حسن صدرانيا
کارشناس هيدروپلتيك
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
آب یک منبع حیاتی و منحصربهفرد است که هیچ جانشینی برای آن پیشبینی نمیشود. در آغاز هزارهی جدید، کمبود آب، تغییر الگوهای مصرف، از بین رفتن منابع طبیعی و گسترش بیابانها، آلودگی و ضعف زیرساختهای مناسب، بشر را بهسوی بحران جهانی آب سوق میدهد. جُستار هیدروپلیتیک در ادبیات جغرافیای سیاسی به واکاوی جایگاه منابع آب در مناسبات قدرت واحدهای سیاسی- فضایی در مقیاس فروملی، ملی و فراملی میپردازد.
یکی از مشکلات در تجزیه و تحلیل مناسبات هیدروپلیتیک در سیستم رودخانههای بین المللی این است که عوامل یکسان مانند کمبود آب و توسعه اقتصادی میتوانند طیف متنوعی از منازعه یا همکاری ایجاد کنند. ازاینرو هدف پژوهش شناسایی متغیرها و شاخصهای مؤثر در اهمیت راهبردی هریرود برای ایران است که میتواند بر مناسبات هیدروپلیتیک ایران و افغانستان تأثیر بگذارد. در منطقهی جنوبغرب آسیا، واقعگرایی سیاسی و نگاه ملیگرایانه به منابع آب مشترک از سوی کشورهای بالادست هستهی اصلی بحران آب در منطقه را به خود اختصاص داده است. حوضهی آبریز هریرود یکی از مهمترین حوضههای آبریز مشترک بین ایران و افغانستان در این منطقه است و خاور و شمال خاوری ایران برای توسعه به منابع آب فرامرزی این حوضه وابسته است. بهرهبرداری افغانستان از سد سلما، میزان آب ورودی به سد دوستی را از حدود ۳۰۰ میلیون مترمکعب به ۳ میلیون متر مکعب فروکاسته است. ازاینروی شکلگیری بحران آبی در خاور و شمال خاوری ایران میتواند بر مناسبات ایران و افغانستان تأثیر منفی داشته باشد و زمینهی درهم تنیدگی مسائل هیدروپلیتیکی و ژئوپلیتیکی را برای بهرهمندی هر یک از کشورها از برتریهای جغرافیایی خود در این زمینهها فراهم کند. براین بنیاد، نگارنده در پژوهشی در پی آن بوده است که متغیرها و شاخصهای تأثیرگذار در اهمیت راهبردی هریرود برای ایران کدام است؟ به نظر میرسد متغیرهای امنیت غذایی و امنیت آب آشامیدنی از جمله مهمترین متغیرهای تأثیرگذار در اهمیت آب هریرود برای شمال خاوری ایران است.
روش پژوهش
در این پژوهش از روش آیندهپژوهی شامل روشهای دلفی و تحلیل ماتریس متقاطع با نرمافزار میکمک (Micmac) استفاده شد. جامعهی آماری پژوهش با توجه به نوع تخصص و تجربهی کاری و مرتبط بودن با موضوع از میان اساتید و محققان داخلی و خارجی که در رابطه با موضوع پژوهش و ایران و افغانستان و بهخصوص منابع آبی دو کشور کار پژوهشی انجام دادهاند، انتخابشده و با توجه به ویژگیهای جامعهی آماری نمونهگیری هدفمند انجامشده است. در این پژوهش شمار ۳۵ تن متخصص انتخابشده که از بین آنها شمار ۲۵ نفر در تکمیل پرسشنامههای دلفی همکاری کرده و شمار ۱۰ نفر نیز در تکمیل پرسشنامهی ماتریس تحلیل تأثیرات متقابل همکاری کردهاند که پاسخهای ۸ نفر از آنها در تکمیل ماتریس بهکاررفته است.
