جواد بخشی
مرکز بینالمللی مطالعات صلح – IPSC
بیان رخداد:
در روزهای اخیر،شاهد بروز دور جدیدی از درگیری و خونریزی در عراق هستیم و خبرهای زیادی درباره احتمال شروع جنگ داخلی و طایفهای در این کشور، چرایی و عوامل دخیل در این حوادث منعکس شده است. همواره در این قبیل رخدادها دو دسته عامل نقش اصلی را دارند؛ یکی نیروهای مخالف در داخل و دیگری حمایتها و دخالتهای قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای است. همچنان که نوری مالکی و بسیاری از مقامات دیگر دولت عراق نیز تاکید دارند، قطر مدتی است که به طرق مختلف تلاش دارد تا امنیت و آرامش را در عراق برهم زند و با استفاده از ابزارهای گوناگونی چون رسانه الجزیره، تحرکات و سخنرانیهای شیخ یوسف القرضاوی، حمایت از مقامات متهم به اقدامات تروریستی در عراق و یا کمکهای مالی به نیروهای القاعده و معارض، سعی در محقق نمودن اهداف خود دارد. البته این اولین باری نیست که این اتفاق رخ میدهد و سابقه دخالتهای قطر را میتوان به قبلتر نیز برگرداند. در این مجال تلاش داریم تا به بررسی یکی از عوامل اصلی خارجی در حوادث عراق که دخالتهای قطر است بپردازیم و اهداف قطر را در این ماجرا بررسی نماییم.
واژگان کلیدی:قطر، دخالت در عراق، جایگاه شیعیان، نوری المالکی.
تحلیل رخداد:
قطر در عرصه منطقهای، در چند سال اخیر در پی ایفای نقشی جدی و متمایز نسبت به سایر کشورهای خلیج فارس برآمده و به عنوان میانجی در مناقشههای منطقهای ايفاي نقش ميكند. روی دیگر این سیاست به ظاهر مثبت، اقدامات مداخلهجویانه و ماجراجوییهای خطرناکی است که قطر در برخی کشورهای منطقه انجام میدهد که نمونه آن را میتوان در ماجرای لیبی، سوریه و اکنون عراق دید. پس از سالها استبداد و خفقان بعثی و پس از پایان اشغال عراق توسط نیروهای آمریکایی، چنین به نظر میرسید که نظم و امنیت رفته رفته به این کشور بازگردد. این مساله به زودی به فراموشی سپرده شد زیرا با خروج نیروهای نظامی آمریکایی از عراق، بحرانها و تنشهای سیاسی و امنیتی مختلفی سراسر این کشور را فرا گرفت. شاید بتوان گفت، خطرناکترین این بحرانها، تنشهایی است که با رویکرد مذهبی در استانهای غربی و شمالی شاهد آن هستیم. عربهای اهل سنت عراق که در دوران حکومت صدام حسين دارای جايگاه بالاتری نسبت به سایر گروههای قومی و مذهبی بودند پس از سقوط رژیم بعثی و گسترش دموکراسی در این کشور، به نسبت جمعیت خود میزان کمتری از قدرت را در عراق به دست آوردند و همین موضوع هم نارضایتی آنها را سبب شد و هم موجب نگرانی کشورهای سنی منطقه از تفوق شیعیان بر عراق شد. اهل سنت عراق پس از سقوط صدام برای حضور در عرصه قدرت نیاز به زمان داشت و اگرچه در ابتدا تمایلی برای شرکت در روند تازه سیاسی در این کشور نداشتند ولی رفته رفته گروههای سیاسی سنی در عراق به دو طریق وارد عرصه شدند. آنها از یک سو قصد داشتند تا در مسایل سیاسی کشور مشارکت فعال داشته باشند و از طریق سیاسی به قدرت بازگردند و جایگاه خود را ارتقا دهند و از سوی دیگر برخی از گروههای سنی به سمت اقدامات خشونتآمیز و امنیتی کشیده شدند که در این بین موضوع طارق الهاشمی پیش آمد. فارغ از اینکه ماجرای هاشمی در عراق چرا و چگونه پیش رفت، باید گفت که این سیاست دوگانه، باعث تداوم شکافهای سیاسی و اختلافات قومی و مذهبی در عراق شد. در کنار این بازی سیاسی دو عامل دیگر هم به این اختلافات دامن زده است که عبارتند از: كشورهاي عربي سني و به ويژه عربستان و قطركه با قدرتگیری شیعیان عراقی، نگرانی خويش را از ظهور، «هلال شيعي» ابراز ميدارند و دوم راديكاليسم سني كه در اقصي نقاط جهان اسلام نفوذ و حضور دارد و با گرايش ضد شيعي و توسل به خشونت، سعي در مستأصل ساختن حكومت شيعي عراق دارند و در واقع ميتوانند به مثابه اهرم فشار اهل سنت عمل كنند.
