 60 عضو (بعداً 120 نفر) به اضافه یک رئیس تشکیل شد. تشکیل این شورا ظاهراً گامی به سوی دولتی با نمایندگی فراگیرتر  بود، اما اعضای شورا توسط شخص شاه منصوب می‌شد و می‌توانست به میل او منحل شود. ملک فهد تصریح کرد دموکراسی در ذهنش نیست: «نظام مبتنی بر انتخابات با عقاید اسلامی ما که حکومت را با مشورت [شورا] تأیید می‌کند، سازگار نیست.»[4]

اپوزیسیون اسلام گرا

پس از جنگ خلیج فارس، اپوزیسیون اسلام گرای عربستان نفوذ بیشتری یافتند. هسته اصلی این سازمان از دانشگاهیان با تحصیلات عالی و مبلغان اسلامی از رده‌های پایین نهاد علما تشکیل شده بود، نـه از افراطیونی مانند جُهِیمان. این مجموعه از گرایش های مختلف بودند، اما سخنگویان اصلی، سلمان العوده (Salmān al-ʿAwdah) و صفار الحوالی (Safār al-Ḥawālī) دو واعظ کاریزماتیک بودند. نقد اصلی آنها این بود که رژیم طبق آنچه مخالفان به عنوان موازین اسلامی در امور خارجی و داخلی تعریف می‌کردند، عمل نکرده است. اجازه انتقاد از دولت تحمل نشد. در سپتامبر 1992 گروهی مرتبط با این دو روحانی، سند متهورانه و طولانی و مفصلی به نام «یادداشت نصیحت»[5] منتشر کردند که رژیم به خاطر ارتشی با بودجه بیش از حد (در حالی که انتظارات را برآورده نمی کند)، تجلیل از سبک زندگی منحط غرب زده و عدم اجازه نشر عقاید اسلام گرایان نقد شده بود.

رژیم سعی کرد برای پاسخ به مخالفان اسلام گرا، به آرای روحانیون دارای روابط نزدیک با حکومت تکیه کند، اما بی فایده بود. در سال 1993 «کمیته دفاع از حقوق مشروع»  (CDLR)نخستین گروه اپوزیسیون سنی پادشاهی تأسیس شد. این کمیته یک سازمان اسلام گرا بود. گروه اپوزیسیون خواستار عمل رژیم بر طبق موازین سخت گیرانه اسلامی شد که کشور بر آن اساس بنا شده بود. روحانیون و اساتید دانشگاه که اعضای اصلی این کمیه بودند، پیام های خود را از طریق فکس و بعدها از طریق اینترنت انتشار دادند.

چالش اسلام‌گرایانه‌«کمیته دفاع از حقوق مشروع»  (CDLR)، برای حکومت سعودی که به نام اسلام و در اتحاد با علمای وهابی به قدرت رسیده بود و با توسل به همان نمادهای اسلامی، جایگاه خود را حفظ کرده بود، نگران‌کننده بود. این حملات اندیشه ای و نوشتاری، تهدیدی برای تضعیف مشروعیت خاندان سعود بود. لذا حکومت، این کمیته را غیرقانونی خواند و اعضای آن دستگیر شدند. اعضای کمیته دفاع از حقوق مشروع  (CDLR)در لندن به فعالیت خود ادامه دادند و در سال 1996 متفرق شدند.

در سال 1994 پس از دستگیری الحوالی، اولین تظاهرات توده ای اسلام گرایان در شهر بریده در مرکز عربستان به رهبری العوده برگزار شد که در جریان تظاهرات دستگیر شد. برگزاری چنین تظاهراتی حاکی از بروز مشکلات مهم در پایتخت بود. این تظاهرات با سرکوب بیشتر مخالفان همراه شد. مخالفان اعمال غیراسلامی رژیم را محکوم کردند. انتقاد اصلی آنها به حکومت، وجود نیروهای آمریکایی و سایر کشورهای غیر اسلامی در خاک عربستان بود، حضوری که با توجه به نزدیکی آنها به دو شهر مقدس مسلمانان، نه تنها توهین به دین، بلکه صرفاً برای محافظت از رژیم حاکم بود.

در نوامبر 1995 در انفجاری در مرکز فرماندهی یک گروه آمریکایی در ریاض که اعضای گارد ملی عربستان را آموزش می‌دادند، پنج آمریکایی و دو هندی کشته شدند. سه سازمان که تا کنون ناشناس مانده اند مسئولیت این عملیات را بر عهده گرفتند و خواستار خروج نیروهای آمریکایی از پادشاهی عربستان شدند. در حالی که هیچ ارتباط اثبات شده ای بین بمب‌گذاران و رهبران شناخته شده جنبش اسلام‌گرای سعودی وجود نداشت، مقامات سعودی در ماه مِـه 1996 چهار جوان را که در اعترافات تلویزیونی ادعا می‌کردند تحت‌تأثیر CDLR و دیدگاههای اسامه بن لادن سرمایه‌دار اسلام‌گرای سعودی مستقر در افغانستان بوده اند، دستگیر و اعدام کردند. در ژوئن 1996 انفجار مهیبی در یک مجتمع آپارتمانی محل استقرار  پرسنل نیروی هوایی آمریکا به کشته شدن 19 نظامی آمریکایی و مجروح شدن صدها نفر منجر شد. این انفجار نیز لاینحل باقی ماند، اما مقامات آمریکا و عربستان سعودی شیعیان سعودی تحت حمایت ایران را در آن دخیل خواندند.

اسلام گرایان منتقد، فعالانه در خارج از کشور (به ویژه از طریق اینترنت) مبارزه می کردند، اما در طول دهه 1990 اسلام گرایان در داخل پادشاهی جایگاه پایینی داشتند. نشانه‌ها حاکی از آن بود که ولیعهد عبدالله که عملاً پس از سکته مغزی ملک فهد در سال 1995 امور کشور را اداره می‌کرد، به نوعی با رهبران اسلام‌گرا به توافق رسیده، یا به نوعی از آنها مهلت خواسته است. دولت در سال 1999 دستور آزادی الحوالی و العوده را صادر کرد. هر چند شرایط آزادی آنها اعلام نشد، اما پس از آن از انتقاد علنی از خاندان سلطنتی خودداری کردند.

بسیار شوم تر، توسعه شبکه ای در خارج از قلمرو پادشاهی سعودی بود که با بن لادن و القاعده مرتبط بودند. اگرچه هیچ حمله مستقیمی علیه رژیم سعودی در داخل یا خارج از کشور صورت نگرفت، القاعده تعدادی حملات خشونت آمیز علیه اهداف آمریکا در سراسر جهان ترتیب داد. این حملات با حملات تروریستی 11 سپتامبر در سال 2001 به اوج خود رسید که اکثریت شرکت کنندگان آن شهروندان عربستان سعودی بودند.

در نشستی که در مارس 2002 در بیروت برگزار شد، اتحادیه عرب پیشنهاد سعودی ها برای صلح بین اسرائیل و فلسطینی ها را که توسط ولیعهد عبدالله ارائه شده بود، پذیرفت. این طرح با عنوان «اعلامیه بیروت»، به عنوان «راه حل عادلانه مشکل پناهندگان فلسطینی» و به رسمیت شناختن یک کشور فلسطینی به پایتختی بیت المقدس شرقی توسط اسرائیل پیشنهاداتی مبنی بر عادی سازی روابط با کشورهای عربی و تضمین صلح و امنیت در ازای عقب نشینی کامل اسرائیل از سرزمین های اشغال شده پس از جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1967 به اسرائیل ارائه می داد. این پیشنهاد در پس زمینه تشدید خشونت ها در اسرائیل و اراضی اشغالی در بهار 2002 ارائه شد، زمانی که اسرائیل شهرها و مناطق تحت کنترل فلسطینیان در کرانه باختری و نوار غزه را در واکنش به افزایش بمب گذاری های انتحاری و خشونت های ناشی از آن تصرف کرده بود.

در ماه آوریل ولیعهد عبدالله در دیدار با جورج بوش رئیس جمهور آمریکا فهرست هشت ماده ای توافقات پیشنهادی برای صلح فوری در خاورمیانه ارائه کرد. این فهرست شامل پایان دادن به محاصره نظامی اسرائیل در رام الله بود که یاسر عرفات رهبر فلسطین در آن بازداشت شد. معرفی یک نیروی چند ملیتی در منطقه، بازسازی مناطق فلسطینی، انکار خشونت، آغاز گفتگوهای صلح، پایان شهرک سازی اسرائیل و اجرای قطعنامه های سازمان ملل مبنی بر خروج اسرائیل از سرزمین های اشغال شده در طول جنگ 1967 از جمله بلندی های جولان و کرانه باختری از موارد دیگر این فهرست پیشنهادی بود. صائب عریقات وزیر کابینه تشکیلات خودگردان فلسطین، پیشنهاد سعودی را که در بیروت تصویب شد، مهم ترین گام به سوی صلح در بیش از 20 سال گذشته خواند. پس از طرح صلح ولیعهد عبدالله، خشونت در اسرائیل و کرانه باختری و غزه افزایش یافت.

سلطنت ملک عبدالله (15-2005)

در سال 2005 یک انتقال قدرت مسالمت آمیز در عربستان صورت گرفت و با درگذشت ملک فهد در 1 اوت ۲۰۰۵، ولیعهد عبدالله بر تاج و تخت نشست. ملک عبدالله متعاقباً برنامه اصلاحات معتدلی برای برخی چالش های پیش روی عربستان ارائه کرد. اتکای مستمر کشور به درآمدهای نفتی از موجبات نگرانی او بود. از جمله اصلاحات اقتصادی ملک عبدالله؛ کاهش محدود مقررات، سرمایه گذاری خارجی و خصوصی سازی بود. او در ابتدا به دنبال آرام کردن صداهای افراطی اسلام گرا بود که بسیاری از آنها به دنبال پایان دادن به حکومت خاندان سعودی بودند، اما شبح خشونت ضد سعودی و ضد غربی در داخل مرزهای این کشور سبب شد برای اولین بار دستور استفاده از زور را صادر کند. بدین ترتیب سرویس های امنیتی علیه برخی افراط گرایان اقدام کردند.

در همان سال (2005) ملک عبدالله با برگزاری اولین انتخابات شهرداری کشور، بر اساس حق رأی مردان بزرگسال، به درخواست‌ها برای فراگیری سیاسی بیشتر پاسخ داد. عدم اطمینان در مورد جانشینی سلطنت، مورد دیگر نگرانی داخلی بود. در اواخر سال بعد ملک عبدالله قانون جدیدی در اصلاح سیاست های جانشینی کشور صادر کرد. از جمله این تغییرات، ایجاد «کمیسیون بیعت» بود. «کمیسیون بیعت» متشکل از شورایی از شاهزادگان سعودی برای انتخاب ولیعهد و نظارت بر انتقال آرام قدرت بود که قبلاً در اختیار پادشاه بود.

ملک عبدالله در فوریه 2009 مجموعه ای از تغییرات گسترده دولتی را به تصویب رساند که بر نهادهایی از قبیل قوه قضائیه، نیروهای مسلح و وزارتخانه های مختلف تأثیر داشت. از جمله تصمیمات او می توان به جایگزینی افراد ارشد در قوه قضائیه و پلیس مذهبی با نامزدهای معتدل تر و انتصاب معاون اول زن وزیر کشور با مسئولیت نظارت بر تحصیل دختران اشاره کرد. ملک عبدالله در سپتامبر 2011 اعلام کرد در انتخابات 2015 زنان نیز می توانند کاندید شرکت در انتخابات شهرداری ها شوند. او همچنین از انتصاب زنان برای عضویت در «شورای بیعت» خبر داد.

با مرگ سلطان بن عبدالعزیز ولیعهد در اکتبر 2011، مجددا سؤالات و نگرانی ها در باره جانشینی پادشاهی سعودی در آینده مطرح شد. چند روز پس از مرگ سلطان، نایف بن عبدالعزیز وزیر کشور، به عنوان ولیعهد معرفی شد. ولیعهد نایف نیز در ژوئن 2012 درگذشت و برادرش سلمان بن عبدالعزیز جانشین ولیعهد شد. علیرغم تشکیل «شورای بیعت» در سال 2006، مکانیسم های تعیین خط جانشینی فراتر از فرزندان بازمانده ابن سعود که همگی در سنین بالا بودند، همچنان نامشخص باقی ماند.

