روح الله سوری
پژوهشگر روابط بين الملل
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
جو بایدن رئیس جمهور منتخب ایالات متحده آمریکا صراحتا تاکید کرده است که پس از آغاز به کار در دفتر بیضی کاخ سفید به توافق هستهای میان ایران و کشورهای 5+1 بازخواهد گشت. تلاش برای محدود کردن برنامههای موشکی و تمرکز بر موضوعات حقوق بشری ایران از جمله دیگر موضوعي است که بایدن اعلام کرده در زمان ریاست جمهوری خود آنها را در اولویت قرار خواهد داد.
رئیس جمهور جدید آمریکا همچنین در مصاحبه ای پیش از انتخابات، تلاش برای همراه نمودن اروپا با آمریکا را از مهمترین محورهای سیاست خود در قبال ایران عنوان کرده و اخیرا نیز پس از پیروز شدن در انتخابات در مصاحبهای دیگر بر لزوم همراهی میان اروپا و آمریکا برای حل مشکلات موجود تاکید نموده است. مجموع این مواضع و سخنان نشان دهنده تلاش رئیسجمهور جدید آمریکا به منظور ایجاد تغییراتی مهم در سیاست خارجی چهار سال گذشته این کشور میباشد. قبل از هر چیزی توجه به این نکته ضروری است که درک صحیح فرصتها و تهدیدات ناشی از این تغییر رویکرد در نوع تصمیم گیری ج.ا.ا در مواجهه با شرایط جدید تاثیری تعیین کننده خواهد داشت. آنچه راجع به این فرصتها و تهدیدات میتوان گفت این است که تغییر رئیس جمهوری ایالات متحده در درجه اول ایجاد کننده فرصتهایی است که در صورت عدم درک آنها، باید منتظر تهدیداتی باشیم که پس از ژانویه 2021 به دلیل اجماع قریب به یقین دو سوی آتلانتیک، نوع آن با تهدیدات زمان ترامپ متفاوت خواهد بود.
برداشتی که از تحولات رخ داده شده طی همین مدت کوتاه پس از پیروزی بایدن در انتخابات میتوان داشت این است که فرصت بوجود آمده میان ایران و آمریکا با موانع و یا به عبارت بهتر مخالفتهایی جدی مواجه است. نکته قابل تامل این که چنین مخالفتهایی صرفا محدود به خارج از کشور نیست بلکه به نظر میرسد مخالفان داخلی این فرصت بعضا حتی مصممتر از مخالفان خارجی تلاش خود را برای به ثمر ننشستن آن به کار گرفتهاند.
در سطح خارجی مهمترین مانع را باید در نگرانی مشترک عربستان، اسرائیل و امارات نسبت به شکل گیری مجدد شرایط مذاکره میان ایران و آمریکا در نظر گرفت. عربستان به همراه اسرائیل به شدت نسبت به هرگونه بهبود در شرایط اقتصادی و ترمیم روابط ایران با آمریکا بدون تغییر در سیاستهای منطقهای ایران کاملا بدبین هستند به همین دلیل نیز پس از توافق برجام در تلاشی هماهنگ نهایتا موفق به ترغیب ترامپ برای خروج از توافق هستهای شدند. اکنون نیز آنها پس از شکست ترامپ در انتخابات، تلاشهای خود به منظور ممانعت از شکل گرفتن مذاکره میان ایران و آمریکا را مجددا از سرگرفتهاند. این تلاشها در شکل حداقلی خود میتواند ارسال این پیام به بایدن باشد که عدم توجه رئیس جمهور جدید آمریکا به دغدغههای آنها (همانند آنچه در دوره اوباما شاهد بودهایم) موفقیت هرگونه توافقی میان ایران و آمریکا را با چالش مواجه خواهد نمود و در شکل حداکثری آن نیز این اقدامات میتواند تلاشی برای کشاندن ایران به جنگی باشد که از رهگذر آن اهداف خود را تامین نمایند.
جدای از سطح خارجی در سطح داخلی نیز مسیر دیپلماتیک حل مشکلات، با موانع متعددی روبروست. مخالفین داخلی مذاکره که پیش از این نیز انتقادهای سرسخت آنها نسبت به برجام را شاهد بودهایم اکنون نیز حضور بایدن و وعده بازگشت وی به برجام را به معنای کاسته شدن از ابزارهای اقناعی و سیاسی خود در برابر گروههای سیاسی رقیب و افکارعمومی حامی مذاکره تلقی میکنند. به خصوص اینکه تا پایان دولت حسن روحانی هنوز چندین ماه باقی مانده و همین مساله باعث شده که این بخش از مخالفین داخلی، موضوع مهمی همچون برجام و مذاکره را به عنوان موضوعی جناحی و ابزاری در جهت پیشبرد رقابتهای سیاسی خود در نظر بگیرند.