در شرایطی که تبعات و پيامدهاي بحران عراق كه از كشمكشهاي سياسي در سطح داخلي گرفته تا چالش هاي امنيتي استانها و دخالتهاي بسيار آشكار خارجي را در برميگيرد، همچنان ادامه دارد، نقش برجسته دوحه در دامن زدن به شرایط بحرانی عراق روز به روز آشکارتر میشود. قطر سعی دارد تا در عراق نیز بازیگری فعال جلوه دهد از این رو با حمایت مالی از گروههای مخالف دولت مرکزی و با استفاده از وضعیت آشوبی که در همسایه دیگر این کشور یعنی سوریه جریان دارد، در پی رساندن عناصر تروریستی به استانهای الانبار و نینواست. به طور خاص مهمترین اهداف قطر از فتنهانگیزی در عراق را میتوان چنین بیان داشت:
– تلاش برای از بین بردن نفوذ روبه افزایش شیعیان و افزایش درگیریهای داخلی عراق برای جلوگیری از ایفای نقش این کشور در منطقه
– جلوگیری از شکلگیری الگو شدن دموکراسی عراق برای کشورهای استبدادی منطقه
– قطع حمایتهای عراق از سوریه و دست یافتن به اهداف خود در این کشور
– نزدیکی نوری مالکی به ایران و ترس از نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی ایران.
در ادامه به بررسی این موضوعات خواهیم پرداخت.
الف: نگرانی از نفوذ شیعیان و جایگاه منطقه عراق
اولین موضوع این است که حکومتهای پادشاهی منطقه از قدرت گیری دولت شیعی عراق ناراحت هستند. عراق پس از سالها جنگ و تحریم بینالمللی با سقوط صدام حسین در حال بازیابی قدرت و جایگاه گذشته خود است و این کشورهای کوچکی چون قطر را نگران میکند. در چند سال گذشته روابط بین قطر و رهبران جدید در عراق پس از صدام با تنشهایی همراه بوده است. قطر همواره از کاهش نقش سنیها در ساختار سیاسی جدید عراق و ارتقاء نقش و جایگاه گروههای شیعی در این کشور نگران است و مقامات قطری درخصوص روند سیاسی عراق واکنش نشان دادهاند. برگزاری اجلاس سالانه سران اتحادیه عرب در 29 مارس 2012 در بغداد بعد از گذشت 22 سال نویدی برای بازگشت عراق به عرصه فعال دیپلماسی در سطح جهان عرب و خاورميانه بود. در حال حاضر مناطقی که زمانی عراق بازیگری فعال در عرصه آنها بود تفاوتی اساسی کرده اند و موضوعات و اتحادهای نوینی در درون آنها شکل گرفته است. به نظر میرسد که این کشور در تلاش است تا از طریق ائتلافهای منطقه ای به اهداف سياسي و استراتژیک خود دست یابد و قطر نگران محدود شدن نقش خود در منطقه است.
ب: جلوگیری از شکلگیری الگو شدن عراق برای کشورهای استبدادی منطقه
یکی از عوامل دیگر این دخالتها، ترس از سرایت موج مردم سالاری و دموکراسی از عراق به کشورهای پادشاهی چون قطر است. برخی از کشورهای عربی نظیر قطر به سبب داشتن دیدگاه تنگ نظرانه طائفه ای، فقط به این میاندیشند که تجربه دموکراسی را در عراق به شکست بکشانند؛ آنها نمیخواهند که جامعه عراق در ثروت، قدرت و تصمیمگیری برای سرنوشت کشور سهیم باشند، زیرا بیم آن دارند که برقرار شدن دموکراسی در این کشور سبب شود موج دموکراسی خواهی و تغییر سیاسی به کشورهای استبدادی خلیج فارس برسد.
پ: قطع راههای ارتباطی بین عراق و سوریه بعد ازشکست و ناکامی در توطئه سقوط نظام در دمشق
یکی دیگر از عوامل، نقش عراق در بحران سوریه است. انفجارهاي تروريستي اخير در عراق تنها به علت اعلام حمايت بغداد از دمشق در برابر دسيسه غربي- عربي و با حمايت مالي کشورهای منطقه از جمله قطر به وقوع پيوسته است. پس از ناکامی فعالیتهای غربیها و کشورهای عربی مخالف اسد در سوریه، تصمیم این همپیمانان بر آن شد تا دایره منازعات و درگیریهای منطقهای گسترش بیشتری یابد و به همین منظور عراق به عنوان دومین گزینه انتخاب شد. موضع دولت مرکزی عراق درباره تحولات سوریه این بوده که نباید در امور داخلی سوریه دخالت کرد و این موضعی است که به مواضع ایران بسیار نزدیک است. درحالی که کشوری چون قطر همانگونه که در اجلاس دوستان سوریه نشان داد، نه تنها از مخالفین بشار اسد حمایت وسیع مالی میکند بلکه ارتش آزاد سوریه را هم با تأثیر بر سایرین در این اجلاس به عنوان نماینده رسمی ملت سوریه به رسمیت شناخته و در اقدامی عجولانه سفارت دولت سوریه را در دوحه به مخالفین واگذار کرد و تلاش های بسیاری را برای گرفتن کرسی سوریه در سازمان ملل از نماینده قانونی سوریه انجام داده است. در کنار سایر مواردی که بررسی شده میتوان پشتیبانی دولت عراق از برقراری صلح در سوریه و تعیین سرنوشت مردم سوریه توسط خود آنها و مخالفت این تصمیم با رویکرد کشورهایی چون آمریکا و قطر و ترکیه سبب شده تا فشارها برای عقب نشینی دولت عراق از نظر خود بیشتر شود و یکی از بهترین راهها را در تنشهای سیاسی و امنیتی در داخل عراق دیدهاند که هم اکنون نیز به خوبی مشاهد میشود.