اگرچه عربستان از قیام های توده ای 2011 که منجر به سرنگونی رژیم های مستقر در تونس، مصر و لیبی شد، در امان ماند، اما تأثیرات تحولات منطقه در داخل کشور احساس می شد. در استان الشرقیه (شرق) بیشترین محل تمرکز شیعیان، هر از چند گاهی تظاهراتی برگزار می شد که توسط مقامات سعودی که معمولاً ناآرامی ها را به ایران نسبت می دادند، به سرعت سرکوب می شد. ملک عبدالله در 23 ژانویه 2015 درگذشت و سلمان جانشین او شد. ملک سلمان در اولین اظهارات خود به عنوان پادشاه متعهد شد به سیاست های سلف خود ادامه دهد.

سلطنت ملک سلمان بن عبدالعزیز و بن سلمان از سال 2015

به سلطنت رسیدن ملک سلمان 79 ساله که از مشکلات سلامتی مزمن رنج می برد، با دیگر نگرانی ها درباره ثبات سلطنت در سال های آینده را افزایش داد. از زمان مرگ ابن سعود در سال 1953 سرنوشت تاج و تخت بین پسران او سپری شده بود. گرچه این نسل کهنسال بودند، اما ملک سلمان آخرین آنها نبود. این واقعیت که ملک سلمان تنها پس از مرگ دو نفر دیگر قبل از او به ولیعهدی رسید، بر نگرانی‌ها می افزود. احتمال مرگ ولیعهد در کوتاه زمان در اثر کهولت سن این نسل، هراس از بروز بحران احتمالی در جانشینی سلطنت را افزایش می داد.

ولیعهد؛ محمد بن نایف

ملک سلمان در مارس 2015 برادرزاده خود محمد بن نایف وزیر کشور را به عنوان ولیعهد منصوب کرد و بدین ترتیب برای نخستین بار یکی از نوادگان بن سعود در ردیف بعدی سلطنت جای گرفت. با این وجود موقعیت محمد بن نایف به زودی توسط محمد بن سلمان (پسر ملک سلمان) معاون ولیعهد و وزیر دفاع تحت الشعاع قرار گرفت. او که زمان به سلطنت رسیدن پدرش 29 سال داشت، مجموعه ای از افراد برجسته داخلی و داخلی را جذب کرد و سرانجام در ژوئن 2017 به عنوان ولیعهد جانشین محمد بن نایف شد.

ولیعهد؛ محمد بن سلمان

محمد بن سلمان قبل از ولایتعهدی، سیاست گذاری فعال بود که بلافاصله پس از به سلطنت رسیدن پدرش، به عنوان وزیر دفاع منصوب شد و به سرعت یک سیاست نظامی تهاجمی در یمن به نام عملیات «طوفان قاطع» را آغاز کرد. در مارس 2015 عربستان سعودی در مداخله نظامی در یمن، ائتلافی متشکل از کشورهای حاشیه خلیج فارس را برای نجات دولت یمن رهبری کرد. عبدربه منصور هادی (رئیس جمهور اسبق) از رهبران حوثی های شورشی از گروه شیعه زیدیه بود که مرکز آنها در شمال یمن است.

در مارس 2015 بمباران شدید هوایی و محاصره دریایی یمن آغاز شد و نیروهای زمینی ائتلاف در ماه آگوست وارد یمن شدند. با وجود گستردگی حملات و برتری تسلیحات نیروهای ائتلاف، بیرون راندن نیروهای حوثی دشوار بود. در شرایطی که نیروهای تحت رهبری عربستان سعودی قادر به وارد آوردن یک ضربه قاطع نبودند، حوثی‌ها از حمایت ایران، رقیب عربستان سعودی برخوردار بودند. بدین ترتیب جنگ وارد بن‌بستی طولانی شد.

تأثیر درگیری بر جمعیت غیرنظامی یمن فاجعه‌ بار بود. بمباران‌ ها موجب کشتار مردم بیگناه، تخریب زیرساخت‌ ها و اختلال در عملیات‌ های بشردوستانه شد و محاصره جریان غذا و دارو را به این کشور قطع کرد. از نظر بسیاری از سعودی ها، مداخله عربستان برای جلوگیری از تسلط گروه تحت حمایت ایران بر یمن، برای مهار نفوذ ایران ضروری بود و به تقویت وجهه محمد بن سلمان کمک کرد.

بن سلمان به عنوان ولیعهد، سیاست خارجی تهاجمی را در منطقه دنبال کرد. بسیاری از این سیاست ها بر مهار نفوذ ایران و تلاش برای تثبیت سلطه عربستان در منطقه متمرکز بود. او ایران را به دلیل تأمین سلاح حوثی‌ها، به «تجاوز نظامی مستقیم» متهم کرد و محاصره قطر را نه تنها به دلیل روابط دوستانه با ایران، بلکه به دلیل حمایت آن از دیگر بازیگران رقیب در منطقه، مانند اخوان المسلمین و حماس رهبری کرد. یکی از گستاخانه‌ترین نمونه‌های سیاست خارجی تهاجمی بن سلمان، تأثیر سعودی بر استعفای ناگهانی سعد الحریری نخست‌وزیر لبنان در سفر به ریاض در نوامبر 2017 بود. سرانجام دولت عربستان پس از فشارهای قابل توجه بین المللی، به سعد الحریری نخست وزیر لبنان اجازه بازگشت به آن کشور را داد. الحریری نیز بلافاصله استعفای خود را پس گرفت.

با کاهش قیمت نفت که موجب بحران مالی فزاینده در پادشاهی سعودی شد، بن سلمان ابتکارات بلندپروازانه ای با هدف تغییر اقتصاد و امور مالی این کشور انجام داد. در سال 2016 قبل از ولایتعهدی، طرح «ویژن 2030» را معرفی کرد. برنامه ای گسترده برای کاهش وابستگی عربستان سعودی به درآمدهای نفتی از طریق تنوع بخشیدن به اقتصاد این کشور و بازتر کردن آن برای سرمایه گذاری خارجی. این طرح شامل برنامه هایی برای فروش 5 درصد از سهام «آرامکو» شرکت ملی نفت عربستان سعودی در بزرگ ترین عرضه اولیه عمومی (IPO) در تاریخ و جذب 100 میلیارد دلار برای این شرکت بود. او همچنین از یک پروژه 500 میلیارد دلاری برای ساخت کلان شهر «نئـوم» خبر داد که به عنوان یک مرکز تجاری و صنعتی نوآورانه در امتداد دریای سرخ پیش بینی شده بود.

در راستای این تلاش ها، دولت با اعلام شماری اصلاحات اجتماعی و صدور ویزای توریستی برای رویدادهای تفریحی مانند کنسرت و رویدادهای ورزشی، ممنوعیت 35 ساله سینماها را لغو کرد. زنان در تلاش برای افزایش مشارکت خود در نیروی کار، آزادی بیشتری یافتند. از جمله این محدودیت‌ها، ممنوعیت رانندگی برای زنان بود. دولت سعودی از ژوئن 2018 صدور گواهینامه رانندگی برای زنان را آغاز کرد. در حالی که برخی از محدودیت‌های زنان ملغی می‌شد، ناظران به افزایش دستگیری افرادی اشاره کردند که به بسیاری از محدودیت‌های باقی‌مانده برای زنان اعتراض داشتند.

قوانین بسیاری از خودمختاری زنان جلوگیری می کرد. در ژانویه 2019 زمانی که یک زن سعودی به نام رهاف محمد برای فرار از کنترل خانواده به کشور دیگری گریخت، وضعیت اسفناک او توجه بین المللی را به سیستم قیمومیت شدید عربستان جلب کرد. سیستمی که زنان سعودی را در هر سنی را ملزم می کند از یک قیم قانونی مرد برای سفر یا تصمیم گیری های مختلف اجازه بگیرند. در سال‌های اخیر استفاده از یک اپلیکیشن تلفن هوشمند، اعطای مجوز از راه دور را برای قیم ها در عربستان سعودی آسان‌تر ‌کرده است، پیشرفتی تکنولوژیکی که به خاطر آسان‌تر کردن انجام کارهای بیشتر برای زنان بدون همراهی مردان، مورد تحسین قرار گرفت. در آگوست 2019 مجموعه ای از احکام به زنان سعودی امکان داد بدون اجازه قیم به خارج از کشور سفر کنند، اسناد خانوادگی و سرپرستی کودکانِ زیر سن قانونی را دریافت کنند و ولادت، ازدواج و طلاق آنها ثبت شود.

دولت برای جلوگیری از چالش‌های سیاسی احتمالی نیز رویکردی اقتدارگرایانه ‌تری اتخاذ کرد. در نوامبر 2017 در یک پاک سازی غافل گیرانه، دهها تن از شاهزادگان، رهبران تجاری و مقامات ارشد به عنوان اقدامات ضد فساد دستگیر و زندانی شدند. از آنجا که افراد بازداشت شده شامل برخی از ثروتمندترین و قدرتمندترین شخصیت های عربستان سعودی بودند، بسیاری از ناظران بر این باورند که هدف واقعی این عملیات، تأمین خواسته های ولیعهد بوده است. بسیاری از بازداشت شدگان تنها پس از واگذاری کنترل بخشی از کسب و کار خود به دولت، یا پرداخت میلیاردها دلار آزاد شدند. در مارس 2018 صدها تن از کارمندان برجسته دولتی در عملیاتی شبیه اواخر 2017 بازداشت شدند. بازداشت شدگان شامل اعضای خانواده سلطنتی نزدیک به تاج و تخت، از جمله احمد برادر کوچک تر ملک سلمان و محمد بن نایف ولیعهد سابق بودند.

با ادامه پاندمی کووید-19 مقامات سعودی اعلام کردند تنها تعداد انگشت شماری از زائران محلی سعودی مجاز به انجام مناسک سالیانه حج در مکه خواهند بود. علاوه بر اهمیت مذهبی و تاریخی چنین محدودیتی، تعلیق گردشگری مذهبی به طور کلی (از جمله عمره) به ویژه برای اقتصاد عربستان سعودی که هر سال به میلیاردها دلار از زائران متکی بود، گران تمام شد. محدودیت ‌ها تا سال 2021 ادامه یافت. البته پس از اتمام مناسک سالیانه حج، تعداد محدودی زائر واکسینه شده از خارج از کشور مجاز به انجام عمره بودند. در سال 2022 اکثر این محدودیت ها لغو شد، اما تعداد زائران تقریباً به نیمی از شمار معمول محدود گردید.

روند سیاسی در عربستان سعودی

مشارکت در روند سیاسی به بخش نسبتاً اندکی از جمعیت این کشور محدود می شود. انتخاباتی برای نهادهای ملی وجود ندارد و احزاب سیاسی غیرقانونی هستند. مشارکت زنان در سیاست به‌ طور سنتی محدود است، اگرچه زنان از سال 2015 اجازه دارند برای کرسی‌های شوراهای شهرداری نامزد شوند.

 قدرت عمدتاً در دست خانواده سلطنتی است و با وجود تغییرات سیاسی – اقتصادی، تفاوت اندکی با سیستم سنتی حکومت قبیله ای دارد. هویت قبیله ای همچنان قوی است و رکن مهمی در کنترل اجتماعی به شمار می رود. علیرغم وجود بوروکراسی دولتی مدرن، نفوذ سیاسی غالباً با وابستگی قبیله ای تعیین می شود. از این رو شیوخ درون قبیله  اقتدار بسیار دارند و در رویدادهای محلی و ملی نیز از نفوذ قابل توجهی برخوردارند.

