ابراهیم اخلاصی
پژوهشگر و مدرس دانشگاه
مرکز بین المللی مطالعات صلحIPSC-
جواهر لعل نهرو در کتاب “نگاهی به تاریخ جهان ” خطاب به دخترش ایندیرا و در باب مظلومیت زنان و گسترش زن ستیزی در جوامع مختلف می نویسد : چگونه ملتی پیش برود در حالی که نیمی از مردمانش در یک زندان مخفی نگه داشته می شوند. افغانستان یک جامعه موزائیکی و متنوع است که هر موزاییک به لحاظ شکل ، اندازه و رنگ با دیگری متفاوت است ، این جامعه عمیقا قبیله سالار و مرد سالار بوده و از ترکیب گروهها ، اقوام و نژادهای متعدد تشکیل گردیده است .
مطالعه ادوار مختلف تاریخی نشان می دهد که اساسا بروز و ظهور تغییرات در جامعه افغانستان با کندی بسیار پیش می رود و این تغییرات از پیچیدگی و حساسیت ویژه ای نیز برخوردار می باشد لذا این مساله باعث شده است تا پیش بینی تحولات در این کشور مهم منطقه ای و همسایه شرقی ایران با دشواری های فراوانی روبرو گردد.
زنان نیمی از نفوس در کشور افغانستان را تشکیل می دهند که در طول تاریخ و به واسطه وجود تفکرات قشری و ساختار مردسالاری جامعه نتوانسته اند از نقش و قدرت تاثیر گذاری خود در عرصه های سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی در حوزه های حکومتی و عرصه های عمومی جامعه بهره مند گردند.
سلطه مهلک ، تمام عیار و قرون وسطایی حکومت های مختلف و ساختارهای مردسالارانه جامعه افغانستان طی قرون اخیر با پیوندی شوم حول محوریت مشترک زن ستیزی در تمامی ادوار و اعصار ادامه داشته و وعده های حکومت های مختلف از زمان محمد ظاهر شاه ، امان الله تا حکومت اقلیت اشرف غنی در خصوص تامین برابری حقوق زنان و مردان و همچنین ایجاد شرایط مساعد برای رشد و کشف زنان ناقص و عقیم مانده است .
دلایل بروز و ظهور ظلم مضاعف و طولانی بر جامعه و به ویژه زنان افغانستان را باید در جنگ های تحمیلی وفرسایشی داخلی ، بی کفایتی دولت های ضعیف مرکزی ، عدم اجرای قوانین اساسی مصوب در باره زنان ، مداخلات بالفعل کشورهای درون و برون منطقه ای و مهم تر از همه ، وجود اختلافات و مرز بندی های متعدد بین اقوام و گروه های مختلف بویژه پشتون ها ، هزاره ها ، تاجیک ها ، ازبک ها، ایماق ها، بلوچ ها و دهها گروه و طایفه مختلف دیگر دانست که شوربختانه این شرایط بغرنج و اسفناک به استقرار امارت اسلامی طالبان در بیست و چهارم اگوست 2021 گره خورده است .
آنچه مهم و از اهمیت قابل توجهی برخوردار است آنکه هیچ یک از موانع ، مشکلات و محدودیت های گذشته و حال قادر نبوده اند تا سرسوزن و ذره ای در عزم و اراده زنان پر توان و غیور افغانستان برای رسیدن به آزادی های مشروع و دسترسی به حقوق طبیعی خود توقف و خلل ایجاد نماید که تجمعات و اعتراضات اخیر بانوان افغانی در شهرهای مختلف این کشور و کشورهای مختلف جهان به ویژه در ایران ( قم و مشهد) نیز مبین عزم و اراده محکم بانوان افغانستان در دفاع از حقوق اساسی و آزادی های مدنی خود بشمار می رود .
ریشه اصلاحات و مدرن سازی در افغانستان با دوران حکومت پادشاهی مشروطه محمد ظاهر شاه ارتباط مستقیم دارد که با توسعه روابط دیپلماتیک با کشورهای مختلف آغاز گردید ، نوشتن قانون اساسی و توجه به اعاده حقوق زنان در مواد 31 و 32 نیز در سال 1956 از نکات مهم این قانون بوده است .
