مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

ايران و ترتیبات بین المللی اثرگذار بر مساله سوریه

اشتراک

علی سعادت آذر

دکتری مطالعات منطقه ای و مدیر گروه ترکیه شناسی اسلام معاصر

مرکز بین المللی مطالعات صلح IPSC

 

واقعیت این است که ترتیبات بین المللی اثرگذار بر موضوع سوریه دو نوع است راهبردی و ترتیبات میدانی:

در 4 سال گذشته – دست کم بعد از قطعنامه تامین امنیت سوریه-  ایران کمتر در ترتیبات راهبردی سوریه نقش آفرین بوده اما به لحاظ دسترسی های میدانی برخی هماهنگی ها با آن انجام می شده است.

برای چانه زنی در سطوح خرد، قدرت و حضور نظامی ایران تعیین کننده است و تقریبا یک عامل موازنه، اما برای رسیدن به اهداف بلند مدت و راهبردی کافی نیست. چرا که تاثیرپذیری تصمیمات و ترتیبات راهبردی فقط به شرایط میدانی و صحنه های عملیاتی بستگی ندارد.

در سطح کلان و استراتژیک اساسا زمین بازی سوریه یا منطقه مورد مناقشه مورد توجه نیست. بلکه نظام ژئوپلیتیکی منطقه ای و جهانی صفحه شطرنج بازی بازیگران است. بدین معنی که بازیگران برای تهدید، اقناع و اثرگذاری بر دیگری یا شرایط حاکم  به قدرتی فراتر از حضور محدود نیاز دارند.

برای حضور نظامی شاید ادبیات حماسی و سلحشوری به کار رود، اما برای پیروزی و دستاورد پایدار، قدرت سیاسی – حقوقی و اقتصادی و میزان اثرگذاری این مولفه ها بر دیگری حائز اهمیت است. یادمان نرود برای کسب منافع بیشتر باید بازيگراني چون مانند ترکیه، روسیه و …) را تحت تاثیر قرار داد نه سوریه را و برای پیروزی راهبردی در سوریه باید بر تصمیمات آنکارا، مسکو و… اثر بگذاریم

در ادبیات جنگی به خوش بینانه ترین پیروزی ممکن، پیروزی پر هزینه (conflicted success ) می گویند یعنی پر هزینه ، با مناقشه و ناپایدار این نوع پیروزی ها فاقد دستاوردهای حقوقی و سیاسی دراز مدت هستند و معمولا به شرایط بستگی دارند.

حال به این سوال اصلی و اساسی بپردازیم: چرا روسیه و ترکیه همواره تلاش کرده اند تا با همکاری، اجماع، برگزاری نشست های چندجانبه و … اقدام کنند؟

آسیب شناسی دقیق این موضوع و نقد منصفانه رفتار این دو بازیگر ما را به پاسخی منطقی سوق خواهد داد. صحنه بین الملل و توفیقات آن محصول مشروع سازی اقدامات با چهارچوب های پذیرفته شده بین المللی است. بدور از احساسات و شتابزدگی، حسابگری و اتکا به بیشینه سازی منافع با رعایت حساسیت ها و ملاحظات “دیگران”(others). همان واژه “درک ملاحظات دیگران” است که روسیه و ترکیه را علیرغم همه تعارضات به بیشترین همکاری در صحنه سوریه تشویق کرده است و ما کمتر در ترتیبات راهبردی حضور داریم.

پوتین و اردوغان با وجود اختلاف نظرهای زیاد (که طبیعی است) یک وجه اشتراک دارند و آن هم عملگرایی و حسابگری است. همین مسئله بزرگترین عامل برای توافقات گسترده در سوریه است. در اصطلاح عامیانه می گوییم هر دو اهل معامله هستند. این در ادبیات دیپلماتیک یعنی اینکه ضمن تاکید به بیشینه سازی منافع تابع مولفه های مادی و کمی سیاست خارجی می باشند.

البته نمی توان نقش شرایط و ویژگی های  محیط بین المللی جدید را نادیده گرفت. صحنه بین الملل به ویژه نظام منطقه ای یک محیط ساده همچون گذشته نيست، بلکه وضعیتی پیچیده، چند بعدی و با بازیگران متعدد و موثر بر هم تلقی تحلیل می شود. هیچ قدرت فائقه ای وجود ندارد.

 ضمن اینکه نمی توان هیچ ریز قدرتی را نادیده گرفت. این همان پیش بینی ناپذیری شرایط و تحولات را فراهم میکند که ورود در هر بازی غیر قابل پیش بینی، می تواند شرایط ناخواسته ای به دنبال داشته باشد، که از محاسبه دولتمردان خارج خواهد بود. در محیط جدید بین المللی، عملگرایی نه تنها محصول واقعیت محض بلکه حاصل برآیندهای دیگر چون فراواقعیت ها، برداشت ها و تفاسیر از وضعیت است.

در مورد روابط ترکیه و روسیه باید نیازهای اقتصادی متقابل، رابطه هردو آنها با نظام جهانی و نیز فاکتور تسلیحات را هم افزود که برای هر دو کشور مهم است. لذا ساده سازی این روابط به عواملی مانند تاریخ، ژئوپلیتیک یا تشریفات دیپلماتیک، اگر چه مهم هم هستند، اما کلیات روابط دو کشور را نشان نمی دهد.

در یک گذر کلی به ایده های ایران در سوریه و تحولات آن  در چند سال گذشته چند نکته اساسی در مورد ایران قابل برداشت است:

 نکته اول اینکه ایران در مناطق شمالی سوریه  اهداف راهبردی چندانی تعریف نکرده است و تمرکز اصلی بر حفظ دولت در دمشق بوده است. بر این مبنا امنیت در مناطق حکومتی بیشتر مورد توجه است.

دوم روابط ایران_ ترکیه و ایران _ روسیه در سطح اقتصادی و سیاسی چندان به نفع ایران مزیت آفرین نبوده تا به عنوان اهرم فشار و کسب منافع عمل کند، روشن تر اینکه ابزارهای مناسب برای تغییر رفتار دو بازیگر منطقه ای مهم را نداشته است.

سوم اگر اشاره ای به جمله تاریخی از چرچیل بعد از جنگ دوم جهانی کنم “ما جنگ را بردیم، اکنون باید صلح را ببریم. چرا که پیروزی در صلح سخت تر پیروزی در جنگ است”. با این مقدمه ایران علاقه ای به کسب منافع از طریق اتکا به ترتیبات بین المللی ندارد و عدم حضور در چنین نظام های منطقه ای و بین المللی ضعف محسوب نمی شود.

به طور کلی با توجه به سرعت تحولات هر نوع سیاست خارجی چه موفق و چه کم توفیق در بازه های زمانی مشخص می بایستی مورد نقد، آسیب شناسی و بازنگری واقع شود تا بر شرایط مسلط گردد.

واژگان کلیدی: ايران، ترتیبات بین المللی، اثرگذار ،  سوریه، علی سعادت آذر

مطالب مرتبط