مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

استراتژی ایجاد دشمن و بزرگنمایی ایران به عنوان تهدید در سند امنیت ملی آمریکا

اشتراک

رضا ستوده

 کارشناس روابط بین الملل

 مرکز بین المللی مطالعات صلح IPSC 

مقدمه

  منطقه خاورمیانه به دلیل اهمیت های ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک همواره جغرافیایی مستعد برای استعمار و سیاست های نفوذ طلبی کشورهای قدرتمند در طول تاریخ بوده است.آمریکا بعد از حادثه یازده سپتامبر تلاش کرد به منطقه خاورمیانه نفوذ کند و خود را به عنوان کنشگری تاثیر گذار و هژمون در این منطقه معرفی کند. اما این کشور برای اینکه بتواند به حضور خود در این منطقه مشروعیت ببخشد و آن را توجیه  کند به دلایلی همچون تامین امنیت انرژی، مقابله با تروریسم، ایجاد ثبات و صلح در این منطقه مدعی شده است. ساخت تهدید و دشمن در مناطق مختلف جهان یکی از مهم ترین مولفه هایی است که در سند امنیت ملی آمریکا مورد تاکید قرار گرفته است و در سیاست خارجی این کشور استفاده می شود. یکی از مهمترین دلایلی که آمریکا سعی کرده است از آن برای توجیه حضور خود و همراه کردن کشورهای منطقه استفاده کند، معرفی کردن ایران به عنوان یک تهدید و دشمن برای خود،ثبات و امنیت خاورمیانه می باشد. هدف این نوشتار پاسخ به این پرسش می باشد که استراتژی ایجاد تهدید و دشمن از جانب آمریکا چگونه می باشد و چرا چنین سیاستی را بر علیه جمهوری اسلامی ایران اتخاذ کرده است.

بررسی سند امنیت ملی آمریکا

  سند فعلی امنیت ملی آمریکا به بررسی و ارائه سیاست هایی برای بازگشت این کشور به هژمون جهانی می پردازد. در این سند تشریح می کند برای اینکه آمریکا سیاست های خود را در راستای تحقق اهداف کلان که همان بازگشت اقتدار گذشته این کشور است، باید سه مولفه مهم از نوع توان سیاسی برای نفوذ مستمر و تاثیر گذار و همچنین توانایی روند سازی در مناطق مختلف، افزایش توان اقتصادی و ایجاد وابستگی سایر کشورها و همچنین استفاده از قدرت نرم برای پیشبرد اهداف ملی آمریکا را به عنوان ابزار هایی مهم در سیاست خارجی مورد استفاده قرار گیرد. پس در نهایت با توجه به اهداف سیاسی-امنیتی، اقتصادی و نرم ذکر شده، این سند به استراتژی ایجاد تهدید و دشمن در سیاست خارجی آمریکا می پردازد و توضیح می دهد برای اینکه این کشور در مناطق مختلف جهان در راستای نیل و حفظ منافع خود حضور فعال داشته باشد،بایستی در مناطق مورد نظر به ایجاد تهدید و دشمن روی بیاورد و در نتیجه حضور خود را گسترش دهد. این سند چهار کشور ایران، کره شمالی، چین و روسیه را به عنوان تهدید و دشمن برای آمریکا از لحاظ سیاسی-امنیتی و اقتصادی معرفی کرده است و توضیح می دهد که این کشورها مانعی برای بازگشت آمریکا به هژمون جهانی هستند.

بنابراین استراتژی آمریکا در اجرای چنین سیاستی در مناطق مختلف جهان به این دلیل می باشد که بتواند به واسطه دشمنی با یک کشور در منطقه ای خاص اهداف خود را پیگیری کند و دلایلی برای توجیه و مشروعیت بخشیدن کنش ها و بازیگری خود برای دولت های آن منطقه داشته باشد. قابل ذکر است در این سند به تعداد ۱۷مرتبه به صورت مستقیم به ایران اشاره شده است و این کشور را به عنوان تهدید و دشمن معرفی کرده است.بنابراین استراتژی آمریکا در راستای سیاست تهدید و دشمن سازی برای حفظ و تحقق اهداف در سه حوزه سیاسی-امنیتی،اقتصادی و نرم در راستای تحقق هدف غایی که همان هژمون جهانی است،قابل تحلیل و بررسی می باشد.

