اکبر صادقی
پژوهشگر مسائل بین الملل
مرکز بینالمللی مطالعات صلح –IPSC
دیوار بی اعتمادی بین ایران و امریکا فرو نریخته احیا شد و بارویکرد دولت جدید امریکا در حال گسترش است هرچند در دو دولت اوباما تلاشهای در راستای از بین بردن آن صورت گرفت که نمونه بارز آن برجام بوده است ولی تغییر دولت و در پی آن سیاست خارجی دولت امریکا بر خشتهای مقاومت این دیوار افزوده است. در شرایط جدید به وجود آمده بسیاری از تحلیل گران از جنبههای متفاوت به تحلیل روابط ایران و امریکا پرداختهاند که در یک جمع بندی کلی آینده روشنی را برای روابط ایران و امریکا و در سایه آن برای ایران و سایر دولتها متصور نیستند که این امر پیچیدگی موضوع را دوچندان کرده است. با این فضای ایجاد شده اکثر تحلیلگران و صاحب نظران حوزه روابط بین الملل و همچنین دولت مردان به آنتقاد از رفتارهای نامتعارف دولت امریکا در قابل برجام و ایرانپرداختهاند و خواستار بازگشت و رعایت اصول مندرج در برجام شدهاند در حالی که دولت امریکا با سردمداری ترامپ یک تنه سیاستهای خود را درقبال ایران به پیش میبرد که در پی آن دولتمردان و سیاستمداران ایران نیز واکنش نشان دادهاند.
با توجه به شمای ارائه شده این نوشته در تلاش است تا در پاسخ به این سؤال که آینده روابط ایران و امریکا و در لوای آن روابط ایران با سایر کشورها در چه چهارچوبی قابل تصور است ارائه شود به نظر نگارنده موضوع خروج امریکا از برجام و همچنین روابط ایران با سایر کشور در قالب چهار سرفصل، واکنش دولت و مردم ایران به خروجامریکا از برجام، قدرت منطقهایایران در خاورمیانه، اقدامات کشورهای ثالث درباره برجام و رویکرد مردم و جامعه امریکا به تصمیمات ترامپ قابل بررسی و تحلیل است که هرکدام از آنها را میتوان در یک مقاله یا کتاب کنجاند؛ ولی در این مجال سعی براین است تا در یک نوشته کوتاه یک چهارچوب کلی از فضای موجود و آینده ممکن به خوانندگان ارائه شود.
- واکنش دولت و مردمایران به خروج امریکا از برجام: شناخت و آشنایی مردم ایران با کشور امریکا و سیاستهایش به جنگ جهانی دوم برمیگرددکه پس از اشغال ایران توسط دول روس و انگلیس کمکهای نظامی امریکا به دولت وقت شوری از طریق میسر ایران ارسال میشود و بعداز آن حضور جدی امریکا در ایران بعد از خروج انگلیس از منطقه حس میشود و بهنوعی در نظر سیاستمداران، امریکا جای پای انگلیس در منطقه خاورمیانه میگذارد ولی حافظه تاریخی بارز موجود در کشور ایران مربوط به کودتای 28 مرداد سال 1332 هجری شمسی است که دولت وقت مهندس مصدق توسط کودتای حمایت شده توسط سیا و اس ای اس انگلیس ساقط میشودبهنوعی میتوان آن را یک خاطره نهچندان خوشایند در حافظه تاریخی ایرانیان ردیابی کرد هرچند بعد از کودتا رابطه گرمی بین دولت محمدرضا پهلوی و امریکا برقرار است ولی در این رهگذر تا سال 57 در روابط دو کشور فراز و نشیبهای وجود دارد که حتی محمدرضا پهلوی به عدمحمایت جدی دولت امریکا از خود در مقابل انقلابیون را عامل موفقیت انقلاب در ایران معرفی کرده است. دراینبین،بعداز انقلاب