مساله مهم دیگری که در ارتباط با مخالفتهای داخلی باید مورد اشاره قرار داد، نگرانی از مذاکره و پر ریسک قلمداد شدن آن از نگاه تصمیم گیرندگان ج.ا.ا میباشد. به نظر میرسد که مذاکره با بایدن برخلاف مذاکره صورت گرفته در زمان اوباما، حوزههای موضوعی گستردهتری را در بر خواهد گرفت و نمیتوان انتظار داشت که مذاکرات احتمالی آینده تنها محدود به موضوع هستهای باشد. به عبارت بهتر مذاکرات آینده علاوه بر قراردادن مجدد برخی از مفاد برجام بر روی میز مذاکره، برنامههای موشکی، سیاستهای منطقهای و حتی مسائل حقوق بشری را نیز به میز مذاکره اضافه خواهد کرد، به همین خاطر به نظر میآید که گسترده بودن طیف موضوعات احتمالی که از طرف آمریکا و اروپا روی میز مذاکره قرار داده خواهد شد، ج.ا.ا را در ورود به مذاکره با بایدن دچار تردیدها و نگرانیهایی کرده است.
نتیجهگیری :
سیاست هنر مدیریت شرایط موجود، کاستن از تهدیدات و تقویت فرصتهاست. چه بخواهیم و چه نخواهیم وضعیت میان ایران و آمریکا اکنون به جایی رسیده است که به نظر میرسد ادامه سیاست “نه جنگ، نه مذاکره” با چالشهایی روبرو شده است.
شناسایی موانع داخلی و خارجی روند دیپلماتیک حل مشکلات میان ایران و آمریکا گام اول غلبه بر این موانع میباشد. گام دوم سیاستگذاری درست جهت رفع یا تحدید این موانع میباشد. در سطح خارجی همانطور که اشاره شد مخالفت عربستان و اسرائیل مهمترین مانعی است که قادر به تاثیرگذاری بر مذاکرات احتمالی آینده میان ایران و آمریکا خواهد بود کما اینکه پیش از این نیز شاهد تاثیرگذاری این مخالفتها بر برجام بودهایم. میتوان انتظار داشت که بایدن این بار برخلاف اوباما تمایل داشته باشد که تمرکز و توجه بیشتری را نسبت به نگرانی بازیگران رقیب ایران به عمل آورد. به همین خاطر کاسته شدن از تنش های میان ایران و عربستان باید به عنوان یک اولویت مهم برای دستگاه سیاست خارجی ایران در نظر گرفته شود. مساله ای که البته ضرورت داشت طی سالهای اخیر توجه بیشتری از سوی وزارت خارجه ایران نسبت به آن به عمل میآمد. باید اشاره کرد که در شرایط پساترامپ دیگر تاکید بر مفاهیمی همچون “تیم ب” از سوی ایران قادر به بازکردن گرهای از گره کور مشکلات ایران نخواهد بود. آنچه اکنون بیش از هر چیزی ضرورت دارد عملگرایی در سیاست خارجی میباشد به همین دلیل در اولین گام انجام دیدار بین مقامات ایران و عربستان جهت آغاز اعتمادسازی میان دو کشور و یا استفاده ایران از نفوذ خود بر حوثیها جهت کاستن از حملات آنها علیه عربستان و حمایت واقعی ایران از پایان جنگ یمن مسالهای است که میتواند در کاستن از بخشی از موانع خارجی موثر واقع افتد.
اما موضوع بسیار مهمی که در این رابطه لازم است نسبت به آن توجه بیشتری مبذول داشت این موضوع است که کاستن و یا رفع موانع خارجی کاملا در گرو حل موانع داخلی میباشد و بدون رفع این موانع موفقیتی در رفع موانع خارجی بوجود نخواهد آمد. بعید است که مخالفان داخلی برجام به راحتی از مواضع سیاسی خود کوتاه بیایند و در کوتاه مدت شاهد شکل گیری نوعی اجماع به همراه مسئولیت پذیری در سطح داخلی نسبت به مسیر آینده باشیم. متاسفانه درک این نکته که فرصت بوجود آمده میان ایران و آمریکا به سهولت میتواند از طریق شکل گیری اجماع میان اروپا و آمریکا، به تهدیدی متفاوت از زمان ترامپ تبدیل شود در کشاکش رقابتهای سیاسی گروههای مخالف برجام به فراموشی سپرده شده است. بنابراین با توجه به شرایط توصیف شده به میدان آمدن کارشناسان و نخبگان حامی شکل گیری روند دیپلماتیک میان ایران و آمریکا و تبدیل شکل گیری این روند به یک مطالبه عمومی شاید قادر به کاستن از مخالفت مخالفین داخلی باشد. در این میان به نظر میرسد رسانههای رسمی و غیررسمی نقش موثری در این زمینه میتوانند ایفا نمایند. کاری که بایستی از همین امروز آغاز شود و شاید فردا برای آن دیر شده باشد.
واژگان كليدي: موانع, شکل گیری, روند, دیپلماتیک , ایران , آمریکا, ضرورت , مطالبه عمومی,
روح الله سوری,روابط بين الملل