حوزه سیاسی-امنیتی

  همانگونه که در تبیین سند نیز توضیح داده شد توجه به توانمندی سیاسی  و توان روند سازی در سیاست خارجی آمریکا تاکید ویژه شده است و توضیح می دهد این کشور باید در تحولات مناطق مختلف نظام بین الملل حضور گسترده و فعال داشته باشد. آمریکا به دلیل داشتن منافعی مهم و کلیدی در منطقه خاورمیانه شامل مواردی همچون حفظ امنیت و ثبات رژیم صهیونیستی، پیگیری در به نتیجه رساندن طرح سازش خاورمیانه به نفع رژیم صهیونیستی، عدم ایجاد همگرایی منطقه ای برای دشمنی با آمریکا در خاورمیانه، تحکیم هژمونی خود در کشورهای منطقه و در نهایت هدایت تحولات مهم در این منطقه در راستای سیاست ها و منافع ملی خود و کشورهایی که از سیاست او تبعیت می کنند، تلاش کرده است یک دلیل قانع کننده داشته باشد که بتواند با مشروعیت بخشیدن به حضور در خاورمیانه، کشورهای این منطقه را با خود همراه کند و در نتیجه این نفوذ طلبی را فعال تر و مستمر تر ادامه دهد.یکی از ابزارهای مهم در سیاست خارجی آمریکا در راستای افزایش توان سیاسی و امنیتی استفاده از سیاست موازنه قوا می باشد که این کشور در خاورمیانه به وسیله همراه کردن کشورهای منطقه با خود علیه جمهوری اسلامی ایران می باشد. بنابراین آمریکا برای اینکه بتواند کشورهای منطقه را با خود برای مقابله با ایران همراه کند باید ایران را به عنوان تهدیدی بزرگ معرفی کند تا این کشورها برای حفظ امنیت و بقای خود سیاست های آمریکا را دنبال کنند و از حضور آمریکا در خاورمیانه استقبال کنند. 

حوزه اقتصادی و نرم

 با توجه به تاکید بر اهمیت اقتصادی در سند امنیت ملی آمریکا،این سند توضیح می دهد بایستی برای افزایش قدرت و توان نفوذ در عرصه بین الملل، نظام اقتصادی این کشور به عنوان یک مدل فراگیر در نظام بین الملل گسترش یابد و از همه شرایط اقتصادی در مناطق مختلف به نفع آمریکا استفاده شود. حضور آمریکا در خاورمیانه از منظر اقتصادی را در دو زمینه می توان تحلیل کرد: ابتدا در زمینه انرژی و مواد خام معدنی که در گذشته هم شاهد چنین سیاستی در راستای ایجاد تهدید علیه کشور عراق و حمله نظامی به این کشور مبنی بر مجهز بودن عراق به سلاح کشتار جمعی بوده ایم که پشت پرده این سیاست، نفوذ طلبی در عراق برای بهره بردن از منابع انرژی این کشور بوده است. اما مورد دوم آمریکا به عنوان بزرگترین تولید کننده تسلیحات نظامی، نیاز دارد برای تولیدات خود بازارهایی را ایجاد کند و در آنجا این محصولات را عرضه کند که خاورمیانه به دلیل حکومت های محافظه کار بازار مناسب برای این کشور بوده است. آمریکا به عنوان کشوری که طرفدار حفظ وضع موجود نظام بین الملل می باشد همواره سعی کرده است با استفاده از توان هنجار سازی و نهادسازی و در نهایت با استفاده از قدرت نرم در سیاست خارجی خود با ایجاد اتحاد ها و ائتلاف ها و همچنین با اتکاء به توان رسانه ای بر علیه کشورهایی همچون ایران که مخالف وضع موجود هستند چالش هایی را ایجاد کند و در نهایت به سیاست های توسعه طلبی خود ادامه دهد.در نتیجه تهاجم های رسانه ای و ایجاد ائتلاف های غربی-عربی علیه ایران نشانه هایی از سیاست های نرم و هنجاری آمریکا در خاورمیانه می باشد.

نتیجه گیری و توصیه 

   به عقیده نگارنده با توجه به اهمیت مولفه ساخت تهدید و دشمن در سند امنیت ملی آمریکا، این کشور برای اینکه بتواند به عنوان یک هژمون نقش کارگزاری خود را بر سایر کشورهای منطقه تحمیل کند و سیاست های توسعه طلبانه خود، استفاده حداکثری از منابع منطقه، نفوذ مستمر در خاورمیانه و حمایت حداکثری از منافع را داشته باشد، به ساخت و بزرگنمایی یک تهدید و دشمن روی می آورد تا در نهایت سایر کشورهای منطقه برای ثبات و تامین امنیت شان تابع سیاست های آمریکا بوده و این حضور را مشروع بدانند و از آن استقبال کنند.  بنابراین می توان نتیجه گرفت که آمریکا به دلیل افول هژمونی خود و کم شدن فاصله اش با رقبای سیاسی در مناطق مختلف جهان، امروزه بر ساخت تهدید و دشمن به عنوان یک ابزار سیاسی-امنیتی و اقتصادی در سیاست خارجی خود بهره می برد. لذا این کشور به دلیل داشتن منافع زیاد در خاورمیانه، ایران را به عنوان یک تهدید و دشمن برای خود معرفی می کند تا بتواند حضورش را در این منطقه توجیه کرده و کشورهای دیگر را تابع سیاست های خود کند و در نهایت همواره در این منطقه حضوری فعال داشته باشد و از منافع اش حمایت کند. بنابراین چنین سیاستی به ضرر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران می باشد. پس باید با سیاست های نرم و با ایجاد همگرایی و ایجاد اتحادها با کشورهای منطقه چنین سیاستی از جانب آمریکا را خنثی کند.

مطالب مرتبط