مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

آسیب شناسی و چالشهای حضور فرهنگی ایران در آسیای مرکزی (بخش دوم)  گفتگو با محمد حسین عابدینی

اشتراک

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

 

بیشتر متخصصان درباره ضعف سیاست خارجی ایران در منطقه آسیای مرکزی توافق دارند. این ضعف به نسبت فرصت‌هایی ارزیابی می‌شود که ایران در منطقه دارد. در این بین برای آسیب شناسی سیاست ایران در آسیای مرکزی ، فقدان یا ضعف سیاست فرهنگی ایران در این منطقه ، و بررسی عملکرد دیپلماسی فرهنگی ایران و الزامات جدید آن گفتگویی با محمد حسین عابدینی کارشناس این حوزه داشته ایم.

 واژگان کلیدی: چالش‌، حضور، فرهنگی، ایران ، آسیای مرکزی

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح:  در حوزه‌های گردشگری مهمترین بسترهای مغفول در روابط فرهنگی دو سویه چیست؟

در حوزه‌های گردشگری بین جمهور اسلامی ایران و کشورهای آسیای مرکزی اصولاً بستر مناسبی شکل نگرفته است که بگوییم کدام دسته فراموش شده است. اگر از سوی کشورهای آسیای مرکزی این بستر را فراهم نشده بدانیم، تا حدودی این مسئله قابل توجیه است. چون این کشورها بعد از استقلال خود دچار انواع بحران‌ها مثل بحران هویت، بحران امنیت، بحران سرزمینی، بحران اقتصادی و از این قبیل بحران‌ها بوده‌اند. گرچه دو کشور ازبکستان و قزاقستان توفیقاتی در این بخش داشته‌اند. به خصوص ازبکستان که با کمک یونسکو و بهره گیری از کمک‌های مالی‌ای که از یونسکو گرفته است، توانسته است آثار و بناهای تاریخی خود را در سمرقند، بخارا و حتی تاشکند ترمیم کند که قابل مشاهده است. اما سه کشور دیگر در این زمینه توفیق نداشتند و در واقع بستری برای آن‌ها فراهم نشده است. اما در جمهوری اسلامی ایران این سؤال بارها مطرح شده است که ساختارهای لازم و بسترهای مناسبی برای جذب گردشگر دیده نشده است. وقتی می‌بینیم یا می‌خوانیم که در کشورهای اروپایی مانند ایتالیا و فرانسه و کشورهای مجاور خودمان مانند ترکیه و روسیه سالیانه میلیون‌ها دلار و یورو را از طریق گردشگری جذب کشور خود می‌کنند. برای کشور ما واقعاً جای غبطه دارد در کشوری که چهار فصل سال آن را در یک روز آن هم در چهار منطقه می‌توان دید، از این فرصت بی بهره و یا کم بهره باشد. گزارش سازمان جهانی گردشگری هم این موضوع را تأیید می‌کند که ایران به لحاظ داشتن جاذبه‌های گردشگری در رتبه پنجم قرار دارد. گرچه آمار دیگری که در سال 2015 منتشر شد، از بین 141 کشور، کشور ما در شاخص زیرساخت خدمات گردشگری رتبه 97 را به دست آورد و بر اساس شاخص محیط کسب و کار برای گردشگر رتبه 119 را به دست آورده است و به لحاظ شاخص اولویت سفر و توریسم، کشور ما در جایگاه 130 ایستاده است. این فاصله‌ها بسیار زیاد است و برای بهبود آن باید تلاش مضاعفی کرد. البته ناگفته نماند که در سال‌های اخیر توریسم درمانی و توریسم مذهبی نسبتاً رونق گرفته است، اما همان طور که عرض شد کشور ما کشوری است که نباید از این نعمت خدادادی و از این طبیعت زیبایی که در یک روز چهار فصل قابل مشاهده است، غفلت کند و برای گردشگری می‌بایست برنامه ریزی شود. اخیراً شنیدیم که سخنگوی محترم دولت اعلام کردند که سال آینده افزایش عوارض خودرو در کشور را به این دلیل پیش بینی کرده‌اند که درآمد حاصل از آن صرف زیرساخت خدمات گردشگری در کشور شود.