اسلامی رابطه ایران و امریکا به دو برهه قبل و بعد از اشغال سفارت امریکا قابل تقسیم است که قبل از اشغال سفارت دولت وقت امریکا، خواستار برقراری رابطه با انقلابیون بود و در این راستا تلاشهای کرده است و بعد از اشغال که به شکست جیمی کارتر در انتخابات منجر میشود کهبعدازآنسیاستهای تنبیهی از سوی دولتهای دمکرات و جمهوریخواه برای کنترل ایران اتخاذ میشود که حتی در رویاروی ایران و عراق امریکا به پشتیبانی از عراق میپردازد در این راستا بعد از اتمام جنگ بین ایران و عراق روابط دو کشور با فراز و نشیبهای دنبال میشود و در برخی از برهههای حساس همکاریهای در بین دو کشور از جمله در زماندولت اصلاحات در مورد افغانستان شکل میگیرد. ولی منجر به مذاکره مستقیم بین طرفین نمیشود. اما روابط دو کشور در فضای نسبتاً بدون تنش جدی ادامه پیدا میکند. اما باروی کار آمدن دولت احمدینژاد رویاروی بین سیاستهای امریکا و ایران در کل جهان به نمایش گذاشته میشود که در این زمان فعالانی نیز برای برقراری رابطه فی مابین دو کشور فعالیت میکنند، ولی به دلیل نمایش تضادها در فضای گسترده اقدام عملی جدی شکل نمیگیرد.
با پیروزی روحانی در انتخابات و تغییرات اساسی در ساختار مذاکره کنندگانایران، امیدها به گشایش در روابط با ارائه بسته قابل مذاکره از سوی تیم وزارت خارجه ایران دوباره در دلها روشن میشود تا سرانجام بعد از سه دهه سیاست رویاروی بین ایران و امریکا در دو طرف یک میز به پایان برسد که هرچند این اتفاق در عمل دشوار به نظر میرسد ولی در بستر کنش و واکنش در میز مذاکره ممکن میشود و دیدار بین وزرای خارجه دو کشور صورت میگیرد و برای اولین بار کارشناسان و سیاستمداران دو کشور روبروی هم برای آینده بهتر به مذاکره مینشینند که درنتیجهبرجام نوشته شده و توسط مجالس دو کشور نیز مورد تأیید قرار میگیرد و برنامههای اجرایی توسط تو دو کشور مهیا میشودهرچند که این موضوع در امریکا کندتر از ایران پیش میرود که با تغییر دولتدر آن کشور رویکرد جدید با خروج از برجام آغاز میشود که بانتیجه معکوس،آینده غیرقابلپیشبینی را به نمایش میگذارد. اگر در ماجرای کودتای سال 1332 دولت امریکا یکی از متهمان افکار عمومی کشور ایران باشد که نیازمند عذرخواهی جدی است در شرایط جدید پس از خروج امریکا از برجام، ترامپ و دولت متبوعش در مرحله دوم در قضاوت افکار عمومی مردم ایران نمره به مراتب کمتر از دولت وقت زمان کودتا 28 مرداد 1332 کسب خواهد کرد. چرا که فعالیت جامعه مدنی ایرانرا با مشکلات دو چندان روبرو خواهد کرد و عملاً فعالیت مدنی رو به سوی توسعه در ایران با خروج ترامپ از برجام با مشکلات عدیدهای روبرو خواهد شد که بوی آن از کوشه کنار واکنشهای سیاست وزران مختلف به خروج امریکا از برجام در کشور به مشام میرسد که این موضوع نیازمند توجه جدی متفکران و اندیشمندان داخلی و خارجی مسائل ایران است بهنوعیمیتوان گفت مذاکره کنندگان نماینده قشر عظیم جوان و آیندهنگرکشور ایرانبودهاند که بنبست در این رهگذر سیاست خوشایند دولت امریکا را پدید نخواهد آورد.