سلسله مراتب قبیله ای در عربستان بسیار پیچیده است. تعداد انگشت شماری قبایل اصلی بسیار تأثیرگذار و شماری قبایل کوچک و کم نفوذ و وجود دارد. آل سعود گرچه به طور دقیق یک قبیله نیستند، اما از بسیاری جهات مانند یک قبیله رفتار می کنند. خاندان حاکم عمدتاً از طریق مهارت های رزمی و پیوندهای مذهبی خود به قدرت رسیده اند، اما تداوم این هژمون بر این دیدگاه سنتی در جامعه عرب استوار است که رهبران موقعیت های خود را مدیون توانایی خود در اداره امور هستند. همان گونه که شیخ قبیله رهبری قبیله را بر عهده دارد، خاندان سعود نیز با آرام کردن جناح‌های رقیب، ایجاد اجماع گسترده و خفه کردن صداهای مخالفین، بر کشور حکومت می کنند.[6]

در نظام قبیله ای حاکم در این کشور، جانشینی تاج و تخت به طور مستقیم ارثی نیست. اگرچه براساس قانون اساسی حکومت، پادشاه باید پسر یا از نوادگان ابن سعود باشد. به طور سنتی، وارث ظاهری که معاونت نخست وزیر هم با اوست، با اجماع خانواده سلطنتی تعیین می شد، اما از سال 1992 توسط پادشاه منصوب می شود (تأیید خانواده تنها پس از مرگ پادشاه اتفاق می افتد.) در سال 2006 «کمیسیون بیعت»، شورایی متشکل از 35 نفر از اعضای خاندان سلطنتی برای شرکت در انتخاب ولیعهد تشکیل شد. همانطور که در خلع ید ملک سعود در سال 1964 رخ داد، خانواده سلطنتی قادرند با اجماع، پادشاه را از سلطنت خلع کنند.

خاندان سلطنتی برای حفظ کنترل اجتماعی و سیاسی نیز به شدت به رابطه دراز مدت خود با سلسله مراتب مذهبی وهابی متکی است. انتصاب همه کارگزاران اصلی مذهبی که تقریباً منحصراً از علمای وهابی هستند با ولیعهد است و او نیز به نوبه خود توسط آنها حمایت می شود. اکثر تهدیدهای عمده برای وضعیت موجود سیاسی، از جانب جناح های مخالف در جامعه مذهبی و یا از سوی گروههایی است که به نوعی به ارزش های اسلامی متوسل می شوند. بسیاری از این گروهها در خارج از کشور فعالیت دارند و تعدادی نیز در خشونت های سیاسی دست داشته اند.

چارچوب قانون اساسی عربستان سعودی

عربستان هرگز قانون اساسی مکتوب نداشته است، اگرچه پادشاه در سال 1992 سندی به نام «قانون اساسی دولت» (النعام العاصی لی الحکم) صادر کرد که دستورالعمل هایی برای نحوه اداره و تعیین دولت، حقوق و مسئولیت های شهروندان داشت. عربستان سعودی یک پادشاهی است که توسط خاندان سعود (آل سعود) اداره می شود، خانواده ای که موقعیت آن به دلیل روابط نزدیک و حمایت از نهاد مذهبی وهابیت ایجاد شده است. شریعت، منبع اولیه قانون گذاری است، اما اجرای واقعی قانون گذاری و اجرای سیاست، غالباً بر اساس عواملی مانند مصلحت سیاسی، سیاست درونی خاندان حاکم و نفوذ سیاست بین قبیله ای است.

شاه وظایف قانون گذاری، اجرایی و قضایی را با هم ترکیب می کند. او به عنوان نخست وزیر، ریاست شورای وزیران (مجلس الوزرا) را نیز بر عهده دارد. این شورا عهده دار مسئولیت امور اجرایی و اداری مانند سیاست خارجی و داخلی، دفاعی، مالی، بهداشتی و آموزشی است که از طریق چند نهاد جداگانه مدیریت می شود. انتصاب و عزل از شورای وزیران نیز از اختیارات پادشاه است. قانون اساسی دولت در سال 1993 راه را برای تأسیس یک نهاد شبه قانون گذاری جدید به نام «شورای مشورتی» (مجلس الشوراء) شامل جمعی از کارشناسان فنی هموار کرد. کلیه اعضای شورای مشورتی توسط پادشاه منصوب می شوند. تهیه پیش نویس قانون  ارائه آن همراه با شورای وزیران برای تأیید پادشاه از جمله وظایف شورای مشورتی است. اما در نهایت کلیه تصمیمات عمده سیاست، خارج از  دستگاه های رسمی اتخاذ می شود. تصمیمات از طریق اجماع نظری اتخاذ می شود که عمدتاً در خانواده سلطنتی شامل نوادگان متعدد ابن سعود بنیان گذار پادشاهی سعودی است و بسیاری از آنها پست های دولتی حساس دارند. نظرات اعضای مهم علمای دینی، شیوخ قبایل برجسته و سران خانواده های تجاری برجسته نیز مورد توجه قرار می گیرد.

سیاست خارجی عربستان سعودی

عربستان از بدو تولدش تا کنون در بلوک غرب به رهبری بریتانیا و آمریکا  بوده است.

دوره(۱۹۳۲-۱۹۵۳):

در سال 1934 ابن سعود به خاطر اختلافات مرزی، با یمن درگیر جنگ شد. یکی دیگر از دلایل جنگ، حمایت یمن از قیام یک شاهزاده عسیری علیه ابن سعود بود. در یک کارزار هفت هفته ای، سعودی ها پیروز شدند. خصومت ها با «معاهده الطائف» خاتمه یافت و به موجب آن سعودی ها منطقه مورد مناقشه را به دست آوردند. روابط دیپلماتیک با مصر که در سال 1926 به دلیل حادثه ای در سفر حج مکه قطع شد، تا پس از مرگ فواد پادشاه مصر در سال 1936 تمدید نشد.

پس از اعلام بیطرفی عربستان در طول جنگ جهانی دوم (1939-1945)، بریتانیا و آمریکا به خاطر اعلام جنگ سعودی به آلمان در 1945، به این کشور کمک مالی کردند. این امر به پادشاهی اجازه داد به عنوان یکی از اعضای مؤسس وارد سازمان ملل شود. ابن سعود به «اتحادیه عرب» پیوست، اما نقش اصلی در آن ایفا نکرد، زیرا عنصر مذهبی و محافظه کار در عربستان سعودی مخالف همکاری با سایر کشورهای عربی بود. در جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1948، عربستان سعودی تنها با یک گردان به ارتش اعراب کمک کرد.

دوره ۱۹۵۳- ۱۹۷۵:

مرز بین عربستان و عمان هرگز مشخص نشده بود و امکان کشف نفت در این منطقه وجود داشت. در سال 1952 نیروهای عربستان سعودی واحه «البریمی» را اشغال کردند که بریتانیا آن را متعلق به عمان و امارت ابوظبی می دانست. عمان و ابوظبی تحت الحمایه  بریتانیا بودند. در ژوئیه 1954 دولت‌های بریتانیا و عربستان موافقت کردند این اختلاف را به دادگاه داوری ارسال کنند. در سپتامبر 1955 دادگاه داوری در ژنو تشکیل شد، اما مذاکرات شکست خورد و نیروهای بریتانیایی از عمان و ابوظبی مجدداً واحه را اشغال کردند. در جریان بحران سوئز در 1956 عربستان سعودی روابط خود را با بریتانیا قطع کرد. روابط دوکشور تا 1963 برقرار نشد. در سپتامبر 1961 به دنبال ادعای حاکمیت عراق بر کویت، عربستان سعودی در پاسخ به درخواست حاکم خود، نیروهای خود را به کویت فرستاد.

از زمان جنگ جهانی دوم، آمریکا به تأثیرگذارترین قدرت خارجی در عربستان سعودی تبدیل شد. منافع آمریکا معطوف به صنعت نفت بود که متعلق به شرکت های آمریکایی بود. در سال 1960 عربستان سعودی به تأسیس سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) کمک کرد. سعودی ها در جنگ سرد با اتحاد جماهیر شوروی از ایالات متحده حمایت کردند، اما با حمایت آمریکا از اسرائیل مخالفت کردند.

به قدرت رسیدن جمال عبدالناصر رئیس جمهور ملی گرای پان عرب مصر، روابط عربستان با مصر تیره شد. مصر مکرراً نظام سلطنتی سعودی را آماج حملات تبلیغاتی خود قرار می داد. هنگامی که نیروهای مصر در سال 1962 به یمن شمالی اعزام شدند، تنش بین عربستان و مصر تشدید شد. سعودی ها به سلطنت طلبان یمن علیه جمهوری یمنِ مورد حمایت مصر کمک می کردند. در نهایت ملک فیصل با کمک مالی به مصر موافقت کرد، مشروط بر اینکه ناصر نیروهای خود را از یمن خارج کند.

ملک فیصل رهبر بزرگ ترین دولت محافظه کار عربی، مرتباً نسبت به خطر نفوذ کمونیست ها در کشورهای عربی و مسلمان هشدار می داد. در نتیجه کمک آمریکا به اسرائیل در طول جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1973 سعودی ها و سایر تولیدکنندگان نفت عرب، تحریم کوتاه مدت نفت را سازمان دهی کردند و قیمت نفت در سراسر جهان چهار برابر شد. دولت عربستان در سال 1973 مالکیت مستقیم یک چهارم عملیات نفت خام آرامکو را به دست آورد. در نهایت سعودی ها به کنترل کامل شرکت و مالکیت منابع اصلی اقتصادی خود دست یافتند.

سیاست خارجی پس از پایان جنگ خلیج فارس (1982-2005)

عربستان به کشورهایی که نیروی نظامی آنها عراق را شکست داده بودند و به ویژه به آمریکا بدهی بزرگی دارد. پادشاهی سعودی این بدهی را تا حدی با خرید مقادیر زیادی تسلیحات از شرکت‌های آمریکایی و با حمایت از روند صلح بین اسرائیل و فلسطینی‌ها به رهبری آمریکا پرداخت کرد. با این حال پس از جنگ خلیج فارس، پادشاهی سعودی در پی ایجاد روابط نزدیک تر با دیگر قدرت های منطقه، به ویژه ایران بود.

عربستان با متقاعد کردن سوریه برای شرکت در «کنفرانس مادرید» در اکتبر 1991  (گفتگوهای صلح پس از جنگ در منطقه) در مذاکرات صلح اسرائیل و فلسطین نقش پشت پرده را ایفا کرد. عربستان در این کنفرانس به عنوان ناظر حضور داشت و در تلاش برای تضعیف موضع سوریه در برابر اسرائیل فعال بود که چندان مفید نبود. پس از امضای «توافقنامه اسلو» بین اسرائیل و سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) در سال 1993، دولت سعودی بر خشم خود از یاسر عرفات رئیس سازمان آزادی بخش فلسطین به دلیل حمایت از عراق در طول جنگ خلیج فارس غلبه کرد و مبالغ هنگفتی برای حمایت از توسعه سازمان آزادیبخش فلسطین متعهد شد. سعودی ها با تشویق آمریکا، «شورای همکاری خلیج فارس» (GCC) را رهبری کردند تا شرکت هایی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم با اسرائیل تجارت می کردند، از تحریم طولانی مدت اتحادیه عرب خارج شوند.

در شرایطی که ظاهراً عراق توسط جنگ خلیج فارس تنبیه شده بود، نگرانی‌های عربستان در مورد امنیت منطقه به سمت ایران معطوف شد که از زمان انقلاب اسلامی ظاهراً به دنبال صدور انقلاب به سایر کشورهای منطقه با جمعیت قابل توجه شیعه، مانند عراق، لبنان، بحرین و عربستان سعودی بود. در مخالفت شدید با ایران، دولت سعودی از سیاست آمریکا برای «محدودیت دوگانه» (یعنی منزوی کردن ایران و عراق) پیروی کرد که در آن ایالات متحده در پی نشان دادن  ایران به عنوان یک کشور سرکشِ حامی تروریسم نشان داده می شد.

احساس تعهد عربستان نسبت به آمریکا برای حمایت از آن کشور در طول جنگ، تا سال 1996 کاهش یافته بود. رهبران عربستان به ویژه ملک عبدالله توسعه روابط نزدیک تر با ایران را آغاز کردند. ظاهراً ارزیابی ملک عبدالله که مایل بود بین سیاست‌های خود و سیاست‌های غرب گرای ملک فهد فاصله بیندازد، این بود که آمریکا علیرغم ضدیت با ایران، به حمایت از خاندان سعود ادامه خواهد داد، از این رو توجه خود را به بهبود روابط منطقه ‌ای معطوف کرد. به زودی مقامات بلندپایه ایران و عربستان دیدار کردند و رهبران دو کشور در چند زمینه با یکدیگر همکاری نمودند. پادشاهی سعودی چندین اختلاف مرزی طولانی مدت را نیز حل و فصل کرد که از جمله می توان به تغییرات چشمگیر مرز آن کشور با یمن اشاره کرد.

