اژدر پیری سارمانلو
کارشناس امور بینالملل صدا و سیما، سردبیر، پژوهشگر
مركز بين المللي مطالعات صلح – ipsc
بروز تحولات کنونی و جنگ داخلی سوریه در چهارچوب دو دیدگاه متفاوت قابل بررسی است. دیدگاه اول که بر مبنای بهار عربی استوار است، این تحولات را خیزش مردمی در مقابل حاکمین دیکتاتور تعریف کرده که تا حدودی متأثر از تحولات کشورهای عربی در سال 2011 است. این دیدگاه تحولات داخلی سوریه را بسیار نزدیک به جریانات مرتبط با کشورهای مصر، لیبی، تونس، یمن که تعبیر دموکراسی صرف (دیدگاه غرب گرایانه) دارند، میداند. بر اساس این دیدگاه دولت سوریه حکومتی غیرمردمی و غیردموکراتیک تلقی میشود و مخالفتهای مردمی با آن در ادامه تحولات داخلی سایر کشورهای عرب خاورمیانه میباشد.
این دیدگاه اساسا حکومت سوریه را فاقد مشروعیت دانسته و دولت سوریه را محکوم به سرکوب مخالفین داخلی در طول حکومت چندید دهه از عمر این حکومت متهم میکند. در مقابل این دیدگاه، برخی دیدگاهها نیز در کشورهای مسلمان منطقه به ویژه گروههای اسلامگرا تحولات اخیر دولتهای عرب خاورمیانه را تحت عنوان بیداری اسلامی یاد میکنند. که به منظور سرنگونی حاکمین دیکتاتور و وابسته به کشورهای غربی به چنین تحولاتی روی آوردهاند. براساس این دیدگاه، تحولات سوریه، درحقیقت برنامهای است تحت لوای بهار عربی و با دستآویز قراردادن خواستههای مردم این کشور از سوی کشورهای غربی و متحدان منطقهای آنها (عربستان، ترکیه، امارات) جهت مقابله با جبهه مقاومت وابسطه به جمهوری اسلامی ایران و تضعیف این جبهه در تقابل با منافع غرب و تأمین امنیت اسرائیل است. به عبارت دیگر، دیدگاه دوم بر تلاش غرب جهت مصادره خیزش مردمی به نفع منافع خود و در راستای اهداف اسرائیل جهت تضعیف محور مقاومت (ایران، لبنان، سوریه، حزب الله و حماس) در آینده است.با هر دیدگاهی که به تحولات و جنگ داخلی سوریه بنگریم، نتایج آن در هیچ برهه از زمان به نفع و خوشایند مردم سوریه نبوده است. زیرا تبعات ناشی از این اعتراضات به ایستادگی ارتش در مقابل مردم و به خاک و خون کشیدن آنها انجامید. از سوی دیگر زمینه سودجویی و دخالت برخی کشورهای غربی و منطقهای در این کشور را بیش از پیش فراهم ساخت.
دخالت ترکیه در تحولات سوریه
ترکیه از مهمترین همسایگان سوریه به شمار میرود. این دو کشور حدود 911 کیلومتر مرز زمینی مشترک دارند که همین امر موجب نگرانیهای مقامات ترکیه از تحولات داخلی سوریه از یک طرف و طمع کشورگشایی شخص رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه، در چهاچوب تفکران نوعثمانیگری و همچنین مقابله با دستاورد کُردهای روژآوار در خودمدیریتی شمال و شرق سوریه از طرف دیگر موجب حمایت همه جانب دولت ترکیه از مخالفین بشار اسد از ابتدای تحولات سوریه تا کنون شده است.
حکومت ترکیه در محاسبات خود نسبت به معادلات جنگ داخلی سوریه دچار اشتباهات استراتژیکی شده تا جایی که این معادلات تمامی محاسبات آنها را دچار تغییر و تحول کرده است. ترکیه در ابتدای شروع جنگ داخلی سوریه با حمایت تسلیحاتی و لجستیکی از مخالفان اسد که البته کشورهایی چون آمریکا، قطر، عربستان و امارات را در ابتدای کار کنار خود داشت، توانسته بود نیروی نظامی قدرتمندی به نام ارتش آزاد سوریه تشکیل دهد تا در مقابل حملات ارتش حکومت سوریه قدرت نمایی کند و بخشی از خاک سوریه را تحت کنترل درآورد و به یک معضل جدی برای حکومت بشار اسد تبدیل شود. با گذر زمان و به مرور جنگ داخلی سوریه به یک جنگ فرسایشی و نیابتی بین نیروهای خارجی تبدیل شد. با ورود ایران، حزب الله و روسیه به این وادی و حمایت از دولت بشار اسد کم کم ورق به سود نیروهای ارتش سوریه برگشت و ارتش این کشور تا به امروز با کمک این نیروها تونسته است بخش اعظمی از خاک این کشور را تحت کنترل خود داشت باشد. حال اگر بخواهیم از تمامی حمایتهای دولت ترکیه از گروههای تندروی اسلامی و تروریستی جهت جنگ افروزی در خاک سوریه فاکتور بگیریم، اما نمیتوان منکر بحران آفرینیهای این حکومت و شعلهور کردن آتش جنگ در طول مدت 8 سال بحران سوریه شد. حکومت ترکیه که میتوانست به تبع، نقش سازندهتری در جهت فروکش کردن جنگ داخلی سوریه و ایجاد صلح در این کشور گام موثری بردارد، بیش از همه کشورهای دیگر به تنش و ادامه جنگ در این کشور دامن زد وشاید هیچ وقت تصورش را هم نمیکرد روزی فرا برسد که در این میان با متحد دیرینه خود یعنی آمریکا بر سر حمایت این کشور از نیروهای کُرد تا این حد دچار تنش شود و از طرف دیگر اینچنین بیامان به دامان روسیه پناه ببرد.
