وحید مژده
كارشناس ارشد مسائل افغانستان
مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC
مذاکرات دور ششم میان امریکا و طالبان در دوحه به پایان رسید. قرار شد تا دور هفتم مذاکرات بعد از مشورت های لازم دوطرف با مقامات بلند پایه تر شان مجددا در دوحه از سر گرفته شود. زمان نشست دور هفتم هنوز مشخص نیست.
در شرایطی که دور ششم مذاکرات در جریان بود، مقامات بلندپایۀ امریکایی به خصوص نظامیان این کشور به ماندن نیروهای شان در افغانستان تا پایان چالش های تروریستی از خاک افغانستان تاکید داشتند و زمانی هم برای این کار مشخص نکردند، اما طالبان به این سخنان توجهی نشان ندادند و از پیشرفت مذاکرات قطر خوش بینانه ابراز رضایت کردند. دلیل این امر اینست که در دور نخست این مذاکرات، جانب امریکا به طالبان اطمینان داد که سیاست امریکا در قبال افغانستان فقط در مذاکرات میان آنها و طالبان تعیین می شود. بنابراین هرگونه اظهار نظر از جانب مقامات امریکایی حتی شخص خلیلزاد در خارج از مذاکرات، نمایانگر سیاست رسمی دولت امریکا نیست و فقط حیثیت نظریات شخصی را دارد. مقامات امریکایی گاهی برای توجه به افکار عامه در داخل و خارج از امریکا مجبور اند تا به نحوی مانع از نگرانی هایی گردند که اعلام خروج نیروهای شان از افغانستان می تواند به وجود آورد.
تا آنجا که به طالبان مربوط است، آنها به این باور اند که امریکا راهی جز خروج از افغانستان ندارد. دونالد ترامپ بدون اینکه اعلام کرده باشد، از همین اکنون از کمک های خود به نیروهای مسلح افغانستان کاسته است. در مذاکرات میان طالبان و امریکا، امریکایی ها تلاش دارند تا مشکل افغانستان را با طالبان حل کنند و این کار باید طوری صورت گیرد که خروج آبرومندانۀ امریکا را از این جنگ 18 سالۀ و بی حاصل ممکن سازد.
امریکایی ها در حالیکه می دانند طالبان حاضر به دادن هیچ گونه امتیاز نیستند، اما بازهم به این مذاکرات ادامه می دهند. از نظر طالبان، این مذاکرات میان دو جهتی صورت می گیرد که باهم از نظر حقوقی برابر اند. در مقام مقایسه می توان گفت که زمانیکه امریکا با حکومت افغانستان در زمان حامدکرزی مذاکرات در مورد قرارداد امنیتی را آغاز کرد، از قبل مشخص بود که امریکایی ها می توانند شرایط خود را بر جانب مقابل بقبولانند و همانگونه که شاهد بودیم، اعمال نفوذ امریکا در حدی بود که پارلمان افغانستان نیز بدون این متن آن توافق نامه را مورد بررسی قرار دهد، چشم بسته آنرا تصویب نمود. بعد از اینکه در عمل مشخص شد که قبول مفاد قرارداد امنیتی از جانب امریکا بیشتر جنبۀ اخلاقی دارد، دیگر کار از کار گذشته بود و سروصدای پارلمان افغانستان هم کاری از پیش نبرد. طالبان چنین تجربه ای را از قرارداد حکومت افغانستان با امریکا دارند.
رابطه میان امریکا و حکومت افغانستان رابطه میان آمر و مامور بود، اما امریکا نمی تواند چنین تحکمی را بر طالبان داشته باشد و به همین دلیل هر واژه ای که در توافق نامۀ میان دو طرف بکار گرفته می شود، باید مورد قبول طالبان قرار گرفته و بدقت مورد ارزیابی قرار گیرد و دلیل اصلی به درزا کشیده شدن این مذاکرات نیز همین است.
معمولا متنی که در چنین قرارداد ها رسمیت دارد به زبان انگلیسی است و در صورت اختلاف میان دوطرف به آن استناد می شود. واژه های حقوقی در زبان انگلیسی که در چنین موارد کاربرد دارد، گاهی می تواند چندین معنا را افاده نماید و در صورت اختلاف میان دو طرف در آینده، یک جانب می تواند با استناد به معنای مورد خواست خودش، طرف مقابل را به نقض یکی از تعهداتش متهم سازد.
طالبان با درک این مسئله، تلاش دارند تا با مشورت های دقیق با کارشناسان حقوقی افغان در کشور های دیگر، چالش ناشی از تعبیر های مختلف در واژه های مورد استفاده در قطعنامۀ نهایی را به حداقل برسانند.
هرچند تصمیم هاي طالبان بر بنیاد ارزش های ایدئولوژیک است، اما در عین حال به این مسئله سخت توجه دارند تا در آینده از هرگونه اختلاف با امریکا در نتیجۀ ابهام در مفاد قرارداد جلوگیری نمایند و تا حد ممکن راه بهانه جویی های امریکا را سد سازند. آنها برعکس حکومت افغانستان به این باور اند که تعهدات اخلاقی از جانب امریکا، هیچ الزامیت حقوقی را متوجه آن کشور نمی سازد. اما در عین حال می دانند که حل مشکل جنگ در افغانستان در بعضی موارد نیازمند نرمش و انعطاف و قبول یک راه وسط در شرایطی است که خواست های اصلی آنها کنار نهاده نشود. رسیدن به این راه وسط کار ساده و آسان نیست و به همین دلیل این مذاکرات می تواند طولانی و دشوار و نیازمند مشورت های متعدد با مقامات بالاتر از هردو جانب باشد.