نتایج
متغیرها و شاخصهای برآمده از مطالعات کتابخانهای در چارچوب پرسشنامه ساماندهی و برای انجام روش دلفی به جامعهی آماری ارسال شد. پس از امتیازدهی به شاخصها با توجه به میانگین نظر متخصصان، در پایان ۱۵ شاخص برای شناسایی اثرگذاری و اثرپذیری در اهمیت آب هریرود برای ایران انتخاب شد. نتایج برآمده از روش دلفی نشان میدهد که متغیرهای جغرافیایی ـ ژئوپلیتیکی، فنی ـ اقتصادی و سیاسی ـ اجتماعی به ترتیب بیشترین نقش را در اهمیت راهبردی هریرود برای امنیت ملی ایران دارند. پس از شناسایی شاخصها و باهدف بررسی تأثیرات متقابل آنها بر یکدیگر و شناسایی متغیرهای کلیدی تأثیرگذار از روش تحلیل ساختاری استفاده شده است. نتایج تحلیلی نشان میدهد که متغیر جغرافیایی ـ ژئوپلیتیکی و سپس فنی ـ اقتصادی بیشترین تأثیرگذاری و بیشترین تأثیرپذیری را بر سیستم دارند. از سویی در بین شاخصهای مورد سنجش تأثیرگذاری امنیت ملی، امنیت منابع آبی، امنیت غذایی، امنیت آب آشامیدنی و جایگاه افغانستان در اهداف سیاسی خارجی ایران بیشتر است. به بیان دیگر، شاخصهای امنیت ملی و امنیت انسانی بازخورد بیشتری در متغیرهای ژئوپلیتیکی و اقتصادی خواهند داشت و آنها را تبدیل به تأثیرگذارترین متغیرها در این روند خواهد کرد. دراینبین شاخص اهمیت هریرود برای آب آشامیدنی و امنیت غذایی از متغیر فنی ـ اقتصادی و شاخصهای اهمیت هریرود برای امنیت منابع آبی و امنیت ملی ایران از متغیر ژئوپلیتیکی و شاخص جایگاه افغانستان در سیاست خارجی ایران از متغیر سیاسی ـ اجتماعی شاخصهای راهبردی و کلیدی انگاشته میشوند.
نتیجهگیری
تجزیه و تحلیل فرصتها و مخاطرهها برای ایران در ارتباط با افغانستان در حوضهی آبریز هریرود بر پایه نتایج تأثیرگذاری متغیرهای راهبردی بر متغیرهای هدف به دو گونه متصور است:
مخاطرهها: به دلیل ضعف جایگاه سیاسی افغانستان در سیاست خارجی ایران و ضعف ساختاری شاخصهای قدرت ملی افغانستان در برابر ایران، افغانستان کوشش خواهد کرد در موضوع آب از منظر قدرت با ایران برخورد کند. در اینرو بیاعتمادی ایران به افغانستان افزونتر شده و به دلیل پایین بودن وابستگی اقتصادی متقابل دو کشور به یکدیگر، ایران نیز در مقابل کوشش خواهد کرد در زمینههای اقتصادی، ژئوپلیتیکی و سیاسی در برابر دولت افغانستان واکنش نشان دهد تا بتواند افغانها را راضی کند تا در موضوع آب به حقآبهی ایران از رودهای فرامرزیاش توجه کنند. براین بنیاد، پیشبینی میشود مناسبات بین ایران و افغانستان بیشتر بهسوی تنش پیش رود.
فرصتها: ژئومورفولوژی حوضهی آبریز هریرود بهعنوان شاخص محیطی تأثیرگذار باعث خواهد شد هر دو کشور ایران و افغانستان در این حوضه با کمبود منابع آبی روبرو شوند. در این صورت ایران میتواند با مدیریت شاخصهای راهبردی و بهکارگیری موقعیت ژئوپلیتیک خود برای دسترسی افغانستان به آبهای آزاد از راه انجام موافقتنامه چابهار میان ایران، هند و افغانستان، جایگاه سیاسی افغانستان در سیاست خارجی ایران را بهبود بخشد و با سرمایهگذاری در بخش کشاورزی افغانستان و صنایع غذایی وابسته آن خواهد توانست افزون بر تأمین مواد غذایی مورد نیاز با کاستن از مصرف آب در بخش کشاورزی از میزان ذخیره آب سد دوستی برای تأمین نیاز آب آشامیدنی کلانشهر مشهد استفاده کند. این باعث بالا رفتن شاخصهای اقتصادی دو کشور و حل برخی از مشکلات داخلی افغانستان در مسائل مرتبط با امنیت انسانی میشود. در چنین فضایی کارکرد نهادهای بینالمللی بهعنوان شاخص تنظیمی پژوهش برای سرمایهگذاری در بخش آب بهبود خواهد یافت و میتواند بهعنوان بازیگر کلیدی در سیستم ایفای نقش نماید. براین بنیاد، نهتنها کمبود آب مناسبات هیدروپلیتیک دو کشور را بهسوی تنش سوق نمیدهد، چهبسا دو کشور به این دریافت مشترک خواهند رسید که افغانستان مکمل هیدروپلیتیک ایران و ایران مکمل ژئوپلیتیک افغانستان است و این سویهی همتکمیلی میتواند زمینه همکنش دو کشور را فراهم کند.