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح: از نگاهی یکی از فرصت‌های تعاملات فرهنگی در آسیای مرکزی به سمرقند و بخارا مربوط می‌شود. ولی با توجه به تغییر دولت در ازبکستان چگونه می‌توان از ظرفیت دیپلماسی فرهنگی در این رابطه استفاده کرد؟

در ارتباط با شهرهای سمرقند و بخارا و وضعیت فرهنگی ما در جمهوری ازبکستان باید گفت این دو شهر به لحاظ تاریخی از موقعت خاصی برخوردارند. شهر بخارا با بیش از یک میلیون جمعیت هنوز پسوند شریف را همراه خود دارد و به آن بخارای شریف اطلاق می‌شود. دلیل آن هم این است که اکثریت مردم این شهر به فرهنگ اصیل ایرانی علاقمند هستند و به زبان فارسی صحبت می‌کنند. معماری ایرانی را می‌توان در آثار و بناهای تاریخی این شهر دید. بخارا در یک دوره پایتخت سامانیان بوده است. شخصیت‌های دینی و علمی از این جا برخاسته‌اند، از جمله امام محمد بخاری که از محدثین و مؤلف کتاب صحیح بخاری که از کتب معتبر و شش گانه اهل سنت مربوط به همین شهر است. شخصیت دیگری مثل ابوعلی سینا که از مفاخر و شخصیت‌های مشترک بین دو کشور و عامل پیونددهنده این روابط و تعاملات فرهنگی بوده است و در روستای افشنه ازبکستان متولد شده است و مدفن او نیز در شهر همدان درکشور ما قراردارد. در ارتباط با سمرقند هم وضعیت به همین گونه است. جمعیت سمرقند اگر چه کمتر از بخاراست، روحیه مردم به همان صورت هست و کسانی که برای گردشگری به ازبکستان سفر می‌کنند، حتماً در سمرقند از مجموعه ریگستان بازدید می‌کنند. کسانی که ریگستان را می‌بینند مانند کسانی هستند که در بناهای تاریخی اصفهان حضور دارند. به عبارت دیگر قرابت و تشابه زیادی در معماری این دو شهر وجود دارد. مسجدی هم در شهر سمرقند به نام مسجد اهل بیت (ع) وجود دارد که متعلق به شیعیان آنجاست و به صورت رسمی فعالیت می‌کند و ثبت شده است. مسجدی هم در قرقیزستان به نام مسجد امام علی (ع) داریم که آن مسجد هم متعلق به شیعیان بیشکک است. در واقع ما در جمهوری‌های آسیای مرکزی، این دو مسجد را داریم که به صورت رسمی فعالیت می‌کنند و ثبت شده هستند. وضعیت حضور فرهنگی ما در شهر بخارا که از ابتدا تا به امروز حضور فرهنگی نداشتیم و شاید دلیل آن هم این باشد که عرض شد. دلیل دیگر این است که این دو شهر درگذشته متعلق به تاجیک‌ها بوده است و در زمان شوروی سابق و بر اساس یک نقشه از پیش تعیین شده برای ایجاد تفرقه بین قوم تاجیک و قوم ازبک، آن را از سرزمین تاجیسکتان خارج کرده و به جمهوری ازبکستان ملحق کردند. به خاطر پیشینه این دوشهر و به این دلیل که در آنجا مردم به زبان فارسی صحبت می‌کنند، حضور ما را برنمی تابند. اما فعالیت‌های ما در شهر تاشکند پایتخت این جمهوری از زمان استقلال تا سال 87 به صورت متمرکز و هماهنگ در حوزه‌های مختلف بوده است و بیشتر هم فعالیت‌های علمی و دانشگاهی و انتشارات و چاپ کتاب و مجله از رشد خوبی برخوردار بوده است به نحوی که ما در مدت مذکور بیش از پنجاه کتاب در حوزه‌های ادبی، علمی و آموزشی چاپ شده است و فهرست، اسامی و چکیده آن‌ها درکتاب آثارمنتشره رایزنی فرهنگی منعکس گردیده است. اما از سال 87 به بعد، فعالیت‌های ما خیلی کمرنگ و در دو سه سال اخیر کاملاً به تعطیلی کشیده شده است. من به دلایل آن اشاره نمی‌کنم. اما به هر حال کار فرهنگی در خارج از کشور ظرافت‌هایی را می‌طلبد که اگر رایزنی آن ظرافت‌ها را رعایت نکند و نسبت به آن‌ها بی توجه باشد یا علم به آن ظرافت‌ها نداشته باشد، ممکن است عملکرد او باعث این شود که فعالیت‌های ما دستخوش حوادثی شود که برای ما خوشایند نیست. خوشبختانه با انتخاب رئیس جمهور جدید، آقای شوکت میرضیائف (رئیس جمهور فعلی ازبکستان) و سیاست‌های وی در آسیای مرکزی در ارتباط با روابط سیاسی این کشور با جمهوری اسلامی ایران، خوش بین هستیم که روابط فرهنگی ما در کنار روابط سیاسی بیش از پیش رشد کند و موجب شود که تعاملات فرهنگی و روابط فرهنگی این دو کشور مهم مسلمان تأثیر گذار باشد.