بزرگ ترین مانع در روابط آمریکا و عربستان، از داخل پادشاهی سعودی بود.(شهروندان سعودی شرکت کننده در حملات 11 سپتامبر و سایر اقدامات تروریستی علیه آمریکا). به تصور بسیاری از آمریکایی ها، خاندان سلطنتی از طریق روابط طولانی مدت و نزدیک با فرقه وهابی، زمینه رشد گروههای شبه نظامی مانند القاعده را فراهم نموده و پس از این حملات برای جلوگیری از جنایات آینده کمک چندانی به ردیابی شبه نظامیان نکرد. این دیدگاه زمانی تقویت شد که در سال 2003 دولت عربستان از حمایت یا شرکت در جنگ عراق (بین نیروهای تحت رهبری آمریکا  و عراق) خودداری کرد، اقدامی که برخی آن را تلاشی از سوی خاندان سلطنتی برای آرام کردن رادیکال‌های اسلام‌گرای پادشاهی می‌دانستند. در همان سال مقامات سعودی و دولت آمریکا توافق کردند کلیه نیروهای نظامی ایالات متحده از خاک عربستان خارج شوند. در دسامبر 2005 عربستان سعودی رسماً به سازمان تجارت جهانی پیوست.

روابط ایران و عربستان سعودی در دهه اول قرن 21 پس از بهبود در دهه 1990 به وخامت گرایید. برکناری رژیم صدام دشمن عربستان و ایران در سال 2003، عرصه جدیدی برای رقابت دو کشور گشود. با توجه به اکثریت قابل توجه شیعیان عراق، سعودی ها نگران بودند دولت منتخب عراق، متحد طبیعی ایران باشد. مقامات سعودی همچنین ابراز نگرانی کردند برنامه انرژی هسته‌ای ایران، تلاش برای تولید سلاح هسته‌ای را پنهان کند.

اعتراضات مردمی سال 2011 علیه بسیاری از دولت های ریشه دار خاورمیانه موسوم به «بهار عربی»، سیاست خارجی عربستان را با چالش های جدیدی مواجه کرد. دولت سعودی به دنبال استفاده از ثروت و نفوذ خود برای مهار تغییرات انقلابی بود. در سال 2011 اعزام نیروهای شورای همکاری خلیج فارس به بحرین، به سرکوب اعتراضات گسترده در آن کشور منجر شد. سعودی برای حمایت از پادشاهی های اردن، مراکش و عمان در رویارویی با تظاهرات، به این کشورها کمک های مالی نمود، اما از شورش‌ علیه حکومت‌های بشار اسد در سوریه و معمر قذافی در لیبی حمایت کرد.

دوره ملک عبدالله (۲۰۰۵-۲۰۱۵)

عربستان در روابط خارجی، با استفاده از منابع مالی، دیپلماتیک و نظامی در صدد محدود کردن اثرات خیزش‌های انقلابی در کشورهای همسایه و حفظ وضعیت موجود منطقه بود. عربستان و امارات متحده عربی در 2011 برای سرکوب قیام به رهبری اکثریت شیعیان، نیرویی متشکل از 1500 سرباز برای کمک به خاندان سلطنتی و دولت تحت سلطه بحرین به این جزیره اعزام کردند. در این دوره عربستان به مصر وام داد و با حمایت از کودتای نظامی 2014 که دولت منتخب مُرسی به رهبری اخوان المسلمین را با دولتی به رهبری عبدالفتاح السیسی (یک افسر نظامی) جایگزین کرد، از دولت جدید حمایت مالی نمود. روابط عربستان با ایران نیز در دوره ملک عبدالله بهبود یافت.

سیاست خارجی ملک سلمان و بن سلمان (۲۰۱۵-۲۰۲۱)      

در سال 2015 عربستان قوی‌ترین مداخله نظامی خود در یک بحران منطقه‌ای را انجام داد و یک نیروی ائتلافی را در حملات هوایی علیه حوثی ها در یمن با هدف حمایت از دولت عبدربه منصور هادی رهبری کرد. حملات هوایی نتیجه قاطعی نداشت و مداخله ای که به تصور برنامه‌ریزان نظامی سعودی طی چند ماه به نتیجه می رسید، به کارزاری چند ساله انجامید. این حملات طولانی مدت هزینه سنگینی برای یمن به همراه داشت. حملات هوایی غالباً سبب کشتار غیرنظامیان و اختلال در خدمات حیاتی شد و به طور چشمگیری بر وخامت وضعیت انسانی در یمن افزودد. عدم تمایل عربستان به تعدیل تاکتیک های خود، انتقاد و محکومیت بین المللی را برانگیخت. براساس گزارش هیئتی از کارشناسان سازمان ملل به شورای امنیت در سال 2016، برخی اقدامات عربستان در یمن ممکن است به جنایات جنگی تبدیل شده باشد.

یمن در چنگال شدیدترین بحران خود در سال‌های اخیر است. جنگ داخلی با مداخله اعراب و غرب به سرعت تشدید شد و منجر به کشته شدن هزاران نفر و گرسنگی میلیون ها نفر شد. مردم یمن که از یک اقتصاد فروپاشیده رنج می برند، با انتخاب ناامیدکننده ای بین شورشیان حوثی متحد با رئیس جمهور سابق صالح از یک طرف و دولت شناخته شده بین المللی تحت حمایت ائتلاف به رهبری عربستان سعودی و تسلیحات غربی از سوی دیگر روبرو هستند. مبارزه برای قدرت در فقیرترین کشور اما از نظر استراتژیک حیاتی جهان عرب پیامدهای جدی برای منطقه و فراتر از آن دارد. در حالی که عربستان سعودی و متحدانش بیم دارند که تسلط حوثی ها عبور آزاد نفت از تنگه باب المندب را تهدید کند، دولت های غربی از افزایش حملات القاعده در غیاب حکومت مؤثر بیم دارند. »هلن لکنر» در کتاب «یمن در بحران: خودکامگی، نئولیبرالیسم و فروپاشی یک دولت»[7] ریشه‌های درگیری‌های اجتماعی و سیاسی را که بقای دولت و مردم یمن را تهدید می‌کند، آشکار می‌کند. او فساد رژیم استبدادی تحت حمایت آمریکا و عربستان و همچنین شکست آن در رسیدگی به فقر ملی و برنامه ریزی اقتصادی عادلانه برای جمعیت رو به رشد یمن را فاش می کند.

سرکوب مخالفان در اواخر سال 2018 مورد توجه بین المللی قرار گرفت. پس از آن که کانادا خواستار آزادی مخالفان سیاسی زندانی شد، عربستان کانادا را به نقض حاکمیت خود متهم کرد، سفیر خود را فراخواند و هرگونه تجارت جدید با این کشور را متوقف کرد. در اکتبر ۲۰۱۸ مشخص شد مقامات سعودی قتل فراقانونی جمال خاشقجی، روزنامه‌نگار برجسته و منتقد تبعیدی دولت را که زمانی مشاور خاندان سلطنتی بود، در کنسولگری عربستان در استانبول هماهنگ کرده‌اند. پس از تکذیب های اولیه از سوی دولت سعودی، با افزایش شواهد، اعتراضات بین المللی افزایش یافت. قتل خاشقجی به ویژه برای جامعه بین المللی نگران کننده بود، زیرا در خاک خارجی علیه فردی در تبعید انجام شده بود. این حادثه چهره محمد بن سلمان را در خارج از کشور به عنوان یک اصلاح طلب در هم شکست و توجه او را به سرکوب بیشتر مخالفان جلب کرد.

با رسوایی قتل خاشقچی، روابط سعودی با بسیاری از شرکت‌های بین‌المللی و نهادهای سیاسی تیره شد. بن سلمان در فوریه 2019 سفرهای بلندپایه ‌ای به کشورهای جنوب آسیا و چین آغاز کرد. او در پاکستان و هند که به طور فزاینده‌ای به سرمایه ‌گذاری عربستان وابسته اند، مورد استقبال گرم قرار گرفت. در چین بزرگ ترین شریک تجاری عربستان سعودی، دو کشور با 35 توافقنامه اقتصادی به ارزش 28 میلیارد دلار موافقت کردند. بسیاری از ناظران بر این باور بودند که این سفر یک هفته‌ای برای خنثی کردن انتقادات بین‌المللی با نشان دادن سیاست‌مداری محمد بن سلمان طراحی شده است.

در اواسط سال 2019 در بحبوحه بن بست ادامه دار جنگ یمن، حملات حوثی ها در شمال یمن به داخل عربستان سعودی به نحو فزاینده ای افزایش یافت. هر دو طرف با موشک و پهباد به چندین هدف از جمله فرودگاه غیرنظامی در ابها و پایگاه هوایی نظامی در عسیر و همچنین اهداف مربوط به تولید نفت و خدمات عمومی حمله کردند. در 14 سپتامبر 2019 تأسیسات اصلی فرآوری نفت عربستان در ابقیق و خریس مورد اصابت یک سری حملات پهبادی قرار گرفت و نیمی از تولید نفت این کشور موقتاً متوقف شد. حوثی‌ها مسئولیت این حملات را بر عهده گرفتند، حملاتی که مؤثرتر و دورتر از حملات قبلی آنها بود. با این وجود صنعت نفت عربستان به سرعت بهبود یافت و در مارس 2020 روسیه را درگیر جنگ قیمت کرد و بازار را با نفت خود در تلاش برای گسترش سهم خود در بازار پر کرد. دو کشور در مورد چگونگی واکنش به کاهش ناگهانی تقاضای جهانی برای نفت به دلیل پاندمی کووید-19 که درآمد و سهم بازار هر دو کشور را تهدید می‌کرد، اختلاف نظر داشتند. توافق کاهش تولید در اواسط آوریل حاصل شد، اما تقاضا (و در نتیجه درآمد دولت عربستان) ماهها پایین بود و عربستان را مجبور کرد برای جبران بخشی از کسری بودجه خود، اقدامات ریاضتی اتخاذ کند.[8]

روابط عربستان سعودی و ایران

 روابط عربستان با ایران در دوره پهلوی و جمهوری اسلامی دارای فراز و نشیب های بسیار بوده است. دو کشور رقیب منطقه ای هستند. پس از انقلاب روابط عربستان و ایران به تدریج به تیرگی گرایید. عربستان در دوره حمله عراق به ایران، از صدام حمایت کرد،  اما پس از جنگ دو چهره قدرتمند از هر دو کشور اولین تلاش‌ها را برای ایجاد روابط بهتر آغاز کردند؛ ملک عبدالله و آیت الله هاشمی رفسنجانی.

در دوره جمهوری اسلامی، از آیت الله هاشمی رفسنجانی به عنوان معمار اولیه روابط دو کشور یاد می‌شود، اما گرم‌ ترین دوران روابط بین دو کشور به زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی باز می گردد. در آن دوران (1376) امیر عبدالله برای شرکت در اجلاس «کنفرانس سران کشورهای اسلامی» به ایران سفر کرد و پس از آن رئیس جمهور ایران نیز برای یک سفر رسمی عازم عربستان شد. ملک عبداله در سفر به ایران با رهبر معظم انقلاب و سرلشکر رحیم صفوی دیدار داشت.

دیدار رهبر ایران و ملک عبدالله در تهران

سیدمحمد خاتمی پس از پایان دوره ریاست جمهوری خود نیز به عربستان سعودی دعوت شد. روابط دو کشور در دوره ریاست جمهوری او بهبود چشمگیری داشت.

آیت الله هاشمی رفسنجانی و ملک عبدالله روابط گرمی داشتند. این ارتباط پس از پایان دوره ریاست جمهوری آیت الله هاشمی همچنان ادامه یافت. در سال ۱۳۸۷ زمانی که با به قدرت رسیدن احمدی‌نژاد، روابط ایران و با عربستان سعودی بار دیگر به سمت تیرگی می‌رفت، ملک عبدالله از آیت الله هاشمی رفسنجانی برای شرکت در «کنفرانس بین‌المللی گفتگوهای اسلامی» در عربستان دعوت کرد. استقبال از آیت الله هاشمی در این سفر در سطحی صورت گرفت که از او به عنوان میهمان ویژه کنفرانس یاد شد. بازدید او از باغ فدک یک اتفاق تاریخی به شمار می‌ رود. روابط دو کشور مجدداً در دوره ملک سلمان تیره شد. عربستان در مورد نفوذ ایران در عراق، لبنان، یمن و سوریه با ایران اختلاف نظر دارد و شدیداً مخالف سیاست برنامه هسته ای ایران است. لابی عربستان در آمریکا علیه ایران بسیار فعال است.

