دکتر احسان لشگری تفرشی
عضو هیئت علمی دانشگاه یزد
مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC
امنیت منطقه ای در حوزۀ خلیج فارس همواره از مقولات مهم در مطالعات روابط بین الملل و از جمله موضوعات مورد توجه در نزد قدرت های بزرگ جهانی بوده است. در طول دهه های گذشته پیامد عملکرد قدرت های جهانی به مثابه عامل بیرونی نقش بسزایی در بازساخت تعادل های امنیتی در این منطقه داشته است.
در این راستا اجرایی شدن سند همکاری راهبردی ایران و چین می تواند موجب بازساخت تعادل ژئواستراتژیک در منطقه خلیج فارس گردد. تا پیش از مطرح شدن این سند و تا به امروز الگوی تعادل ژئواستراتژیک خلیج فارس بر مبنای خرید امنیت از بیرون مرزها و بویژه از ایالات متحدۀ آمریکا توسط کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و خوداتکای امنیتی – نظامی ایران دنبال می گردید. در این راستا همکاری اقتصادی و امنیتی ایران و چین در قالب سند همکاری 25 ساله موجب افزایش دوگانگی روزافزون در منطقه ژئوپلیتیک خلیج فارس می گردد. چرا که از یک سو کشورهای عربی حاشیه جنوبی خلیج فارس کم و بیش از منظر امنیت سرزمینی همچنان به ایالات متحده آمریکا وابسته می باشند و آن را در قالب قراردادهای دو جانبه یا چند جانبه تثبیت نموده و قطعاً بر آن خواهند افزود. از سوی دیگر با توجه به تشدید تنش های سیاسی- امنیتی ایران با آمریکا در دو سال گذشته ناشی از خروج آمریکا از توافقنامه برجام هر چه بیشتر در بخش مهمی از حاکمیت ایران ذهنیت اتکا به شرق و از جمله چین جهت ایجاد عمق ژئواستراتژیک پایدار افزایش یافته است. عمق یافتن این شکاف درون منطقه ای در طول سالیان گذشته هرچه بیشتر نقش قدرت های جهانی را در معماری ژئواستراتژیک این منطقه افزایش داده است.
از این رو بنظر می رسد سند همکاری راهبردی در افق 25 ساله حداقل در کوتاه مدت دوگانگی ژئواستراتژیک ایران با کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس را تشدید خواهد نمود. چرا که این معاهده می تواند برای نخستین بار پای یک قدرت جهانی در حال ظهور به نام چین را به معادلۀ امنیت در خلیج فارس به صورت مستقیم باز نماید. تا پیش از آن تنها ایالات متحده به مثابه متحد کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در منطقه دارای حضور نظامی مستقیم بود و حضور نظامی سایر قدرت ها در منطقه به صورت موردی و نه پایدار وجود داشت. لیکن تصویب سند راهبردی ایران و چین می تواند چین را نیز نسبت به امنیت این منطقه حساس نموده و حتی حضور نظامی چین در منطقه خلیج فارس را موجب گردد. چرا که سرمایه گذاری شرکت های چینی در ایران که در سند همکاری 25 ساله پیش بینی شده است موجب می گردد چین هر چه بیشتر به ثبات منطقه ای ایران جهت حفظ منافع شرکت های خود حساس باشد. حتی ادامه شکاف گفتمانی و امنیتی شمال و جنوب خلیج فارس باعث می گردد دامنه اتکای ژئواستراتژیک ایران به چین در سال های آینده تعمیق گردد.
از سوی دیگر اهمیت وجود انبار عظیم منابع فسیلی در منطقه خلیج فارس که از جمله مهمترین مولفه های ارجحیت آفرین برای این منطقه در طی دهه های گذشته بوده است نیز دچار تحول جدی گردیده است. بطوری که در سالیان گذشته تولید هرچه بیشتر نفت شیل در ایالات متحده و کاهش وابستگی ژئوانرژی این کشور به فروش نفت خام کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس موجب افول اهمیت ژئوپلیتیکی منابع فسیلی خلیج فارس در نزد آمریکا گردیده است. بطوری که بعنوان نمونه توقیف نفت کش وابسته به انگلستان توسط نیروهای نظامی ایران که در مقابل توقیف نفت کش وابسته به ایران در دریای مدیترانه انجام گردید؛ چندان واکنش جدی ایالات متحده را سبب نگردید. پیامد این فرایند در کاهش هر چه بیشتر ارزش ژئوپلیتیکی کشورهای خلیج فارس در حوزۀ تامین منابع فسیلی برای آمریکا بوده است. در نتیجه اهمیت این منطقه برای آمریکا صرفاً به مثابۀ بازاری بزرگ برای خرید تسلیحات آمریکایی محدود گردیده است. بر این مبنا در سالیان آینده همچنان کشورهای حاشیه خلیج فارس در تلاش خواهند بود تا از طریق سفارش خرید انبوه ادوات و تسلیحات نظامی همچنان رهبران ایالات متحده آمریکا را نسبت به سرنوشت امنیتی خود به مثابه بازار بزرگ خریدار تسلیحات حساس نمایند و ایران نیز از طریق زمینه سازی جهت سرمایه گذاری کلان چین در این کشور و اتصال به پروژۀ عظیم یک کمربند – یک راه زمینه را برای حساسیت بیشتر چین نسبت به امنیت این منطقه ایجاد می نماید.
واژگان کلیدی: پیامد, ژئواستراتژیک, قرارداد, 25 سالۀ, ایران ,چین , حوزۀ خلیج فارس, احسان لشگري