دلیل دیگری که این مذاکرات را به درازا کشانده، بحث روی مسایلی است که خطوط قرمز میان دوطرف تلقی می شود. امریکا تاکید دارد تا طالبان تعهد و تضمین نمایند که گروه های تروریستی را در خاک افغانستان پناه نمی دهند، اما طالبان با استناد به اینکه تعریف دقیقی از تروریسم وجود ندارد می گویند که ابهام در مورد واژۀ تروریسم می تواند در آینده مشکل آفرین باشد. برای رفع این مشکل طالبان از امریکا می خواهند که از گروه هایی را که این کشور آنها را تروریست می داند نام ببرد در غیر آن، تعبیرات خود ساخته از جانب امریکا در مورد تروریسم را نمی پذیرند. در جریان این مذاکرات جانب امریکا سعی کرده است تا با تعریف مبهم از هراس افگنی، با کلمات بازی کند اما زمانیکه طالبان با استناد به تعریف خود امریکایی ها، به مصداق های عملی در سطح بین المللی اشاره کرده اند که خود امریکا و کشور های دوست امریکا را شامل می شود، مذاکرات پیچیده تر شده است.
طالبان به برقراری نظام اسلامی در افغانستان تاکید دارند و حاضر به هیچ معامله ای در این رابطه نیستند. خلیلزاد در سفر های قبلی خود با استاد سیاف این خواست طالبان را مطرح کرد. مشورت استاد این بود که وقتی طالبان مسئلۀ نظام اسلامی را مطرح می سازند، جانب امریکا باید روی قرائت های مختلف از نظام اسلامی تاکید نماید. تصادفی نیست که همین مسئله در قطعنامۀ لویه جرگۀ مشورتی صلح اشرف غنی نیز منعکس شد در حالیکه در هیچ کمیته ای در آن جرگه این مسئله مطرح نشده بود. این خواست امریکا را استاد سیاف نیز در سخنرانی خود طوری بیان کرد که از علمای دین خواست در این مورد موضع متحد بگیرند. در مذاکرات میان طالبان و امریکا، مسئلۀ قرائت های مختلف از حکومت اسلامی نیز مورد بحث قرار گرفته است.
به نظر می رسد زمانیکه مذاکرات طالبان با امریکا به نتیجه برسد و طالبان شامل مرحلۀ مذاکرات بین الافغانی در مورد نظام آینده گردند، مجمعی از علمای دین از دو طرف باید در این مورد با هم به مشورت بنشینند. بحث روی این موضوع دلیل دیگری برای به درازا کشیده شدن مذاکرات در دور پنجم و ششم بوده است.
دلیل دیگر طولانی شدن مذاکرات اینست که طالبان می خواهند تا از جانب امریکا به عنوان امارت اسلامی افغانستان برسمیت شناخته شوند و در توافق نامه نیز همین عنوان ذکر گردد، اما امریکایی ها می گویند که با طالبان نه به عنوان امارت اسلامی ”که به معنای حکومت طالبان است” بلکه به عنوان تحریک اسلامی طالبان “به عنوان یک گروه نظامی سیاسی” مذاکره می کنند. در مقابل استدلال طالبان اینست که اگر آنها نمایندگی از امارت اسلامی نمی کنند پس چرا امریکا از آنها خواستار تضمین در مورد عدم استفاده از خاک افغانستان توسط گروه های هراس افگن اند؟
پافشاری طالبان بر امارت اسلامی موجب شد تا به یک راه وسط توافق شود که به گمان اغلب چیزی شبیه به “تحریک امارت اسلامی افغانستان” خواهد بود. به قول یکی از رهبران طالبان، آنها برای امارت اسلامی افغانستان لفافه ای به وجود آوردند اما در نهایت این جام زهر را سر خواهند کشید.
تاکید طالبان بر اینکه قرارداد با امریکا باید تمام متحدین این کشور را شامل گردد نیز باعث زمانگیر شدن این پروسه شده است. این خواست طالبان امریکا را مجبور ساخت تا با متحدین خود به مذاکره بپردازند و خلیلزاد با سفر به کشور های مختلف، تعدادی از کشورها را در جریان مذاکرات خود با طالبان قرار دهد.
در شرایطی که دوطرف مذاکره کننده با رضایت از مذاکرات در دور ششم از هم جدا شدند و اکنون باید در انتظار دور هفتم بود، اما با توجه به پیچیدگی هایی که در بحث روی جزئیات وجود دارد، نمی توان به امضای یک توافق جامع میان دو طرف در آیندۀ نزدیک امیدوار بود. در حالیکه امریکایی ها تلاش دارند تا این مذاکرات هرچه سریعتر به نتیجه برسد، به نظر نمی رسد که طالبان در این مورد عجله ای داشته باشند. طالبان می دانند که کوچکترین اشتباه می تواند برای آنها پیامد های ناگوار و جبران ناپذیر بدنبال داشته باشد و به همین دلیل میان سرعت و احتیاط، راه دوم را برگزیده اند.
واژگان کلیدی: مذاکرات، صلح، قطر،افغانستان،طالبان،كابل،