دیدار سعود الفیصل وزیر خارجه عربستان سعودی با آیت الله خامنه ای در ۲۲خرداد ۱۳۸۵ نشان دهنده اهمیت و اهتمام ایران برای داشتن روابط حسنه با عربستان است. زیرا رهبر ایران معمولا به وزرای خارجه به طور مستقل وقت ملاقات نمی دهند. «رهبر ایران در این دیدار، با تشکر از پیام پادشاه عربستان تأکید کردند: همکاری و روابط گسترده‌ جمهوری اسلامی ایران و عربستان علاوه بر این‌که در بر دارنده‌ منافع کوتاه ‌مدت و بلند ‌مدت برای دو کشور است، برای جهان اسلام نیز بسیار مفید خواهد بود. ایران و عربستان باید در جهت پایه‌گذاری یک همکاری راهبردی برای حل مسائل مختلف جهان اسلام و تلاش برای اتحاد مسلمانان گام بردارند.» [9] 

حسین صادقی سفیر اسبق ایران در عربستان و کارشناس عالیرتبه روابط ایران و عربستان، در رابطه با قطع رابطه سعودی با ایران  پس از اعدام شیخ نمری و حمله نیروهای تندور به سفارت عربستان در تهران و کنسولگری عربستان در مشهد در دوره ریاست جمهوری حسن روحانی، در مصاحبه با روزنامه اعتماد مطالب مفصلی بیان کرده است: «اشتباهی که در ایران صورت گرفت؛ تعرض به سفارت پادشاهي عربستان سعودي در تهران و سركنسولگري آن در مشهد بود. تعرض توسط افرادي كه تمايل ندارم وارد جزئيات آن شوم و البته امنيتي كه تأمين نشد. پي آمدهاي اين حركت در چند عرصه ضربات بسيار مهلكي به اعتبار سياسي ايران، مردم، فرهنگ و تمدن ايراني وارد كرد. در واقع اين تعرض، بهترين و بزرگ‌ ترين خدمتي بود كه مي‌شد در اين مقطع زماني به عربستان سعودي كرد. نيروهايي كه اقدام به اين حركت كردند در زمين عربستان سعودي بازي كردند. اقدامي كه عربستان سعودي با اعدام شيخ نمر انجام داد، جامعه جهاني را به واكنش واداشت، اما با حركتي كه در ايران انجام شد همه نگاه‌ها به سمت ما چرخيد و ايران محكوم شد. علاوه بر اين آن اقدام هم به تمدن و فرهنگ ايراني و هم به جمهوري اسلامي، آرمان‌ها و ارزش‌هاي انقلاب آسيب رساند. پي آمدهاي اين اتفاق بسيار منفي بود و همان‌ گونه كه آن طرف يك اقدام اشتباه انجام داد، اين طرف هم دلواپسان نتيجه بازي را به نفع عربستان تغيير دادند. در واقع عده‌اي براي آن كه به سياست‌هاي دولت تدبير و اميد آسیب برسانند، اقداماتی براي تخريب چهره اين دولت انجام مي ‌دهند. دولت يازدهم دولتي است كه برجام را به فرجام رسانده و گام بعدي اين است كه بتوانيم مناسبات خود را با ساير كشورها به خصوص كشورهاي همسايه و به ويژه عربستان سعودي وارد مرحله نويني كنيم. با اين تعرض، آسيبي به اين مرحله از مسئوليت‌ هاي دولت رسيد كه جبران آن بسيار سخت است. تلقي من اين است كه عربستان سعودي تصميم به قطع رابطه را از پيش اتخاذ كرده بود. دلايل بسياري براي اتخاذ چنين تصميمي از سوي رياض وجود دارد. تلاش‌ هاي بسياري از جانب ام براي ممانعت از بروز اين مشكلات در رابطه دوجانبه صورت گرفت. رئيس جمهور دولت نهم و دهم پنج بار به عربستان سعودي سفر كرد، اما هیچ بازديدي از سوي عربستاني ‌ها صورت نگرفت. من در ديدار با مقامات عربستان سعودي اين مساله را مرتب تكرار مي‌كردم كه شما بايد به ايران سفر كنيد. از منظر عرف ديپلماتيك هم نوبت عربستان سعودي بود كه مقامي از اين كشور به تهران سفر كند.»[10] اما مقامات برجسته سیاسی عربستان در این دوران به ایران نیامدند.

بحران های دیپلماتیک عربستان سعودی

تجاوز نظامی به یمن(۲۰۱۵-۲۰۲۲) و قتل جمال خاشقچی روزنامه نگار مشهور سعودی در کنسولگری عربستان در استانبول در ۲ اکتبر ۲۰۱۸، موجب وارد آمدن آسیب جدی به اعتبار بین المللی عربستان گردید. این اقدامات با محکومیت اروپا، سازمان ملل و جامعه جهانی مواجه شد. واحد نظارت مرکز حقوق بشر در مورد تجاوزات سعودی در یمن با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد:

تا ماه اول سال ۲۰۲۱ تعداد ۱۶ هزار و ۹۷۸ شهروند یمنی بر اثر حملات زمینی، هوایی و دریایی ائتلاف سعودی کشته شده‌اند که 3 هزار و ۷۹۰ نفر آنها کودک و ۲ هزار و ۳۸۱ نفر زن هستند. این مرکز تعداد مجروحان جنگ تحمیل ائتلاف سعودی را ۲۶ هزار و ۲۰۳ نفر اعلام کرد که چهار هزار و ۸۹ نفر آنها کودک و ۲ هزار و ۷۸۰ نفر زن هستند. همچنین ۹ هزار و ۱۳۵ مرکز و تأسیسات زیربنایی این کشور در طی مدت یاد شده بر اثر حملات نیروهای ائتلاف به رهبری عربستان تخریب شده و آسیب دیده‌ است. این تجاوز موجب تخریب و خسارت ۱۵ فرودگاه، ۱۶ بندر، ۳۰۴ ایستگاه برق و ژنراتور و ۵۳۷ شبکه و ایستگاه ارتباطی برق شده ‌است. در پی حملات هوایی متجاوزان ۲ هزار و ۹۸ مخزن و شبکه آب و یک هزار و ۹۶۵ تأسیسات دولتی و ۲ هزار و ۲۰۰ جاده و پل از سوی ائتلاف متجاوز سعودی در یمن هدف قرار گرفته و تخریب شده‌ است.

در نتیجه این تجاوز ۵۶۵ هزار و ۹۷۳ منزل مسکونی شهروندان غیر نظامی و همچنین ۵۷۶ هزار و ۵۲۸ مرکز خدماتی در یمن تخریب و یا دچار خسارت‌ شده است. همچنین در این مدت بر اثر حملات نیروهای متجاوز ائتلاف ۱۷۶ دانشگاه، یک هزار و ۳۷۵ مسجد، ۳۶۵ مرکز گردشگری و ۳۸۹ بیمارستان و مراکز درمانی تخریب شده‌ یا خسارت دیده‌اند. در پی این حملات یک هزار و ۹۵ مدرسه و مرکز آموزشی، ۶ هزار و ۷۳۲ چاه و زمین کشاورزی، ۱۳۲ مکان ورزشی، ۲۴۴ سایت باستانی و ۴۷ مرکز رسانه‌ای به‌طور عمد از سوی ائتلاف متجاوز سعودی هدف قرار گرفته و تخریب شده‌است.[11] جنگ خسارات بار یمن (۲۰۱۵-۲۰۲۲) بزرگ ترین شکست دیپلماتیک و نظامی عربستان در سال های اخیر بوده است.

نیروی نظامی عربستان سعودی

براساس گزارش «رتبه بندی قدرت نظامی»[12] گلوبال فایر پاور؛ در سال ۲۰۲۲ عربستان سعودی ششمین قدرت نظامی پس از پاکستان، مصر، ترکیه، ایران و اندونزی در جهان اسلام و بیستمین قدرت نظامی جهان است.[13] نیروهای مسلح عربستان سعودی (القُوّات المُسَلَّحَة المَلکیَّة السُّعُودیَّة) متشکل از پنج قسمت نیروی زمینی ، نیروی هوایی ، نیروی دریایی، نیروی پدافند هوایی و نیروی استراتژیک موشکی سلطنتی سعودی است.

قدرت اصلی نظامی عربستان نیروی هوایی آن (۸۹۷ فروند) است. در سال ۲۰۲۲ بودجه نظامی عربستان ۴۶ میلیارد دلار بوده است. این بودجه نظامی در صدر بودجه نظامی همه کشورهای اسلامی است. در حالی که بودجه نظامی ایران ۵ میلیارد دلار بوده است. نیروهای مسلح عربستان سعودی با هزینه حدود ۲۵ درصد از بودجه سالیانه کشور (حدود ۶۹ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۸) بعد از آمریکا و چین، پر هزینه ترین ارتش دنیا است.

عربستان سعودی و آمریکا از نزدیک در مورد مسائل دفاعی و امنیتی مشورت می کنند. آمریکا و بریتانیا تأمین کنندگان اصلی تسلیحات این کشورند و آموزش و سایر پشتیبانی ها را برای دفاع از پادشاهی ارائه می دهند. این حمایت ها پس از جنگ خلیج فارس و ادامه ناسازگاری عراق در برابر فشار فزاینده آمریکا و مجامع بین المللی برای خلع سلاح وضوح بیشتری یافت.

در عربستان سعودی خدمت سربازی داوطلبانه است. ارتش حدود سه پنجم کل نیروی نظامی را تشکیل می دهد. این کشور به‌ ویژه پس از جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1967، مدرن‌ سازی سریعی را تجربه کرد. نیروی هوایی تا دهه 1970 عمدتاً توسط بریتانیا تجهیز می شد، اما از آن زمان  تا اکنون(2022) هواپیماهای جنگی مورد نیاز خود را ازآمریکا خریداری می کند و در حال حاضر یکی از مجهزترین نیروهای منطقه خاورمیانه است که صدها هواپیمای جنگی با کارایی بالا دارد.

نیروی زمینی عربستان دارای تعداد زیادی تانک جنگی پیشرفته است. (۱۰۶۲عدد / سال ۲۰۲۲). افسران ارتش در آکادمی نظامی ملک عبدالعزیز در شمال ریاض آموزش می بینند. پایگاههای هوایی اصلی در ریاض، ظهران، حفار الباطین (بخشی از شهر نظامی ملک خالد) در نزدیکی مرز عراق و کویت، تبوک در شمال غربی نزدیک اردن و خمیس مشیط در جنوب غربی نزدیک یمن هستند. هر سه سرویس ارتش، نیروی زمینی، نیروی هوایی و نیروی دریایی؛ توسط وزیر دفاع که معاون دوم نخست وزیر نیز هست، هدایت می شوند.

پاتریوت سامانه دفاع هوایی موشکی در عربستان

نیروی پدافند هوایی سلطنتی سعودی مجهز به سیستم های پیشرفته آمریکایی است. نیروی پدافند هوایی سلطنتی سعودی (قوات الدفاع الجوي الملكي السعوديَ) چهارمین شاخه نیروهای مسلح سلطنتی سعودی است. مقر این نیرو در ریاض دارای تأسیسات زیرزمینی فرماندهی سیستم رادار و پدافند هوایی است. نیروی پدافند هوایی دارای ۱۷ رادار دوربرد سه بعدی آرایه فازی لاکهید مارتین AN/FPS-117 ۶ رادار جستجوی هوایی سه بعدی نورثروپ گرومن  AN/TPS-43 سامانه ضدموشکی تاد، سامانه دفاع هوایی ۲۳ MIM  هاوک اصلاح شده و سامانه دفاع هوایی ۱۰۴MIM  پاتریوت است.

گارد ملی که تقریباً همان نیروی نظامی ارتش را داراست، اساساً یک نیروی امنیتی داخلی است که از نیروهای عادی برای دفاع ملی پشتیبانی می کند. یکی از وظایف اصلی گارد ملی در زمان صلح، حفاظت میادین نفتی کشور است. گارد ملی به طور مستقل اداره می شود و فرمانده آن به ولیعهد گزارش می دهد. نیروهای مسلح از پرسنل خارج نشین در پست های پشتیبانی و آموزشی استفاده می کنند.