جنگ ترکیه با نیروهای کُرد در روژآوا
دشمنی ترکیه در قبال دستاورد کُردها تازگی ندارد. در طول بیش از نُه دهه از عمر تاسیس جمهوری ترکیه همواره از یک ملت، یک پرچم و یک زبان سخن به میان آمده است که تاکید بر حذف و نادیده گرفتن دیگر قومیتها در داخل خاک این کشور دارد. حکومت ترکیه که بیش از چهار دهه است که با نیروهای حزب کارگران کردستان در داخل و خارج از مرزهای خود جنگیده است و همیشه بر طبل جنگ با نیروهای پ.ک.ک نواخته است. اما تاکنون به صورت جدی و مداوم در صدد یک راه حل سیاسی و دیپلماتیک برای حل مساله کُرد بر نیامده است، هر دولتی که قدرت را در ترکیه به دست گرفته بطور ثابت یکی از شعارها و اهداف آن در جهت حذف این نیروی چریکی کُرد بوده است که تا به امروز نه تنها موفق به حذف آن نشده است بلکه در داخل خاک عراق و سوریه، نیروهای این حزب کُردی دردسرهای جدید برای حکومت ترکیه و شخص اردوغان به وجود آورده است.
ترکیه از اغاز جنگ داخلی سوریه و با قدرت گرفتن تدریجی نیروهای کُرد در روژآوا (خودمدیریتی شمال و شرق سوریه) خود را بیشتر از پیش در قبال موقعیت کردها در این منطقه مسئول دانسته است و با همه توان نظامی و چانهزنی دیپلماتیک سعی کرده حمایت کشورهایی چون روسیه و آمریکا را از این نیروها سلب کند. که در حال حاضر تا حدود زیادی در این امر موفق بوده است. ترکیه ابتدا با دادن امتیاز به روسیه در حلب چراغ سبز حمله به شهر کردی عفرین که تحت کنترل نیروهای سوریه دموکراتیک به رهبری کُردها بود را گرفت و سپس در سکوت مطلق متحدین کُرد، این شهر را اشغال کرد. در طول چند هفته گذشته نیز با تصرف آخرین پایگاه استراتژیک داعش در هجین سوریه توسط نیروهای کُرد، بحث حمله به شرق فرات و مناطق تحت کنترل نیروهای کُرد را پیش کشده است. تا هم بتواند تسلط خود را برمناطقی که قبلا تحت سیطره خود درآورده را حفظ کند و هم بتواند در شکل گیری سوریه جدید نقش آفرینی کند و از طرف دیگر که مهمترین هدف ترکیه در طول چندین سال هزینه و سرمایه گذاری در جنگ داخلی سوریه، حذف و خروج نیروهای کُرد از مناطق شمالی سوریه و سلب حاکمیت این منطقه توسط ساکنین آن بوده است. دولت ترکیه با تغییر دموگرافی مناطق تصرف شده در منطقه خودمدیریتی شمال و شرق سوریه هدفی جز دشمنی با ساکنین منطقه و الحاق این مناطق به خاک خود در چهارچوب تفکرات نوعثمانیگری ندارد. تهدیدات جدید ترکیه در حمله به منطقه خودمدیریتی شمال و شرق سوریه(روژآوا) و احتمال توافق این کشور با آمریکا دور از ذهن نیست، چراکه آمریکادر این راستا منافع خود را به همپیمانی با نیروهای کُرد ترجیح میدهد و قصد ندارد خاطر متحد دیرینه مسلمان و عضو ناتو خود را مکدر کند. احتمال این می رود همچون روسیه در عفرین که بر سر کُردها با ترکیه معامله کرد این بار نیز آمریکا این داد و ستد را با ترکیه بر سر کُردها داشته باشد و به متحد اصلی خود در جنگ با داعش پشت کند. کُردهای روژآوا پیش از این نیز توانسته بودند بدون همپیمانی با قدرتهایی چون آمریکا و روسیه در مقابل تهاجمات داخلی و خارجی از خود محافظت کنند. نیروهای سوریه دموکراتیک در خلال جنگ داخلی سوریه توانستند در شمال این کشور به یک ارتش منسجم و تسلیحات نظامی دست یابند. مسالهای که به وضوح در این برهه از زمان دیده میشود این است که نیروهای کُرد نیز در مواجهه با چنین تهدیداتی منفعلانه عمل نخواهند کرد و برای دفاع از خود منتظر حمایت قدرتهای جهانی نخواهند ماند. باید دید در صورت حملات ترکیه و عدم دخالت و پشتیبانی آمریکا و جامعه جهانی آیا کُردها بار دیگرخواهند توانست شکست داعش در جنگ مقاومت کوبانی این بار برای ارتش ترکیه و نیروهای وابسته به آندر شرق فرات رقم بزنند یا نه.
واژگان كليدي: جنگ افروزی، ترکیه،تقابل، صلح، پایدار، آینده سوریه، دموکراتیک، اژدر پیری سارمانلو
مسئولیت صحت و سقم مطالب موجود در یادداشتها، مقالات و مصاحبههای منتشر شده در سایت به عهده نویسنده بوده و انتشار آنها الزاماً به معنی تایید مطلب یا بیانگر دیدگاههای مركز نیست.