امروزه نقش زنان در عرصه های مختلف از مباحث مهم توسعه کشورها بشمار می رود و در افغانستان نیز با الهام گرفتن از جنبش های بین المللی زنان جهان مبادرت به تشکیل سازمان دموکراتیک زنان تحت رهبری دکتر آناهیتا راتب زاده ، کبرا علی ، حمیده شیرزی ، مومنه بصیر و جمیله کشتمند گردیده است ، هر چند نمی توان از نقش زنان قهرمان و با وجاهتی مانند قمر غازی ، ملکه ثریا و رقیه سراج اعتمادی نیز در شکل دهی به جریانات حامی زنان در افغانستان و تشکیل موسسه عالی نسوان در سال 1942 چشم پوشی نمود.
تحرکات و اقدامات اعتراضی و اصلاحی زنان در تاریخ افغانستان در فاصله سال های 1967 تا 1970 از شدت بیشتری برخوردار بوده است که به ویژه برگزاری تظاهرات اعتراض آمیز نسبت به تصمیم نمایندگان محافظه کار مجلس در مخالفت با ممنوعیت سفر دختران به خارج و مجبور ساختن نمایندگان به حذف مصوبه مذکور از مصادیق مهم بشمار می رود ، همچنین تجلیل هر ساله از مقام مادر در شهرهای مختلف افغانستان توسط موسسه نسوان نیز از اقدامات مهم در راستای توجه به جایگاه والای این قشر و قدرتمند بودن جنبش های زنان در این کشور حکایت دارد .
یازده سپتامبر 2001 را باید نقطه عطفی مهم و چالشی خشونت بار علیه طالبان دانست که سالها جسم و روح زنان افغان را در اسارت داشتند و دیدن صورت ، شنیدن صدا و حتی صدای پای آنها را نیز حرام می پنداشتند که سرنگونی طالبان باعث استقرار یک نظام سیاسی جدید و به رسمیت شناخته شدن جایگاه و حقوق زنان در افغانستان در حوزه های سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی گردید .
دستاورد های بیست سال گذشته در افغانستان به ویژه برای زنان بسیار مهم ، ارزشمند و حول یک “گفتمان” با دال مرکزی “آزادی و برابری” شکل گرفته است که توجه و تمرکز بر زندگی جمعی ، حس مشترک ، مشارکت سیاسی ، عدالت اجتماعی و نشان دادن شکوفایی چهره زنان به جهان در افغانستان از جمله دال های شناور آن بشمار می روند که مصادیق قابل تحسین آن به انتخاب 68 نماینده زن از 34 ولایت و در اختیار گرفتن تقریبی سی درصد از ظرفیت مجلس نمایندگان و همچنین داشتن والی و وزیر زن (حبیبه سرابی ) و ایجاد وزارت امور زنان و همچنین داشتن کاندیدای زن برای ریاست جمهوری (مسعوده جلال) می توان اشاره داشت که در اختیار داشتن نقش های برجسته در فعالیت های اجتماعی ، خودکفا شدن در عرصه های اقتصادی ، حضور در فضای سیاسی و بعهده گرفتن نقش های تجاری در قالب شرکت های خصوصی ، مراکز علمی و مطالعاتی ، حوزه های هنری و گردشگری و…از نکات حائز اهمیت دیگر می باشد.
آینده جنبش زنان در افغانستان
خروج آمریکا از افغانستان ، سقوط دولت مرکزی اشرف غنی و حاکمیت طالبان را باید شوکی وحشتناک بر جسم و روح مردم افغانستان و به ویژه نیمی از جمعیت زنان در این کشور دانست ، هرچند نگاه به طالبان در قالب یک گروه افراطی و خشن تفاوت های فراوانی با نگاه به طالبان به عنوان یک جریان حاکم دارد لکن شواهد و قرائن موجود نشان می دهد حتی اگر ایدئولوژی این جریان را در اعمال حاکمیت نادیده بگیریم نمی توانیم چشمان خود را بر روی نحوه چینش کابینه (95 درصد پشتون و طالبان) ، سوابق تروریستی برخی اعضای آن و همچنین رفتارهای خشونت آمیز طالبان با زنان در روزهای اخیر در فیض آباد مرکز بدخشان و در مرکز کابل ببندیم.