ت: نزدیکی نوری مالکی به ایران و ترس از نفوذ منطقه ای جمهوری اسلامی ایران
یکی دیگر از دلایل دخالت و اقدامات قطر در را عراق میتوان نزدیکی نوری مالکی به ایران دانست. طی سالهای اخیر فصل جدیدی در روابط ایران و عراق آغاز شده است این روابط با توجه به ریشه های عمیق تاریخی و فرهنگی میان دو کشور دستاوردهای مهمی را به همراه داشته و به مرور زمینه همکاری های مشترک در موضوعهای گوناگون بیش از گذشته تقویت میشود. بسیاری از کارشناسان و ناظران مسائل سیاسی معتقدند که هدف از همه این جنجال ها ضربه زدن به ایران، متحد اصلی بغداد و دمشق و تضعیف روابط بین آنهاست.
دورنمای رخداد:
با توجه به جایگاه ژئواستراتژیکی عراق و عقبه تمدنی آن، این کشور میتواند در صورت رسیدن به امنیت و ثبات سیاسی در داخل از جایگاه ویژه ای در مناسبات منطقهای و حتی فرای منطقه برخوردار باشد. شیعیان عراقتا پیش از سقوط صدام از بسیاری حقوق مسلم و اولیه برخوردار نبودند و فروپاشی رژیم بعثی و برقراری دموکراسی در این کشور فرصتی را مهیا نمود تا اکثریت جمعیت شیعه به قدرت سیاسی بیشتری نسبت به سایر گروهها دست یابند. این مساله از سوی دو گروه تحمل نمیشود، یکی نیروهای عرب سنی که احساس میکنند جایگاه خود را در میدان بازی سیاسی از دست دادهاند و دیگری کشورهای عربی منطقه که پیروزی شیعیان را مترادف با نزدیکی بیشتر به ایران و افزایش حوزه نفوذ ایران میدانند. به دلایلی که در متن به آن اشاره داشتیم، کشورهای عربی از جمله قطر در سالهای اخیر تلاش داشتهاند که از جهات مختلف خشونت را در عراق ایجاد کنند و خواهان افزایش برخوردهای قومی هستند و این امر را از طریق رسانههای دیداری خود از جمله الجزیره و نیز حمایتهای مادی و معنوی که از مخالفین دولت مرکزی عراق به عمل آوردهاند، دنبال نمودهاند. نتیجه افزایش این اختلافات چند حالت و سناریو را در پی خواهد آورد. اولین مورد سناريوي تجزية عراق است که آن را به دو صورت میتوان تصور کرد؛ يكي تجزيه به دو ناحية عرب نشين (اعم از شيعه و سني ) و منطقة كردنشين، و ديگري، تقسيم اين كشور به سه منطقه كردنشين، سني نشين و شيعه نشين. هر چند تحلیلگران با توجه به مخالفتها و حساسیتهای کشورهای منطقه درباره تجزیه عراق و شکلگیری سه کشور، امکان وقوع چنین حالتی را ضعیف میدانند.
دومین سناريو درباره تحولات عراق را میتوان جنگ داخلي دانست. منظور از جنگ داخلي درگيري بين نيروهاي داخلي صحنة عراق است كه در صورت تشديد ميتواند به تجزيه هم منجر شود. در همین زمینه نوری المالکی بارها هشدار داده ادامه درگیریها در استانهای شمال و شمال غربی عراق میتواند منجر به درگیری و شروع یک جنگ داخلی شود. در همین رابطه نیز رهبران عشایر استانهای درگیر در بحران فعلی عراق اعلام کردند ارتشی از بین هواداران خود برای مقابله با نیروهای دولتی تشکیل خواهند داد. با توجه به حمایتهای عربی و طراحیهای خطرناک تروریستی با حمایتهای بیرونی امکان اینکه عراق به ورطه یک جنگ داخلی بیفتد دور از ذهن نخواهد بود.