 

مرکز بین المللی مطالعات صلح:  آیا شتاب در روابط ایران و روسیه می‌تواند به دیپلماسی ایران در آسیای مرکزی و قفقاز کمک کند؟
گشایشی که در روابط ایران و روسیه پیدا شده است، به دیپلماسی فرهنگی ایران در آسیای مرکزی، روسیه و قفقاز کمک نمی‌کند، چرا که کشور روسیه خود به‌عنوان یکی از بازیگران اصلی در آسیای مرکزی و قفقاز است و هر یک از این کشورها وابستگی‌هایی را به این کشور دارند. حتماً می دانید که روسیه یک کشور منفعت گرا است و با هر کشوری که از رابطه با او سو ببرد، کنار می‌آید. این کشور به دنبال منافع دائمی و درازمدت است. اخیراً دیدیم که سخنگوی وزارت امور خارجه روسیه در نشست هفتگی خود به روابط تهران- مسکو و چشم انداز آینده آن که در پی مواضع رئیس جمهور آمریکا مطرح شد، به صراحت اعلام کرد که روسیه ساختار روابط خود را بر پایه منافع ملی دنبال می‌کند. اگرچه دو کشور جمهوری اسلامی ایران و روسیه در سال‌های اخیر همکاری‌های خوبی در زمینه‌های علمی و فرهنگی در کنار همکاری‌های سیاسی، نظامی و اقتصادی داشتند، لذا از این جهت تأثیر چندانی بر دیپلماسی فرهنگی ما در آسیای مرکزی ندارد و ما باید همچون گذشته انتقال اطلاعات و پیام‌های خود را از طریق دیپلماسی عمومی و دیپلماسی فرهنگی به مردم این منطقه و سایر مردم جهان البته با روش‌های نو و جذاب برسانیم و اعلام کنیم. با علم به این موضوع که کشورهای آسیای مرکزی، هم اکنون نیز به دلیل برخورداری از فرهنگ روس که در زمان اتحاد جماهیر شوروی پایه‌گذاری شد و در جامعه ظهور و بروز دارد، به رغم کمرنگ شدن آن تعاملات فرهنگی خود را با روسیه حفظ کردند. به هر حال زبان روسی هنوز هم به‌عنوان زبان علم در این کشورها جریان دارد، گرچه بعضی از کشورها مانند جمهوری ازبکستان و یا جمهوری قزاقستان الفبای خودشان را به لاتین تغییر داده‌اند، اما مشکلات زیادی بر سر راه آن‌ها هست و همین طور باید گفت که کشور روسیه در حفظ و پاسداشت زبان‌های ملی و بومی مردم این منطقه درگذشته که یک کشور بودند، عنایت ویژه‌ای داشته و از این حیث هم تعاملات فرهنگی و ادبی ادامه دارد

مطالب مرتبط