- قدرت منطقهای ایران در خاورمیانه: تاریخ فلات ایران مملو از تجربههای گوناگون ثبات و بیثباتی بوده است اگر بخواهیم در یک نگاه تاریخی تحلیلی چشمانداز قابل دفاعی را عرضه کنیم بایستی عنوان کنیم که از زمان شکل گیری کشور ایران و امپراطوری های حاکم برآن کماکان رقابتهای سازنده و غیرسازنده بین ایران و کشورها یا به عبارتی امپراطوری های مطرح در سطح جهان وجود داشته است که نمود بارز آن را در زمان امپراطوری هخامشی در قبل از اسلام و بعد اسلام با قدرتهای حاکم زماندر یونان، روم سابق (ایران جزیی از دنیای اسلام در مقابل جهان مسیحیت) و عثمانی میتوان پیدا کرد که در هر برش از تاریخ بسته به نوع حکومت موجود در ایران و در جوار آن رقابت فی مابین از طرقهای مختلف صورت میگرفته است و نتایج خاصی را برای دو طرف مناقشه در برداشته است که تبعات آن در درجه دوم گریبان ملتهای دو طرف را میگرفته است.
با توجه به سابقه تاریخی مورد اشاره در حالت کلی اگر بخواهیم در قرون معاصر به ویژه بعد از حکومت صفوی در کشور ایران به موضوع قدرت منطقهای ایران اشارهای داشته باشیم میتوان گفت که از زمان شکل گیری دولت مقتدر درایران همزمان شرایط برای رقابت با سایر قدرتهامتشکلتر میشود که درنتیجه آن سیاستهای این کشور با یارگیری در ورای مرزهای خود پی گیری میشود که نمود بارز آن در رقابت دولت صفویه بادولت عثمانی قابل اشاره است . هرچند بعد از افول قدرت صفویه و سرکار آمدن دولت قاجار دوباره ترکیب سیاسی در داخل و خارج از مرزهای ایران تغییر میکند ولی در دولت پهلوی اول و بویژه پهلوی دوم در یک روندرو به جلو اتکا و حمایت از گروههای قومی جزء سیاستهای کلان نمایش قدرت، حضور و نفوذ در خارج از مرزهای ایران به شمار میآید که دست دولتهای وقت را در اعمال قدرت برای چانه زنی سیاسی در پیشبرد امور باز نگه میداشته است.
بعداز انقلاب اسلامی با توجه به تغییر حکومت و همچنین تغییرات جدی در تعریف اصول ساختاری و بنیادی سیاست خارجی، حضور این کشور در منطقه با ساختار جدیدی بازنمایی میشود که در یکی از اصول اساسی، حضوردر منطقه و کشورهای گوناگون در ارتباط گیری با مردم و قومیتها تعریف میشود به صورتی که بعد از گذشت نزدیک به چهار دهه ارتباط قابل لمس و پیش بینی پذیری بین ایران و قومیتهای گوناگون در منطقه قابل مشاهده است که در نمونه اخیر آن در موضوع استقلال کردستان عراق به نمایش عمومی در آمد با توجه به این پلت فرم حال سؤال اصلی این است که در صورت تغییر رویکرد امریکا به ایران و مطرح شدن گزینه نظامی علیه ایران آیا چهره خاورمیانه مانند حمله امریکا به عراق و افغانستان به همان صورت آرام، منتظر خواهد ماند یا اتفاقات جدیدی در این گستره سرزمینی و سیاسی منطقه رخ خواهد داد؟ در حالت کلی ایران کشوری با دستهای بسته در جهان نیست. به نظر نگارنده با توجه به همبستگی قابل تأمل ایران با گروههای مردمی در منطقه بایستی منتظر یک تغییر کلی در ماهیت منطقه و احتمالاًجهان خواهیم بود که این موضوع بایستی در سیاستهای منطقهای و جهانی کشورهای گوناگون مورد محاسبه قرار گیرد تا جوانب سیاستهای غیرمنطقی به دولت امریکا گوشزد شود تا رویکرد منطقی را نسبت به این کشور در سیاستهای خود در نظر بگیرد ایران کشوری با فرصتهای گوناگون در خطوط مردمی، زمینی، هوایی، دریایی، و سایبری است که بر کسی پوشیده نیست.
واژگان کلیدی:برجام, ایران , فرجام,امريكا, اروپا ,هسته اي ,هزاره سوم