عربستان دارای چندین ارگان امنیتی داخلی از جمله گارد ساحلی، نیروی مرزی و یک نیروی پلیس ملی متمرکز است. کلیه این سازمان‌ ها به وزارت کشور گزارش می‌ دهند که بر دستگاههای اطلاعاتی و ضدجاسوسی کشور نیز نظارت دارد. تعامل پلیس با غیرنظامیان (به ‌ویژه با خارجی ‌ها) اغلب سنگین توصیف شده است. یک نیروی پلیس مذهبی وابسته به کمیته ترویج فضیلت و پیشگیری از منکر نیز وجود دارد که به عنوان موطوعون (the Muṭaw Waʿūn) (در عامیانه، موطوعین) شناخته می شود. این نیروها با لباس شخصی فعالیت دارند و احکام اسلامی مانند حصول اطمینان از پوشش مناسب زنان، بسته شدن مغازه ها هنگام نماز و روزه گرفتن در ماه رمضان را کنترل می کنند. اِعمال تنبیه بدنیِ فی البداهه برای تخلفات جزییِ پذیرفته شده، از جمله وظایف آنهاست.

گلوبال فایر پاور قدرت نظامی عربستان و ایران را با توجه به توانایی های متعدد مقایسه کرده است.[14] بر اساس جمع بندی این گزارش، عربستان قدرت ششم جهان اسلام و ایران قدرت سوم جهان اسلام است. عربستان قدرت بیستم و ایران قدرت چهاردهم نظامی جهان است.[15] ارتش عربستان از ضعف بهره برداری از تجهیزات نظامی آمریکایی برخوردار است. دو نمونۀ «جنگ یمن» و «خسارت آرامکو» حاکی از این ضعف بنیادی است. ارتش مجهز عربستان علیرغم حملات گسترده هوایی با هواپیما های پیشرفته آمریکایی به یمن از سال ۲۰۱۵، از انصارالله یمن شکست خورد.

سیستم پیشرفته آمریکایی پدافند هوایی عربستان در مقابل حملات هوایی به آرامکو در ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۹ موفق عمل نکرد. این حمله به گفته حوثی‌ها بوسیله ده پهپاد مهاجم صورت گرفت. به خاطر آسیب های ناشی از این حمله، تولید نفت عربستان سعودی که حدود ۵ درصد از نفت جهانی را تأمین می‌کند، تقریباً به نصف رسید. شبه نظامیان حوثی یمن بارها اهدافی را در خاک عربستان سعودی با موشک یا پهباد هدف قرار داده اند.[16]

اقتصاد عربستان سعودی

در دهه های 1970 و 1980 اقتصاد عربستان با درآمدهای هنگفت حاصل از صادرات نفت رونق گرفت. برخلاف بسیاری از کشورهای در حال توسعه، عربستان سعودی سرمایه فراوان داشت و پروژه‌های توسعه‌ای گسترده ای این کشور توسعه نیافته را به یک کشور مدرن تبدیل کرد. تعداد زیادی کارگر خارجی برای انجام پایین ‌ترین وظایف و کارهای فنی استخدام می‌شوند. عربستان از نظر درآمد سرانه و تولید ناخالص داخلی (GDP)  در شمار بالاترین‌ها کشورهای (جز غرب) قرار دارد.

توسعه اقتصادی بلندمدت سعودی از طریق مجموعه ای از برنامه های پنج ساله هدایت شده است. دو برنامه پنج ساله اول (1­970-1975 و 1976-1980) تسهیلات اساسی در حمل و نقل و ارتباطات کشور ایجاد کرد. برنامه های بعدی شامل افزایش تولید مواد غذایی داخلی، بهبود آموزش، آموزش حرفه ای و خدمات بهداشتی و بهبود بیشتر مسیرهای ارتباطی بین مناطق مختلف کشور با هدف تنوع بخشیدن به اقتصاد بود، اما رونق اقتصادی بدون هزینه نبود. با رکود قیمت جهانی نفت در دهه 1990، سیاست دولت برای تشویق ایجاد خانواده گسترده تر در کشور، منجر به افزایش قابل توجه جمعیت شد. تولید ناخالص داخلی سرانه کاهش یافت و نیروی کار جوان و تحصیل کرده پادشاهی برای نخستین بار با نرخ بالای بیکاری و بیکاری مواجه شد. با این وجود با افزایش مجدد بهای نفت، این روندها معکوس شد. علاوه بر این برنامه‌های پنج ساله به منظور افزایش سهم بنگاههای خصوصی در اقتصاد، با هدف کاهش وابستگی به صادرات نفت و ایجاد شغل طراحی شده بود.

کشاورزی عربستان سعودی

پادشاهی سعودی در بدو تأسیس، وارث اقتصاد ساده و قبیله ای عربستان شد. بسیاری از مردم عشایر بودند و به پرورش شتر و گوسفند و بز اشتغال داشتند. تولیدات کشاورزی نیز بومی و معیشتی بود. برنامه‌های توسعه‌ای پادشاهی سعودی توجه ویژه‌ای به تولید مواد غذایی داخلی داشت و دولت یارانه‌ ها و مشوق‌ های سخاوتمندانه ‌ای به بخش کشاورزی اختصاص داد. کشاورزی اکنون تنها بخش کوچکی از تولید ناخالص داخلی عربستان را تشکیل می دهد و نسبت قابل مقایسه ای از نیروی کار را به کار می گیرد.

کمتر از 2 درصد از کل زمین های کشور برای محصولات زراعی استفاده می شود. از زمین های زیر کشت، حدود نیمی به کشت دیم  (بیشتر در اسیر)، دو پنجم به محصولات درختی و بقیه به کشت آبی اختصاص دارد. بیشتر مناطق آبی (مانند ریاض و القصیم و نزدیک الحفوف در استان الشرقیه) از آب زیرزمینی استفاده می کنند. این کشور در تولید گندم، تخم مرغ و شیر و سایر کالاها به خودکفایی دست یافته، اگرچه هنوز بخش عمده ای از نیازهای غذایی کشور از طریق واردات تأمین  می شود. کشت گندم در اولویت اول است و پس از آن سورگوم و جو کشت می شود. خرما، خربزه، گوجه فرنگی، سیب زمینی، خیار، کدو تنبل و کدو نیز از محصولات مهم کشاورزی سعودی است.

دو محدودیت عمده در کشت؛ ضعف تأمین آب و خاک ضعیف است. سدهای بتونی و خاکی عمدتاً در جنوب غربی برای ذخیره آب جهت آبیاری و وسیله ای برای کنترل سیل ساخته شده است. توسعه کشاورزی در مناطق آبی قابل توجه است، در حالی که وسعت زمین های اختصاص یافته به کشت دیم کاهش یافته است. منابع قابل توجهی از آب قنات کشف شده در مناطق مرکزی و شرقی کشور نیز به کشاورزی اختصاص یافته است. البته این سفره های زیرزمینی به سختی تجدید می شوند.

منابع زیرزمینی عربستان سعودی   

نفت

اقتصاد عربستان سعودی تحت سلطه نفت و صنایع وابسته به آن است. عربستان از نظر ذخایر نفت، با حدود یک پنجم ذخایر شناخته شده جهان، در رتبه اول بین المللی قرار دارد. ذخایر نفتی در شرق، جنوب از عراق و کویت تا ربع الخالی و زیر آب های خلیج فارس واقع شده است. کشف نفت، سبب تغییر کلی وضعیت اقتصادی عربستان شد. در اوایل سال 1923 ابن سعود امتیاز اکتشاف نفت را به یک شرکت انگلیسی داد، اما این امتیاز مورد بهره برداری قرار نگرفت. نفت در سال 1938 کشف شد، اما جنگ جهانی دوم فعالیت های تولید نفت را تا پایان آن محدود کرد. پالایشگاه راس تانورا در سال 1945 افتتاح شد و پاسخ به تقاضای فزاینده پس از جنگ، سبب توسعه سریع صنعت نفت شد.

در سال 1951 شرکت نفتی عربستان سعودی (آرامکو) اولین میدان دریایی را در خاورمیانه در رأس الصفانیه در جنوب منطقه بیطرف سابق عربستان سعودی و کویت کشف کرد. نفت در سال 1953 در این منطقه کشف شد. گوار در جنوب ظهران و غرب الحفوف در شمار بزرگ ترین میادین نفتی جهان قرار دارند. اولین بخش میدان نفتی الغوار در عین دار در 1948 کشف شد. اکتشافات فشرده ربع الخالی در 1950 آغاز شد. میادین نفتی سرانجام نیز در دهه 1970 در این منطقه کشف شد.

آرامکو در سال 1950 «خط لوله ترانس عربی» (Tapline) را به بهره برداری رساند که از القیصومه در عربستان سعودی در سراسر اردن و سوریه تا پایانه مدیترانه در صیدا در لبنان ادامه داشت. این خط در طول دهه 1970 به صورت پراکنده در حال بهره برداری بود و در سال 1983 فعالیت خود را فراتر از تامین یک پالایشگاه در اردن متوقف کرد. در سال 1981 «پترولاین» که برای حمل نفت خام ساخته شده بود، از الجبیل در خلیج فارس تا ینبع در دریای سرخ تکمیل شد و سبب کاهش عمده مسافت با اروپا شد و دریانوردی از طریق خلیج و تنگه هرمز را از بین برد. «پترولاین» توسط سازمان نفت و مواد معدنی عمومی (پترومین)، یک شرکت دولتی ساخته شد. آرامکو به موازات پترولاین، خط لوله‌ای برای انتقال مایعات گاز طبیعی ساخت که در سال 1981 به ینبع رسید. عربستان در طول دهه 1970 و اوایل دهه 80 به تدریج مالکیت کامل آرامکو را به دست آورد. از سال 1984 آرامکو با اولین رئیس سعودی (رئیس جمهور) اداره می شود. این شرکت در 1988 به «آرامکو عربستان» تغییر نام داد.

سایر منابع زیرزمینی

نقشه‌برداری زمین‌شناسی سپر پرکامبرین در غرب عربستان وجود ذخایر طلا، نقره، مس، روی، سرب، آهن، تیتانیوم، پیریت، منیزیت، پلاتین و کادمیوم را نشان داده است. دولت با هدف تنوع بخشیدن به پایه های اقتصادی کشور سیاست اکتشاف و تولید را  اتخاذ کرده است. منابع غیرفلزی مانند سنگ آهک، سیلیس، گچ و فسفریت نیز کشف شده است.

کمبود آب یک مشکل همیشگی پادشاهی سعودی بوده است. عربستان بزرگترین برنامه نمک زدایی واحد در جهان دارد که اکثر نیازهای داخلی و صنعتی این کشور را برآورده می کند. سفره های آب زیر زمینی میزان محدودی آب آشامیدنی فراهم می کنند و انرژی زیادی برای ساخت سدهایی برای ذخیره آب و توسعه کارخانه های بازیافت آب صرف می شود.

پادشاهی سعودی به نحو فزاینده ای متکی به نیروی برق است. تولید برق از دهه 1970 به سرعت رشد کرد. تولید برق در ابتدا بسیار غیرمتمرکز بود، اما در نیمه دوم قرن بیستم تحت کنترل دولت به تدریج متمرکز شد. در سال 2000 تولید برق تحت یک شرکت واحد در تلاش برای توسعه یک شبکه ملی جامع تجمیع شد. اکثر ژنراتورها با گاز طبیعی و سوخت دیزل کار می کنند.

تولیدات صنعتی

بخش تولید از 1976 با هدف تنوع بخشیدن به اقتصاد شرکت صنایع پایه (Sabic) تأسیس شد و گسترش بسیار یافت. هدف اولیه این طرح، گسترش پتانسیل تولید بخش های اقتصاد مرتبط با نفت بود. از آن زمان به بعد بسیاری از تولیدکنندگان با سابیک شامل فولاد نورد، پتروشیمی، کود، لوله، سیم و کابل مسی، مونتاژ کامیون، تبرید، پلاستیک، محصولات آلومینیومی، محصولات فلزی و سیمان مرتبط اند. شرکت های کوچک شامل نانوایی، چاپ و تولید مبلمان نیز فعال اند.