در حال حاضر بسیاری از کشورهای جهان و از جمله همسایگان افغانستان و بخصوص جمهوری اسلامی ایران ، پاکستان و تاجیکستان نمی توانند برداشت مثبت و شفافی از شعارهای دگرگونی و ایجاد تغییر و تحولات توسط طالبان در افغانستان داشته باشند ؛ آیا امارت اسلامی توانسته است نسبت به تشکیل یک دولت فراگیر و همه شمول اقدام نماید ؟ آیا نسبت به درخواست های تمامی مذاهب ، گروهها و طوایف در گستره جغرافیایی این کشور توجه عملی انجام گردیده است و مهم تر از همه آنکه آیا احترام به حقوق زنان و تامین و تضمین آزادی های عمومی آنان در عرصه های تحصیلی ، شغلی ، پوشش و رفت و آمد مورد توجه قرار خواهد گرفت ؟
کشورهای عضو جامعه جهانی می بایست قبل از توجه به منافع خود و به رسمیت شناختن حاکمیت طالبان بر افغانستان ، از کلیه اهرم لازم و ضروری در راستای احقاق حقوق و آزادی های مدنی مردم ، طوایف مختلف و به ویژه تامین و تضمین حقوق زنان استفاده نمایند.
علائم و نشانه های موجود از شکل گیری جنبش های اعتراضی زنان و دختران افغانستان در داخل و خارج از این کشور حکایت دارد که شعارهای اولیه آنان تحت عنوان “جامعه جهانی ناظر وضع ما باش” نشانگر نوعی همبستگی و پیوستگی زنان در داخل و خارج از این کشور حکایت دارد که به سرعت در حال شکل گیری ، گسترش و تاثیر گذاری خواهد بود که نقطه مرکزی و کانونی آن نیز واژه “مقاومت” در دفاع از دستاوردهای قرن ها تلاش و مجاهدت زنان بطور اعم و دفاع و ایستادگی از دستاوردهای بیست سال گذشته بطور اخص می باشد.
نقطه ثقل مقاومت زنان و دختران افغان در برابر طالبان در گرو فعالیت خود آنها و تابع اراده و توانایی آنها می باشد و ظرفیت و مولفه های این مقاومت در وجود هسته ها و نهادهای مختلفی است که قدمت برخی به دهها و حتی صدها سال بالغ می گردد که نام شیرزنانی چون “سلطان رضیه غوری” ، “رابعه بلخی” ، “گوهر شاد خاتون” ، “بانو ملالی” و “زینب ننداری” به این مقاومت گره خورده است .
اکنون جنبش اعتراضی زنان افغانستان متشکل از 1500 تشکل غیر انتفاعی و احزاب و گروه هایی مانند جمعیت انقلابی زنان افغانستان (راوا) ، وزارت امور زنان ، شبکه زنان افغان(روسری سبزها) ، کمیسیون مستقل حقوق بشر امور زنان ، سازمان دموکراتیک زنان ، انجمن زنان ، موسسه نسوان ، سازمان خدیجه کبرا ، موسسه شهدا و تک تک بانوان پر توان خواهد بود که این جنبش اصلاحی و اعتراضی (محور اول) حرکت خود را بر تعریفی از مشارکت و کنش سیاسی و مقاومت مبتنی بر “درگیر شدن ، یاری دادن و پذیرش مسئولیت” قرار داده است و (محور دوم) به مستندسازی جنایات طالبان و ارسال به مجامع و کمیسیون های داخلی و بین المللی اختصاص داشته و (محور سوم) نیز به مقاومت برای کسب برابری و آزادی و کسب حمایت بین المللی اختصاص دارد که تاکنون موفق به جلب نظر بیست کشور مهم جهان در صدور بیانیه و از جمله اتحادیه اروپا در دفاع از حقوق زنان در افغانستان گردیده است و این پروسه با قدرت ادامه خواهد یافت.
کلید واژه ها: افغانستان, طالبان, حقوق زنان ,حقوق بشر , گفتمان , آزادی , برابری , مشارکت, مقاومت , کنش سیاسی , پشتون ,هزاره , تاجیک , ایران, آمریکا ،