مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

ضرورت بازبینی روش مذاکرات هسته ای ایران و ۵+۲

اشتراک


دکتر سید سلمان صفوی

مرکز بین المللی مطالعات صلح – لندن


آغاز مذاکرات جدید ایران و 5+2 (روسیه، چین، انگلیس، فرانسه و آلمان + آمریکا و کاترین اشتون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا) پس از بیش از یک سال وقفه در 5 دسامبر 2010 و اعمال تحریم های گسترده بین المللی علیه ایران، ضرورت بازبینی روش مذاکرات هسته ای را ایجاب می کند.

مذاکرات هسته ای ایران و غرب از سال 2003 حداقل قابل تقسیم به سه دوره است:

1- دور اول مذاکرات در دوران اصلاح طلبان به ریاست “دکتر حسن روحانی” دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران صورت گرفت و منجر به پذیرش حق غنی سازی ایران گردید. در این دور از مذاکرات، از ارجاع پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت ملی اجتناب شد و هیچ تحریم اقتصادی، سیاسی و نظامی علیه ایران وضع نشد. متقابلا ایران نیز برای مدتی موقت برخی اجزای تکنولوژی هسته ای خود را تعلیق نمود و به پروتکل الحاقی پیوست. دکتر روحانی
رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک بعدا گفت:”در طول 22 ماهی که من مسئول پرونده هسته‌ای بودم برای یک لحظه، تاسیسات اصفهان، اراک، نطنز، بندرعباس و پروژه‌های عظیم تحقیقاتی ما متوقف نشد. جمهوری اسلامی در هر مرحله موردی را تعلیق کرد اما هیچ وقت زیر بار تعلیق کامل نرفت. سیاست کلی ما نیز این بود که هر بخشی را که کامل بود برای مدتی تعلیق می‌کردیم تا بتوانیم بخش‌های ناقص را تکمیل کنیم. به همین دلیل است که بعد از مذاکرات سعدآباد، فعالیت‌های تکمیل پروژه اصفهان چند شیفته ادامه یافت و نهایتاً این تاسیسات تکمیل شد. طبق گزارش آژانس در آذرماه 1383، تعداد سانتریفیوژهای ایران در مقطع مذاکرات سعدآباد کمتر از 160 عدد و در آذر 84حداقل 1274 سانتریفیوژ بوده است”1. در اواخر دوره ریاست جمهوری “آقای خاتمی” غنی سازی اورانیوم مجددا در نطنز آغاز شد.

2- دور دوم مذاکرات در دوران حکومت اصول گرایان به ریاست “دکتر علی لاریجانی” دبیر شورای عالی امنیت ملی انجام شد. این مذاکرات منجر به غنی سازی اورانیوم چهاردرصد توسط ایران شد و ایران به خاطر بد قولی های غرب از پروتکل الحاقی خارج گردید. همچنین طی توافقاتی با “خاویارسولانا” پرونده ایران به شورای امنیت ملی ارجاع نشد و قطعنامه ای علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل به تصویب نرسید. در این دوره به علت اختلافات “دکتر لاریجانی” و رئیس جمهور، دکتر لاریجانی برکنار شد و “دکتر سعید جلیلی” استاد دانشگاه امام صادق جایگزین وی گردید.

3- دور سوم مذاکرات در دوران حکومت اصول گرایان به ریاست “دکتر احمدی نژاد” و “دکتر جلیلی” منجر به اقدامات ذیل گردید: ایران به غنی سازی بیست درصدی اورانیوم دست یافت. براساس مقررات آژانس، بازرسی های آژانس از تاسیسات هسته ای ایران ادامه یافت و پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت سازان ملل ارسال شد. علیرغم پیش بینی برخی از مقامات برجسته دولتی تا کنون (دسامبر2010) چهار قطعنامه علیه ایران در شورای امنیت صادر گردیده که دوستان ایران یعنی روسیه، چیـن و هنـد نیز از آنها پشتیبانی کرده اند. علاوه بر این آمریکا، اتحادیه اروپا، ژاپن و کانادا تحریم های مضاعف علیه ایران وضع نموده اند. براساس تحریم های سازمان ملل، ایران با تحریم های گسترده اقتصادی، سیاسی و نظامی روبه رو شده که در طول تاریخ معاصر ایران بی نظیر است. علاوه برآن به خاطر یکی از گزارش‌های مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی با مطرح کردن موضوع «مطالعات ادعایی» برای اولین بار به صورت رسمی پرونده فعالیت‌های هسته‌ای ایران را “نظامی کرد” و این اقدام، خطرناک‌ترین کاری بود که می‌توانست علیه ایران صورت بگیرد. بطوریکه روز دوشنبه 22نوامبر 2010 کاترین اشتون گفت که: محور اصلی مذاکرات باید “توانایی تولید سلاح هسته ای” ایران باشد و گفتگوها در این رابطه باید “کامل و صریح باشد.2

برای بازبینی روش مذاکرات هسته ای تأمل بر سه نکته ذیل حائز اهمیت است:

  1. هدف دیپلماسی هسته ای: به نظر می رسد دیپلماسی هسته ای ایران هدف خود را گم کرده است. از آن جهت که در چند دور گفتگو که با “دکتر روحانی” و “دکتر لاریجانی” (زمانی دبیر شورای عالی امنیت ملی بودند) داشتم تأکید بر این نکته بود که روند دیپلماسی هسته ای ما باید براساس “تثبیت حقوق هسته ای ایران در جامعه بین الملل”، “پیشگیری از ارسال پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل” و “پیشگیری از صدور تحریم علیه ایران” باشد. یعنی به قول متین “دکتر سیدصادق خرازی”: “تامین منافع ملی با کم ترین هزینه”3. اما در شرایط کنونی هیچیک از نکات فوق  تحقق نیافته است.
  2. بین المللی شدن پرونده هسته ای ایران: ذکر این نکته که از نظر ایران پرونده هسته ای بسته شده، چون پاسخ های لازم را داده ایم و بهانه های غربیها واهی است؛ روشی نیست که ما را به اهداف دیپلماسی هسته ای خود برساند. چون براساس یک قاعده ساده و بدیهی در روابط بین الملل، پرونده ای که دارای چند مدعی و شاکی است با ادعای یک طرفِ بازی، مختوم نمی گردد. لذا از آن جهت که پرونده از نگاه غربی ها  مفتوح است؛ طراحی روش مذاکرات ما نیز باید بر این اساس باشد.
  3. اهمیت تحریم ها: قطعنامه های تحریم شورای امنیت سازمان ملل و تحریم های مضاعف غرب، “کاغذپاره” نیست که اثر واقعی بر اقتصاد، زندگی مردم، امنیت ملی و موقعیت بین المللی ما نگذاشته باشد4.

لذا در مذاکرات آتی باید روشی را در پیش گیریم که حداقل شرایط فعلی را تعدیل کند. برخی از نکات اساسی قابل بیان آشکار عبارتند از:

  1. ایران پل صلح و امنیت: توجه دادن غرب (با استدلال های قابل قبول) به این نکته مهم که ایران بنا به دلایل متعدد عینی، تهدیدی برای صلح و امنیت منطقه و جهان به شمار نمی رود. ایران می تواند پل برقرای صلح و امنیت در خاورمیانه و آسیای میانه باشد؛ چنان که در بوسنی، تاجیکستان، مناقشه قره باغ، عراق و افغانستان از برقراری صلح و امنیت حمایت کرد. تهدید فی الفور هسته ای در منطقه؛ رژیم تل آویو5، پاکستان (خطر تسلط طالبان بر اسلام آباد) و هنـد هستند که از متحدان غرب اند.
  2. اعتمادسازی براساس معامله نقـد در مقابل نقـد: با توجه به بی اعتمادی طرفین نسبت به یکدیگر؛ می توان با این شرط که تحریمهای علیه ایران ملغی گردد، جهت اعتمادسازی به همکاری در حوزه های علائق مشترک نظیر صلح و امنیت در افغانستان، مبازره با تروریسم و مبازره با قاچاق مواد مخدر اقدام نمود.
  3. عدم موثر بودن روش های چکشی: می بایست غرب را به این مسئله متوجه کرد که تحریم ها با وجود تاثیر در مسائل مختلف، نـه تنها منجر به تسلیم ایران در قبال خواسته های غیرمعقول غربی ها نخواهد شد، که به نابودی راه های مصالحه سازنده ای منجر می شود که می تواند منافع مشروع طرفین را دربرداشته باشد.
  4. مقابله به مثل: ادامه روش های چکشی غرب در مقابل حقوق حقه هسته ای ایران و تقابل طرفین در چنین مسابقه ای، کمکی به حل وفصل دیپلماتیک مسئله هسته ای نمی کند.
  5. مکانیسم اعتمادسازی هسته ای: با توجه به اصرار غرب بر ادامه مذاکرات هسته ای، تأکید بر تغییر موضوع مذاکرات هسته ای از متوقف کردن غنی سازی در ایران به مکانیسمی که صلح آمیز بودن برنامه هسته ای را ضمانت کند ضرورت تام دارد. زیرا از سویی تعلیق غنی سازی غیرممکن است و از جانب دیگر رفع نگرانی های غرب نیز حائز اهمیت است.
  6. ارائه بسته ایرانی: ایران باید رأسا به تهیه و ارائه بسته جدیدی از راههای حل و فصل مناقشه هسته ای و دیپلماتیک ایران و غرب اقدام کند و منتظر پیشنهادات آنها نباشد. زیرا علی العموم بسته های آنها برای پوشش منافع خودشان است. ما می توانی بسته ای تهیه و پیشنهاد کنیم که حاوی پوشش دادن به منافع مشروع طرفین باشد.
  7. فراجناحی بودن: تکنولوژی هسته ای ایران مسئله ای ملی و فراجناحی است و مهم ترین و حساس ترین پرونده بین المللی ایران در تاریخ معاصرایران است. لذا برای سیاست گذاری و اعمال سیاست های دیپلماتیک در این حیطه باید از همه دیپلمات ها و متخصصین ایرانی یاری گرفته شود تا نتیجه مطلوب به دست آید6.

جمع بندی

با بهره گیری از روشها، ابتکارات و تفکرات نوینی که حاوی حمایت عاقلانه و زیرکانه از منافع ملی ایران در مذاکرات آتی باشد، شاید فصل جدیدی در گفتگوها گشوده شود. قدر مسلم این است که از تکرار ماجرای ژنو 2009، ساده انگاری و عدم هماهنگی با مقام عالیه نظام در قول وقرارها با غرب بایستی اجتناب شود. و إلا فلا، فتأمل.

مرکز بین المللی مطالعات صلح – لندن

28 نوامبر 2010

http://peace-ipsc.org/fa

director@peace-ipsc.org

مطالب مرتبط