دارایی، مالیه و سرمایه گذاری

در سال 1952 آژانس پولی عربستان سعودی (ساما) به عنوان مرجع مرکزی پول و بانک داری پادشاهی سعودی تأسیس شد. این آژانس بانک های تجاری، توسعه ای و سایر مؤسسات مالی عربستان را تنظیم می کند و وظیفه آن شامل انتشار، تنظیم و تثبیت ارزش پول ملی (ریال) است. این آژانس به عنوان بانکدار برای دولت و مدیریت ذخایر خارجی و سرمایه گذاری ایفای نقش می کند و به عنوان یک مؤسسه اسلامی غیرانتفاعی است. طبق قوانین اسلامی، بانک ها نمی توانند سود دریافت کنند، اما برای اعطای وام کارمزد می گیرند و برای سپرده ها کارمزد می پردازند. عرضه پول و سرعت تجارت، تحت سلطه فعالیت اقتصادی دولت است، اما دولت به نحو فزاینده ای از گسترش بخش خصوصی حمایت می کند.

تعدادی بانک تجاری در این کشور فعالیت دارند که برخی از آنها سرمایه گذاری مشترک بین شهروندان سعودی و بانک های خارجی است. مانند سایر شرکت‌ها، بانک‌هایی که در این کشور تجارت می‌کنند به یک شریک سعودی نیاز دارند. مقررات بانکی کاملاً به شیوه سنتی اجرا نمی شود و بانک های خصوصی در تفسیر مقررات بانکداری اسلامی، انعطاف و خلاقیت دارند. علاوه بر این علیرغم فراگیر شدن بانک‌ها در کشور، تعداد بسیاری از شهروندان و مهاجران همچنان به خاطر سهولت کار و ناشناس بودن صرافی‌ها، برای تبادلات مالی خود به آنها اعتماد می کنند.

تجارت

صادرات عربستان متکی به فرآورده های نفتی است. عمده واردات این کشور ماشین آلات و تجهیزات حمل و نقل، مواد غذایی، حیوانات، مواد شیمیایی و محصولات شیمیایی است. آمریکا، چین و ژاپن شرکای تجاری اصلی عربستان هستند امارات متحده عربی منبع قابل توجهی برای واردات این کشور است.

 

 

خدمات

بخش خدمات در نیمه دوم قرن بیستم با هجوم درآمد حاصل از فروش نفت و به دلیل سطوح بالای مخارج دولتی رشد چشمگیری داشت. تقریباً سه پنجم کارگران در مشاغل مرتبط با خدمات از جمله مدیریت مدنی، دفاع، عمده فروشی، خرده فروشی، گردشگری و مهمان نوازی مشغول به کارند. این بخش‌های اقتصادی تقریباً یک چهارم تولید ناخالص داخلی را تشکیل می‌دهند.

صنعت مهمان نوازی به طور سنتی تنها در شهرهای مقدس مکه و مدینه و اطراف آن با تعداد بی شمار زائران بسیار قوی است. در دهه 1960 تعداد قابل توجهی از مهاجران (برخی با افراد تحت تکفل خود) به کشور وارد شدند و امکاناتی برای رفع نیازهای آنها پدید آمد. در اواخر قرن بیستم دولت با ساخت تعدادی استراحتگاه ساحلی و تسهیل شرایط ویزا برای مسافران و مهاجران، بسیار فعال بود. با این حال گردشگری غیرمرتبط با مراسم مذهبی، بخش بسیار کوچکی از تولید ناخالص داخلی را تشکیل می دهد.

کار و مالیات

پادشاهی سعودی به طور سنتی همواره بر شمار کثیری کارگر خارجی متکی بوده که تقریباً سه چهارم نیروی کار این کشور را تشکیل می دهند و اکثر آنها کارگران غیر ماهر یا نیمه ماهر از سایر کشورهای خاورمیانه و جنوب آسیا هستند، در حالی که غربی ‌ها و به ‌ویژه آمریکایی ‌ها در موقعیت‌های دارای مهارت بالا اشتغال دارند. کارگران در عربستان سعودی از حقوق قانونی کمی برخوردارند و اجازه سازمان دهی و حق اعتصاب ندارند.

رشد سریع جمعیت از اواخر قرن بیستم، تعداد بومی‌های سعودی را در بازار کار افزایش داده است. در آغاز دهه 1990 دولت با تشویق سیاست «سعودی‌سازی» (کارفرمایان ملزم به استخدام کارگران مهاجر کمتری شدند) به افزایش شهروندان متقاضی کار کشور پاسخ داد، اما به نظر می‌رسید جوانان تحصیل‌کرده سعودی تمایلی به اشتغال در مواردی که به‌طور سنتی توسط مهاجران انجام می شده، ندارند. از این رو پست های دیگری برای آنها در نظر گرفته شد. شهروندان زن به طور سنتی فرصت های شغلی محدودی برای کار در خارج از خانه دارند و بیشتر مشاغل به مردان محدود می شود. بسیاری از زنان خارجی به عنوان خدمتکاران خانگی استخدام می شوند.

تقریباً دو سوم درآمدهای دولت از صادرات نفت به دست می آید. درآمدهای باقیمانده از طریق تعرفه‌ها، هزینه‌های صدور مجوز، درآمدهای حاصل از سرمایه‌گذاری‌های دولتی و مالیات بر مصرف تأمین می ‌شود. شرکت‌ های خارجی ملزم به پرداخت مالیات بر درآمد هستند و شرکت‌هایی که کارگران خارجی بیشتری نسبت به اتباع سعودی استخدام ‌کنند، باید برای هر کارگر خارجی هزینه ‌ای بپردازند، اما اغلب در هر دو مورد از معافیت‌ برخوردار می‌ شوند. شهروندان سعودی ملزم به پرداخت زکات هستند، مالیات واجب مسلمانان که برای کمک به افراد ضعیف جامعه از آن استفاده می شود. این کشور در سال 2017 بر محصولات تنباکو و نوشیدنی های شیرین مالیات غیر مستقیم اعمال کرد. در سال 2018 با هماهنگی سایر کشورهای خلیج فارس، مالیات بر ارزش افزوده 5 درصدی به اکثر کالاها و خدمات اختصاص یافت که در جولای 2020 به 15 درصد افزایش یافت تا بخشی از درآمدهای از دست رفته ناشی از کاهش شدید قیمت نفت در آن سال جایگزین شود.

حمل و نقل و مخابرات

جاده های عربستان همگی آسفالت هستند و اتومبیل یک وسیله رایج حمل و نقل است. تاکسی ها در اکثر شهرهای بزرگ فعال اند. زنان تا ژوئن 2018 (عمده طول تاریخ عربستان) مجاز به رانندگی نبودند. در سال 1967 نخستین ارتباط جاده ای ساحل به ساحل از الدمام در خلیج تا جده در دریای سرخ از طریق ریاض افتتاح شد که شامل یک فرود دیدنی از دره غربی از الطائف به مکه است. گذرگاهی که در سال 1986 افتتاح شد، پادشاهی سعودی را به کشور جزیره ای بحرین متصل می کند. خط آهنی که از الحفوف می گذرد، ریاض و الدمام را به هم اتصال می دهد.

ظرفیت بندرگاههای این کشور به شدت افزایش یافته است. جده، ینبع، حبه و جیزان در دریای سرخ و الدمام و الجبیل در خلیج بنادر عمده باربری هستند. این کشور فرودگاههای متعدد دارد. خط هوایی ملی، خط هوایی عربستان سعودی (سعودی سابق، تأسیس 1945) خدمات داخلی و بین المللی ارائه می دهد. فرودگاههای بین المللی اصلی در ظهران، ریاض و جده هستند.

فرهنگ

محیط فرهنگی عربستان، عربی – وهابی است. برای حفظ موقعیت دینی خالص کشور، بسیاری از مقرارت فقه وهابی اجرا می شود. به عنوان مثال مشروبات الکلی ممنوع است. در دهه 1980 تئاتر و نمایش عمومی فیلم ممنوع شد. در سال 2018 به عنوان بخشی از مجموعه اصلاحات اقتصادی – اجتماعی که توسط ولیعهد محمد بن سلمان اجرا شد، ممنوعیت سینما لغو شد. سعودی‌های تحصیل‌کرده از مسائل جهان عرب، جهان اسلام و به طور کلی جهان به خوبی آگاهند، اما به اظهار نظر عمومی در حیطه مسائل داخلی کشور تشویق نمی‌شود. هیچ سازمانی مانند احزاب سیاسی یا اتحادیه های کارگری برای ارائه تریبون های عمومی وجود ندارد.

زندگی روزمره و آداب و رسوم اجتماعی

جمعیت عربستان سعودی به طور سنتی از عشایر، روستائیان و مردم شهری تشکیل شده است. در این سه گانه، اصل بر خویشاوندی پدری است. اصل خویشاوندی در جامعه سعودی فراگیر است و خانواده گسترده، یک واحد اجتماعی قوی است. روستاها مراکز خدمات محلی را تشکیل می‌دهند و اعضایی بیش از یک وابستگی قبیله‌ای را در خود جای می دهند، اگرچه ممکن است یک گروه غالب باشد. شهرها به صورت قبیله ای سازمان دهی نشده اند، اما اهمیت وابستگی خویشاوندی همچنان پا بر جاست و امور محلی معمولاً تحت سلطه چند خانواده اداره می شود. قشربندی اجتماعی به وضوح در شهرها نسبت به سایر نقاط توسعه یافته است. قبل از نمودار شدن اثرات نفت بر اقتصاد کشور، موقعیت افراد بر اساس نسب و شغل بود. اما با توسعه صنعت نفت، ثروت و موقعیت مادی ارزش اجتماعی بیشتر یافت. فن آوری و صنعت جدید، یک گروه اقتصادی از تکنوکرات ها با درآمد متوسط ​​رو به رشد ایجاد کرده که به طور فزاینده ای از شکاف روزافزون بین خانواده های حاکم و سایر مردم آگاهند. این امر به نارضایتی و در برخی موارد بروز ناآرامی های مدنی منجر شده است.

اکثر سعودی‌ها لباس سنتی می پوشند که برای مردان شامل یک پیراهن بلند (تا مچ بالا) به نام تاوب (Thawb) (یا دِشداشه) است که معمولاً از پنبه سفید است. سرپوش سنتی کفیه (The Kaffiyeh) یا غطره ( Ghuṭrah) پارچه پهنی است که توسط بندی از موی شتر به نام اعقال تا شده، در جای خود ثابت می ماند. لباس قدیم زنانه شامل تاوب و شلوار گشادی به نام سیروال است. زنان باید در انظار عمومی کاملاً محجبه باشند، با جامه سیاه بلندی به نام عبایه و پارچه ای برای سر و نقابی برای پوشاندن صورت. لباس زنان بادیه نشین غالباً آراسته است و به طور سنتی با جواهرات نقره ای دست ساز زینت شده است.

غذاهای رایج در این کشور شبیه سایر کشورهای حاشیه خلیج فارس است. البته فرهنگ های ترکی، ایرانی و آفریقایی بر ذائقه آنها اثر گذاشته است. آداب و رسوم غذایی اسلامی به دقت رعایت می شود. به عنوان مثال گوشت خوک مصرف نمی‌شود، از شراب پرهیز می‌شود و حیوانات باید به شیوه‌ معینی ذبح شوند. یک غذای متشکل از یک بره شکم پر، معروف به «خوزی» غذای سنتی مورد علاقه همگان است. کباب ها نیز مانند شاوِرما (شورمه)، غذای ترشی شده گوشت بره، گوشت گوسفند یا مرغ ​​کبابی به عنوان پیش غذا یا ساندویچ محبوب اند. شبیه سایر کشورهای حاشیه خلیج فارس، مخبوس یک غذای برنجی با ماهی یا میگو، بسیار محبوب است. نان مسطح و بدون خمیرمایه و تقریباً انواع میوه های تازه جزء اصلی هر وعده غذایی است. خرمای تازه در همه جا یافت می شود. قهوه که به سبک ترکی قوی و داغ سرو می شود، نوشیدنی سنتی سعودی است.

بر اساس تفسیر وهابی از اسلام، تنها دو عید مذهبی (عید فطر و عید قربان) در این کشور به رسمیت شناخته می شود. برگزاری جشن برای سایر اعیاد اسلامی مانند میلاد پیامبر (ص) تنها زمانی تحمل می شود که در مقیاس کوچک در سطح محلی باشد، در غیر این صورت به عنوان بدعتی خطرناک محکوم است. به استثنای 22 فوریه و 23 سپتامبر که به ترتیب جشن تأسیس خاندان آل سعود و اتحاد پادشاهی سعودی؛ برگزاری علنی اعیاد مذهبی غیراسلامی ممنوع است.

هنر

از قرن 18 به بعد، نگرش سختگیرانه مذهبی وهابی به حیطه هنر نیز سرایت کرد. با ظهور صنعت نفت، تأثیرات خارجی از قبیل سبک مسکن، مبلمان و لباس غربی مورد توجه قرار گرفت و صنعتگران محلی در رقابت با کالاهای وارداتی قرار گرفتند. موسیقی عربی و رقص همواره بخشی از زندگی ملت عربستان بوده است. موسیقی بومی در انواع مختلف، عموماً با شعر همراه است و به صورت جمعی خوانده می شود. سازها عبارتند از ربابه و انواع مختلف سازهای کوبه ای مانند طبل (طبل) و طار. محبوب‌ترین رقص‌ بومی، رقص رزمی به نام «عرضه» شامل صف‌هایی از مردان است که غالباً مسلح با شمشیر یا تفنگ، با ضرب طبل و تنبور انجام می شود.

شعر بومی بادیه نشینان معروف به «نباتی» بسیار محبوب است. این شعر شباهت هایی به قصیده کلاسیک دارد و زادگاه سنتی آن  مناطق مرکزی و شرقی کشور است. بسیاری از استادان بزرگ شعر عربی پیش از اسلام، در منطقه ای که اکنون عربستان نامیده می‌شود زندگی می‌کردند. دو سبک قصیده و نبطی در شعر مشهور است.  شعر نبطی به زبان عامیانه سروده شده و از کیفیت موسیقیایی قوی برخوردار است.

هنرهای تجسمی تحت تسلط طرح های هندسی، گل، انتزاعی و خوشنویسی هستند. تنوع زیادی در معماری سنتی دیده نمی شود و شامل برخی طرح‌های تزئینی روی درها و پنجره‌ها و استفاده گسترده از دیوارهای خرطومی است. موج تغییراتی که از دهه 1960 آغاز شد، معماری را نیز تحت تأثیر قرار داد و نقوش خطی واضح در ساختمان های اداری و مسکونی رایج شد. ترمینال های فرودگاههای جده و ریاض گواهی بر ماندگاری و ارزش سبک های سنتی است.

مؤسسات فرهنگی

«کتابخانه ملی ملک فهد» (تأسیس 1968) و «موزه ملی» (تأسیس 1978) در ریاض واقع شده است. تعدادی کتابخانه و موزه کوچک تر نیز در شهرهای بزرگ وجود دارد. در سال 1972 «انجمن هنر و فرهنگ» برای هماهنگی و حمایت از هنرهای سنتی عرب تأسیس شد. «بنیاد ملک فیصل» (1976) از برنامه های ادبی، آموزشی و فرهنگی حمایت می کند. در جشنواره سالانه میراث و فرهنگی «جینادیریه» (Jinādiriyyah) هزاران نفر در نزدیکی ریاض گرد هم می آیند و در سرگرمی های سنتی مانند شتردَوانی، هنر و صنایع دستی و آواز و رقص سنتی شرکت می کنند.

دانشگاه

دانشگاههای متعدد در رشته های مختلف در عربستان تأسیس شده است. ۴ دانشگاه برجسته کشور عبارتند از:

  1. دانشگاه ملک عبدالعزیز: این دانشگاه در سال ۱۹۶۷ به عنوان دانشگاه خصوصی توسط گروهی از تجار تأسیس شد. در سال ۱۹۷۴ ملک فیصل دانشگاه مذکور را یک دانشگاه دولتی تحت نظارت شورای آموزشی کشور اعلام کرد.

۲. دانشگاه علم و صنعت ملک عبدالله: این دانشگاه در سال ۲۰۰۹ در نزدیکی جده تأسیس شده‌ و اولین مرکز آموزشی در عربستان است که به‌ طور مساوی دختران و پسران را می‌پذیرد. این دانشگاه در ساحل دریای سرخ، یکی از سریع‌ترین ابررایانه‌های جهان را دارد. در ساخت و الگوبرداری آموزشی این دانشگاه، از کمک های دانشگاههای استنفورد، برکلی و تگزاس استفاده شده ‌است. دولت سعودی مبلغ ۱۰ میلیارد دلار وقف دانشگاه ملک عبدالله کرده ‌است.

۳. دانشگاه شاهزاده محمد بن فهد: این دانشگاه در اوایل قرن ۲۱ توسط شاهزاده محمد بن فهد‌ فرماندار وقت استان شرقی عربستان تأسیس شد و هدف آن فراهم آوردن فرصت‌های آموزش عالی برای جامعه محلی و منطقه‌ای استان شرقی عربستان بود. این دانشگاه خصوصی با همکاری کنسرسیوم آموزش بین‌الملل تگزاس ساخته شد.

­

۴. دانشگاه نفت و مواد معدنی ملک فهد: دانشگاه (KFUPM) که با هدف ارائه آموزش عالی در زمینه نفت و مواد معدنی(دو مورد از بزرگترین منابع طبیعی عربستان) تأسیس شد از ۱۹۶۳ دانشجو پذیرفت و در حال حاضر بیش از ۸ هزار دانشجو دارد که منعکس کننده رشد سریع اقتصادی و فنی عربستان است.[17]

رسانه و نشر

چندین روزنامه روزانه و هفتگی به زبان عربی و انگلیسی در عربستان منتشر می شود. اگرچه روزنامه ها و نشریات عمدتاً خصوصی هستند، سردبیران اغلب خودسانسوری می کنند. انتقاد از دولت و خانواده سلطنتی ناپسند است و در مواردی روزنامه نگاران به دلیل اظهاراتی که به عنوان ضد حکومت یا علیه مذهب تلقی می شود، اخراج شده اند. دولت یارانه قابل توجهی به صنعت نشر از جمله مطبوعات دوره ای و دانشگاهی می دهد.

پخش برنامه های رادیو و تلویزیون توسط وزارت اطلاعات کنترل می شود. برنامه ‌های رادیویی در 1948 آغاز شد و اولین ایستگاه تلویزیونی در سال 1965 تأسیس شد. همه برنامه‌ها توسط دولت اداره می‌شوند و برنامه‌ها بر امور مذهبی و فرهنگی، اخبار و سایر موضوعاتی که توسط دولت آموزشی تلقی می‌شوند، تمرکز دارند. خدمات رادیویی و تلویزیونی مانند خدمات تلفن به طور گسترده در دسترس همگان هستند. دولت منابع قابل توجهی برای به روز رسانی و گسترش زیرساخت های مخابراتی کشور سرمایه گذاری کرده و بخش بزرگی از شبکه تلفن دیجیتالی شده است. خدمات تلفن همراه گسترده است و امکان دسترسی به اینترنت در تمام مراکز عمده جمعیتی فراهم است.

موج تغییرات هنری بن سلمان

محمد بن سلمان ولیهد طی سال های اخیر برای ایجاد فضای باز هنری در عربستان تلاش بسیار داشته که اجرای کنسرت و نمایش فیلم های خارجی دو نمونه بارز آن هستند.

اجرای کنسرت توسط ماریا کری و نیکی میناژ مشهور به «ملکه رپ» از آخرین نمونه‌های باز شدن فضای سرگرمی در عربستان سعودی است. ماریا کری خواننده و نلی خواننده رپ نیز به دلیل قبول دعوت پادشاهی سعودی مورد انتقادهای فراوانی قرار گرفته بودند.[18]

شعار جشنواره سینمایی عربستان؛ «امواج تغییر» است که حاکی از تغییرات در جامعه تحت حاکمیت پادشاهی سعودی است. در جشنواره جهانی فیلم «دریای سرخ» در شهر جده که در ۲۰۲۱ اولین دوره آن برگزار شد، صدها مهمان خارجی بود تا جشن بزرگی برای سینما باشد؛ در جامعه ای که تا چهار سال قبل حتی یک تالار سینما نداشت. در حال حاضر عربستان صاحب صدها پرده سینماست و به یکی از بزرگ ترین بازارهای فروش فیلم در خاورمیانه بدل شده است. سعودی در سال جاری با جشنواره «دریای سرخ» صاحب یکی از بزرگ ترین جشنواره های سینمایی خاورمیانه و احتمالاً پر هزینه ترین آنها شد، جشنواره ای که صدها هزار دلار به تولید فیلم های عربی کمک کرد و در اولین دوره با نمایش 27 فیلم بلند و کوتاه از سعودی همه را متحیر کرد. در این جشنواره 170 فیلم کوتاه و بلند از ۶۷ کشور جهان در بخش های جداگانه نمایش داده شد که 16 فیلم در بخش مسابقه حضور یافت. در اولین دوره این جشنواره، سه فیلم از سینمای ایران به نمایش درآمد و فیلم های «جاده خاکی» اولین ساخته پناه پناهی و «قهرمان» ساخته اصغر فرهادی برنده جایزه این جشنواره شدند.[19]

۵ شهریور ۱۴۰۱ – لندن

Bibliography

Bowen, Wayne H. The History of Saudi Arabia, London, The Greenwood Histories of the Modern Nations, The second edition, 2014.

Determann, Jörg. Historiography in Saudi Arabia: Globalization and the State in the Middle East, 2013.

Elliott House, Karen. On Saudi Arabia: Its People, Past, Religion, Fault Lines–And Future, London, Vintage, 2013.

Halliday, Fred, Arabia Without Sultans, London, Saqi, 2001.

Kostiner, Joseph. The Making of Saudi Arabia, 1916–1936: From Chieftaincy to Monarchical State,1993.

Lacey, Robert. Inside the Kingdom Paperback, London, Arrow, 2010.

Parker, Chad H. Making the Desert Modern: Americans, Arabs, and Oil on the Saudi Frontier, 1933–1973 (U of Massachusetts Press, 2015.

al-Rasheed, M. A History of Saudi Arabia, 2nd ed. 2010.

Vassiliev, A. The History of Saudi Arabia, 2013.

Vassiliev, Alexei, King Faisal, Personality, Faith and Times, London, Saqi, 2015.

Wynbrandt, James. A Brief History of Saudi Arabia, , New York, Infobase Publishing, 2014.

منابع اینترنتی

https://www.britannica.com/

The Encyclopedia of the Nations:

https://www.nationsencyclopedia.com/

https://www.imf.org/en/Countries

https://data.tuik.gov.tr/

https://peace-ipsc.org/fa/

https://countryeconomy.com

http://www.ipis.ir/

http://www.iiwfs.com/

https://www.globalfirepower.com

https://www.theglobaleconomy.com

https://www.worldbank.org/en/country

[1] https://www.worldometers.info/world-population/saudi-arabia-population/ Retrieved  25 August 2022.

[2] Alexei Vassiliev,  King Faisal, Personality, Faith and Times, London, Saqi, 2015.

[3] U.S. Pres. George H.W. Bush eating Thanksgiving dinner with troops in Saudi Arabia during Operation Desert Shield, 1990.

[4] Salidor Christoffel Coetzee ,The Eye of the Storm, Singapore, Partridge, 2021. P, 55. :“A system based on elections is not consistent with our Islamic creed, which [approves of] government by consultation [shūrā].”

[5] the “Memorandum of Exhortation,”

[6] https://www.britannica.com/place/Saudi-Arabia/Government-and-society

[7] Lackner, Helen,  Yemen in Crisis: Autocracy, Neo-Liberalism and the Disintegration of a State, London, Sqi. 2017.

[8] https://www.britannica.com/place/Saudi-Arabia/Crown-Prince-Mohammed-bin-Salman

[9] https://khl.ink/f/1387

[10] https://pe.annabaa.org/political/1034

[11] https://irna.ir/xjBkgP

[12] Military Strength Ranking

[13] https://www.globalfirepower.com/countries-listing.php

[14] https://www.globalfirepower.com/countries-comparison-detail.php?country1=iran&country2=saudi-arabia

[15] https://www.globalfirepower.com/countries-listing.php

[16] «حوثی‌ها: با ۱۰ پهپاد به تأسیسات نفتی آرامکو عربستان حمله کردیم»یورونیوز. ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۹. ویزیت سایت: ۲۷ اوت۲۰۲۲.

[17] isna.ir/xdKkLM   

[18] https://www.bbc.com/persian/world-48863760

[19] https://www.bbc.com/persian/arts-59662375 . Retrieved  25 August 2022.

مطالب مرتبط